گزارش «شرق» از جزئیات فاجعه در بندرعباس در گفتوگو با مصدومان، شاهدان عینی و مسئولان
راویان انفجار
اطلاعرسانی محدود است. بسیاری از مسئولان به محض شنیدن واژه خبرنگار از پشت تلفن، تماس را قطع میکنند و مایل به صحبت نیستند. فعالان اجتماعی و نهادهای رسمی سکوت کردهاند. آنها یک جمله میگویند: «از مصاحبه منع شدهایم». میگویند به دستور مقامهای استانی، خصوصا استانداری هرمزگان، محدودیتهایی برای اطلاعرسانی وضع شده و از نهادها و اشخاص خواسته شده تا اطلاع ثانوی از انتشار اطلاعات جز به صداوسیما خودداری کنند. با وجود حجم بالای گمانهزنیها در فضای مجازی، هنوز هیچیک از مقامات رسمی درباره ماهیت حادثه، میزان قطعی خسارت یا تعداد قطعی جانباختگان اظهارنظر نکرده است.


شادی مکی: اطلاعرسانی محدود است. بسیاری از مسئولان به محض شنیدن واژه خبرنگار از پشت تلفن، تماس را قطع میکنند و مایل به صحبت نیستند. فعالان اجتماعی و نهادهای رسمی سکوت کردهاند. آنها یک جمله میگویند: «از مصاحبه منع شدهایم». میگویند به دستور مقامهای استانی، خصوصا استانداری هرمزگان، محدودیتهایی برای اطلاعرسانی وضع شده و از نهادها و اشخاص خواسته شده تا اطلاع ثانوی از انتشار اطلاعات جز به صداوسیما خودداری کنند. با وجود حجم بالای گمانهزنیها در فضای مجازی، هنوز هیچیک از مقامات رسمی درباره ماهیت حادثه، میزان قطعی خسارت یا تعداد قطعی جانباختگان اظهارنظر نکرده است.
در این میان، دادستانی تهران علیه چند رسانه و فعال رسانهای درباره انتشار اخبار در حادثه بندر شهید رجایی اعلام جرم کرده و برایشان پرونده قضائی باز کرده است. آن طرف اما خانوادههای داغدار، در پی اجساد عزیزانشان هستند، عدهای در جستوجوی مفقودشدهها و برخی هم تکههای اجساد را از زمین بلند میکنند و نمیدانند متعلق به کیست. آنطور که محمد جمالیان، عضو کمیسیون بهداشت و درمان، عصر دیروز گفت، جز ۱۸ پیکر، مابقی قابل شناسایی نیستند و نیاز به تست DNA دارند. بااینحال، تا بعدازظهر روز گذشته هلالاحمر در اطلاعیهای تعداد فوتیها را 40 نفر و مصدومان را هزار و ۱۲۴ نفر اعلام کرد. رئیس جمعیت هلالاحمر هم گمانهزنی کرده که شاید تعدادی از اجساد بین کانکسها و کانتینرها پیدا شوند. او پیش از این گفته بود که بیش از هزار مصدوم حادثه بندر شهید رجایی به بیمارستانها منتقل شدهاند که اغلب این افراد از بیمارستانها ترخیص شدهاند.
براساس اطلاعات او که مربوط به صبح دیروز است، ۱۹۰ مجروح در بیمارستانها بستری هستند و ۲۰ نفر هم در بخشهای مراقبتهای ویژهاند. بندرعباس شنبه با صدای انفجاری مهیب از جا پرید؛ انفجار بزرگی که هنوز سایه سنگین آن بر دل مردم این شهر است. هنوز مشخصات دقیق حادثه مشخص نیست. ساعت حوالی ۱۲ ظهر بود که صدای انفجاری مهیب در بندر شهید رجایی بندرعباس پیچید و قلب مردم این شهر را مچاله کرد. این انفجار و آتش گسترده آن، به اندازهای بود که تا بعدازظهر دیروز جان 40 نفر را گرفت. در حالی که دود حادثه سهمگین اسکله شهید رجایی هنوز از افق بندرعباس پاک نشده، خانوادههایی که در این حادثه عزیزانشان را گم کردهاند، روزهای سخت و مبهمی را پشت سر میگذارند. براساس آخرین اخبار، شش نفر در این حادثه مفقود شدهاند.
عملیات مهار کامل آتش همچنان ادامه دارد و همزمان، فرایند شناسایی قربانیان وارد مرحلهای حساس شده است. رئیس کل دادگستری هرمزگان اعلام کرد روند شناسایی اجساد پیداشده آغاز شده و برخی از قربانیان به دلیل موجودبودن تصاویرشان شناسایی شدهاند. بااینحال، شدت آسیبدیدگی برخی اجساد به حدی است که شناسایی آنها فقط از طریق انجام آزمایشهای پیشرفته DNA ممکن خواهد بود. مسئولان قضائی و پزشکی قانونی از خانوادههایی که اعضای آنها پس از حادثه مفقود شدهاند، درخواست کردهاند هرچه سریعتر به اداره پزشکی قانونی بندرعباس مراجعه کنند تا روند شناسایی و تطبیق هویت قربانیان سرعت گیرد. براساس اطلاعات موجود، هنوز عملیات اطفای کامل حریق در اسکله به پایان نرسیده و جستوجو برای یافتن مفقودین ادامه دارد. مقامات محلی تأکید کردهاند که نمونهبرداری ژنتیکی از بستگان درجهیک میتواند نقش تعیینکنندهای در شناسایی اجساد داشته باشد. در حالی که خانوادههای چشمانتظار، دل به اخبار رسمی سپردهاند، مسئولان وعده دادهاند با تمام توان برای شناسایی قربانیان و پاسخگویی به نگرانی خانوادهها تلاش خواهند کرد.
از خون همدیگریم
پس از وقوع انفجار مهیب روز شنبه، مسئولان استانی و کشوری اعلام کردند با توجه به حجم بالای مصدومان، به خون نیاز فوری داریم. به گفته مسئولان سازمان انتقال خون ایران، گروههای خونی خاص بهویژه گروه خونی O منفی، بهطور ویژه مورد نیاز بود. همچنین فراخوانی از سوی پایگاه انتقال خون استان هرمزگان منتشر شد تا مردم برای اهدای خون بهسرعت اقدام کنند. پاسخ مردم بندرعباس و سایر استانها به این فراخوان مثبت و گسترده بود. دیروز سخنگوی سازمان انتقال خون ایران از استقبال چشمگیر مردم برای اهدای خون خبر داد و گفت ظرفیت پذیرش خون در پایگاههای استان هرمزگان بهسرعت تکمیل شده است. بهرغم تکمیل ظرفیت پایگاههای انتقال خون در استان هرمزگان، مسئولان سازمان انتقال خون اعلام کردند فعلا کمبود خون در استان وجود ندارد. بااینحال، آنها از مردم خواستهاند که در روزهای آینده برای اهدای خون به پایگاهها مراجعه کنند تا ذخایر خون استان تأمین شده و از کمبود آن جلوگیری شود. بندر رجاییشهر، بندری تجاری است که ورود هرگونه محموله خطرناک اعم از نظامی و غیرنظامی در آن ممنوع است. چنین محمولههایی در بنادر دیگری مانند اسکله شهید باهنر، اسکلههای نفتی و... بارگیری میشوند.
به همین دلیل هم برای آنها وقوع چنین انفجار و آتشسوزی مهیبی بهتآور است. شاهدان عینی به «شرق» توضیح میدهند که انفجار، دود و آتش از محوطه اختصاصی نگهداری کانتینر موسوم به «سینا» شروع شده است. آنطور که اهالی میگویند این محوطه مربوط به شرکت سینا از زیرمجموعههای بنیاد مستضعفان است. برای شاهدان عینی ماجرا که اغلب کارکنان بندر هستند، گفتن و شنیدن از لحظات هولناک حادثه سخت است؛ هرچه از نظر جغرافیایی به محل حادثه نزدیکتر بودهاند و هول و هراس آن لحظات را بیشتر تجربه کردهاند، صحبتکردن درباره آن برایشان دردناکتر است. بااینحال، گفتوگوها در اولین شب حادثه و دومین روز آن انجام میشود، آنهم در شرایطی که برخی از راویان هنوز در شوک حادثه، آسیبدیدگیهای جسمی و ازدستدادن همکارانشان هستند. نام برخی از همکاران هم در فهرست مفقودیها قرار دارد و هیچ خبری از آنها نیست.
برخی دیگر نیز همچنان مضطرباند، مانند «محمد» یکی از کارکنان بندر که لحظه حادثه در100 یا 150 متری انفجار ایستاده بود. برای او و همراهانش زمان یک لحظه از حرکت میایستد، زمین میلرزد، صدای انفجار میآید، سه بار پشت سر هم و ناگهان باران آهن، میله، فلز و شیشه بر سر و رویشان میریزد: «روز اول حادثه در شوک بودیم اما حالا نهتنها من بلکه همکارانم همگی دچار استرس شدید شدهایم. محوطهای که در آن کار میکنیم به محوطه سینا چسبیده است و خیلی به یکدیگر نزدیک هستند. صدای لرزش زمین که آمد ابتدا گمان کردیم شاید مانند دفعات قبل سقوط کانتینر رخ داده است. فقط دعا کردیم که کانتینر روی کسی نیفتاده باشد. اما وقتی از ساختمان خارج شدیم متوجه شدیم صدایی که شنیدهایم مربوط به انفجار بوده است، آنهم سه انفجار که یکی از آنها بسیار بزرگتر از دو مورد دیگر بود.
موج انفجار هرچه را سر راه خودش بود، از جا کنده و به آسمان فرستاده بود، حتی تیرهای برق». او و همکارانش به کانکسی در همان نزدیکی پناه میبرند اما شدت انفجار سقف کانکس را میبرد و شیشهها را میشکند و همه آنها دچار جراحت میشوند ولی نه خیلی شدید: «به نظر میرسد زنان و مردانی که در محوطه سینا بودند، همگی جان باختهاند. سولهای که ما در آن کار میکردیم هم کاملا سوخت و تخریب شد. تأسیسات دور و بر ما هم تخریب شد. آنهایی که تا مسافت 200، 300متری حادثه بودند، کاملا از بین رفتند و برق قطع شد. البته خدمات همیشگی در اسکله ارائه نمیشود و اصلا همه فعالیتها تعطیل است. البته تخلیه کشتیهای خارجی کماکان در جریان است به این دلیل که در صورت تأخیر در تخلیه این کشتیها بندر جریمه میشود». محمد شیوه مدیریت بحران در حادثه را چندان رضایتبخش نمیداند: «همه آنهایی که پای کار بودند هر آنچه بلد بودند و در توان داشتند، انجام دادند، اما حقیقت آن است که هیچیک از اقدامات منطبق با استانداردهای جهانی در حوزه مدیریت بحران نبود. ما به واسطه شغلی که داریم، با مدیریت بحران تا حدودی آشنایی داریم و مباحث مربوطه را مطالعه کردهایم. به نظر میرسد مربیان آنها که مدیریت بحران را در این حادثه بر عهده داشتهاند هم چندان با این مبحث آشنایی نداشتهاند. در حال حاضر که در دومین روز حادثه هستیم، کانون اصلی حادثه اطفا شده و به جای آن چاله چندمتری بسیار بزرگ و عمیقی مشاهده میشود، اما هنوز در بخشهای دیگر آتشسوزی مشاهده میشود».
در جستوجوی مفقودان
یکی دیگر از کارکنان بندر هم که نخواست نامش در گزارش بیاید، از شاهدان عینی است و تمام این دو روز گذشته برای پیداکردن همکاران مفقودشدهاش در منطقه در رفت و آمد بوده است. او میگوید چهار نفر از همکارانشان که در همان منطقه مشغول به کار بودند، مفقود شدهاند. اسامی آنها نه در فهرست فوتشدههاست و نه در فهرست مصدومان بیمارستانی. کسی از آنها خبر ندارد. او از لحظه وقوع حادثه به «شرق» میگوید: «حدود ساعت 12:10 در دفترمان در بندر نشسته بودیم که صدای انفجار را شنیدیم. آنقدر شدید بود که موج انفجاری در سوله محل کارمان احساس کردیم. این در حالی بود که دفتر ما سه، چهار کیلومتر از محل انفجار فاصله داشت. وقتی بیرون آمدیم دود و شعلههای آتش زیادی دیدیم. درست مانند آنچه در فیلمها دیده میشود». تمام ماشینهای سنگین در نزدیکی محل انفجار از بین رفته بود، حتی ماشینهایی که فاصله یک کیلومتری و حتی بیشتر از محل حادثه داشتند».
او ادامه میدهد: «به دلیل حجم بالای ماشینهای سنگینی که در منطقه وجود دارد، وقتی صدای انفجار را شنیدیم اول تصور کردیم که صدا از این ماشینها بوده، چون معمولا شنیدن صداهای اینچنینی عادی است، اما بعد که از دفتر خارج شدیم متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده است». به گفته او، دفتر آنها از محل انفجار دور بود به همین دلیل هم خسارتی ندید. در ابتدا هم مشخص نبود که انفجار در داخل اسکله رخ داده یا خارج از آن. کمی که گذشت، یعنی حدود نیمساعت، همه به سمت محل انفجار رفتند و دیدند که همه چیز از بین رفته است: «تمام ماشینهایی که آنجا بودند نابود شده بودند. اصلا نمیشد وارد محل حادثه شد. از همان دور اما میزان خسارتها مشخص بود. تعداد زیادی از شرکتهایی که در نزدیکی محل انفجار بودند هم بهطور کامل تخریب شده بودند.
علاوه بر ماشینهایی که در محوطه بودند و از بین رفته بودند، ماشینهایی که در فاصله یک کیلومتر و بیشتر هم قرار داشتند از بین رفته و حتی در چهار کیلومتری از محل حادثه هم تعدادی از ماشینها تخریب شده بودند». او و سایر همکارانش دو روز است که به دنبال مفقودشدهها هستند: «تعدادی از همکارانمان در این حادثه فوت کردند، آنها در فاصله نزدیکی از محل قرار داشتند. تعداد خیلی زیادی هم مصدوم شدند و از سرنوشت چهار نفر هم خبری نیست». به گفته این شاهد عینی، آنهایی که فوت کردند اکثرا از کارکنان محوطه کانتینری بودند. محل حادثه، محوطه جابهجایی کانتینر است، اما او اطلاعی از اینکه مربوط به کدام شرکت است ندارد. آنها که جان سالم به در بردهاند میگویند تا صبح روز گذشته، محل حادثه مقداری شعله داشته که ظاهرا در حال خاموششدن بوده و حالا وقت آن رسیده که به دنبال اجساد بگردند.
یکی از منابع محلی که نمیخواهد نامش در گزارش بیاید، ساعت 11 صبح دومین روز حادثه یعنی یکشنبه هفتم اردیبهشت در گفتوگو با «شرق» میگوید که 80 درصد آتشسوزی مهار شده، درحالیکه 20 درصد آن همچنان خاموش نشده است: «با توجه به خبرهایی که به دست ما رسیده، امکان شعلهورشدن دوباره آتش وجود ندارد. شهرک مسکونی نزدیک به بندر هم از نظر برق، آب و گاز با مشکل مواجه نشده است». او همچنین از اعزام تعدادی از مصدومان این حادثه به بیمارستانهای دو شهرستان شیراز و لار خبر میدهد: «برای اهدای خون هم شاهد حضور و استقبال مردم هستیم تا آنچه مورد نیاز است تأمین شود. البته تأمین خون از طریق سایر استانها هم انجام میشود».
دریافت پول از مصدومان
هومن هم از شاهدان انفجار است. او به یاد میآورد که ساعت 12:07 ظهر روز شنبه ششم اردیبهشت در حال تماس با موبایل بوده و دقیقا رأس همین ساعت صدای انفجار را شنیده و لرزش زمین را حس کرده: «لحظه حادثه درست روبهروی پنجره نشسته بودم، اول دود کمی به هوا برخاست و کمکم رنگ دود به صورتی متمایل شد، لحظهای این صورتی بسیار پررنگ و غیرطبیعی شد. همان لحظه شاهد فوران آتش به صورت قارچمانند بودم. کل اسکله را غبار گرفت.
ما در انباری بودیم که در انتهای اسکله واقع شده بود و کانون حادثه در ابتدای اسکله بود، یعنی یک کیلومتر از محل حادثه فاصله داشتیم، بااینحال موج انفجار آنقدر شدید بود که باعث شد به نقطهای دیگر پرت شوم. شیشهها شکست و خردههای آن به صورتم پاشید. سرشانهام هم شکافت که در بیمارستان چهار بخیه خورد». ترافیک خروجی اسکله باعث شده بود تا هومن دو ساعت بعد به بیمارستان خاتم برسد. یعنی حدود ساعت دو و نیم بعدازظهر: «وقتی به بیمارستان رسیدم تعدادمان کم بود. جالب بود که در آن لحظات سخت و پرالتهاب بیمارستان تمام هزینههای درمانی اعم از عکس و پانسمان و... را هم از ما گرفت و با وجود اینکه همراه نداشتیم باید خودمان کارهایمان را میکردیم.
برای من قابل هضم نبود که در چنین شرایطی از ما پول میگرفتند، واقعا مدیریت شرایط باید به این شیوه باشد؟ به هر حال آرامآرام بیمارستان شلوغ شد تاجاییکه روی تخت من یک نفر دیگر را هم قرار دادند. به هر حال افراد بسیاری مجروح شده بودند که جراحت برخی بسیار شدید بود. مثلا من خانمی را دیدم که روی صورت و پایش بریدگیهای عمیق بود. فردی که روی تخت من قرار گرفت کف پاها، دستها و بخشی از صورتش سوخته بود و شرایط بدی داشت. نمیدانم که بعد از شلوغشدن بیمارستان بازهم از مردم پول گرفتند یا نه. در این بین باخبر شدیم که همسر یکی از همکارانمان هم که در نزدیکی محوطه دپوی کانتنر حضور داشته، مفقود شده است». او از وقوع چنین انفجاری متعجب است: «در این اسکله کانتینر کالاهای خطرناک و نیازمند احتیاط، نگهداری نمیشوند، کالاهای با درجه بسیار کمخطر هم تحت شرایط بسیار خاص نگهداری میشوند تا زمانی که ترخیص شوند اما کالاهای بسیار خطرناک بهسرعت از اسکله خارج میشوند. برای من سؤال است که چه موادی در این اسکله نگهداری شده است و علت آن چیست؟».
بیمارستان قیامت بود
«محمود» هم از نبود زیرساختهای مناسب بیمارستانی و... در بندرعباس به شدت گلایهمند است: «فکرش را بکنید، شهری که بزرگترین مجتمع اسکله تجاری ایران در آن قرار دارد و 80 درصد حملونقل کشور را انجام میدهد، از امکانات اولیه محروم است. بندرعباس کلا پنج بیمارستان دارد، شهید محمدی، املیلا، صاحبالزمان، تأمین اجتماعی خلیج فارس و خاتمالانبیا، تعداد تخت در مجموع این بیمارستانها آنقدر نیست که همزمان پاسخگوی این حجم از آسیبدیدگاه یک حادثه باشد. تا جایی که برخی از همکاران ما را با هلیکوپتر به شهرهای دیگر مثل لارستان بردند».
او زمان حادثه در سولهای حضور داشته که درست کنار محوطه کانون انفجار بوده است. شدت انفجار او را به حدود دو متر آنطرفتر از جایی که حضور داشته پرتاب کرد، دستش آسیب دید و مانند بسیاری از همکارانش در همان محل حادثه دستش را بخیه زدند. بعد هم به بیمارستان منتقل شد. اما برخی دیگر به دلیل شدت جراحات مستقیم به بیمارستان اعزام شدند: «من به بیمارستان محمدی اعزام شدم، آنجا قیامت بود. 30 پرستار در بیمارستان حضور داشت و چندصد مصدوم، واقعا شرایط تأسفبار بود. گردن یکی از رفقایم آسیب دیده بود، معاینه تا درمان و بخیه بیش از یک ساعت طول کشید. واقعا نمیتوانستیم توقع زیادی از پرستاران داشته باشیم. کادر درمان همه تلاش خود را میکردند اما تعداد مصدومان چند برابر آنها بود. به علاوه اینکه امکانات هم پاسخگوی شرایط نبود».
یک آتشنشان: تعدادی از اجساد چندین متر دورتر پیدا شدند
یکی از نیروهای آتشنشانی حاضر در محل که باز هم نخواست نامش در گزارش بیاید، از شرایط سخت کار در این حادثه به «شرق» میگوید: «تا به حال با چنین حجمی از آتش مواجه نشده بودیم. بر اساس پروتکلهای مربوطه در هر عملیات آتشنشانی باید بخشی از نیروها برای رسیدگی به اتفاقات احتمالی در نقاط در مراکز مربوطه به حالت آمادهباش حضور داشته باشند. اما شدت حادثه و حجم آتش به نحوی بود که همه آتشنشانها به منطقه اعزام شدند و هیچ گروهی برای آمادهباش در مرکز نماند. حتی ناچار شدیم برای اطفای حریق از خاک استفاده کنیم و به همین منظور هم درخواست لودر و ماشین سنگین کردیم». او از بالابودن تعداد اجساد حاضر در محل حادثه هم میگوید: «تا لحظه این گفتوگو که ساعت 14:30 بعدازظهر دومین روز حادثه است، تعداد زیادی از اجساد را بیرون کشیدیم. برخی به چندین متر آنسوتر پرتاب شده بودند و برخی دیگر هم ناشناسند. به نظر میرسد تعداد جانباختگان بسیار بیشتر از تعداد اعلامیها تا این لحظه خواهد بود. شاید نباید این را گفت اما با توجه به شرایط مطمئن هستم که تعداد قربانیان از 60 نفر بیشتر خواهد شد».
افزایش احتمال ابتلا به بیماریهای تنفسی و پوستی
در بندرعباس وضعیت از هر جهت وخیم است. پس از انفجار و انتشار گسترده دودهای غلیظ با رنگهای نارنجی و تیره، نگرانیهای جدی درباره پیامدهای زیستمحیطی و بهداشتی این حادثه در میان شهروندان و مسئولان به وجود آمده است. بر اساس گزارشهای موجود و آنچه در تصاویر و فیلمها شاهدیم، رنگ نارنجی دود منتشرشده نشاندهنده حضور اکسیدهای نیتروژن (NOx) است؛ موادی که میتوانند منجر به تحریک مجاری تنفسی، تشدید بیماریهای ریوی و بروز علائم حاد تنفسی شوند.
همچنین احتمال وجود ترکیبات شیمیایی دیگر در هوا که میتوانند مشکلات پوستی ایجاد کنند، مطرح شده است. با وجود گذشت چند روز از وقوع حادثه، تاکنون اطلاعیه رسمی دقیقی درباره میزان آلودگی هوا یا خطرات مستقیم ناشی از آن از سوی مراجع بهداشتی منتشر نشده است. با این حال، کارشناسان بهداشت محیط توصیه کردهاند که شهروندان، بهویژه افراد دارای بیماریهای زمینهای تنفسی یا پوستی، با استفاده از ماسکهای استاندارد، اجتناب از حضور غیرضروری در فضای باز و مراجعه سریع به مراکز درمانی در صورت بروز علائم، نکات ایمنی را رعایت کنند. در این شرایط، همزمانی تهدیدات محیطی و بهداشتی، لزوم تسریع در اطلاعرسانی دقیق از سوی مراجع رسمی و اجرای برنامههای فوری پیشگیرانه برای محافظت از سلامت شهروندان بندرعباس را بیش از پیش ضروری کرده است. اما هنوز خبری از اطلاعرسانی شفاف در این زمینه نیست.
با این حال مهدی شیرخانی، دبیر شبکه تشکلهای محیط زیست و منابع طبیعی هرمزگان، درباره وضعیت آلایندهها در هوای بندرعباس به «شرق» توضیح میدهد: «آنچه شاخصها در سطح شهر نشان میدهند بیانگر آن است که آلایندههای خطرناک در محدوده سنسورهای نصب شده در سطح شهر وجود ندارد. حداقل این سنسورها تاکنون چنین چیزی را نشان ندادهاند. من درباره دقت عملکرد این دستگاهها نمیتوانم اظهارنظر کنم اما چون این دستگاهها دارای سیستم آنلاین هستند، تاکنون از نظر عملکردی مشکلی نداشتهاند. فارغ از اضطرار و اطلاعیههایی که تاکنون منتشر شده، باورم این است که اطلاعیههایی که تاکنون در این زمینه منتشر شده در نهایت ملاحظه و احساس مسئولیت و پیشبینی خطرات احتمالی صادر شده است تا برای پیشگیری و پیشبینیهای ضروری به مردم اطلاعرسانی شود».
شیرخانی اضافه میکند: «البته تا این لحظه مستند نمونهبرداری که تازه انجام شده باشد ندیدهام و گزارشی ندارم که به استناد آنها درباره آلایندههای موجود در هوا صحبت کنم. اما شاخصهای آلایندههای هوا تا لحظهای که صحبت میکنیم در محدوده خطرناک قرار ندارند. از نظر مشاهدات بیرونی باید بگویم که با وجود هشدارهای دادهشده شهروندان در فضای شهر تردد دارند اما از ماسک استفاده میکنند. با این حال هیچگونه بو، ذرات خاکستر، گردوغبار یا هوای مهآلودی که ناشی از غلظت آلایندهها باشد نمیبینم. البته در اولین شب حادثه تا حوالی ساعت 11 شب، جریان هوا به شکلی بود که مسیر دود از سمت بندر شهید رجایی به سمت شهر بود ولی از ساعت 12:30 یا یک بامداد جریان هوا برعکس شده بود، یعنی آلایندگی از محدوده اسکله به سمت شهر نمیآمد».