|

کارشناسان اقتصاد در نشست علمی «الزامات و پیش‌نیازهای برنامه هفتم توسعه» مطرح کردند

دولت‌های برنامه‌گریز

ایران در آستانه تدوین برنامه هفتم توسعه گرفتار چالش‌های متعدد اقتصادی و تنش‌های منطقه‌ای و جهانی است‌. از آن سمت، نارضایتی‌های اجتماعی را تجربه می‌کند و از نظر کارشناسان اقتصاد برنامه هفتم توسعه با شرایط شکننده‌ای مواجه شده که حاصل برنامه‌گریزی دولت‌های مختلف است

دولت‌های برنامه‌گریز

شرق: ایران در آستانه تدوین برنامه هفتم توسعه گرفتار چالش‌های متعدد اقتصادی و تنش‌های منطقه‌ای و جهانی است‌. از آن سمت، نارضایتی‌های اجتماعی را تجربه می‌کند و از نظر کارشناسان اقتصاد برنامه هفتم توسعه با شرایط شکننده‌ای مواجه شده که حاصل برنامه‌گریزی دولت‌های مختلف است؛ در عین اینکه این برنامه می‌تواند به‌عنوان ناجی بحران‌های ایران عمل کند. نشست علمی «الزامات و پیش­‌نیازهای برنامه هفتم توسعه» به میزبانی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و مرکز پژوهش‌­های اتاق بازرگانی ایران روز  گذشته (دو­شنبه 21 آذر) برگزار شد. در این نشست فرشاد مومنی، محمد قاسمی و حجت میرزایی، اعضای هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به بیان نقطه‌نظرات خود درباره الزامات تدوین برنامه هفتم توسعه پرداختند.

از مناسبات جهان جا ماندیم

محمد قاسمی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست به وضعیت شکننده اقتصادی کشور در آستانه تدوین برنامه هفتم توسعه اشاره کرد و گفت: نتیجه پژوهش یک سال گذشته مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران نشان می‌دهد عدم تعادل در ترازهای اقتصادی کشور تشدید شده است و ناترازی در تمام ارکان اقتصادی اعم از بودجه دولت، بودجه خانوار، تراز نظام بانکی، وضعیت بازار کار و حتی مناسبات تجاری منطقه‌ای تبدیل به چالشی جدی شده است.

او ادامه داد: نتایج مطالعات شاخص‌های اقتصادی نشان می‌دهد که باید دهه ۹۰ را از نظر رشد اقتصادی دهه ازدست‌رفته کشور نامید که این اتفاق تبعات فراوانی برای وضعیت اقتصادی و وضعیت اجتماعی داشته است.

این استاد اقتصاد همچنین تأکید کرد: نکته درخور توجه و هشداردهنده در مطالعه شاخص‌های اقتصادی دهه ۹۰ این است که از سال ۹۸ به بعد سرمایه‌گذاری‌های جدید نتوانسته است استهلاک سرمایه را جبران کند و رشد سرمایه‌گذاری منفی شده که این مسئله یکی از محدودیت‌های جدی برنامه هفتم توسعه است؛ چراکه توسعه و گسترش اقتصاد یک کشور بدون رشد سرمایه‌گذاری ممکن نیست.

قاسمی همچنین گفت: از ابتدای دهه ۹۰ تاکنون اقتصاد ایران مدام با شوک‌های مختلف روبه‌رو بوده است. شوک‌های مداوم ارزی و شوک‌هایی که بر اثر تحریم‌های سنگین به اقتصاد ایران وارد شده است و همین باعث شده که در فضای اقتصادی و سرمایه‌گذاری ایران نااطمینانی ایجاد شود و به جز این روند مهاجرت نیروی انسانی ماهر و نزول سرمایه اجتماعی هم در حال حاضر قابل مشاهده است و باید در آستانه تدوین برنامه هفتم به آن توجه کرد.

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: در سه دهه اخیر از دهه ۹۰ میلادی به بعد سه تحول در اقتصاد جهان رخ داده است که این سه تحول عبارت هستند از گسترش سهم خدمات در تجارت جهانی، دیجیتالی‌شدن اقتصاد و در‌هم‌تنیدگی زنجیره‌های ارزش در جهان که متأسفانه ایران در مواجهه با این سه تحول موضع انفعالی داشته است.

او تأکید می‌کند: ایران در زمان ایجاد این تحولات بیشتر سرگرم درگیری درون‌نخبگانی، مباحث جایگزینی واردات با تولید و چالش‌های پیوستن به تجارت جهانی و تحریم‌های بین‌المللی بوده‌ است. برای مثال در تمام بحث‌های FATF می‌بینید تصور سیاست‌گذاران ایرانی این است که برخی کشورها قاعده‌گذار نظم نوین بین‌الملل هستند و آنها باید بنشینند و ببینند قاعده‌گذاران نظم نوین جهانی چه می‌کنند و آنها چه باید بکنند. این در حالی است که ما در حال حاضر با نسل سوم موافقت‌نامه‌های جهانی مواجه هستیم که دیگر به چند کشور یا یک منطقه یا حتی یک سازمان بین‌المللی محدود نمی‌شوند و به چند بنگاه و برند رسیده‌اند.

این کارشناس اقتصاد همچنین می‌گوید: در حال حاضر ما در عرصه سیاست بین‌الملل با بازتوزیع قدرت مواجه هستیم و به نظر می‌رسد قدرت در حال بازگشت به آسیاست. بر اساس پیش‌بینی‌های موجود تا ۲۰۳۰ بین ۶۰، ۷۰ درصد تولید جهان در آسیا رخ می‌دهد و چین، ژاپن، هند و اندونزی به عنوان قدرت‌های آینده جهان خواهند بود.

قاسمی ادامه داد: به‌جز این شاهد رقابت کشورها برای به قدرت رسیدن در جهان تکنولوژی هستیم. در نوک پیکان این رقابت‌ها دو قدرت بزرگ تکنولوژی یعنی آمریکا و چین هستند.‌

در ایران اما در چند دهه اخیر رویکرد اقتصادی و سیاسی واگرا بوده است. به عنوان مثال در سیاست ژئوپلیتیک‌گرا هستیم و در اقتصاد و در صادرات نفت و گاز به زنجیره ارزش بین‌المللی پیوند خورده‌ایم.

او تأکید کرد: در حال حاضر دوره پنج‌ساله برنامه هفتم توسعه یک دوره طلایی برای تغییر رویکرد ایران در مناسبات بین‌المللی است؛ وگرنه متأسفانه باید گفت اگر این تغییر رویکرد اتفاق نیفتد، اتفاق تلخ انتقال از قرن هجدهم به نوزدهم و نوزدهم به بیستم را تجربه خواهیم کرد.‌ آنجا که ایران وارد دوره قاجار می‌شود و رشد جمعیت متوقف یا کاهشی می‌شود و ایران از فرایند تولید و تجارت و سیاست بین‌الملل حذف شده بود و روند علم و تکنولوژی در ایران متوقف شده بود.

قاسمی ادامه داد: بنابراین برنامه هفتم توسعه برای ایران فرصتی است که سیاست داخلی و خارجی را به نظام اقتصاد و سیاست و تکنولوژی بین‌الملل متصل کند و زنجیره‌های تجارت منطقه‌ای و بین‌المللی را گسترش دهد؛ در غیر این صورت موجودیت ایران به خطر خواهد افتاد.

دولت خود را بی‌نیاز  از برنامه می‌داند

حجت میرزایی، استاد اقتصاد علامه طباطبایی و دیگر سخنران این نشست، مسئله الزامات تدوین برنامه هفتم توسعه را با طرح چند پرسش شروع کرد: هدف از برنامه‌ریزی چیست؟ چشم‌انداز کشور کجاست؟ چشم‌انداز دولت سیزدهم و برنامه هفتم چیست و قرار است در پنج سال آینده به کجا برسیم؟ برنامه چیست و چگونه به آن خواهیم رسید؟

او ادامه داد: برای اینکه یک برنامه خوب تنظیم شود، لازم است بین مردم و دولت و بین کارشناسان و دولت ارتباط مؤثری برقرار باشد و ابزار ثبات سیاسی و اجتماعی و ابزار تقویت سرمایه اجتماعی و آموزشی در دسترس باشد، به شرط اینکه قواعد و پیش‌نیازهای برنامه هم رعایت شود‌.

این کارشناس اقتصاد افزود: یک ماه پیش سران سه قوه اعلام کردند اعتراضات روند توسعه کشور را مختل می‌کند و این اولین باری بود که سران سه قوه کلمه توسعه را به کار بردند. پیش از این آنها کلمات دیگری به کار می‌بردند که پشتوانه علمی نداشت. مثلا از عباراتی مانند تعالی، پیشرفت و... استفاده می‌کردند که ما نمی‌دانیم از کجا و بر مبانی کدام تئوری بودند. در‌صورتی‌که توسعه مفهومی است که پشتوانه کارشناسی دارد و قابل اندازه‌گیری است.

میرزایی تأکید کرد: برنامه هفتم باید برای پاسخ به اعتراضات اخیر تنظیم شود و مشارکت حداکثری جامعه را جلب کند و در واقع رویکرد اصلی باید حل این مسائلی باشد که سبب تولید اعتراض شده‌اند و به دنبال بهبود کیفیت حکمرانی باشد.

این استاد دانشکده علامه طباطبایی تأکید کرد: در تحلیل‌های اقتصاد کلان در حال حاضر برخی آمارهای نگران‌کننده از‌جمله تداوم نرخ رشد منفی، نرخ منفی سرمایه و کاهش نرخ بهره‌وری نشان می‌دهد که دولت‌های ایران از هیچ برنامه‌ای تمکین نکرده‌اند.

میرزایی ادامه داد: در شرایط فعلی می‌بینیم که سازمان برنامه و بودجه به حاشیه رفته و دولت معتقد است کشور بدون برنامه به پیشرفت‌های شگرف رسیده است. دولت ادعا می‌کند برنامه هفت هزار صفحه‌ای دارد و برای رفع تکلیف قانونی چند صفحه از آن هفت هزار صفحه را بیرون می‌کشد و ارائه می‌دهد یا اینکه ظاهرا برنامه پنهان و مخفیانه دارد.

این کارشناس اقتصاد تأکید کرد: این موارد نشان می‌دهد دولت دانش عمیقی از کارشناسی و برنامه‌ریزی ندارد و برنامه‌ریزی بلد نیست. من خاطرم هست که زمان تدوین برنامه اول و دوم توسعه، کارناوال ملی ایجاد شد و اندیشکده‌ها و دانشکده‌های اقتصاد و کارشناسان زیادی به ماجرا ورود کردند. اما در حال حاضر برنامه‌ها در سکوت و خاموشی تدوین می‌شود.

میرزایی تأکید کرد: از آن سمت متأسفانه دولت توان پاسخ‌گویی به نقدها را هم ندارد. دولت می‌آید می‌گوید ما به رباط‌کریم رفتیم و از هرکس پرسیدیم گفت ما شاهدیم که نرخ بی‌کاری بهتر شده است! این یعنی اینکه دولت خود را بی‌نیاز از برنامه می‌داند.

دولت‌ها ادای برنامه‌ریزی را در‌می‌آورند

فرشاد مومنی سخنران سوم این نشست بود. این اقتصاددان در شروع سخنرانی خود گفت: متأسفانه شیوه تعاملی بین حکومتگران و اهالی علم و دانشگاه شیوه تأسف‌باری است و شرایط کشور بسیار شکننده است.

او ادامه داد: وقتی از برنامه‌ریزی صحبت می‌کنیم، باید دولت توسعه‌خواه داشته باشیم و برای واقعی‌کردن انتظارات باید کارشناسی و صادقانه گزارش بدهیم.‌ ما باید راجع به این مسئله صحبت کنیم که استانداردهای توسعه‌خواه چه نسبتی با آن استانداردهای ما دارد؟

این اقتصاددان افزود: در حال حاضر نه‌تنها گزارش صادقانه‌ای از وضعیت وجود ندارد که راهگشای برنامه‌ریزی آینده باشد، بلکه الان ماشینی روشن کرده‌اند به نام ماشین پاسخ‌دهی و کسانی که نه امضا و نه صلاحیت دارند حرف‌هایی می‌زنند و پاسخ‌هایی می‌دهند که فاجعه‌آمیز است. 

در واقع باید بگویم کاریکاتوری تلخ و غم‌انگیز از پاسخ‌گویی نظام اجرائی کشور را شاهد هستیم؛ چراکه ما با یک دولت توسعه‌خواه روبه‌رو نیستیم. نه این دولت که اساسا اگر کارنامه این دو دهه را زیر ذره‌بین بگذاریم، متوجه می‌شویم هیچ‌کدام از دولت‌ها دنبال توسعه نبوده‌اند و ما در حال طی‌کردن روند نگران‌کننده‌ای هستیم.

مومنی تأکید کرد: متأسفانه با شرایطی روبه‌رو هستیم که افرادی برای منافع خود ترجیح می‌دهند به توهم دامن بزنند و متوهم باشند.

این اقتصاددان ادامه داد: در سال ۸۴ رئیس دولت خیلی صادقانه گفت من برنامه را برنمی‌تابم و مناسبات رانتی در دولت اساس پیشبرد کارها شد. بعد از احمدی‌نژاد و ابراز عدم تمایل به برنامه‌ریزی، تظاهر افراطی ایجاد شد که دولت روحانی بگوید من بسیار برنامه‌گرا هستم، اما بعد از مدتی به این جمع‌بندی رسیدند که برنامه‌نداشتن خیلی بهتر است. 

چون نمی‌توانستند ژست احمدی‌نژاد را تکرار کنند، برنامه‌ای چیدند که مصداق سنگ بزرگی بود که علامت نزدن است. مثلا گفتند ۱۹۵ هدف کلی و ۴۶۶ استراتژی را دنبال می‌کنیم!

این استاد اقتصاد اعلام کرد: اگر دنبال برنامه‌ریزی هستید، باید شرافتمندانه گزارشی از دهه ۹۰ داده و به واقعیت تن بدهید تا بتوانید برای اصلاح آن برنامه‌ریزی کنید. به عنوان مثال ما ادا در‌می‌آوریم و می‌گوییم شرکت‌های دانش‌بنیان رشد داشته‌اند.

در سال ۹۲ کل شرکت‌های دانش‌بنیان ۵۵ شرکت بود و در نیمه ۱۴۰۱ به هفت هزار شرکت رسیده است. در واقع نرخ رشد ۱۲‌هزار‌و ۷۰۰ درصدی را تجربه کرده است. اما کارکرد چه بوده است؟ سقوط ۳۰‌رتبه‌ای شاخص رقابت‌پذیری و درآمد سرانه یک‌چهارم میانگین جهان شده است و ما فقیرتر و عقب‌مانده‌تر شده‌ایم. در همین 10ساله سقوط ۳۱‌درصدی در شاخص رابطه مبادله داشتیم و برای اولین بار در تاریخ ۷۰ساله اقتصادی، در سه سال پایانی دهه ۹۰ اندازه جمعیت فقرا دو برابر شده است. بنابراین لازم است به جای ادا درآوردن، لوازم توسعه را فراهم کنیم.