|

امکان تعریف طریقی برای ایراد به عملکرد شورای نگهبان

پیرو اقدام اخیر شورای نگهبان در تأیید مصوبه مجلس راجع به تسری مقررات هیئت موصوف به مقررات‌زدایی به نهاد وکالت حداقل توقع قاطبه جامعه حقوقی کشور از شورای نگهبان خاصه حقوق‌دانان شورا، توجه به ایرادات وارد بر مصوبه مذکور و یا ارائه پاسخی منطقی به اشکالاتی که مستند به اصول مسلم حقوقی از جمله اصل تفکیک قوا، اصول تعریف‌شده در فصل سوم قانون اساسی، اوصاف ذاتی و اختیارات قانونی کانون وکلا و... مطرح شده بود.

امکان تعریف طریقی برای ایراد به عملکرد شورای نگهبان
محمدهادی جعفرپور وکیل دادگستری

 پیرو اقدام اخیر شورای نگهبان در تأیید مصوبه مجلس راجع به تسری مقررات هیئت موصوف به مقررات‌زدایی به نهاد وکالت حداقل توقع قاطبه جامعه حقوقی کشور از شورای نگهبان خاصه حقوق‌دانان شورا، توجه به ایرادات وارد بر مصوبه مذکور و یا ارائه پاسخی منطقی به اشکالاتی که مستند به اصول مسلم حقوقی از جمله اصل تفکیک قوا، اصول تعریف‌شده در فصل سوم قانون اساسی، اوصاف ذاتی و اختیارات قانونی کانون وکلا و... مطرح شده بود.

قانون اساسی به عنوان میثاق مدنی و منشور وفاق ملی در یک نظام سیاسی مبین اصول اعتقادی و مبانی فکری جامعه، معرف توقعات و انتظارات افراد جامعه از نظام حکمرانی است. به همین جهت لازم است تمامی بایدها و نبایدهای حاکمیتی منطبق بر اصول قانون اساسی تعریف شود. در همین راستا قانون اساسی را ملاک و مستند اعمال حاکمیتی خاصه در وضع قانون و اجرای درست آن می‌دانند و این حداقل توقعی است که افراد جامعه از ارکان حاکمیت دارند (حرکت بر مدار قانون اساسی و حراست از اصول قانونی اساسی خاصه در فصل تعریف‌شده تحت عنوان حقوق ملت).

با توجه به چنین ضرورتی و نظر به اهمیت توجه به تمنیات افراد جامعه از قرن‌ها پیش، رژیم‌های سیاسی به تعریف مرجعی در انطباق قوانین با اصول قانون اساسی پرداخته‌اند.

سابقه چنین مرجع نظارتی در نظام سیاسی ایران، بنا بر نظریات مشهور محقق‌نائینی و آخوندخراسانی به عنوان رهبران حامی مشروطه در تبیین فقه سیاسی و در حمایت از مشروطه ایران در قالب هیئت نظار (اصل طراز) در اصل دوم متمم قانون اساسی دیده می‌شود که مؤید ضرورت تعریف مرجع ناظر بر مصوبات مجلس در تطبیق با شرع و اصول قانون اساسی است و این سرآغاز تأسیس نهاد نظارتی بر قانون اساسی در رژیم سیاسی ایران است. در نتیجه چنین دیدگاهی است که از مشروطه تا به امروز یک ارگان مستقل از سایر ارکان حاکمیت به عنوان مرجع نظارت بر رعایت اصول قانون اساسی و مبانی شرعی در مصوبات مجلس شناخته می‌شود. از مجموع دلایل فلسفه وجودی مرجع نظارتی بر مصوبات پارلمان این نتیجه حاصل می‌شود که هدف غایی و نهایی تعریف چنین مرجعی، انشای مصوبات منطبق بر اصول قانون اساسی است.

اصول قانون اساسی دارای قواعد حقوقی است که در آن آرمان‌ها، علایق، حقوق و آزادی‌های مردم تعریف شده است.

قانون اساسی دستورات بی چون و چرایی را مقرر می‌کند که اجرای صحیح آن ضامن حقوق، آزادی‌ها و منافع مردم است، بنابراین نظارت حقوقی بر حفظ دستاوردهای قانون اساسی خواست عامه مردم است. از آنجا که یکی از وظایف اساسی شورای نگهبان پاسداری از اصول قانون اساسی است نیمی از اعضای این شورا از حقوق‌دانان برجسته کشور انتخاب می‌شوند تا نسبت به پاسداری از اصول حقوقی و بایسته‌های قانون اساسی در تطبیق با مقررات و مصوبات مجلس قیام کنند، اعضای شورای نگهبان در جایگاه حساسی قرار دارند چراکه نظرات ایشان تعیین‌کننده مقدرات سیاسی و حقوقی کشور خواهد بود.

نظر به اینکه نظارت بر تدوین قوانین و تفسیر قانون اساسی از جمله وظایف اصلی شورای نگهبان است لازم است اعضای شورای نگهبان اعم از فقها و حقوق‌دانان در مقام ایفای وظایف خویش بنا به رعایت اصل بی‌طرفی با لحاظ قراردادن تمامی فعل و انفعالات سیاسی جامعه در طی طریق عدالت گام بردارند.

استاد سیدمحمد هاشمی در تألیف خویش (حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران جلد ۲ ص ۲۲۴) در مقام تاکید و ضرورت به عدالت رفتارکردن اعضای شورای نگهبان به تفسیر آیه ۷۹ سوره بقره اشاره، می‌فرمایند: *به نقل از امام حسن عسکری‌ (ع) و منسوب به امام صادق‌ (ع) آمده در بین فقهایی که از گناه احتراز، دینشان را حفظ و با هوای نفس مخالف و دستورات خدا را اجرا می‌کنند شایسته پیروی هستند. فقهای شورای نگهبان بنا به وظایفی که دارند در مقام قضاوت، سرنوشت قوانین و اعمال سیاسی را رقم می‌زنند به عبارتی آزادی‌های ‌گوناگون مردم و تار و پود جریانات سیاسی تحت‌الشعاع نظرات لازم‌الاتباع فقهای مذکور است. علاوه بر ضرورت چنین وصفی، لازم است حقوق‌دانان این مرجع نیز از افراد شاخص در حوزه حقوق و مسلط به سایر گرایش‌های دانش حقوق انتخاب شوند تا بنا به موضوع‌له مصوبات قوه مقننه قادر به تحلیل حقوقی و اصولی آنچه در مجلس به عنوان قانون تعریف می‌شود، باشند.

با این وصف و بنا به صلاحیت و اختیارات شورای نگهبان این سؤال قابل طرح است که چنانچه بخشی از جامعه‌ که موضوع‌له مصوبات مجلس هستند (مانند مصوبه اخیر مجلس راجع به نهاد وکالت) و یا برخی از کارشناسان ذی‌ربط و... عملکرد پارلمان را خلاف قانون اساسی و یا مغایر با شرایط جامعه و خواست و توقع مردم بدانند آیا راهکار و طریقی برای اعمال چنین نظراتی وجود دارد؟

پاسخ به این پرسش از این حیث قابل اهمیت است که قانون اساسی را میثاق مدنی جامعه و خاستگاه توقعات مردم می‌دانیم.

لذا چنانچه مرجع نظارتی مانند شورای نگهبان بدون توجه به توقعات جامعه و برخلاف نظر و آرای اکثریت جامعه هدف که مصوبه پارلمان را خلاف قانون اساسی و یا ناقض اصول حقوقی می‌دانند به تأیید چنین مصوبه‌ای اقدام کند، امکان تعریف طریق یا مرجعی قانونی برای اعتراض و اعلام مخالفت با نظرات شورای نگهبان وجود دارد؟