|

سیستان و بودجه‌بندی عالمانه آب

معضل گرد‌و‌غبار نه‌تنها اصلی‌ترین مانع توسعه در سیستان است، بلکه بزرگ‌ترین تهدید حیات زیستی در آن منطقه نیز هست. مهم‌ترین خاستگاه گرد‌و‌غبار، بستر خشکیده تالاب هامون است که به مدد بارش‌های غیر‌قابل‌کنترل در افغانستان، اینک بخش‌های کوچکی از آن را آب فراگرفته و امید است با افزایش میزان آب در این سوی مرز و البته همکاری و مسئولیت‌شناسی دستگاه‌های ذی‌ربط، آبرسانی به نقاط برداشت گرد‌و‌غبار که معمولا به صورت طبیعی در مسیر آب نیستند، انجام شود.

سیستان و بودجه‌بندی عالمانه آب

حسین سرگزی.دکترای بیابان‌زدایی

 معضل گرد‌و‌غبار نه‌تنها اصلی‌ترین مانع توسعه در سیستان است، بلکه بزرگ‌ترین تهدید حیات زیستی در آن منطقه نیز هست. مهم‌ترین خاستگاه گرد‌و‌غبار، بستر خشکیده تالاب هامون است که به مدد بارش‌های غیر‌قابل‌کنترل در افغانستان، اینک بخش‌های کوچکی از آن را آب فراگرفته و امید است با افزایش میزان آب در این سوی مرز و البته همکاری و مسئولیت‌شناسی دستگاه‌های ذی‌ربط، آبرسانی به نقاط برداشت گرد‌و‌غبار که معمولا به صورت طبیعی در مسیر آب نیستند، انجام شود.

بخش بعدی اراضی زراعی از کشت مانده و بایر منطقه است که امید چندانی به زیر کشت رفتن حداقل در سال جاری برایشان متصور نیست و امکان آبرسانی عادلانه به همه ذی‌نفعان نیز فراهم نیست؛ اما اینک آب در رودخانه سیستان جاری شده و کانال‌های تغذیه‌کننده چاه‌نیمه‌ها (به‌عنوان مخازن آب شرب) در حداکثر گنجایش و توان فنی در حال انتقال آب هستند.

سؤال دغدغه‌مندان در شرایط فعلی این است که بودجه‌بندی عالمانه آب جاری فعلی با توجه به نیازهای منطقه چیست؟ به نظر می‌رسد فوری‌ترین و ضروری‌ترین اولویت در توزیع آب در سیستان، آبرسانی به بستر خشکیده رودخانه‌ها و نهرهایی است که شیره جانشان به وسیله توسعه بی‌ضابطه چاهک‌های کشاورزی کشیده شده است.

پوشش گیاهی رو به زوال حاشیه نهرها در انتظار رفع عطش چهارساله (بعد از سیلاب سال ۹۸) است. دیری نخواهد پایید که تابستان از راه برسد و خشک‌شدن پوشش گیاهی با وقوع توفان ریزگرد شرایط آخرالزمانی را مجددا بر دشت سیستان حاکم کند.

بعد از جاری‌شدن آب در خشک‌رود‌ها، اولویت با پوشش پایای دشت اعم از باغات، جنگل‌های دست‌کاشت، بیشه‌زارهای طبیعی و کانون‌های بحرانی فرسایش بادی است که تثبیت آن ضامن تداوم حیات و سلامتی در منطقه خواهد بود.

زنهار ضروری برای مطالبه‌گران و علاقه‌مندان منطقه در شرایط فعلی، ایجاد انتظار و زیاده‌‌خواهی برای انجام کشت حداقلی و بی‌ثمر تابستانه یا سیاسی‌کردن توزیع عاقلانه پیشنهادی با هدف حداکثر گستردگی در مناطق فرسایش‌پذیر سطح دشت است که باید با هوشمندی و وحدت نظر از آن اجتناب کرد.