|

یک پیشنهاد در آستانه روز دندانپزشک

ضرورت بازگشت بهداشتکاران دهان به نظام دولتی درمان

اخبار پیشرفت علم دندانپزشکی هرچند وقت یک بار در رسانه‌ها ظاهر میشوند و ما را شگفت زده میکنند. با وجود این دستاوردها، دندانپزشکی با تمام شکوه اقتصادی و اعتبار علمی، نتوانسته است به نیازهای عموم مردم دنیا پاسخ دهد. واقعیت آن است که بسیاری از مردم ایران و دنیا به درمانهای اولیه بیماریهای دهان مانند کشیدن و پرکردن ساده دندان دسترسی ندارند. در نتیجه تسلط بخش خصوصی در دندانپزشکی، هشتاد درصد دندانپزشکان جهان در شهرهای بزرگ و کشورهای ثروتمند جهان کار می‌کنند.

یک پیشنهاد در آستانه روز دندانپزشک

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق، دکتر وحید رواقی، استاد دانشگاه بیرمنگام انگلیس در یادداشتی نوشت: هزینه بالای درمان دندان و نبودن دندانپزشک در مناطق دورافتاده و کم¬جمعیت دو مشکل اساسی در راه دسترسی همگانی به درمان بیماریهای دهان در ایران و جهان است. در 23 فروردین ماه 1360 قانون تربیت بهداشت‌کار دهان و دندان به منظور گسترش خدمات درمانی و بهداشتی در روستاها در مجلس ایران به تصویب رسید . این قانون   قصد داشت با عبور از این موانع، امکان پوشش همگانی درمانهای اولیه بیماریهای دندان را در شبکه دولتی درمان فراهم آورد. این قانون درخشان به مدیران وزارت بهداشت اجازه میداد درمانگرانی به نام بهداشتکار دهان آموزش داده و در شبکه دولتی درمان بکارگیرند. حضور این درمانگران جدید فرصتی فراهم میکرد تا شهروندان ایران، حتی در دورافتاده‌ترین نقاط کشور به درمانهای اولیه و ضروری دندان با هزینه دولتی و ارزان دسترسی داشته باشند. اجرای قانون بهداشتکاری دهان اما چند سال بعد از تصویب آن تعطیل شد تا شبکه دولتی درمان تاکنون از داشتن درمانگرانی متناسب با نیازهای خود محروم ماند. علیرغم تخریبها و تحریفهای مدیران و نهادهای صنفی حرفه دندانپزشکی، مصوبه مجلس ایران همچنان از لحاظ قانونی اعتبار داشته و امکان اجرای این قانون جامعه‌محور وجود دارد. در سالهای اخیر، ایده بکارگیری بهداشتکاری دهان برای پاسخگویی به نیازهای اولیه شهروندان مورد تاکید و سفارش سازمان جهانی بهداشت قرار گرفته است. این مطلب به دنبال آن است تا ضرورت بازگشت بهداشتکاران دهان به نظام دولتی درمان را یادآوری کند. 

 

چرا به بهداشتکار دهان نیاز داریم؟

اخبار پیشرفت علم دندانپزشکی هرچند وقت یک بار در رسانه‌ها ظاهر میشوند و ما را شگفت زده میکنند. با وجود این دستاوردها، دندانپزشکی با تمام شکوه اقتصادی و اعتبار علمی، نتوانسته است به نیازهای عموم مردم دنیا پاسخ دهد. واقعیت آن است که بسیاری از مردم ایران و دنیا به درمانهای اولیه بیماریهای دهان مانند کشیدن و پرکردن ساده دندان دسترسی ندارند. در نتیجه تسلط بخش خصوصی در دندانپزشکی، هشتاد درصد دندانپزشکان جهان در شهرهای بزرگ و کشورهای ثروتمند جهان کار میکنند. در حالیکه میلیونها نفر در مناطق محروم و کم جمعیت ایران و دنیا به هیچ دندانپزشکی دسترسی ندارند. با گسترش فقر در ایران و گران شدن هزینه درمانهای دندانپزشکی ، اینک بخشهای بزرگتری از مردم ایران از دسترسی به درمانهای ضروری مانند کشیدن و پرکردن ساده دندان محروم شده‌اند. تا جایی که میتوان گفت دندانپزشکی و دسترسی به درمانهای آن باشگاه اختصاصی شهروندان ثروتمند ساکن شهرهای بزرگ شده است. بازگرداندن بهداشتکاران دهان به نظام دولتی درمان میتواند راه حلی علمی و عملی برای نجات بخشهای بزرگی از مردم ایران از تحمل درد و رنج و عفونت دندان باشد. برخلاف آنچه ادعا میشود افزایش دندانپزشکان در بخش خصوصی که در سالهای گذشته اتفاق افتاده است ارتباطی به حضور بهداشتکاران دهان در بخش دولتی ندارد. چرا که این درمانگران به دلیل دامنه فعالیت درمانی و همچنین گروههای تحت پوشش با یکدیگر تفاوت آشکاری دارند.  

 

قانون بهداشتکاری دهان، ایده‌ای قدیمی اما درخشان

بحران اقتصادی و فقر عمومی بی‌تردید از مهمترین عوامل ناتوانی عموم مردم از دسترسی به درمان بیماریهای دندان است. با وجود این، در صورت تدبیر مدیران دندانپزشکی ایران، وضعیت دسترسی به بیماریهای دهان و دندان تا این حد میتوانست نامطلوب و ناعدلانه نباشد. در چهار دهه گذشته، مدیران دندانپزشک در وزارت بهداشت ایران ابزار قدرتمندی به نام قانون بهداشتکاری دهان در اختیار داشتند که میتوانستند با بهره‌بردن از آن بخش کوچکی از درد و رنج ایرانیان را کاهش دهند. قانون بهداشتکاری دهان، مصوب سال 1360، به مدیران اجازه میداد درمانگرانی بومی و ارزانتر از دندانپزشکان برای شبکه دولتی درمان آموزش داده تا این درمانگران درمانهای ضروری مانند پرکردن و کشیدن دندان را در دورترین نقاط ایران فراهم آورند. ایده بهداشتکاری دهان بر این پایه استوار است که درمانهای اصلی و ضروی دندان نیاز به شش سال آموزش مهارتهای غیرضروری و پیچیده ندارد. از اینرو، آموزش بهداشتکاران در دوره‌های آموزشی کوتاهتر میتواند اقدامی مفید و موثر برای افزایش دسترسی به درمان باشد. ایده تقسیم وظایف میان حرفه‌های پزشکی البته پیش از این بارها آزموده شده است. برای مثال، حضور درمانگران جدید مانند بهورز و پرستار و ماما توانسته است امکان دسترسی به برخی خدمات اساسی و اولیه پزشکی را در جهان فراهم آورد. ایده آموزش و بکارگیری درمانگرانی همچون بهداشتکاران دهان نیز میتواند به گونه‌ای مشابه راه را برای پاسخگویی به نیازهای اساسی در زمینه درمان دندان را فراهم آورد. لازم به یادآوری است ایده بهداشتکاری دهان سالها پیش از انقلاب 57 نیز مورد بحث قرار گرفته بود. برای مثال، در پیامهایی که محمد رضا شاه پهلوی به کنگره‎های دندانپزشکی فرستاده است، بر ضرورت حضور درمانگرانی مانند تکنیسینها در نظام درمانی ایران تاکید کرده است. افتخار اجرای ایده درخشان بهداشتکاری دهان اما نهایتا نصیب مدیران بهداشتی در سالهای پس از انقلاب 57 شد. 

 

مدیران دندانپزشک و مسدود کردن راه پوشش همگانی درمان بیماریهای دهان 

با پایان جنگ ایران و عراق و شروع موج خصوصی سازی در دوران موسوم به سازندگی، اجرای این قانون با اعمال نفوذ میران دندانپزشک کنار گذاشته شد تا بخش دولتی از داشتن درمانگران متناسب با نیازهایش محروم مانده و انحصار درمان در اختیار دندانپزشکان بخش خصوصی بماند. در دهه‌های گذشته امکانات آموزشی کشور به تربیت هزاران دندانپزشک با مهارتهای پیچیده برای فعالیت در بخش خصوصی شهرهای بزرگ و درمان بخش کوچکی از شهروندان توانمند اختصاص دادند. این در حالی است که شبکه دولتی درمان از داشتن درمانگرانی برای پاسخگویی به نیازهای اصلی اکثریت شهروندان محروم مانده است. مدیران دندانپزشک میتوانستند علاوه بر اجرای قانون بهداشتکاری در مناطق محروم و دورافتاده، قلمروی اجرای آن را به شهرهای بزرگ گسترش دهند. آنها میتوانستند شرایطی را فراهم آورند تا در سالهای فقر و دشواری ملت و حکومت، میلیونها ساکن محروم شهرهای بزرگ به درمانهای اولیه دندان دسترسی داشته باشند. در دهه‎های گذشته البته تلاشهایی از سوی برخی مدیران بهداشتی با اندیشه‌های جامعه‌محور صورت گرفته است تا بهداشتکاران دهان به نظام دولتی درمان بازگردند. برای مثال، در سالهای دهه نود که به دوران پسابرجام مشهور است، ناگهان پول و امکانات فراوانی در اختیار نظام درمانی ایران قرار گرفت. مدیران بهداشتی در آن سالها تلاش کردند با استفاده از این فرصت تاریخی و با حمایت مستقیم وزیر بهداشت، زمینه بازگشت بهداشتکاران دهان به نظام دولتی درمان را فراهم آورند. این فرصت تاریخی برای نظام درمان ایران اما با اعمال نفوذ و تبانی مدیران دندانپزشک و نهادهای صنفی حرفه دندانپزشکی از دست رفت. از این سالها یک فایل صوتی کوتاه به جا مانده است که در آن وزیر بهداشت، مدافعان انحصار درمانی حرفه دندانپزشکی و مخالفان قانون بهداشتکاری را به بیعدالتی و بیخبری از درد مردم متهم کرده و آنها را به خدا واگذار میکرد. در نتیجه اعمال نفوذ مدیران دندانپزشکی برای تعطیل کردن قانون بهداشتکاری دهان، در سالهای گذشته همواره صدها مرکز دولتی درمانی علیرغم داشتن امکانات و تجهیزات دندانپزشکی بدون درمانگر مانده است. در چنین شرایطی طبعا مدیران بالادستی انگیزه‌ای برای اختصاص امکانات محدود مالی به تجهیز مراکز جدید نخواهند داشت. حذف بهداشتکاران دهان توسط مدیران دندانپزشک در وزارت بهداشت یکی از عوامل ناکامی نظام درمان در دستیبابی به پوشش همگانی به درمان بیماریهای دندان در ایران است. اغراق نیست اگر بگوییم دست اندرکاران تعطیلی قانون بهداشتکاری دهان، به همراه فقر و فلاکت عمومی و ناکارآمدی نظام سیاسی، در تحمیل درد و رنج و عفونت دندان به صدها هزار شهروند نقش داشته‌اند. شهروندانی که در صورت اجرای قانون بهداشتکاری دهان میتوانستند لااقل به درمانهای ضروری و اولیه دندان در مراکز دولتی دسترسی داشته باشند. 

 

ترفندهای مدیران دندانپزشک برای تعطیل کردن قانون بهداشتکاری دهان

 مایه تاسف و البته شرمساری است که برخی از مدیران دندانپزشکی در سالهای گذشته آشکارا از تلاش خود برای ‌«خنثی سازی» این قانون جامعه‌محور سخن گفته اند. مدافعان انحصار درمانی حرفه دندانپزشکی، برای مسدود کردن قانون بهداشتکاری دهان ترفندهای گوناگونی بکار بسته‌اند. فرستادن دندانپزشکان جوان به مراکزی که امکان انجام درمانهای پیچیده دندانپزشکی در آن موجود نیست، نمونه‌ای از رویکردهای استعماری و سواستفاده از قانون طرح اجباری دندانپزشکان برای سرپوش گذاشتن بر خطای تعطیلی قانون بهداشتکاری دهان است. نگارش نامه از سوی انجمنهای صنفی و تجاری دندانپزشکی، پنهانکاری درباره مزایای قانون بهداشتکاری دهان، طرح ایده «نیروی حدواسط بهداشتی» برای حذف نقش ارزشمند درمانی بهداشتکاران برخی از ترفندهای مدیران دندانپزشک برای خنثی سازی قانون بهداشتکاری دهان است. ساختن روایتهای جعلی به نقل از نهادهای جهانی، برای غیرعلمی جلوه دادن ایده بهداشتکاری دهان از دیگر ترفندهای غیراخلاقی برای گمراه کردن مدیران بهداشتی و سیاستگزاران است. گفتنی است سازمان جهانی بهداشت سال گذشته اولین سند سلامت دهان خود را منتشر کرد. این سند آشکارا تمرکز بر تربیت درمانگرانی با مهارتهای پیچیده برای بخش خصوصی را مانعی در راه پوشش همگانی درمان دانسته و از آموزش و بکارگیری درمانگران حدواسط مانند بهداشتکاران دهان در شبکه دولتی درمان در کشورها حمایت میکند. 

 

 راه دستیابی به پوشش همگانی درمان بیماریهای دندان چیست؟

معضل دسترسی به درمان بیماریهای دهان مشکلی پیچیده است و راه حل آسانی ندارد. اصلاح وضع موجود نیاز به تغییر بنیادین در نگرش سیاستگزاران سلامت دارد. زمان آن رسیده است تا تصمیم‌گیرندگان سلامت دهان در ایران پاسخگویی به نیازهای درمانی اولیه و ضروری همگانی را بر توسعه درمانهای پیشرفته برای گروهی اندک از شهروندان اولولیت دهند.  این امر با بازگشت بهداشتکاران به نظام درمان امکان‌پذیر است. بیان این مساله مایه تاسف و البته شرمساری است. اما باید اعتراف کنیم مدیران دندانپزشک، بواسطه تعطیل کردن قانون بهداشتکاری دهان به یکی از موانع جدی در راه دسترسی به پوشش همگانی درمان در ایران تبدیل شده‌اند. نکته قابل توجه آنکه تعطیلی قانون بهداشتکاری دهان، سوای وابستگی جناحی و سیاسی مدیران دندانپزشک و دولتهای مبتوع آنها صورت گرفته است. این مساله نشانه تاثیر نفوذ منافع صنفی و حرفه‌ای بر تصمیم‌گیریهای مدیران در ایران است. تلاش ناکام مدیران بالادستی وزارت بهداشت برای بازگرداندن قانون بهداشتکاری دهان در سالهای دهه نود و سنگ‌اندازی مدیران دندانپزشک در آن سالها نشان میدهد اصلاح این وضعیت جز با بازتعریف نقش مدیران دندانپزشک و جایگاه آنها در تصمیم‌گیریها امکان پذیر نیست. مدیران دندانپزشک، بواسطه ارتباط تنگاتنگ خود با نهادهای صنفی، تجاری و آموزشی حرفه دندانپزشکی وهمچنین وابستگیهای عاطفی و اقتصادی به ساختارهای نادرست و فرسوده، نباید در جایگاه تصمیم‌گیری برای پوشش همگانی درمان قرار گیرند. دست اندرکاران تعطیلی قانون بهداشتکاری دهان سالهاست شبکه بهداشت و مردم را از داشتن درمانگران متناسب محروم کرده و خواسته یا ناخواسته مانع گسترش خدمات دولتی بیماریهای دندان شده‌اند. مایه تاسف است که این تلاشها همچنان نیز ادامه دارد. در سالهای اخیر مدیران دندانپزشک کوشیده‌اند با تغییر بندهایی از قانون بهداشتکاری دهان و حذف مشوقهای تحصیلی در این قانون، اجرای این قانون جامعه محور را برای همیشه غیرممکن سازند.¬ خوشبختانه قانون بهداشتکاری دهان در ایران، علی رغم تخریبها و ترفندها و تبانی‌ها، همچنان از اعتبار قانونی برخوردار است. حرفه دندانپزشکی ایران صدها انسان شریف دارد که آرزویشان کم شدن درد و رنج ایرانیان است. شایسته است این دندانپزشکان برای جبران خطای مدیران و همکاران خود بکوشند تا امکان حضور دوباره بهداشتکاران دهان و توسعه خدمات دولتی درمان در ایران فراهم آید. باید در انتظار نشست و دید افتخار اجرای این قانون ارزشمند و بازگرداندن بهداشتکاران دهان به نظام درمان نهایتا نصیب کدام دولت و حکومت در ایران خواهد شد.