معمای چین
شبکه شرق از حواشی سفر رییس جمهوری چین به منطقه و راهبرد جدید چین در قابل ایران گزارش میدهد.
به گزارش شبکه شرق، بعداز ظهر چهارشنبه هفته گذشته شی جین پینگ، رئیس جمهور چین سفری 3 روزه را به عربستان سعودی انجام داد. در روز نخست حضور شی، شرکتهای سعودی و چینی، ۳۴ قرارداد سرمایهگذاری در بخشهای مختلف انرژی سبز، هیدروژن سبز، فتوولتائیک خورشیدی، فناوری اطلاعات، حمل و نقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساخت و ساز به ارزش تقریبی ۳۰ میلیارد دلارامضا کردند. عربستان در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار نفت به چین صادر کرد و به همین دلیل ریاض برای پکن یکی از ارزشمندترین تأمینکنندگان نفت است، ضمن اینکه حجم مبادلات تجاری عربستان و چین در سال ۲۰۲۱ حدود ۸۱ میلیارد دلار بوده و در سه ماهه چهارم ۲۰۲۲ نیز حدود ۲۷.۵ میلیارد دلار گزارش شده است.
توافق پینگ و سلمان
در جریان این سفر، پادشاه عربستان سعودی و رئیس جمهوری چین «توافقنامه همکاری جامع راهبردی» دو کشور را امضا و ابراز امیدواری کردند که «این سند باعث تعمیق و ارتقاء روابط دوجانبه شود و افقهای جدیدی را در همکاری دو کشور ایجاد کند». شی جین پینگ در جریان سفرش به عربستان سعودی در کنار رایزنی با مقامات سعودی از قبیل «ملک سلمان»، پادشاه و «محمد بن سلمان» ولیعهد این کشور در دو نشست جداگانه با «سران کشورهای عرب» و «سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس» حضور پیدا کرد.
متحد استراتژیک؟
آنچه که در جریان این سفر تا حدی غیرمنتظره جلوه کرد به متن بیانیه مشترک چین و عربستان باز می گردد؛ متنی که اگرچه با رویکرد ضدایرانی ریاض سازگار بود، ولی عملا انتظار آن نمی رفت که به دلیل خوانش طیفی از چهره ها، جریانات و رسانه های عمدتا اصولگرا داخلی در ایران از روابط «تهران – پکن» و تلقی آنها از این مناسبات ذیل کلیدواژه «متحد استراتژیک»، شی همنوایی با سعودی ها داشته باشد. در بخشی از این بیانیه از ایران خواسته شده که با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کند و به معاهده منع اشاعه سلاحهای هستهای پایبند باشد. آنها در بخش دیگری از بیانیه خود بر اهمیت احترام ایران به اصول حسن همجواری و عدم دخالت این کشور در امور داخلی کشورها تاکید کردند.
بیاینهای علیه تمامیت ارضی ایران
حرکت غیرمترقبه دوم شی به همراهی با بیانیه چهل و سومین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در ریاض باز می گردد که نگاه و لحن تندتری علیه ایران داشت و عناوین مختلف و گسترده تری را نسبت به بیانیه مشترک پکن - ریاض شامل می شد. در بخش هایی از بیانیه شورای همکاری خلیج فارس مرتبط با ایران آمدهاست: « حاضرین بر مواضع ثابت و مصوبات گذشته درخصوص محکومیت تداوم اشغال سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی توسط ایران که ادعا میشود متعلق به امارات است، تاکید دارند.» این نکته بیانیه به کانون واکنش ها و حساسیت های تهران بدل شد، چرا که به شکل مستقیم تمامیت ارضی کشور را هدف قرار داده بود.
ادبیات خصمانه علیه ایران
شورای عالی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ادامه این بیانیه روی نکته مهمتری دست گذاشت و ادبیات خصمانه تری را علیه تهران به کار برد، چرا که این بیانیه با تکرار ادعاهایی درباره ایران، تداوم حمایت ایران از گروههای تروریستی و گروههای شبهنظامی مذهبی در عراق، لبنان، سوریه، یمن و سایر کشورها که امنیت ملی کشورهای عربی را تهدید و منطقه را بیثبات میکند و مانع از فعالیت ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با داعش میشود، محکوم کرد. شورای همکاری، ضمن تاکید بر مواضع و مصوبات ثابت خود درخصوص روابط با ایران، بر لزوم پایبندی ایران به اساس و اصول اساسی مبتنی بر منشور سازمان ملل و قوانین بینالمللی، اصول حسن همجواری و احترام به حاکمیت کشورها و عدم مداخله در امور داخلی آنها تاکید کرد.
ابراز نگرانی در منطقه
در این بیانیه ادعا شده است که مذاکرات هستهای ایران و هرگونه مذاکره آتی با ایران باید با حل رفتار بیثباتکننده ایران در منطقه و حمایت آن از تروریسم و گروههای شبهنظامی مذهبی و برنامه موشکی و امنیت دریانوردی بینالمللی و تاسیسات نفتی همراه شود. شورای همکاری بر لزوم مشارکت کشورهای عضو در مذاکرات هستهای ایران و همه مذاکرات و نشستهای منطقهای و بینالمللی در این خصوص تاکید کرد. شورای همکاری با اظهارات برخی مسئولان در دولت ایران و اهانت و اتهامات علیه عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری مخالفت کامل خود را اعلام و نسبت به اقدامات تنشآفرین ایران برای متزلزل کردن امنیت و ثبات در منطقه ابراز نگرانی کرد.
خنجر از پشت شی به تهران
اگر چه مجموعه این نکات در دو بیانیه سلسله واکنش هایی در داخل ایران به دنبال داشت که کماکان ادامه دارد، اما این اعتراضات سمپاتهای گرایش به شرق و گذاشتن همه تخممرغهای روابط خارجی در سبد چین و روسیه در این مورد مشخص، محلی از اعراب ندارد. زیرا «خنجر از پشت شی به تهران» در جهت منافع ملی آنها قابل توجیه است. چینیها به همان روشی عمل میکنند که برای منافع خود تعریف کردهاند. اصل کلیدی در سیاست بینالمللی آن است که شرایط زمانی و مکانی، الگوهای رفتاری همه بازیگران را در روابط خارجی تعیین میکند. پکن بر همین اساس آنگونه عمل کرده و میکند که در عربستان شاهدش بودیم. شی جیپینگ براساس آنچه اولویتهای سیاستخارجی چین و در خدمت به منافع استراتژیک این کشور است، پای دو بیانیه ضد ایرانی را امضاء کرد تا به این وسیله از منافع صدها میلیارد دلاری اقتصاد این کشور در روابط خود با کشورهای عرب حوزه جنوبی خلیج فارس مراقبت کند.
شراکت محدود
رئیسجمهوری چین در ریاض و با امضای دو بیانیه که هرکدام به گونهای جایگاه ایران را به لحاظ توانمندی هستهای، دفاعی و منطقهای به چالش کشیده است، براین واقعیت انگشت گذاشت که روابط تهران - پکن در بهترین شکل خود، نمیتواند بیرون از محدوده «شراکت» بوده و مفهوم «رابطه استراتژیک» داشته باشد. منافع، ملاحظات و نگرش چین و نیز روسیه مانعی است در ایجاد روابط استراتژیک با ایران در بزنگاهی که ممکن است تهران بیش از هرزمان به این اتحاد دلخوش بوده باشد. چینیها اکنون اصلیترین جلوه گاه سیاست واقعگرایانه در جهان پس از جنگ سرد هستند. این همان مفهومی است که «ولادیمیر پوتین» در اجلاس شانگهای و پس از گفتوگوی به نسبت انتقادی شیجی پینگ با او به روشنی دریافت.
دو شریک و چند ابهام
پکن بنا به دلایل مختلف، از جمله صدها میلیارد دلار قرار داد تجاری– صنعتی با کشورهای عرب حوزه جنوب خلیجفارس، نمیتواند متحد استراتژیک تهران در آینده روابط خارجی او باشد. این برخلاف جملاتی است که متن سند توافق همکاری ۲۵ ساله ایران و چین با آن آغاز شده است: « دو فرهنگ باستانی آسیا، دو شریک در تجارت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت با دیدگاههای مشابه و مشترک دوجانبه و چند جانبه در بسیاری از عرصهها خود را به عنوان شریکان استراتژیک میبینند.»
عبدالرحمن فتحاللهی