اولویت استخدام و اختصاص 3 درصد از فضاهای فروشگاهی
توانمندی زنان سرپرست خانوار فقط با اختصاص فرصتهای واقعی
محبوبه حسینزاده : طبق گزارش بررسی آماری ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست، در سال 1398 بیش از سهونیم میلیون خانوار ایرانی، معادل 13/7 درصد کل خانوارهای ایرانی سرپرست زن داشتهاند. در این گزارش که از سوی مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و با استناد به آمار سالهای 90 تا 98 تهیه شده، تعداد خانوارهای دارای سرپرست مرد در کل کشور بیش از ۲۲ میلیون خانوار ذکر شده است که در فاصله زمانی ذکرشده حدود 20/6 درصد افزایش داشته است؛ درحالیکه تعداد خانوارهای زنسرپرست حدود 26/8 افزایش یافته است. همچنین در سال 98 از بیش از چهارمیلیونو 533 هزار خانوار ساکن استان تهران، 12.2درصد یعنی بیش از 554 هزار خانوار دارای سرپرست زن بودند. از این تعداد زنان سرپرست خانوار ساکن در استان تهران، 379 هزار نفر بیوه، 136هزار نفر بیسواد، بیش از 459 هزار نفرشان از لحاظ اقتصادی غیرفعال، هشتهزارو 400 نفر بیکار و فقط هشتهزارو 600 نفر شاغلاند.
از سوی دیگر، طبق اظهارات مسئولان، یکمیلیونو ۲۰۰ هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد هستند و 250 هزار زن سرپرست خانوار با 581 هزار فرزند تحت پوشش بهزیستی و ۳۰ هزار زن سرپرست خانوار نیازمند، پشت نوبت دریافت مستمری از سازمان بهزیستی ماندهاند. شاید به همین دلیل است که نام زن سرپرست خانوار تداعیکننده زنانی نیازمند است که برای تأمین معیشت خود و فرزندانشان به حمایتهای جدی و مستمر نیاز دارند.
مسئولان مختلف مکررا از افزایش زنان سرپرست خانوار بهعنوان معضلی اجتماعی یاد میکنند که قبل از تبدیل به بحران باید برای آن چارهاندیشی شود؛ اما کاهش تعداد آن دسته از زنان سرپرست خانوار نیازمند که جزء مستمریبگیران سازمانهای حمایتی هستند، نیاز به سیاستگذاریهای کلان دارد که هم اصلاح قوانین را دربر بگیرد و هم اصلاح رویهها و نگرشهایی را که زنان را در جایگاه فرودست قرار میدهد و در نتیجه مانع دسترسی آنها به فرصتها و امکانات موجود برای تأمین معاش و زندگی مستقل میشود. با اینکه در چند سال اخیر مسئولان سازمانهای متولی زنان سرپرست خانوار از «توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» بهعنوان اولویتی برای خروج این زنان از چرخه فقر یاد میکنند، آن چیزی که بیشتر در عمل شاهدش هستیم، مستمریهای ناچیزی است که مسلما کفاف تأمین هزینههای زندگی را هم نمیدهد. طبق اظهارات مدیرکل دفتر توانمندسازی خانواده و زنان سازمان بهزیستی کشور، میزان مستمری خانوادههای زن سرپرست یکنفره در سال 1399 بالغ بر ۱۷۲ هزار تومان، دونفره ۲۸۷هزارو ۵۰۰ تومان، سهنفره ۳۷۴ هزار تومان، خانوارهای چهارنفره ۴۸۳ هزار تومان و برای خانوارهای پنجنفره ۵۳۶
هزار تومان بوده است! میزان مستمری زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد نیز رقمی مشابه است؛ حداقل میزان مستمری در سال ۹۹ برابر با ۱۹۸ هزار تومان و حداکثر ۶۳۵ هزار تومان بوده است.
این را هم باید در نظر بگیریم که آمار ذکرشده مربوط به قبل از همهگیری کروناست و از آنجا که اصطلاح زن سرپرست خانوار برای زنانی به کار میرود که به دلایل مختلف ازجمله طلاق، فوت شوهر، ازکارافتادگی، زندان و بیماری شوهر، مسئولیت تأمین بخشی از هزینههای زندگی یا تمام آن را بر عهده میگیرند، احتمال افزایش تعداد خانوارهای زن سرپرست با فوت یا بیماری شوهر دور از ذهن نیست؛ در عین حال که به دلیل ورشکستگی و رکود مشاغل بسیاری در دوران کرونا، احتمالا بر تعداد زنان سرپرست خانوار بیکار افزوده شده و کاهش درآمدها و افزایش روزافزون هزینهها، شرایط زندگی این زنان را بغرنجتر کرده است.
در این میان، یکی از گامهای مثبت در حوزه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، رویکردی است که در «طرح جامع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهر تهران» در پیش گرفته شده و از اهدای بستههای حمایتی معیشتی و ارائه مهارتآموزی و تمرکز بر اشتغال خانگی زنان سرپرست خانوار فراتر رفته است. این لایحه که با تأخیری حدودا 10ساله تهیه شده بود، در هفدهم فروردین 1400 به تصویب اعضای شورای شهر تهران رسید.
طبق ماده هفت اولین برنامه پنجساله شهرداری که در بهمن 1388 ابلاغ شد و تا پایان سال 1393 اعتبار داشت، شهرداری تهران موظف شده بود «با همكاری و هماهنگی كلیه نهادهای دولتی، عمومی و مدنی ذیربط در چارچوب قوانین و مقررات موضوعه بهمنظور حمایت از توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، دختران و كودكان در معرض آسیب و آسیبدیده اجتماعی و سالمندان نسبت به تهیه و ارائه برنامه مشخص حداكثر ظرف مدت شش ماه از زمان ابلاغ این مصوبه به شورای اسلامی شهر تهران اقدام کند»؛ اما چنین طرحی تهیه نشد. هرچند مجددا به موضوع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار بهصورت جستهوگریخته در دیگر برنامههای شهرداری اشاره شده بود؛ ازجمله «بند ج ماده 104» برنامه پنجساله دوم شهرداری تهران (مدت اجرای این برنامه سال 93 تا 97 بوده است) به «گسترش مراكز مهارتآموزی و بازارچههای خوداشتغالی بهمنظور توانمندسازی زنان آسیبپذیر و زنان سرپرست خانوار» اختصاص دارد و البته تأکید شده است که «حمایتها برای یک دوره معین و قابل تعمیم و ارائه به تمام جامعه هدف صورت پذیرد و اثربخشی برنامهها قابل اندازهگیری باشد». در نهایت شورای شهر تهران در بند 2 ماده 73 برنامه پنجساله
سوم شهرداری تهران (تاریخ اجرا از 1398 تا 1402) شهرداری را موظف کرد «بهمنظور اعتلای بنیان خانواده و حمایت از خانواده پایدار در چارچوب قوانین و مقررات با مشاركت نهادهای دولتی و مدنی، لایحه «توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» را تا پایان سال اول برنامه تهیه کند». اینبار لایحه با تأخیری چندماهه آماده شد و به پیشنهاد کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، مواردی در آن گنجانده شد تا علاوهبر اشتغال زنان در قالب مراکز توانافزایی کوثر، فضاها و فرصتهایی در اختیار زنان سرپرست خانوار قرار گیرد تا بتوانند با حضور و مشارکت اقتصادی در فضای واقعی شهر (و نه صرفا در فضاهای زنانه یا با انجام مشاغل خانگی در خانههای خودشان) در مسیر توانمندی گام بردارند.
در این لایحه شهرداری تهران موظف شده است در بازه زمانی که اقدام به جلب نیرو میکند، در شرایط یکسان زنان سرپرست خانواری را که حائز شرایط شغل مدنظرند، استخدام کند. همچنین حداقل سه درصد از فضاهای فروش در فروشگاههای شهروند، میادین میوه و ترهبار و ایستگاههای مترو به زنان سرپرست خانوار تخصیص داده شود تا بتوانند محصولاتشان را بدون واسطه به فروش برسانند.
هرچند معلوم نیست بعد از انتخابات پیشرو اجرای این لایحه تا چه حد در اولویت شهرداری قرار بگیرد، اما باید توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از حد شعار فراتر برود و فضاها و فرصتهایی که همواره از زنان دریغ شده است، مجددا در اختیارشان گذاشته شود تا وضعیت نابسامان اقتصادی و معیشتی زنان سرپرست خانوار نیازمند، آسیبهای بیشتری را برای خود و فرزندانشان و در نهایت برای جامعه به همراه نیاورد.
محبوبه حسینزاده : طبق گزارش بررسی آماری ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست، در سال 1398 بیش از سهونیم میلیون خانوار ایرانی، معادل 13/7 درصد کل خانوارهای ایرانی سرپرست زن داشتهاند. در این گزارش که از سوی مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و با استناد به آمار سالهای 90 تا 98 تهیه شده، تعداد خانوارهای دارای سرپرست مرد در کل کشور بیش از ۲۲ میلیون خانوار ذکر شده است که در فاصله زمانی ذکرشده حدود 20/6 درصد افزایش داشته است؛ درحالیکه تعداد خانوارهای زنسرپرست حدود 26/8 افزایش یافته است. همچنین در سال 98 از بیش از چهارمیلیونو 533 هزار خانوار ساکن استان تهران، 12.2درصد یعنی بیش از 554 هزار خانوار دارای سرپرست زن بودند. از این تعداد زنان سرپرست خانوار ساکن در استان تهران، 379 هزار نفر بیوه، 136هزار نفر بیسواد، بیش از 459 هزار نفرشان از لحاظ اقتصادی غیرفعال، هشتهزارو 400 نفر بیکار و فقط هشتهزارو 600 نفر شاغلاند.
از سوی دیگر، طبق اظهارات مسئولان، یکمیلیونو ۲۰۰ هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد هستند و 250 هزار زن سرپرست خانوار با 581 هزار فرزند تحت پوشش بهزیستی و ۳۰ هزار زن سرپرست خانوار نیازمند، پشت نوبت دریافت مستمری از سازمان بهزیستی ماندهاند. شاید به همین دلیل است که نام زن سرپرست خانوار تداعیکننده زنانی نیازمند است که برای تأمین معیشت خود و فرزندانشان به حمایتهای جدی و مستمر نیاز دارند.
مسئولان مختلف مکررا از افزایش زنان سرپرست خانوار بهعنوان معضلی اجتماعی یاد میکنند که قبل از تبدیل به بحران باید برای آن چارهاندیشی شود؛ اما کاهش تعداد آن دسته از زنان سرپرست خانوار نیازمند که جزء مستمریبگیران سازمانهای حمایتی هستند، نیاز به سیاستگذاریهای کلان دارد که هم اصلاح قوانین را دربر بگیرد و هم اصلاح رویهها و نگرشهایی را که زنان را در جایگاه فرودست قرار میدهد و در نتیجه مانع دسترسی آنها به فرصتها و امکانات موجود برای تأمین معاش و زندگی مستقل میشود. با اینکه در چند سال اخیر مسئولان سازمانهای متولی زنان سرپرست خانوار از «توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» بهعنوان اولویتی برای خروج این زنان از چرخه فقر یاد میکنند، آن چیزی که بیشتر در عمل شاهدش هستیم، مستمریهای ناچیزی است که مسلما کفاف تأمین هزینههای زندگی را هم نمیدهد. طبق اظهارات مدیرکل دفتر توانمندسازی خانواده و زنان سازمان بهزیستی کشور، میزان مستمری خانوادههای زن سرپرست یکنفره در سال 1399 بالغ بر ۱۷۲ هزار تومان، دونفره ۲۸۷هزارو ۵۰۰ تومان، سهنفره ۳۷۴ هزار تومان، خانوارهای چهارنفره ۴۸۳ هزار تومان و برای خانوارهای پنجنفره ۵۳۶
هزار تومان بوده است! میزان مستمری زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد نیز رقمی مشابه است؛ حداقل میزان مستمری در سال ۹۹ برابر با ۱۹۸ هزار تومان و حداکثر ۶۳۵ هزار تومان بوده است.
این را هم باید در نظر بگیریم که آمار ذکرشده مربوط به قبل از همهگیری کروناست و از آنجا که اصطلاح زن سرپرست خانوار برای زنانی به کار میرود که به دلایل مختلف ازجمله طلاق، فوت شوهر، ازکارافتادگی، زندان و بیماری شوهر، مسئولیت تأمین بخشی از هزینههای زندگی یا تمام آن را بر عهده میگیرند، احتمال افزایش تعداد خانوارهای زن سرپرست با فوت یا بیماری شوهر دور از ذهن نیست؛ در عین حال که به دلیل ورشکستگی و رکود مشاغل بسیاری در دوران کرونا، احتمالا بر تعداد زنان سرپرست خانوار بیکار افزوده شده و کاهش درآمدها و افزایش روزافزون هزینهها، شرایط زندگی این زنان را بغرنجتر کرده است.
در این میان، یکی از گامهای مثبت در حوزه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، رویکردی است که در «طرح جامع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهر تهران» در پیش گرفته شده و از اهدای بستههای حمایتی معیشتی و ارائه مهارتآموزی و تمرکز بر اشتغال خانگی زنان سرپرست خانوار فراتر رفته است. این لایحه که با تأخیری حدودا 10ساله تهیه شده بود، در هفدهم فروردین 1400 به تصویب اعضای شورای شهر تهران رسید.
طبق ماده هفت اولین برنامه پنجساله شهرداری که در بهمن 1388 ابلاغ شد و تا پایان سال 1393 اعتبار داشت، شهرداری تهران موظف شده بود «با همكاری و هماهنگی كلیه نهادهای دولتی، عمومی و مدنی ذیربط در چارچوب قوانین و مقررات موضوعه بهمنظور حمایت از توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، دختران و كودكان در معرض آسیب و آسیبدیده اجتماعی و سالمندان نسبت به تهیه و ارائه برنامه مشخص حداكثر ظرف مدت شش ماه از زمان ابلاغ این مصوبه به شورای اسلامی شهر تهران اقدام کند»؛ اما چنین طرحی تهیه نشد. هرچند مجددا به موضوع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار بهصورت جستهوگریخته در دیگر برنامههای شهرداری اشاره شده بود؛ ازجمله «بند ج ماده 104» برنامه پنجساله دوم شهرداری تهران (مدت اجرای این برنامه سال 93 تا 97 بوده است) به «گسترش مراكز مهارتآموزی و بازارچههای خوداشتغالی بهمنظور توانمندسازی زنان آسیبپذیر و زنان سرپرست خانوار» اختصاص دارد و البته تأکید شده است که «حمایتها برای یک دوره معین و قابل تعمیم و ارائه به تمام جامعه هدف صورت پذیرد و اثربخشی برنامهها قابل اندازهگیری باشد». در نهایت شورای شهر تهران در بند 2 ماده 73 برنامه پنجساله
سوم شهرداری تهران (تاریخ اجرا از 1398 تا 1402) شهرداری را موظف کرد «بهمنظور اعتلای بنیان خانواده و حمایت از خانواده پایدار در چارچوب قوانین و مقررات با مشاركت نهادهای دولتی و مدنی، لایحه «توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» را تا پایان سال اول برنامه تهیه کند». اینبار لایحه با تأخیری چندماهه آماده شد و به پیشنهاد کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، مواردی در آن گنجانده شد تا علاوهبر اشتغال زنان در قالب مراکز توانافزایی کوثر، فضاها و فرصتهایی در اختیار زنان سرپرست خانوار قرار گیرد تا بتوانند با حضور و مشارکت اقتصادی در فضای واقعی شهر (و نه صرفا در فضاهای زنانه یا با انجام مشاغل خانگی در خانههای خودشان) در مسیر توانمندی گام بردارند.
در این لایحه شهرداری تهران موظف شده است در بازه زمانی که اقدام به جلب نیرو میکند، در شرایط یکسان زنان سرپرست خانواری را که حائز شرایط شغل مدنظرند، استخدام کند. همچنین حداقل سه درصد از فضاهای فروش در فروشگاههای شهروند، میادین میوه و ترهبار و ایستگاههای مترو به زنان سرپرست خانوار تخصیص داده شود تا بتوانند محصولاتشان را بدون واسطه به فروش برسانند.
هرچند معلوم نیست بعد از انتخابات پیشرو اجرای این لایحه تا چه حد در اولویت شهرداری قرار بگیرد، اما باید توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از حد شعار فراتر برود و فضاها و فرصتهایی که همواره از زنان دریغ شده است، مجددا در اختیارشان گذاشته شود تا وضعیت نابسامان اقتصادی و معیشتی زنان سرپرست خانوار نیازمند، آسیبهای بیشتری را برای خود و فرزندانشان و در نهایت برای جامعه به همراه نیاورد.