فارغالتحصیلی با پیج اینستاگرام
حرف آخر را اول بزنیم. دریافتی پایین و خجالتآور پزشکان طرحی در مناطق محروم، در کنار تأخیر دریافت کارانه با طعم کسورات بیپایه و اساس بیمهها، قشر جوان پزشکی را با چالش اخلاقی مواجه کرده است.
حرف آخر را اول بزنیم. دریافتی پایین و خجالتآور پزشکان طرحی در مناطق محروم، در کنار تأخیر دریافت کارانه با طعم کسورات بیپایه و اساس بیمهها، قشر جوان پزشکی را با چالش اخلاقی مواجه کرده است. این دست از همکاران از خیلی از اتفاقات دل پری دارند. در نقطه مقابل آنها پزشکانی هستند که صرفا به علت چند دهه زودتر به دنیا آمدن، در یک محیط غیررقابتی به قلههای رفیع علمی رسیدند درحالیکه نه استرس کنکوری کشیدند، نه آزمون دستیاری و ارتقایی دادند و نه کسوراتی خوردند.
تازه به علت خالیبودن عریضه یک دور دور دنیا زدند و در بهترین دانشگاههای بلاد کفر تحصیل کردند و برگشتند، مراکز خصوصیشان را زدند و آسایش 70 نسل بعد از خود را تأمین و تضمین کردند. وقتی پزشک جوان با این جبر زمانی وحشتناک روبهرو میشود اول از راهی که آمده پشیمان میشود، دوم از راهی که میخواهد برود ناامید میشود و سرانجام طرحوارههای اخلاقیاش را طوری ویرایش میکند تا آنچه قبلا بد و گناه و حرام محسوب میشده، در مناسبات ناعادلانه امروزی قابل توجیه به نظر برسد.
نتیجه این میشود که بعضی از آنها (و با تأکید بیشتر بعضی از آنها) بازار طب آرایشی و زیبایی غیرضروری و بیپایه و اساس را داغ میکنند و اصل درمان بیماران نیازمند درمان را به لطایفالحیلی میپیچانند. بازکردن یک پیج اینستاگرام با دو عکس قبل و بعد از عمل یکی از مراحل تسویهحساب و فارغالتحصیلی پزشکان امروزی است. از آن بدتر عده قلیلی هستند که نه برای عمل زیبایی، بلکه برای عملهای درمانی لازم و ضروری هم طلب مبالغ غیرمتعارف میکنند. غافل از اینکه گناه مردم چیست؟! مقصر فرد دیگری است. نظر این دست از پزشکان این است که سالها درسخواندن و شبنخوابیدن و نام سنگین پزشک بودن را یدک کشیدن، به هیچ طریقی با حقوق ماهی هشت تومان و پانسیون پر از مار و عقرب و خطر رانندگی در جادههای بکر کشور در یک سبد نمیگنجد، پس حالا که زورم به بالادستی نمیرسد پولم را از مردم میگیرم. به هر حال لزومی برای قضاوت نیست. چالشهای اخلاقی هرکس برای خودش، هرکس در قبر خود میخوابد، بقیهاش بماند برای روز حساب!
اما بهواقع بازندگان اصلی این مناسبات بههمریخته چه کسانی هستند؟ مردم. همان مردمی که زمانی برای سرطان و شیمیدرمانی خانه و ماشین و دام میفروختند الان باید برای یک عمل لازم و ساده مثل آبمروارید بخشی از زندگی خود را بفروشند تا بتوانند مبلغ طلبشده از جانب بعضی پزشکان را پرداخت کنند. باز هم سیستم بد عمل کرد، دودش از چشم مردم درآمد. گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری!! اگر حقوق پزشک جوان تأمین میشد و احترامش حفظ میشد کار به اینجا نمیکشید. اشکال ندارد، این هم بماند برای روز حساب!