|

نقدی بر دخالت غیرپزشکان در تعرفه‌های پزشکی

کیفیت سلامت در مسلخ

اخیرا بحث تعرفه‌های پزشکی بخش مهمی از ذهن جامعه پزشکی و نشریات را به خود اختصاص داده است. مهم‌ترین و جالب‌ترین وجه آن بی‌تفاوتی و سکوتی است که عرصه عمومی و غیرپزشکان نسبت به آن اختیار کرده‌اند؛ درحالی‌که در سایر بخش‌ها عرصه عمومی بیشترین واکنش را نشان می‌دهد. اتفاقا واکنش عرصه عمومی است که نسبت به این قضیه تعیین‌کننده است. راستی چرا؟ چرا غیرپزشکان در هر صنف و طبقه‌ای تعرفه خدمات پزشکی را بحثی مربوط به پزشکان و دولت می‌دانند، از سنگ صدا درآید از آنها درنمی‌آید.

کیفیت سلامت در مسلخ

اخیرا بحث تعرفه‌های پزشکی بخش مهمی از ذهن جامعه پزشکی و نشریات را به خود اختصاص داده است. مهم‌ترین و جالب‌ترین وجه آن بی‌تفاوتی و سکوتی است که عرصه عمومی و غیرپزشکان نسبت به آن اختیار کرده‌اند؛ درحالی‌که در سایر بخش‌ها عرصه عمومی بیشترین واکنش را نشان می‌دهد. اتفاقا واکنش عرصه عمومی است که نسبت به این قضیه تعیین‌کننده است. راستی چرا؟ چرا غیرپزشکان در هر صنف و طبقه‌ای تعرفه خدمات پزشکی را بحثی مربوط به پزشکان و دولت می‌دانند، از سنگ صدا درآید از آنها درنمی‌آید. بدتر از آن اینکه اکثرا در این بحث تنها تلاش پزشکان برای افزایش درآمد را رؤیت می‌کنند؟ باورکردنی نیست که حتی کسانی که اطلاعات اقتصادی دارند در این یک مورد ‌بخصوص، رابطه بین نرخ اشیا و کیفیت خدمات را درک نمی‌کنند؛ به‌خصوص اگر آن نرخ دستوری و از بالا تعیین‌ شده باشد! چرا علمای اقتصاد نمی‌پرسند این چگونه کالایی‌ است که قطع‌ نظر از مناطق مختلف و هزینه‌های مختلف، قطع‌ نظر از پزشکان با خصوصیات مختلف و بسیاری متغیرهای دیگر، در همه حال یک نرخ ثابت دارد؟ چرا عرصه عمومی ذره‌ای مصالح جمعی را در این بحث نمی‌بیند و در آن دخول نمی‌کند؟ یا بدتر از آن در یک لحظه نادر با گفتمان رسمی حاکم هم‌نوا می‌شود. آقای وزیر کار در هر حرکتی زیر ذره‌بین و نقد است، اما زمانی که خواستار کاهش تعرفه‌های موجود می‌شود کسی جز از میان جامعه پزشکی صدایی برنمی‌آورد؟ چرا فرهیختگان جامعه ما نمی‌توانند رابطه تعرفه پایین و مشکلاتی را که باعث نقد جدی آنها از سیستم پزشکی شده است، ببینند؟ چرا نبود کمترین نظارت بر کیفیت خدمات پزشکی در کشور را نمی‌بینند؟ چرا نمی‌بینند که حتی سازمان‌های بیمه‌گر کوچک‌ترین فعالیتی جهت نظارت بر کیفیت درمان و نحوه هزینه‌کردن پولی که می‌پردازند، ندارند؟ آیا از خود نمی‌پرسند کدام خدمات عمومی را در دنیای امروز می‌توان از نظارت کیفی معاف کرد؟ چرا رابطه این عدم نظارت با تعرفه‌های بسیار پایین را درک نمی‌کنند؟ نه‌تنها فرهیختگان بلکه بخش مهمی از طبقه متوسط تجربه‌ای ولو مختصر با سیستم درمانی خارج از کشور داشته‌اند و می‌دانند که تعرفه خدمات انسانی پزشکی عمدتا همان ویزیت چه تفاوت حیرت‌آوری با کشور ما دارد. تفاوت سه، چهار دلار با صد دلار را بدون کوچک‌ترین دقتی به حساب تفاوت قیمت‌ها در کشورمان می‌دانند و موضوع این تفاوت با کشورهای همسایه را هم به‌کل نادیده می‌گیرند و در عین حال از شلوغی مطب‌ها و اشکالات متعدد در سیستم سلامت شکایت می‌کنند و همه چیز را بلافاصله از جانب پزشکان می‌بینند. چرا حتی کسانی هم که سال‌ها در اقتصاد دود چراغ خورده‌اند در هر کالایی هزینه عناصر متشکله آن را می‌بینند اما به کار پزشکی و به‌خصوص ویزیت که می‌رسند یکباره تمام این دانش رخت می‌بندد و همه چیز به نصیحت‌کردن پزشک طماع به انحای مختلف ختم می‌شود. چرا کسی توجه نمی‌کند که عدم نرخ‌گذاری مناسب برای همان اولین و مهم‌ترین قدم خدمات پزشکی یعنی ویزیت باعث کج‌رفتن دیوار تا ثریا می‌شود. چرا درک نمی‌کنند میزان تعرفه به معنای میزان کلی پولی است که دولت و جامعه باید به سلامت اختصاص دهد و تلاش در پایین نگه‌داشتن تعرفه‌ها چیزی جز تنگدستی شدید مراکز درمانی و اختصاص هرچه بیشتر این مراکز به کارهای غیرضروری اما درآمدزا به دنبال نخواهد داشت. پولی که دولت و بیمه‌ها باید به بیمارستان‌های دولتی و آموزشی اختصاص دهند ارتباط مستقیمی دارد با تعرفه خدمات پزشکی و تعرفه خدمات پزشکی هم قاعدتا باید تحت تأثیر عوامل مختلف شامل بهایی باشد که در فضای خصوصی با نیم‌نگاهی به عرضه و تقاضا برای آن پرداخت می‌شود. با بستن کامل و کورکورانه آن فضای خصوصی در واقع جامعه خود را از یک ملاک مهم در ارزیابی نرخ خدمات محروم می‌کند و همه چیز را به سیستم اقتصادی «حاجی ارزونی» می‌سپارد که بی‌تردید در فضای نظارت‌نشده درآمد پزشکی را منوط به زیر پا گذاشتن پرنسیب‌ها می‌کند اما کیفیت سلامت را به مسلخ می‌برد.