بازی ازپیشباخته مسعود بارزانی در زمین اردوغان
دوشنبه هفته گذشته ترکیه در حالی شدت حملات توپخانهای، پهپادی، موشکی و هوایی خود را علیه مناطق شمالی عراق و بخشهای کردنشین سوریه به بهانه مبارزه با نیروهای کردی افزایش داد که تنها به فاصله پنج روز قبل از آن شاهد سفر مسرور بارزانی، نخستوزیر اقلیم کردستان عراق، به ترکیه و دیدارش با اردوغان بودیم؛ سفری که نشان میدهد دور جدید تجاوزات آنکارا نمیتواند بدون هماهنگی با اربیل صورت گرفته باشد.
عبدالرحمن فتحالهی: دوشنبه هفته گذشته ترکیه در حالی شدت حملات توپخانهای، پهپادی، موشکی و هوایی خود را علیه مناطق شمالی عراق و بخشهای کردنشین سوریه به بهانه مبارزه با نیروهای کردی افزایش داد که تنها به فاصله پنج روز قبل از آن شاهد سفر مسرور بارزانی، نخستوزیر اقلیم کردستان عراق، به ترکیه و دیدارش با اردوغان بودیم؛ سفری که نشان میدهد دور جدید تجاوزات آنکارا نمیتواند بدون هماهنگی با اربیل صورت گرفته باشد.
ناگفته نماند که اختلافات انباشتهشده دو حزب اصلی کردی که اقلیم کردستان عراق را تا پای «دوپایتختی کردن»، «دوادارهای کردن» و «دومدیریتی کردن» هم پیش برده، در شدتبخشی به موفقیت تحریکات آنکارا بیتأثیر نبوده است؛ خصوصا که به نظر میرسد بارزانیها با یکهتازیهای خود در مدت اخیر سناریوی قبضه تمام قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی در اقلیم کردستان عراق را بهخصوص بعد از انتخابات پارلمانی سال گذشته آغاز کردهاند؛ آنهم در شرایطی که پارتی به تنهایی اختیار دولت اقلیم کردستان را در دست گرفته است.
اما با وجود آنکه حزب دموکرات کردستان عراق (پارتی) قرابت خاصی را با دولت اردوغان، ذیل یک معادله دیپلماتیک برای خود تعریف کرده که دارای مخرج مشترکی به نام منافع اقتصادی حاصل از صادرات نفت و گاز برای کسب درآمد است و این مخرج مشترک پس از حکم دادگاه فدرال عراق علیه اربیل پررنگتر شده، به نظر میرسد در آن سوی داستان ترکیه چنین خوانشی را از تعامل با اقلیم برای خود متصور نیست. گسل قومی (کردی – ترکی) موجود بین اربیل و آنکارا مؤید آن است که بارزانیها در زمین سوخته بازی میکنند. از این منظر ترکیه هیچگاه خط قرمز تعامل با کردها را کنار نخواهد گذاشت و در این بین نگاه ابزاری آنکارا به اربیل و ترسیم منافع اقتصادی در تعامل با اقلیم، بهخصوص در حوزه انرژی، نوعی از روابط و مناسبات مصلحتی را برای دولت اردوغان در قبال بارزانیها تعریف کرده است.
در لایههای عمیقتر این خوانش مصلحتی ترکیه از تداوم روابط با اقلیم کردستان تلاش برای بازپسگیری بخشهایی از خاک عراق نهفته است که طبق توافقنامههایی در اوایل قرن گذشته از دست داده است. در این راستا، تجاوز به خاک سوریه و اشغال بخشهایی از این کشور هم با چنین رویکردی قابل ارزیابی است.
آنگونه که تحولات میدانی نشان میدهد، ترکیه در سایه دامنزدن به تروریسم خودساخته در خاورمیانه به دنبال ایجاد شرایط آشفتهای در سوریه و عراق است که بتواند پروژه توسعه قلمرو خود را تحت لوای مبارزه با تروریسم کردی عملیاتی کند.
در این بین، نگاه توسعهای ترکیه، نگاهی معنادار و در عین حال دقیق با هدف توسعه نفوذ بر مناطق ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوانرژیک مناطق کردنشین سوریه و اقلیم است. بنابراین بعد از هر تجاوز گسترده به نام تثبیت امنیت، ترکیه دست به تأسیس پایگاههای نظامی جدید و اشغال بخشهای گستردهتری میزند؛ چنان که طبق برخی برآوردهای میدانی، در حال حاضر ارتش ترکیه حدود 250 تا300 کیلومترمربع از شمال عراق را با مماشات اقلیم رسما اشغال کرده است.
پیرو آنچه گفته شد، اکثر مناطق مورد هدف ترکیه در عراق و سوریه، ناظر بر میدانهای نفتی و گازی یا مناطق ارتباطی راهبردی در نقشه راههای تجاری جهانی است. این رفتار ترکیه از آن جهت اهمیت مضاعفی پیدا میکند که به نظر میرسد یکی از اهداف مهم این حملات ارتش ترکیه به نام مبارزه با کردها و نادیدهگرفتن تمامیت ارضی عراق، به مقابله با ابرپروژه بینالمللی چین (راه ابریشم جدید یا یک کمربند، یک جاده) و در نهایت تحمیلکردن نقشه جدید مطابق با اهداف خود در منطقه است.
گزاره تحلیلی فوق با در نظر گرفتن اقتضائات جدید ناشی از جنگ اوکراین میتواند جدی تلقی شود. به دنبال این نکته ترکیه پس از تحولات جنگ اوکراین در یک برنامهریزی کلان تصمیم دارد اقتصاد عراق و منابع انرژی اقلیم کردستان از میدانهای نفت و گاز استان نینوا گرفته تا کرکوک و دیگر مناطق را تحت کنترل خود درآورد که مسیر انتقال انرژی جایگزین گاز روسیه به اروپا و اسرائیل را اجرائی کند. در صورت موفقیت، ترکیه به گذرگاه بزرگ گاز در منطقه تبدیل خواهد شد. به همین دلیل در هفتههای اخیر اربیل مدام بر طبل آمادگی ارسال گاز به اروپا با همکاری و حمایت ترکیه میکوبد؛ کمااینکه مسرور بارزانی در لندن هم روی این مهم تأکید کرد.