ایرج طهماسب نمیبازد
ایرج طهماسب، دوست بزرگوارم، هنرمند شایسته دنیای هنر، از یک قالب بسیار هوشمندانه برای بیان مسائل اجتماعی استفاده میکند تا در یک برنامه مردم را در فضاسازیهایی که مد نظرش هست، شریک کند. در دنیا ساخت برنامههایی از این دست متداول است، اما در آسیا کمتر و در ایران انگشتشمار.
ایرج طهماسب، دوست بزرگوارم، هنرمند شایسته دنیای هنر، از یک قالب بسیار هوشمندانه برای بیان مسائل اجتماعی استفاده میکند تا در یک برنامه مردم را در فضاسازیهایی که مد نظرش هست، شریک کند. در دنیا ساخت برنامههایی از این دست متداول است، اما در آسیا کمتر و در ایران انگشتشمار. تنها هنرمندی که با تجربه والا چنین اثری خلق میکند، ایرج طهماسب است. او جامعهشناس خوبی است، تیزهوش است و مناسبات اجتماعی را بهخوبی تشخیص میدهد و فرایند اثرگذاری او در جامعه به این شکل نمود پیدا میکند که موجودات غیر قابل تصوری میسازد که با زبان آنها، درمورد مسائل و مشکلات جامعه صحبت میکند و این رویکرد مثبتی است. ای کاش ما چند ایرج طهماسب داشتیم، آن زمان راحتتر میتوانستیم راجع به ارزش اجتماعی و فرهنگی و حرکت معنویای که مدنظر اوست صحبت کنیم. از سوی دیگر متأسفم که تلویزیون ایرج طهماسب را از دست داد. بزرگوارانی که در فرایند تغییر و تحولات، جای مدیران قبلی را گرفتند و آن مدیران قبلی جای قبلیها را... نگاه دیگری به جامعه و هنرمندش دارد، واضح است که باید ایرج طهماسب را حمایت کرد تا در تلویزیون کار کند. اما متأسفانه رفتار مدیران بالادستی باعث شد او تصمیم دیگری بگیرد و به نظرم عقلانیترین تصمیم این است که اگر جایی هنرمندی را نمیخواهد، او همچنان در جای دیگر به مسیرش ادامه بدهد. هرچند تلویزیون مخاطبان بیشتری نسبت به شبکه نمایش خانگی دارد؛ اما با همه این مسائل، ایرج طهماسب و دوستانی که با او کار میکنند، نشان میدهند که کارشان را بلدند و با وجود چنین هنرمندانی، این هنر مدیران بالادستی است که از این سرمایه بهدرستی استفاده کنند که بهتر به گوش و دید مخاطب برسد. اما وقتی چنین رویکردی وجود ندارد، تصمیم دیگری گرفته میشود و در شرایطی که جامعه نیاز به تلطیفشدن دارد و در این اوضاع و احوال بیمارگونه، از کرونا تا باقی مسائل، پخش این برنامه از تلویزیون میتوانست تا حد زیادی باعث آرامش خانواده و تغییر فضا و روحیه آنها شود و به معنی واقعی آن «مهمونی» را که آقای طهماسب مدنظرش هست، میتوانست از تلویزیون با مخاطبش شریک شود. این امکان از بین رفت و حالا ایرج طهماسب، مسیرش را ادامه میدهد. باید این را مدنظر داشت که ایرج طهماسب نمیبازد. بازنده اصلی مدیران بالادستی هستند که فکر کردند در صورت حذف ایرج طهماسب از تلویزیون؛ او دیگر قادر به کارکردن نیست. در صورتی که در عصر حاضر، از کره مریخ هم میشود برنامه ساخت و در دسترس مردم قرار داد. متأسفم که از فردی مثل طهماسب که در دامن تلویزیون و هنر این کشور پرورش پیدا کرده، بهرهوری نمیکنند و او را کنار میگذارند. خوشحالم که ایرج طهماسب عزیز همچنان کارش را انجام میدهد و با کلام خاص خودش که بسیار ساده و قابل فهم است و فلسفه پیچیدهای نه در عروسکها هست نه در حضور خودش و نه حتی میهمانهایی که دعوت میشوند که حضور هرکدامشان زیبا و تأثیرگذار است، پیامهای خوبی به بیننده منتقل میشود. کلاهقرمزی و عروسکهای خوبی که شاهد حضورشان در تلویزیون بودیم، جایشان خالی است. بههرحال تهیهکننده به من پول میدهد تا مثلا عروسک مخمل را بسازم و من آفرینشگر هستم و با شیوه قراردادی که وجود دارد، صاحب اصلی این عروسک تلویزیون است، حالا در این موقعیت بهعنوان عروسکساز میدانم در قرارداد باید چه چیزهایی قید شود که این اتفاق بار دیگر تکرار نشود. اما واقعیت این است که عروسکها درست مثل هنرپیشه هستند، بین پروژههای مختلف در رفت و آمد هستند و وقتی نگاه مالکانه شود، این عارضه هم به وجود میآید.
*نویسنده، کارگردان نمایش عروسکی و عروسکساز