گفتوگو با احمد طالبینژاد درباره فیلم «کمالالملک» سفیلم «کمالالملک»ساخته علی حاتمی
علی حاتمی هیچگاه تکبعدی نبود
انتخاب مقطعی از تاریخ، همواره بستر مناسبی برای بیان مقصود فیلمسازی بود که سعی داشت مخاطبش را متوجه مفاهیم عظیمتری کند. سینمای زندهیاد علی حاتمی مؤلفههای خاص خودش را دارد، از انتخاب موضوعات و روایتهای منحصربهفردش تا زبان و ادبیات خاص و یگانه و آهنگینش که قلب مخاطبانش را لمس میکرد. علی حاتمی سال ۱۳۶۲ «کمالالملک» را مقابل دوربین برد و جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، داود رشیدی، محمدعلی کشاورز، پرویز پورحسینی، منوچهر حامدی و سیروس ابراهیمزاده در این فیلم به ایفای نقش پرداختند؛ فیلمی که با دستمایه قراردادن مقطعی از تاریخ کشورمان، جایگاه هنرمند را به چالش میکشد. در ادامه بررسی تاریخ سینمای ایران، اینبار با احمد طالبینژاد منتقد صاحبنام سینما درباره یکی دیگر از آثار ماندگار علی حاتمی همصحبت شدیم که در ادامه شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
بهناز شیربانی: انتخاب مقطعی از تاریخ، همواره بستر مناسبی برای بیان مقصود فیلمسازی بود که سعی داشت مخاطبش را متوجه مفاهیم عظیمتری کند. سینمای زندهیاد علی حاتمی مؤلفههای خاص خودش را دارد، از انتخاب موضوعات و روایتهای منحصربهفردش تا زبان و ادبیات خاص و یگانه و آهنگینش که قلب مخاطبانش را لمس میکرد. علی حاتمی سال ۱۳۶۲ «کمالالملک» را مقابل دوربین برد و جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، داود رشیدی، محمدعلی کشاورز، پرویز پورحسینی، منوچهر حامدی و سیروس ابراهیمزاده در این فیلم به ایفای نقش پرداختند؛ فیلمی که با دستمایه قراردادن مقطعی از تاریخ کشورمان، جایگاه هنرمند را به چالش میکشد. در ادامه بررسی تاریخ سینمای ایران، اینبار با احمد طالبینژاد منتقد صاحبنام سینما درباره یکی دیگر از آثار ماندگار علی حاتمی همصحبت شدیم که در ادامه شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
احمد طالبینژاد منتقد باسابقه سینما صحبت درباره اثر تحسینشده زندهیاد حاتمی را با مرور سالهای ساخت «هزاردستان» آغاز کرد: ««کمالالملک» دومین فیلم علی حاتمی بعد از انقلاب و بعد از توقف سریال «هزاردستان» است؛ سریالی که پیش از انقلاب کلید خورد و مراحل ساخت لوکیشنهایش زمان زیادی برد و بعد از انقلاب مدتی متوقف شد. در همین وقفه بود که علی حاتمی دو فیلم «کمالالملک» و «حاجی واشنگتن» را ساخت».
او ادامه داد: «به نظرم «کمالالملک» یکی از مهجورترین فیلمهای علی حاتمی است و درعینحال مدرنترین فیلم او. «کمالالملک» سرشار از نوآوری است. آنچه در این فیلم شاهدش هستیم، تاریخ نعلبهنعل و سرگذشت زندهیاد محمد غفاری، نقاش بزرگ ملقب به کمالالملک نیست. بسیاری از مورخین و علاقهمندان به تاریخ نقاشی زمان اکران فیلم از این موضوع گفتند و نوشتند. جالب اینجاست که نوه «کمالالملک» همان زمان پاسخ بسیاری از منتقدانی که فیلم را تحریف تاریخ میدانستند، داد و گفت این فیلم نزدیک به زندگی پدربزرگش است. علی حاتمی هم در برخورد با منتقدان فیلمش جواب بسیار درست و رندانهای داد و گفت: «من مورخ نیستم، هنرمندم». بارها این جمله حاتمی را نقل کردم و در توضیحش باید گفت که اساسا مورخ وظیفه دارد که تاریخ را آنچنان که اتفاق افتاده است، بنویسد نه آنچنان که دوست داشته اتفاق بیفتد. چیزی که در جامعه ما خیلی هم رواج دارد، این است که تاریخ مدام تحریف میشود. همیشه در تکمیل صحبتهایم درباره چگونگی تحریف تاریخ به مثال زندهیاد سعید نفیسی اشاره میکنم که تاریخ را مثل داستان سرهم میکرد و مینوشت. به همین دلیل میتوان گفت کتابهای سعید نفیسی هیچکدام ارزش تاریخی ندارند و نمیتوان به آنها رجوع کرد. اما هنرمند موظف نیست که تاریخ را آنچنان که اتفاق افتاده است، روایت کند. بلکه تاریخ برای هنرمند دستمایهای است برای خلق یک اثر هنری. مثلا شکسپیر نمایشنامهنویس و شاعر بنامی بود و درمورد اغلب شخصیتهای تاریخی دورانش یا قبل از خود، نمایشنامه نوشته. شخصیت «هملت» در داستان هیچ ارتباطی به شاهزاده وقت دانمارک ندارد. آن شخصیت و ماجراها دستمایه شکسپیر برای خلق مضامین موردعلاقهاش بوده. تردید و خیانت دو تم مورد علاقه او در این نمایشنامه بود. حتی در ادبیات خودمان هم شاهد چنین موضوعاتی هستیم».
طالبینژاد در ادامه درباره رویکرد علی حاتمی به شخصیت «کمالالملک» گفت: «نگاه علی حاتمی به شخصیت کمالالملک، تصویری کلی از نقش یک هنرمند در موقعیتهای تاریخی مختلف است. در موقعیتی مورد ستایش قرار میگیرد، مثلا جایی که دربست در اختیار منویات قدرت قرار میگیرد. دوران ناصرالدین شاه مثال خوبی برای بیان مطلبم است. کمالالملک اساسا با حمایت ناصرالدین شاه به پاریس رفت و آنجا به نوعی مشق نقاشی کرد و بعد که به ایران بازگشت، در دربار مشغول به کار شد و صور مورد علاقه شاه را نقاشی کرد؛ مثل تالار آیینه. علی حاتمی نوع نگاهش در این فیلم به گونهای بود که مخاطب متوجه شود، هنرمند نباید بازیچه دست قدرت شود. کمااینکه میبینیم وقتی کمالالملک به دوره پهلوی اول میرسد، مورد بیمهری قرار میگیرد و موقعیت دوران قاجار را ندارد. بعد هم که تبعید میشود. بههرحال در فیلم «کمالالملک» شاهد این روند تاریخی هستیم اما نه به شکلی که دقیقا در تاریخ اتفاق افتاده است. بهخصوص که علی حاتمی استاد نوشتن دیالوگهای شاعرانه و جذاب است که هیچ شخصی تا به امروز نتوانسته از او تقلید کند. بسیاری سعی کردند مثل او بنویسند یا بسازند اما موفق نشدند. نکتهای که در فیلم «کمالالملک» برای من بهعنوان منتقد همواره جذاب است، تلاش حاتمی برای نوآوری و بدعت در بعضی تکنیکهای روایتی است».
او صحبتهایش را اینطور ادامه داد: «فیلم بخشهای برگشت به عقب زیاد دارد، از جمله یکی از این صحنهها که به نظرم خوب تصویر شده، صحنهای است که کمالالملک از کاخ بیرون میآید و وارد حیاط کاخ گلستان میشود، به سمت خانه راه میافتد که در میانه راه با قیلوقال بچه مدرسهایها روبهرو میشود و بعد میایستد و به آنها نگاه میکند. در همان حال یاد دوران کودکیاش میافتد. میبینیم که یکی از بچهها میایستد و به او نگاه میکند. در این صحنه رفتوبرگشت زمان در هم ادغام میشود، انگار که کمالالملک خودش را میبیند. تکنیکی که بسیار خلاقانه است و ممکن است مخاطب عام همان زمان متوجه این بدعتگذاری نشده باشد. واقعیت این است افرادی که ذرهای جدی به سینما نگاه میکنند هم آن زمان به این موضوع خیلی دقت نکردند. حاتمی از این نبوغش استفاده بیشتری کرد و بدعتگذاریهایی از این دست را در فیلمهای بعدی هم انجام داد. مثلا در «حاجی واشنگتن» هم شاهد چنین صحنههایی هستیم. تکنیک جدیدی که حاتمی به کار برد، زبان جدیدی را وارد کارنامه او کرد؛ چراکه حاتمی همیشه متهم به این بود که فیلمسازی سنتی است. اتفاقا اینطور نیست. اگر به کارنامه او نگاه کنیم، متوجه میشویم که او باوجود اینکه نگاهش به تاریخ اجتماعی، هنر و صنایع ایران و.. بود و همیشه برایش معماری اهمیت داشت، اما از تکنیکهای روز هم غافل نبود».
طالبینژاد صحبتهایش را با یادآوری خاطرهای از زندهیاد حاتمی ادامه داد: «مسعود کیمیایی قصد داشت فیلم «تجارت» را بسازد و برای همین موضوع در دفتر هدایت فیلم نشسته بودیم که علی حاتمی هم عرقریزان آمد. کیمیایی ازش پرسید: «کجا بودی؟»، گفت: «در مسیر میآمدم که دیدم مقابل سینما آزادی چند نفر ایستادن برن فیلم «دلشدگان» را ببینن، رفتم از گلفروشی 20 شاخه گل به تعداد آدمهایی که در صف خرید بلیت بودن خریدم و به آنها هدیه دادم». مشغول صحبت بودیم که محمود کلاری هم به ما ملحق شد و علی حاتمی تعریف کرد که مجذوب فیلم نابودگر2 شده و ما را به دیدنش تشویق میکرد. نمیدانم این فیلم چه نسبتی با سینمای خودش داشت؟ میخواهم بگویم علی حاتمی هیچگاه تکبعدی نبود».
او ادامه داد: «بههرحال «کمالالملک» با ویژگیهای تکنیکی که به آنها اشاره کردم، برای من یکی از بهترینهای علی حاتمی است. فکر نمیکنم بعد از «سلطان صاحبقران» و «کمالالملک» دیگر بازی خوبی از جمشید مشایخی دیده باشم. دیگر نوآوریای که علی حاتمی در «کمالالملک» انجام داد، این بود که وقتی مظفرالدین شاه بهجای پدر بر تخت مینشیند، آدمی مریضاحوال و رو به موتی را میبینیم و تصویری از یک آدم متزلزل و ناآگاه را درست ارائه میدهد. نگاه دقیق و تیزبین حاتمی در خلق شخصیتها بینظیر بود. تنها انتقاد من درمورد شخصیت رضاشاه در این فیلم است که به نظرم کمی تحت تأثیر مسائل روز حاتمی خواسته بود این شخصیت را منفی نشان بدهد. درمجموع همه فیلمهای تاریخی یا ظاهرا تاریخی علی حاتمی ارزشهای هنری خودش را دارد. جز ستارخان که به نظرم فیلم خوبی از کار درنیامده اما چیزی که «کمالالملک» را همچنان باارزشتر از فیلمهایی چون «ستارخان» یا «حاجی واشنگتن» میکند، نوآوریهای فنی و تکنیکی آن است که جای بحث بیشتری دارد. باید اضافه کرد که استفاده از رنگ در فیلم «کمالالملک» به شدت حسابشده است. طبیعی است که چون فیلم درباره هنر نقاشی است، رنگ هم باید در آن حرف اول را بزند. فیلمبرداری و طراحی صحنه درخشان فیلم هم از دیگر نکات حائز اهمیت آن است».
طالبینژاد درباره زبان و ادبیات در آثار علی حاتمی نیز گفت: «عدهای زبان آهنگین و موزون او را به گلستان سعدی تشبیه میکنند و جمشید مشایخی اولین کسی بود که در گفتوگو با خود من زمان سریال «هزاردستان» در اواخر دهه 60 مدعی شد که علی حاتمی سعدی سینمای ایران است. بههرحال زبان علی حاتمی، کاملا اختصاصی و تقلیدناپذیر است. طبیعی است که علی حاتمی در نگارش دیالوگهایش حتما نگاهش به سعدی و دیگر آثار کلاسیک بوده. اساسا در خیالانگیزیهایی که در دیالوگهای او میبینیم، تردید ندارم که پشتوانه آن ادبیات کلاسیک بوده. سال 69 علی حاتمی را به کلاس فیلمنامهنویسی که در باغ فردوس داشتم، دعوت کردم و هنرجویان در آنجا سؤالهایی مبنی بر اینکه این طرح، ایدهها و زبان از کجا میآید، سؤال کردند. حاتمی پاسخ جالبی به آنها داد و گفت: «مادربزرگی داشتم که شبها زیر کرسی برای ما قصه میگفت، وقتی همه خوابشان میبرد و من بیدار میماندم و قصه را یادداشت میکردم». غرض از گفتن خاطره این است که بگویم بخشی از زبان و نگارش خاص حاتمی غریزی است و بخشی از این استعداد اکتسابی است. او از زبان و ادبیات شاعرانه استفاده کرد تا این نوع عجیب دیالوگنویسی را که تکرارناپذیر است، به وجود آورد. این زبان از جهاتی ممکن است با منطق بسیاری همخوان نباشد. به قول دوستی که زمانی میگفت اشکال دیالوگنویسی علی حاتمی این است که او برای شاه و سرایدار کاخ یکجور دیالوگ مینویسد که البته اینطور نیست. واقعیت این است که تنوع واژهها در همه شخصیتها را همواره حفظ میکرد و اگر دقت کنید در فیلم «مادر» هرکدام از شخصیتها، بنا بر شغل، حرفه و پایگاه اجتماعی با زبان خودشان حرف میزنند».
او ادامه داد: «در فیلم «مادر» میبینیم برادر بزرگتر که تاجر پوست و روده گوسفند است، دایره واژگانش مربوط به کار خودش است و از واژههای لمپنی استفاده میکند. امین تارخ به دلیل نوع کارش با ادبیات سانتیمانتالیستی حرف میزند. اکبر عبدی برادری که به لحاظ ذهنی مشکل دارد، حرفزدنش تبدیل به یک زبان خاص میشود. اینطور نیست که بگوییم علی حاتمی برای همه از یک نوع زبان استفاده میکرده. تنوع زبانی در همه آثارش وجود دارد. زبان او حاصل گشتوگذار بین آدمها و یادگرفتن از آنهاست».
این منتقد پیشکسوت درباره بازیهای چشمگیر فیلم «کمالالملک» نیز گفت: «اگر کارگردان خوبی کنار بازیگر باشد، قطعا بازیگر نمیتواند بد بازی کند. حتی بازیگر متوسط هم بهترین بازیاش را ارائه میدهد. این را به چشم دیدهام و در کار کارگردانهای برجستهای مثل علی حاتمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی هیچوقت بازی بد ندیدم. به همین دلیل در «کمالالملک» هم شخصیتپردازیهای درستی میبینیم؛ شخصیتهایی که درست هدایت شدند. بازیهای یکدست و روان فیلمهای علی حاتمی مشخصه بارز اوست. در «کمالالملک» که فیلم مورد بحث ماست، از بازیگران اصلی گرفته تا بازیگران فرعی حتی در حد چند پلان ساده، بازیها همگی دلنشین است و در فیلمهای علی حاتمی مطلقا بازیهای بد ندیدم. حتی بازیگرهای فرعی هم بهترین بازیشان را ارائه دادهاند».