پس از خاموشی نورافکنها
یکی از موضوعاتی که عموما در ادبیات مدیریت شهری مطرح میشود، موضوع عرصههای عمومی و فضاهای شهری است. فضاهای شهری بخشی از عرصههای عمومی باز شهری هستند که در دسترس همگان باشد، متعلق به همگان – و نه تحت مالکیت خصوصی - باشد و نهادهای عمومی همچون شهرداریها، به قائم مقامی از شهروندان برای بهرهبرداری از آن فضا طرح و برنامه بریزند و یا یکسره آن را در اختیار کنشهای شهروندی، در چارچوب نظم پذیرفتهشده شهری قرار دهند و در نهایت، آنچه جوهره شکلگیری یک فضای شهری است، شکلگیری تعاملات اجتماعی در آن فضاست.
یکی از موضوعاتی که عموما در ادبیات مدیریت شهری مطرح میشود، موضوع عرصههای عمومی و فضاهای شهری است. فضاهای شهری بخشی از عرصههای عمومی باز شهری هستند که در دسترس همگان باشد، متعلق به همگان – و نه تحت مالکیت خصوصی - باشد و نهادهای عمومی همچون شهرداریها، به قائم مقامی از شهروندان برای بهرهبرداری از آن فضا طرح و برنامه بریزند و یا یکسره آن را در اختیار کنشهای شهروندی، در چارچوب نظم پذیرفتهشده شهری قرار دهند و در نهایت، آنچه جوهره شکلگیری یک فضای شهری است، شکلگیری تعاملات اجتماعی در آن فضاست. فضای شهری، باید ظرفیت شکلگیری تعاملات اجتماعی را داشته باشد، از چنین تعاملاتی استقبال کند و در ساخت و بافت، پذیرای تعاملات اجتماعی شهروندی باشد. توسعه عرصهها و فضاهای عمومی در شهر، همواره نسبتی با میزان انسانمحوری، مشارکتپذیری و مردمگرایی حاکمیت محلی دارد که تشریح آن فرصتی مناسب میخواهد. از جمله رویکردهایی که در دوره چهارساله شورای پنجم پایتخت دنبال شد، موضوع توسعه عرصههای عمومی شهر بود تا در شهری که دائما در حال رشد و گسترش کالبدی عمودی و افقی به نفع سرمایه و البته، به نفع سوداگری است، امکان حضور، فعالیت و تعاملات اجتماعی را تقویت کنند. از جمله ایدههای عملیاتی که ذیل مفهوم توسعه عرصه عمومی در شورای پنجم دنبال شد، ایده «توسعه میدانگاههای پیاده» بود. ما مفهومی که از میدانگاه مدنظر داشتیم، ورای یک مفهوم خالص در ادبیات علمی، بلکه معطوف به امکانات و مقدورات در بافتهای شهری در تهران است. در گوشه کنارهای بافتهای متراکم تهران، با فضاهای بازی مواجه میشویم که از اندازههایی بزرگتر از یک پاتوق کوچک محلی برخوردارند. هدف این بود که اینگونه فضاها در مقیاس محلهای و منطقهای شناسایی، بررسی و تحلیل شوند و منشأ شکلگیری و ظرفیتهای امروزین آنها مورد بررسی قرار گیرد و با حداقلی از مداخله، به نفع تعاملات اجتماعی شهروندان بازتعریف شوند و از منظر ایجاد پشتوانه قانونی برای این امر، در بودجه سالانه شهرداری ردیف مشخصی برای این منظور پیشبینی شود. در نیمه دوم دوران مدیریت شهری پیشین، ایده توسعه میدانگاههای شهری، ذیل مفهوم عرصه عمومی به چیزی فراتر از مجموعهای از پروژه شهری تبدیل شد. ترکیب «میدانگاه پیاده» عبارتی بود که در دوره شورای پنجم پایتخت به ادبیات مدیریت شهری وارد شده بود و توسعه میدانگاههای پیاده در شهر به عنوان یکی از مصادیق اقدامات در زمینه توسعه عرصه عمومی، جای خود را در گفتمان چند سال اخیر مدیریت شهری باز کرد. وقتی پیروز حناچی شهردار تهران شد، از جمله طرحهای عمرانی که دنبال میکرد طرحی بود که در همان دوران در میدان هفت تیر به اجرا درآمد و بعد به مناسبت نام میدان، در آستانه هفتم تیر ماه سال 98 با حضور وزیر وقت دادگستری، تعدادی از اعضای شورای شهر تهران و شهردار و معاونین او افتتاح شد. در جلسه افتتاح پروژه در شامگاه سهشنبه 4 تیر 98 در میدان هفت تیر، همکاران شهرداری خواسته بودند به عنوان سخنگوی شورا صحبتی در مراسم داشته باشم. اشاره کردم که جدای از اقدامات فیزیکی و کالبدی برای چنین فضایی که به عنوان یک عرصه باز شهری انجام شده است، مسئله مهمتر برنامه بهرهبرداری از این فضا و مدیریت بهرهبرداری است. امشب که همه ما اینجا را ترک میکنیم و نورافکنها خاموش میشود، این فضا چگونه بهرهبرداری خواهد شد و چکونه مورد استقبال شهروندان قرار خواهد گرفت؟ این پرسش، همچنان باقی است.