برای استقلال، برای فرهاد
فوتبال فرایندی از قاعده و استثناست؛ قاعده فوتبال وقتی است که اصول تیمداری از پشت میزهای مدیریت تا به روی نیمکتهایش در میدانها بهدرستی تعریف و به اجرا درآید؛ بنابراین فوتبالی قاعدهمند است که تمامی ارکانش شرح وظایف خود را مسئولانه بدانند و رعایت کنند.
شهرام وزیری: فوتبال فرایندی از قاعده و استثناست؛ قاعده فوتبال وقتی است که اصول تیمداری از پشت میزهای مدیریت تا به روی نیمکتهایش در میدانها بهدرستی تعریف و به اجرا درآید؛ بنابراین فوتبالی قاعدهمند است که تمامی ارکانش شرح وظایف خود را مسئولانه بدانند و رعایت کنند.
بازی فوتبال پدیدهای سرشار از باورها و ناباوریها در دل شگفتیهاست. شگفتیها وقتی رخ میدهد که تیمی از هر حیث توانمند با ساختاری قاعدهمند ناخودآگاه دچار ناکامی شود. استقلال در فصلی که واپسین روزهایش را میگذراند، در پس سالها بیبرنامگی و اسارت در افکار و عملکرد مدیرانی بیمایه و نااهل، عاقبت در دل ساختاری تعریفشده به مدد و حمایت مدیریتی کارآمد، از ابتدای فصل راه خود را بهدرستی پیدا کرد و در رقابت با حریفانش مقتدرانه به قهرمانی رسید.
فصل پرفروغی که در ابتدایش با توجه به ناکامیهای فصول گذشته استقلال صدالبته در دل صدها نابسامانیهای عدیده و ندیدهای که خودخواسته و خودساخته از درودیوار برایش میبارید، در این فصل با توجه به چنین ذهنیت گذشتهاش چندان انتظار نمیرفت که به جایگاهی رفیع برسد اما روزبهروز و هفتهبههفته که گذشت کمکم رنگ رخساره چنان نشانگر سر ضمیرش شد تا دیگر باورمان شود در سر ضمیر استقلال رنگ قهرمانی به رخسارش نشسته است؛ البته نه چون آن چندسالی که بد بود و بد میباخت و موجب قهرِمان شده بود!
ازآنجاییکه لازمه هر انسان عاقل و هوشمند در امر مسیر سازندگی، ابتدا شناخت پتانسیل و تواناییهای خود و سپس داشتههایش است، برخلاف گروهی از پیشکسوتان البته بیشتر خودیهای استقلال که از ابتدا اعتقاد چندانی به تواناییهای فنی فرهاد مجیدی نداشتند و مدام به هر دلیل غیرموجه او را زیر سؤال میبردند، فرهاد با تأمل و تعمق و سکوتش، هفته به هفته با پیروزیها و شکستناپذیریاش نشان داد که این همه موفقیت، البته با همکاری کادر فنیاش، بر سبیل اتفاق نیست. فرهاد نشان داد برای هر دیدار بر اساس پتانسیل حریفانش برنامه دارد و همچنان در این فوتبال از هر جهت بیهوش، یک مربی باهوش و زیرک است و باج به هیچ حریفی نمیدهد.
قهرمانی استقلال با فرهاد مجیدی یک پیام ویژه برای فوتبال ما دارد: تولد یک مربی جوان و باهوش. جوانی خوشفکر و کوشا و صبور و متین بدون وامگیری از نقدهای قلنبه و سلنبه مربیان طرازاول جهان و بدون معرکهگیریهای رواجیافته بر روی نیمکت کنار میدانها. امروزه بازی فوتبال نهتنها یک کار گروهی هدفمند در درون میدانهاست که در بیرونش هم چندین تیم با هماهنگیها و شرح وظایف و مسئولیتهای تعریفشده در تلاشاند در دل فرایندی هدفمند و هماهنگشده به برایند موردنظرشان در درون میدانها برسند.
نتیجه حضور آجورلو و تیم همراهش در مدیریت استقلال ماحصل همین فرایند مثبت تیمداری در بیرون میدانهاست. بالیدن استقلال فقط در کسب مقام شیرین قهرمانی نیست؛ شهد بیشترش در داشتن تیمی جوان و خوشترکیب و تاکتیکپذیر برای فصول بعدی است. هرچند در چرخه غلط این فوتبال، قدر زر زرگر شناسد و قدر گوهر گوهری!