|

تبعات ممنوعیت خشخاش در افغانستان و تدابیر مورد نیاز ایران

اصولا تصمیم‌های عجولانه که بدون آماده‌سازی زیرساخت‌های لازم اتخاذ می‌شود، محکوم به شکست است و نمی‌تواند طولانی‌مدت ادامه پیدا کند. این مسئله درباره تصمیم طالبان در زمینه ممنوعیت کشت خشخاش هم صادق است. اگر فرض را بر این بگیریم که ادعای طالبان در زمینه ممنوعیت صادقانه است، با توجه به اینکه بخش مهمی از اقتصاد افغانستان وابسته به کشت خشخاش است و کشت جایگزینی که متناسب با شرایط آب و هوایی این کشور باشد پیش‌بینی نشده است، نمی‌توان انتظار داشت این تصمیم به‌صورت درازمدت و ادامه‌دار اجرا شود، چراکه با توجه به شواهد موجود شرایط لازم برای اجرای این تصمیم در افغانستان مهیا نیست؛

محمدجواد مربی-پزشک و دکترای تخصصی مطالعات اعتیاد: اصولا تصمیم‌های عجولانه که بدون آماده‌سازی زیرساخت‌های لازم اتخاذ می‌شود، محکوم به شکست است و نمی‌تواند طولانی‌مدت ادامه پیدا کند. این مسئله درباره تصمیم طالبان در زمینه ممنوعیت کشت خشخاش هم صادق است. اگر فرض را بر این بگیریم که ادعای طالبان در زمینه ممنوعیت صادقانه است، با توجه به اینکه بخش مهمی از اقتصاد افغانستان وابسته به کشت خشخاش است و کشت جایگزینی که متناسب با شرایط آب و هوایی این کشور باشد پیش‌بینی نشده است، نمی‌توان انتظار داشت این تصمیم به‌صورت درازمدت و ادامه‌دار اجرا شود، چراکه با توجه به شواهد موجود شرایط لازم برای اجرای این تصمیم در افغانستان مهیا نیست؛ بنابراین به نظر می‌رسد این تصمیم احتمالا اهداف دیگری را دنبال می‌کند و عملی نیست. نهایتا هم یا اجرا نمی‌شود یا اگر هم اجرا شود، فقط در کوتاه‌مدت خواهد بود.

به‌هر‌حال اعلام این تصمیم به‌تنهایی بر بازار مواد اپیوئیدی و به تبع آن مصرف‌کنندگان این مواد تأثیر می‌گذارد (احتمالا یکی از اهداف این تصمیم همین موضوع است). آنچه مسلم است اینکه یک، قیمت این مواد افزایش پیدا می‌کند؛ دوم ناخالصی آن افزایش می‌یابد؛ سوم خام‌فروشی آن کاهش می‌یابد، چون تبدیل آن به موادی مثل هروئین و فروش آن ارزش‌افزوده بیشتری ایجاد می‌کند. چهارم، الگوی مصرف و نحوه مصرف به سمت پرخطر حرکت می‌کند به طوری که فرد مصرف‌کننده بتواند با هزینه‌ای کمتر نیاز خود را تأمین کند؛ بنابراین تمایل به مواد با قدرت بیشتر مانند هروئین افزایش می‌یابد، ضمن اینکه شیوه مصرف از حالت تدخینی به سمت مصرف تزریقی خواهد رفت. علاوه بر این از آنجا که گیاه شاهدانه و همچنین افدرا نیز در افغانستان کشت می‌شود احتمالا دسترسی به حشیش و شیشه نیز با قیمت‌های مناسب‌تر افزایش می‌یابد و برخی از مصرف‌کنندگان به سمت این مواد کشیده خواهند شد. البته اگر بخواهیم از دیدگاه مثبت به موضوع بپردازیم، می‌توانیم به احتمال افزایش تمایل برای درمان اشاره کنیم، درحالی‌که متأسفانه به دلیل ضعیف‌بودن مهارت حل مسئله در مصرف‌کنندگان مواد و مشکلات اقتصادی، برخی از بیماران به جای مراجعه به مراکز درمان به خوددرمانی روی می‌آورند که خود این موضوع می‌تواند منجر به افزایش مصرف داروهایی مثل ترامادول، استامینوفن کدئین، دیفنوکسیلات و... شود. برای اینکه کشور ما از تبعات این تصمیم کمترین آسیب را ببیند لازم است سیستم مبارزه با اعتیاد که شامل درمان، پیشگیری، کاهش آسیب، کاهش عرضه و... است، یک سیستم پویا و دینامیک باشد، به‌طوری‌که وضعیت موجود را به دقت رصد کند و قبل از اینکه غافلگیر شود آمادگی لازم را براساس احتمالات ذکرشده ایجاد کند و دائما به ارتقای کیفی سیستم درمانی و سایر برنامه‌های کاهش آسیب هم در بخش دولتی و هم بخش خصوصی تمرکز کند. از آنجایی که افزایش ناخالصی مواد می‌تواند به افزایش عوارض مصرف و میزان مرگ و میر منجر شود و همچنین مصرف تزریقی نسبت به دیگر شیوه‌های مصرف عوارض بیشتری دارد، به نظر می‌رسد بخش‌های اورژانس بیمارستان‌ها نیز باید آمادگی مواجهه با مشکلات ناشی از تغییرات الگوی مصرف و همچنین ناخالصی‌های مواد را داشته باشند. همچنین باید تدابیری اندیشیده شود که قیمت داروهای مورد استفاده در درمان اعتیاد نظیر متادون و بوپرنورفین افزایش پیدا نکند.