اسکندر مختاری طالقانی در گفتوگو با «شرق» از قناتهای شهری میگوید
مدیریت شهری باید با زیستبوم ما سازگار باشد
دکتر اسکندر مختاری طالقانی پژوهشگر شناختهشده حوزه معماری و میراث فرهنگی است که همواره در شوراهای مشورتی در مدیریت شهری و کمیتههای میراث فرهنگی حضور فعال داشته است. او همچنین پس از زلزله بم مسئولیت پایگاه مرمت ارگ بم را به مدت شش سال بر عهده داشته و تألیفات متعددی در حوزه میراث فرهنگی و معماری دارد. «شرق» با او در رابطه با قناتها و تجدید حیات آنها در زیست امروز به گفتوگو نشسته است.
دکتر اسکندر مختاری طالقانی پژوهشگر شناختهشده حوزه معماری و میراث فرهنگی است که همواره در شوراهای مشورتی در مدیریت شهری و کمیتههای میراث فرهنگی حضور فعال داشته است. او همچنین پس از زلزله بم مسئولیت پایگاه مرمت ارگ بم را به مدت شش سال بر عهده داشته و تألیفات متعددی در حوزه میراث فرهنگی و معماری دارد. «شرق» با او در رابطه با قناتها و تجدید حیات آنها در زیست امروز به گفتوگو نشسته است.
آقای دکتر مختاری؛ شما همیشه در عرصه میراث شهری و در شوراهای مشورتی حضور فعال داشتهاید. یکی از موضوعات حوزه میراث شهری قناتها هستند. قناتها در مدیریت شهری از دو منظر مورد توجهاند؛ یکی با نگاه خدمات شهری که به آنها بهعنوان عناصر مزاحم و دردسرساز شهری نگاه میکند و دیگری از نگاه میراث شهری که به احیای قناتها بهعنوان احیای یک ارزش شهری توجه میکند. بهعنوان اولین پرسش، لطفا در مورد وضعیت فعلی قناتها در شهرهای امروز توضیح بدهید.
ما اطلاعات بهروزی از وضعیت قناتهای ایران، حداقل در شهرهای بزرگ نداریم. گاهی اطلاعاتی منتشر شده که اغراقآمیز است. مثلا گفته شده 30 یا 40 هزار رشته قنات با آبدهی 20 میلیارد مترمکعب در تهران وجود دارد. اینها اغراقآمیز است. امروز برخی قناتها مسدود شدهاند، برخی هنوز مورد استفادهاند و آب برخی از قناتها به هرزآب شهری تبدیل شده است. فعلا در مورد تهران، بهترین منبع ما عکس هوایی سال 1335 است که سازمان نقشهبرداری آن را در سالهای 42 و 43 به نقشه تبدیل کرد. جای قناتها و میلهها و تعدادی اسامی نیز مشخص است. این میتواند منبع مطالعات اولیه باشد و بعد باید بررسی میدانی بهویژه از روش تاریخ شفاهی انجام شود. باید به سالمندان محلهها که محله را ترک نکردهاند، مراجعه کرد؛ هرچند دارد از حافظه آنها پاک میشود. برخی منابع مکتوب موجود، عمدتا با اتکا به حافظه نویسندگان بوده است؛ مثل آثار عبدالله مستوفی و مرحوم ستوده. الان باید برداشت دقیق میدانی صورت بگیرد تا بعد بشود بر اساس عکس هوایی سال 35 امتدادها را پیدا کرد.
چرا قناتها مسدود شده، یا از بین رفته است؟ قناتها در گذشته نهچندان دور کارکرد مشخصی در حیات شهری داشتهاند که احتمالا میتوانست ادامه پیدا کند.
روش استحصال آب از منابع زیرزمینی یک نوع شیوه زیست ساکنان این سرزمین بوده که امروز به دلیل ابزارهای توسعه از دست رفته است. طرحهای توسعه شهری زمینههای نادیدهگرفتن این ثروتها را فراهم کرده است. اگر یک اتوبان یا مترو کشیده میشود یا ساختمانی زیرزمین عمیق میکَند، توجه نمیشود آیا اینها به زیرساختهای کهن شهر صدمه میزند یا نمیزند. بزرگراه، خیابان، ساختوساز و اقتصاد شهری لازم است اما نباید کسب این ارزش جدید با ازدستدادن ارزش کهن همراه شود. مثلا اطلسمال مسیر قناتهای نیاوران را دچار مشکل کرده است. زیرزمینهای عمیق در تداخل با قناتها مثل مجتمع ارگ در خیابان سعدآباد سبب شده روانآبها و قناتهایی که از بالادست میآمدند، با جداره زیرزمین برخورد کنند و آب حاصل بهصورت هرزآب وارد خیابان شود. یا قنات حاج علیرضا که زمانی تمام محدوده عودلاجان و بخشی از بازار را مشروب میکرد، الان بهصورت هرزآب درآمده است. به عبارتی قناتی که عامل حیات بوده، گویا امروز مخل حیات شده است. میگویند این قناتها مزاحم کار ماست. چطور میشود باور کرد در شهر در معرض خشکسالی، معضل ما هرزآب قنات باشد.
امروز مدیریت شهری نگاهی به احیای قنات ندارد. کاری انجام میشود، بعد عوارضدرمانی میکنند. مثلا قناتی خشک میشود، بعد برای آبیاری درختان چاه میزنند. آیا همیشه همین رویه حاکم بوده است؟
زمانی یک اداره احیای قنوات در شهر بوده است و تعدادی میراب وجود داشتهاند. یکی از استعلامات برای ساختوساز، مسئله تداخل با قنات بود. این اداره تا سال 65 هم فعال بود. اگر میله قنات آنجا میبود، باید امکان بازبینی وضعیت قنات پیشبینی میشد.
از مترو میشود بهعنوان بزرگترین شبکه تونلهای زیرزمینی یاد کرد. با توجه به ضرورت اجتنابناپذیر توسعه مترو در تهران و کلانشهرها، آیا اساسا مقدور است که مترو ملاحظات قناتها را در نظر بگیرد؟
درمورد قناتها در ایجاد و توسعه مترو درست عمل نشده است. برای مثال در احداث ایستگاه تقاطع خطوط 1 و 2 در قورخانه تهران، قنات شاهی (ناصری) و قنات مهرگرد مسیرشان تغییر کرد و این موجب خشکشدن درختان باغ گلستان شد. چهارباغ مشهور صفوی که در حیاط تختمرمر بود خشک شد. بقیه درختان کاخ گلستان هم درحال خشکشدن هستند. الان برای حفظ فضای سبز مجبور هستند از چاه عمیق 100 متری و 40 متری استفاده کنند. مترو میتوانست و میتواند ملاحظات قناتها را در نظر بگیرد، بی اینکه محدودیتی ایجاد شود. هرجا به مسیر قنات میخورد به لحاظ فنی میشد با یک شترگلو در مسیر قنات، آب را به امتداد مسیر برگرداند. ببینید بهعنوان یک تجربه موفق، بزرگراه همت در پایین میرداماد جایی که امتداد رودخانه دربند را قطع میکند، آب زیاد بوده است. مسیر آب را تغییر میدهند و به تراز پایینتر میبرند و در محله سیدخندان و خواجه عبدالله آب را تحویل میگیرند. مسیر رودخانه جاری است. این مثال درمورد بزرگراه بود اما میخواهم بگویم چنین کاری مقدور بوده است. کافی است مترو در دستورالعملهای فنی خود در کنار مسائل مختلف این سرفصل را بگنجاند. یا در ساختمانهای بلند که نیاز به زیرزمینهای بلند دارند، ذینفعان متعهد شوند اگر مسیر آب را تغییر دادند، آن را به مسیر اولیه برگردانند، نه اینکه توی فاضلاب شهری پمپ کنند.
در مورد سایر قناتها بگویید. گفتید که برخی همچنان فعال هستند.
قناتها وضعیت مختلفی دارند. مثلا قنات ده ونک باغ ایرانی و مستوفی را سیراب میکند و همچنان کار میکند. برخی قناتها بر اثر برنامههای توسعه و عمران، از کار افتادهاند. قنات باغ سلیمانیه شاید در روند احداث امتداد اتوبان امام علی یا شاید ریزشکردن، از کار افتاده است. الان که باغ سلیمانیه احیا شد، جا داشت تکلیفش روشن شود. مقداری آن را انحراف مسیر و از گورستان مسیحیان در دولاب عبور دادهاند. آیا نمیشد بهجای اینکه در باغ سلیمانیه چاه عمیق بزنیم، این قنات را به باغ سلیمانیه بیاوریم؟ یا بهجای اینکه هرزآب قنات باغ سلیمانیه را از جلوخان میدانگاه گورستانهای مسیحیان توی فاضلاب بیندازیم، سر جوی را هم بپوشانیم؟ نمیشد امتداد قنات مهرگرد را از زیر محل ایستگاه مترو رد کنیم و دوباره به کاخ گلستان ببریم؟ نمیشد با قنات جلالیه دانشگاه تهران را مشروب کنیم؟ قنات باغ فردوس در خیابان ولیعصر که تا همین 10 سال پیش جلوی چشم ما بود، از زیر حمام بیرون میآمد و آب فراوانی داشت، تمام باغ فردوس را مشروب میکرد. آیا عاقلانه است که در باغ فردوس برای چنار 100 یا 150 ساله آبیاری قطرهای بگذارند؟ اصلا نگاه نکردهاند که این قنات در سمت دیگر خیابان، به مسیر قدیمیاش برگردد. مجتمع ارگ را که در سعدآباد بهجای باغ گیاهی ساختهاند؛ باغ گیاهی با همان قناتی باغ گیاهی شد که الان از طبقات زیرین ساختمان، پمپ میشود و وارد هرزآب شهری و فاضلاب میشود. اینها باید مدیریت شود. مدیریت شهری باید با زیستبوم ما سازگار باشد. در بم به قنات بزرگ قنبرآباد، بیتوجهی شد و آبش قطع شد. اما چون مردم برای آبیاری نخلستانهایشان از آن استفاده میکردند، اعتراض کردند. الان مدتی است این قنات در حال احیاست. اگر نباشد تمام نخلستانها خشک میشود. فرق تهران با بم این است که در بم اگر نخلستانی خشک شود، اثر اقتصادی منفی دارد. در تهران باغی خشک شود، کسی اعتراض نمیکند. حتی اثر اقتصادی مثبت دارد و خیلیها استقبال میکنند.