طغیان علیه روسیه
۲۲۳ سال پیش در چنین روزی یعنی ششم ژوئن ۱۷۹۹ الکساندر سرگیوویچ پوشکین در مسکو متولد شد؛ فردی که بعدها در ۲۱سالگی به واسطه سرودن شعر آزادی به جرم «طغیان علیه روسیه به واسطه اشعار ظالمانه» محکوم و تبعید شد.
۲۲۳ سال پیش در چنین روزی یعنی ششم ژوئن ۱۷۹۹ الکساندر سرگیوویچ پوشکین در مسکو متولد شد؛ فردی که بعدها در ۲۱سالگی به واسطه سرودن شعر آزادی به جرم «طغیان علیه روسیه به واسطه اشعار ظالمانه» محکوم و تبعید شد.
نخستین شعر: پوشکین در یک خانواده اشرافی متولد شد و گفته میشود که در دوران کودکی و نوجوانی با اشعار لومونوسف، ژوکوفسکی و همچنین کمدیهای مولیر و بومارشه آشنا شده است و شاید همین آثار گرایش او به ادبیات را پدید آورده است. به واسطه خانوادهاش در ۱۲سالگی وارد مدرسه خاصی میشود که فرزندان مقامات ارشد حکومت و اشراف در آن تحصیل میکردند و در میان همین سالها نخستین اشعار خود را سروده است که در ۱۵سالگی برای نخستین بار شعری از او در یک مجله چاپ میشود. در سال ۱۸۱۷ از دبیرستان فارغالتحصیل میشود و با رتبه دبیری در دانشگاه وزارت خارجه در سنپترزبورگ شروع به خدمت میکند. در این زمان او در جلسات جامعه ادبی «آرزاماس» که از زمان دبیرستان با آن آشنا شده بود، حضور پیدا میکند و به عضویت انجمن ادبیات و تئاتر «چراغ سبز» درمیآید که آغازی است بر سرودن شعرهای سیاسی او.
تبعید: «رسد بانگ آزادی من؛ بندهای گران خواهند افتاد؛ زندان ویران خواهد شد؛ آزادی! پیشوازتان آید به شادی ...». همین ابیات کافی بود تا در ماه می ۱۸۲۰ تنها چند روز پیش از ۲۱سالگی به جرم «طغیان علیه روسیه به واسطه اشعار ظالمانه» محکوم و تبعید شود؛ البته این تبعید غیررسمی بود و الکساندر اول، تزار وقت روسیه، پوشکین را برای خدمت به شهری در یکتارینواسلاو فرستاد؛ اما او پس از ۱۰ روز بیماری مجوز گرفت که برای درمان به قفقاز برود و از آنجا رهسپار کریمه شد و پس از مدتی به محل خدمت جدیدش در کیشناو فرستاده شد. باوجوداین پوشکین بیش از قبل در این ایام به سرودن پرداخت که میتوان به شعر زندانی قفقاز او نیز اشاره کرد.
آزادی: به دنبال مرگ الکساندر اول، نیکلای برادر کوچکتر او در سال ۱۸۲۵ به قدرت رسید که با قیام دکابریستها در این سال روبهرو شد. پوشکین که مشارکتی در این اعتراضات نداشت، فرصت را غنیمت شمرد و در اول ژوئن ۱۸۲۶ نامهای برای نیکلای اول فرستاد و به امید پایان روزهای تبعید ابراز پشیمانی کرد. همینطور شد و روزهای پراضطراب او چند ماه پس از نوشتن این نامه، هنگامی که پاسخ تزار را دریافت کرد به پایان رسید و از نیکلای اول دستور گرفت که بلافاصله به مسکو برود. یک سال بعد او اجازه پیدا کرد که به سنپترزبورگ نیز برود و تزار تصمیم گرفت که شخصا آثار پوشکین را بخواند و به عبارتی سانسور اشعار او را برعهده بگیرد.
ازدواج و دوئل: سالهای آخر زندگی پوشکین را در واقع میتوان چند سال پس از ازدواجش دانست. در آوریل ۱۸۳۰ یعنی در ۳۱سالگی از ناتالیا گونچاروا خواستگاری کرد و در فوریه همان سال با او ازدواج کرد؛ اما دشواری بار دیگر بر زندگی پوشکین چیره شد. درباریان و اشراف که از موقعیت پوشکین احساس خطر میکردند، پروژه دشمنی با این شاعر پرآوازه را پیش گرفته بودند و به دنبال فضای مسموم ناشی از رفتارها از یک سو و نگاه پوشکین در اشعارش، روابط او با تزار هم وخیم شده بود؛ اما گویی پوشکین در شرایط سخت انگیزه بیشتری پیدا میکرد و در این سالها، آثار بینظیری ازجمله دختر سروان را نوشت. با تمام ناملایمتیها موفق شد تا در سال ۱۸۳۵ مجوز انتشار مجلهای را دریافت کند و امید آن داشت تا به پیشرفت ادبیات روسیه کمک کند. مجلهای که بزرگانی مانند ژوکوفسکی، گوگول، تایوتچوف، باراتیسکی و نویسندگان معروف دیگری با آن همکاری میکردند و سطح علمی بسیار بالایی داشت؛ اما دشمنیهای درباریان با او پایانی نداشت و صحبتهای زیادی از روابط همسر پوشکین با ژوژ دانتس فرانسوی مطرح میکردند؛ فضایی که نهایتا پوشکین را در هشتم فوریه ۱۸۳۷ در دوئل مقابل دانتس قرار داد. پوشکین بهشدت زخمی شد و نهایتا 10 روز بعد در سن ۳۸سالگی درگذشت. پوشکین در واپسین روزهای زندگیاش تجمع ژاندارمهای تزار که بدن نیمهجان او و دوستان نزدیکش را محاصره کرده بودند، میدید. مرگ پوشکین به یک تراژدی ملی تبدیل شد و ولادیمیر اودنوفسکی در آن روز نوشت که خورشید شعر روسیه غروب کرد. گفته میشود تزار نیز برای آنکه مبادا تظاهرات اعتراضی مردم در مراسم خاکسپاری پوشکین شکل بگیرد، دستور داد تا جنازه او را بهسرعت از سنپترزبورگ خارج کنند.
به فرمان یلتسین، نخستین رئیسجمهور روسیه ششم ژوئن یعنی سالروز تولد پوشکین به نام روز زبان روسی نامگذاری شده است.
* دانشیار دانشگاه دوستی ملل روسیه