بررسی خروجی سفر سهروزه امیرعبداللهیان به هندوستان در گفتوگوی «شرق» با محسن روحیصفت
آیا در سایه تحریمها، دهلی نو گوش شنوایی برای تهران دارد؟
دیروز (شنبه) حسین امیرعبداللهیان پس از اقامتی سهروزه در هندوستان به تهران بازگشت. دیدار با آجیت دووال، مشاور امنیت ملی، سوبرامانیام جایشانکار، وزیر امور خارجه و نارندرا مودی، نخستوزیر هند، امضای موافقتنامه معاضدت قضائی میان ایران و هند، دیدار با جمعی از علمای مسلمان این کشور، سفر به بمبئی برای دیدار با جامعه تجار و بازرگانان و ایرانیان مقیم این شهر، سفر به حیدرآباد با هدف گفتوگو با ایرانیان، جمعی از علمای مقیم و اعضای اتاق بازرگانی این شهر، درخواست درخور توجه از هند برای حمایت از عضویت ایران در بریکس و...، بخشی از اقدامات و تحرکات وزیر امور خارجه در 72 ساعت حضورش در هند بود.
عبدالرحمن فتحالهی: دیروز (شنبه) حسین امیرعبداللهیان پس از اقامتی سهروزه در هندوستان به تهران بازگشت. دیدار با آجیت دووال، مشاور امنیت ملی، سوبرامانیام جایشانکار، وزیر امور خارجه و نارندرا مودی، نخستوزیر هند، امضای موافقتنامه معاضدت قضائی میان ایران و هند، دیدار با جمعی از علمای مسلمان این کشور، سفر به بمبئی برای دیدار با جامعه تجار و بازرگانان و ایرانیان مقیم این شهر، سفر به حیدرآباد با هدف گفتوگو با ایرانیان، جمعی از علمای مقیم و اعضای اتاق بازرگانی این شهر، درخواست درخور توجه از هند برای حمایت از عضویت ایران در بریکس و...، بخشی از اقدامات و تحرکات وزیر امور خارجه در 72 ساعت حضورش در هند بود. گویا در ادامه رایزنیهای حسین امیرعبداللهیان قرار است مهدی صفری، معاون اقتصادی وزارت امور خارجه نیز هفته جاری به هند سفر کند. این نکته نشان میدهد هدفگذاری ایران برای هندوستان، توجه ویژه به توسعه مسائل اقتصادی و تجاری دو طرف است، خصوصا که بخش اعظم رایزنیهای حسین امیرعبداللهیان در هندوستان نیز به مسائل بازرگانی، تجاری و اقتصادی ایران با این کشور بازمیگشت. از همین رو «شرق» در گفتوگویی با محسن روحیصفت به بررسی محورهای کلیدی در مناسبات تجاری تهران – دهلینو پرداخته است تا خروجی سفر سهروزه امیرعبداللهیان به هندوستان مورد کندوکاو قرار گیرد. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل این گفتوگو با رایزن سابق اقتصادی ایران در مالزی، سرپرست سابق سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف، پیشاور، قندهار، رئیس سابق ستاد افغانستان و کارشناس مسائل شبهقاره و جنوب شرق آسیا درباره میزان تمایل و رغبت هندیها برای گسترش مناسبات با ایران در دوره تحریم است.
اگرچه حسین امیرعبداللهیان در سفر سهروزه خود به هندوستان دیدارها، رایزنیها و گفتوگوهای مفصلی با مقامات و هیئتهای تجاری و بازرگانی در این کشور داشته است اما به نظر میرسد تلاش برای بازگشت هند به بندر چابهار و فروش نفت به هندیها، آنهم درست در برهه ارزانفروشی روسیه بعد از جنگ اوکراین، میتواند از محورهای کلیدیای باشد که وزیر امور خارجه دولت رئیسی را به هندوستان کشانده است. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
پیش از هر چیزی به باور من تلاش برای اجرای سیاست خارجی متوازن که حسین امیرعبداللهیان در برنامه خود به مجلس شورای اسلامی برای گرفتن رأی اعتماد مطرح کرده بود، میتواند اهداف این سفر را تبیین کند. بههرحال وزیر امور خارجه در چارچوب همین سیاست خارجی متوازن مدنظرش عنوان کرده بود سعی دارد یک نگاه متوازن و همهجانبه بین کشورهای منطقهای، فرامنطقهای و قدرتهای جهانی داشته باشد. امیرعبداللهیان در مدتی هم که بهعنوان وزیر امور خارجه آغاز به کار کرده، بارها بر این مسئله تأکید داشته است که تلاش دارد در سیاست خارجی دولت سیزدهم نوعی موازنهسازی بین کشورهای رقیب ایجاد کند تا منافع ملی آن متوجه ایران شود.
اگر سفر سهروزه حسین امیرعبداللهیان در این چارچوب قابل ارزیابی است، چرا پس از 10 ماه حضور در وزارت امور خارجه و سفرهای متعدد به کشورهایی همچون سوریه، عراق، لبنان، چین، روسیه و کشورهای آسیای میانه، تازه سفر به هندوستان را کلید زد، آنهم در شرایطی که هندوستان اولین کشوری بود که از رئیسی و حسین امیرعبداللهیان برای سفر به این کشور دعوت به عمل آورد؟
اتفاقا مسئله سیاست خارجی متوازن مدنظر امیرعبداللهیان ایجاد نوع موازنهسازی در رقبای هندوستان با محوریت چین و پاکستان است. از جهت دیگر، هندیها اگرچه در رقابت دو بلوک شرق و غرب تا حد بسیار زیادی به غربیها و بهخصوص آمریکا تمایل دارند اما دهلینو نیز یک سیاست خارجی متوازن را در دستور کار دارد و سعی میکند با همه کشورها، بهخصوص کشورهای بلوک شرق نیز که روابط بهتری با مسکو و پکن دارند، وارد تعامل شود تا نگاهی همهجانبه و فراگیر را در حوزه سیاست خارجی داشته باشد و از این طریق ارتباط خود را بهطور همزمان در غرب و شرق داشته باشد تا بالاترین منافع را برای هندیها شکل دهد.
از نگاه راهبردی وارد جزئیات شویم. همانگونه که در سؤال نخست مطرح شد، تا چه اندازه مسئله بازگشت هندیها به بندر چابهار و فروش نفت و مشتقات نفتی به این کشور در دوره تحریم میتواند از اهداف کلیدی این سفر باشد؟
علاوه بر دو نکتهای که شما به آن اشاره کردید، به نظر من تلاش برای موازنهسازی سیاسی و دیپلماتیک بین اسلامآباد و دهلینو با محوریت مناقشه کشمیر، رایزنی درخصوص مسئله تحولات افغانستان بعد از رویکارآمدن حکومت طالبان و نیز بررسی جنگ اوکراین هم میتواند در چارچوب رایزنیهای حسین امیرعبداللهیان با مقامات هندی بوده باشد. بااینحال از مجموعه دیدارها و رایزنیهای صورتگرفته در سه روز اقامت وزیر امور خارجه در هندوستان، چنین به نظر میرسد که محوریت این سفر به مسائل اقتصادی و تجاری بازمیگردد. همانگونه که قبلا گفتم و دوباره تأکید میکنم، هندیها در یک سیاست خارجی متوازن همواره تلاش داشتهاند تا با برقراری روابط با همه کشورها در هر دو بلوک، جایگاه و مناسبات خود را بهخصوص در حوزه تجاری و اقتصادی تثبیت و تقویت کنند. قطعا این سفر سهروزه که آقای امیرعبداللهیان به هندوستان انجام داد و بعد از آن سفر آقای صفری، معاون اقتصادی دستگاه سیاست خارجی به هندوستان نیز میتواند یک امتیاز و برگ برنده برای ایران باشد.
همانگونه که عنوان داشت هندیها براساس منافع خود برقراری روابط را با دیگر کشورها در دستور کار قرار میدهند. حال در شرایطی که بعد از جنگ اوکراین شاهد ارزانفروشی نفت روسیه به چین و هندوستان به عنوان دو مشتری اصلی ایران هستیم، حسین امیرعبداللهیان در این سفر توانسته است زمینه را برای خرید نفت از طرف هندیها فراهم کند؟
بهطور طبیعی ایران نمیتواند مانع فروش نفت کشوری مانند روسیه به هندوستان، چین یا هر کشور دیگری بشود. کمااینکه هند یا هر کشوری حق دارد بر اساس منافع خود با قیمت ارزانتری نسبت به خرید نفت یا هر کالای دیگری اقدام کند. اما ایران میتواند با برخی مشوقها شرایطی را به وجود آورد که دهلینو را مجاب به خرید نفت و مشتقات نفتی از ایران بکند. اگرچه از جزئیات دیدارهای صورتگرفته در سفر سهروزه خبری در دست نیست اما باید دید حسین امیرعبداللهیان در این سفر سهشنبه گذشته خود و همچنین سفر پیشروی معاون اقتصادی وزارت امور خارجه به هندوستان تا چه اندازه میتوانند ابتکارات لازم را برای ترغیب و تحریک هندوستان در جهت خرید بیشتر نفت از ایران داشته باشند؛ چرا که دلایل، عوامل و پارامترهای متعددی علاوه بر مسئله قیمت ارزان میتواند کشورها را ترغیب به خرید نفت از ایران بکند. اساسا دیپلماسی یعنی هنر استفاده از ابزارها و امکانات در جهت تحقق منافع ملی؛ اینکه هندیها و چینیها بعد از جنگ اوکراین نفت ارزانتری از روسیه میخرند، نباید باعث شود که دیپلماسی بهخصوص دیپلماسی اقتصادی ایران منفعل عمل کند. باید با طرفهای چینی و هندی گفتوگو و رایزنیهای مفصلی انجام شود تا دوباره ترغیب به خرید نفت از ایران شوند؛ دیپلماسی و سیاست خارجی یعنی ایجاد ابتکار عمل؛ ما باید ابتکار عمل را به دست بگیریم.
24 اردیبهشت بود که هند یک روز پس از اعلام بالاترین رکورد صادرات گندم، از ممنوعیت صادرات این محصول به بهانه ازبینرفتن آن به خاطر افزایش بیسابقه موج گرما و از طرفی افزایش یکشبه و چشمگیر قیمت آن در داخل کشور خبر داد. اما به نظر میرسد هندوستان به عنوان سومین تولیدکننده بزرگ غلات جهان بعد از روسیه و اوکراین سعی دارد در پروژه جنگ گندم به اولین کشور صادرکننده این محصول (گندم) در جهان با بالاترین قیمت بدل شود. حال در شرایطی که ایران نیاز جدی به تأمین غلات به عنوان ماده اصلی مصرفی دارد تا چه اندازه این دست سفرهای امیر عبداللهیان و سفر پیشروی معاون اقتصادی میتواند هندوستان را ترغیب به صادرات فروش غلات به ایران بکند؟
زمانی که میگویم دیپلماسی یعنی هنر ایجاد ابتکار عمل و هنر استفاده از ابزارها و امکانات برای تحقق منافع ملی، یعنی همین؛ چون ایران میتواند با افزایش تحرکات دیپلماتیک خود و ایجاد ابتکارات و راهحلهایی مانند فروش نفت در برابر خرید کالاهایی مانند گندم و غلات، هم نفت خود را به فروش برساند، هم کالای اساسی مانند گندم و غلات را تأمین کند و هم نیاز به دورزدن تحریم نباشد. بهخصوص آنکه هندیها همواره اظهار تمایل میکردند که در برابر خرید نفت و مشتقات نفتی از ایران بتوانند محصولات کشاورزی به ایران صادر کنند. این یکی از همان مقولات است که میتواند هندیها را ترغیب به خرید نفت از ایران بکند.
روی نکته کلیدی که مغفول ماند تمرکز کنیم. مسئله بندر چابهار؛ گویا حضرتعالی اخیرا از این بندر دیدار داشتید. این دیدار مربوط به چه زمانی است؟
حدود یک سال پیش از این بندر دیدار کردم.
وضعیت بندر چگونه بود؟
این بندر از نظر سختافزاری و امکانات پهلوگیری کشتیها، تخلیه کالا و همچنین مسئله بارگیری مشکلی ندارد. اتفاقا یکی از امتیازات مهم بندر چابهار آن است که کشتیهای غولپیکر و قارهپیما بهراحتی میتوانند در این بندر پهلو بگیرند؛ چراکه بندر چابهار از بنادر عمیق است و این یعنی یک فرصت طلایی؛ حتی خود هندیها هم جرثقیلهای غولپیکری را در این بندر تعبیه کردهاند.
پس مشکل کار کجاست؟
همانطورکه گفتم بندر چابهار از نظر سختافزاری مشکلی ندارد، متأسفانه مشکل به چالشهای بعدی بازمیگردد.
چه چالشهایی؟
چالشهایی مانند نبود خطوط راهآهن، فقدان مارکتینگ و بازاریابی مناسب، تکمیلنشدن خطوط مواصلاتی برای عبور کامیونها، بر جای ماندن طرحهایی مانند کریدور شمال – جنوب که بتواند بندر چابهار را به اروپا وصل کند و... سبب شده است که بهرهبرداری از این بندر با وجود معافشدن از تحریمهای آمریکا به شکل جدی در دستور کار هندیها قرار نگیرد. متأسفانه بندر چابهار هیچ اتصال راه آهنی ندارد که بتواند به آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و آسیای جنوب شرقی، قفقاز و... متصل شود. مسئله مهمتر به تحریمهای آمریکا بازمیگردد. ما اکنون به دلیل تحریمهای جدی آمریکا در حوزه کشتیرانی نمیتوانیم یک برنامه دقیق، منسجم و گسترده در حوزه کشتیرانی برای بندر چابهار داشته باشیم. اینجاست که میبینیم واقعا جمهوری اسلامی ایران هیچگاه نتوانست با سرعت تحولات جهانی پیش برود. بدیهی است که در این شرایط شاهد کنارگذاشتن بندر چابهار باشیم. مسئله دیگر به نبود تلاش جدی برای استفاده از بندر چابهار در خود کشور بازمیگردد. برای مثال بهتازگی مقامات افغانستان عنوان کردهاند که تمایل دارند از خاک ایران میوهها و محصولات کشاورزی خود را صادر کنند؛ اما هفتههاست که مقامات از اجرائیکردن یک پروتکل دقیق برای قرنطینه، بارگیری و واردات این میوهها از افغانستان به کشور عاجزند و این میوهها در حال خرابشدن هستند؛ بنابراین این قبیل مشکلات مانند قرنطینه، ترانزیت، گمرک و... باعث شده است که استفاده تماموکمال از ظرفیت بندر چابهار محقق نشود.
اگرچه عنوان کردید که بندر چابهار از معافیتهای تحریمی آمریکا برخوردار است اما فحوای کلامتان از تأثیر مخرب تحریم حکایت داشت. به واقع فضای تحریمی کنونی بر کشور تا چه اندازه سبب خواهد شد که با وجود سفرهای حسین امیرعبداللهیان و حتی سفر پیشروی معاون اقتصادی وزارت امور خارجه، هندیها در کنار چینیها و پاکستانیها با استفاده از بندر گوادر، ایران را دور بزنند؛ کمااینکه در این چند ماه شاهد این مسئله بودهایم؟
به نکته مهمی اشاره کردید. اگرچه بندر چابهار از معافیتهای تحریمی آمریکا برخوردار است اما به هر حال باید بپذیریم که فضای تحریمی در شکلگیری نوعی رفتار دست به عصا و محافظهکارانه بانکها و شرکتهای هندی مؤثر بوده است. همین فضای تحریمی سبب شده است که آن جدیت لازم در طرف هندی هم برای استفاده از بندر چابهار شکل نگیرد؛ چون تجار، بازرگانان، شرکتها و بانکهای هندی نگران هستند بهواسطه روابط اقتصادی و تجاری خود با ایران مورد مؤاخذه ایالات متحده قرار بگیرند؛ بنابراین در کنار فقدان شرایط مناسب در بندر چابهار که در سؤال قبل به آن اشاره کردم، فضای تحریمی هم میتواند باعث شود که هندیها بهجای استفاده از بندر چابهار استفاده از بندر گوادر را در دستور کار قرار دهند. درست است که آقای امیرعبداللهیان در این سفر سهروزه با هیئتهای تجاری و بازرگانی هندی در بمبئی و حیدرآباد دیدارها، گفتوگو و رایزنیهای مفصلی داشت و احتمالا مکمل این سفر هم با حضور معاون اقتصادی وزارت امور خارجه همراه شود؛ اما بیشک نمیتوان سایه فضای تحریمی را نادیده گرفت؛ پس اگرچه هندیها پیشازاین تمایل جدی برای استفاده از بندر چابهار داشتهاند و حتی سرمایهگذاریهایی را هم در این بندر انجام دادهاند؛ اما به دلیل فضای تحریمی فعلا تا زمان به نتیجه رسیدن مذاکرات، احیای برجام و لغو تحریمها تمایلی به ازسرگیری استفاده از بندر چابهار ندارند؛ کمااینکه ژاپنیها هم با وجود تمایل برای استفاده از بندر چابهار بهواسطه تلاش نخستوزیر هند فعلا به سمت سکوت و انفعال رفتهاند. متأسفانه واقعیت مهمی که مقامات جمهوری اسلامی به آن توجه ندارند، این است که دنیا هیچگاه منتظر نمیماند تا ببیند ایران چه اقداماتی انجام میدهد؟ تحولات جهانی و سیر اتفاقات و روندها در عرصه بینالملل به قدری سریع و درعینحال سیال است که اگر کشوری به هر دلیلی از سرعت تغییر و تحولات نظام بینالملل جا بماند، یقینا بازنده خواهد بود؛ بنابراین آنچه اقدام مشترک چین، هندوستان و پاکستان در استفاده از بندر گوادر و اتصال به عمان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و دورزدن بندر چابهار بوده است، شاید از نگاه ایران ضدیت با منافع تهران باشد اما از نگاه آنها یک اقدام کاملا ملی و در راستای تحقق منافع خود و منافع مشترک سه طرف بوده است. این کشورها براساس منافع سهجانبه خود و با توجه به تحولات کنونی بهترین سناریو را استفاده از بندر گوادر برای اتصال به کشور حاشیه خلیج فارس دیدهاند. البته هنوز این بندر (گوادر) به ظرفیت لازم نرسید است و با آن چیزی که مقامات پاکستانی و چینی برای بهرهبرداری کامل عنوان کردهاند، فاصله بسیاری دارد؛ ولی با وجود تمام شانتاژهای سیاسی، دیپلماتیک و تبلیغات رسانهای بازهم این کشورها در راستای منافع خود تلاش زیادی انجام میدهند؛ بنابراین جا دارد که جمهوری اسلامی ایران هم همپای تحولات جهانی پیش برود و ظرفیت بهرهبرداری از بندر چابهار را افزایش دهد.