کارشناس انجمن طرح سرزمین از نتایج 7 سال پایش مستمر دلفینها در پارک ملی دریایی دیر-نخیلو میگوید
دلفینهای گوژپشت؛ زیبارویان مهجور خلیج فارس
دلفینهای گوژپشت در معرض خطر انقراض هستند. آنها معمولا در آبهای به نسبت کمعمق نزدیک سواحل قارههای استرالیا، آفریقا و آسیا دیده میشوند. وابستگیشان به زیستگاههای نزدیک سواحل باعث شده با برخی فعالیتهای انسانی در تماس مستقیم باشند و همین امر آنها را در معرض خطرهای جدی مانند گیرافتادن در تورهای ماهیگیری، تصادم با قایقها، آلودگی و تخریب زیستگاه ناشی از فعالیتهای انسانی قرار داده است
فرناز حیدری: دلفینهای گوژپشت در معرض خطر انقراض هستند. آنها معمولا در آبهای به نسبت کمعمق نزدیک سواحل قارههای استرالیا، آفریقا و آسیا دیده میشوند. وابستگیشان به زیستگاههای نزدیک سواحل باعث شده با برخی فعالیتهای انسانی در تماس مستقیم باشند و همین امر آنها را در معرض خطرهای جدی مانند گیرافتادن در تورهای ماهیگیری، تصادم با قایقها، آلودگی و تخریب زیستگاه ناشی از فعالیتهای انسانی قرار داده است. دلفینهای گوژپشت در مقایسه با دلفینهای بینیبطری معمولا خجالتی و کمتر فعال هستند؛ در نتیجه گردشگران هم کمتر اقبال دیدن آنها را دارند، اما همین خصلت، مطالعه و تحقیق روی آنها را هم دشوار کرده است. هدف اولیه حفاظت از مناطقی مانند پارک ملی دیر-نخیلو که یکی از زیستگاههای منحصربهفرد دلفینهای گوژپشت در خلیج فارس است، این است که بر اساس اصول استراتژی جهانی حفاظت در مورد حفظ و حراست، احیا و ترمیم، استفاده خردمندانه، درک و بهرهجویی پایدار، مدیریت فعالیتهای انسانی و اثرات استفاده بر محیط زیست دریایی تصمیمگیری شود. بنابراین حضور پژوهشگران مستقل و همکاری تنگاتنگ آنها با ادارات محیط زیست استانی که اغلب از نظر بودجه با مشکل مواجه هستند، گامی ارزشمند و مؤثر تلقی میشود. انجمن طرح سرزمین در سالهای اخیر قدمهای مؤثری را در این راستا بالاخص در پارک ملی دیر-نخیلو برداشته و موفق شده پس از هفت سال پایش مستمر، فراوانی و الگوهای جابهجایی دلفینهای گوژپشت اقیانوس هند را مشخص کند. مقاله علمی که بهتازگی در (European Journal of Wildlife Research) چاپ شده، حاصل چهار سال از هفت سال (92 تا 99) کار تحقیقاتی این انجمن در منطقه است. این مقاله و ابعاد اجتماعی آن زمینه گفتوگو با نازنین محسنیان، کارشناس ارشد اکولوژی دریا و نویسنده ارشد این مقاله را فراهم کرد. آنچه در ادامه میخوانید، شرح کامل این مصاحبه است:
سابقه شناسایی دلفینهای گوژپشت اقیانوس هند در آبهای ایران به چه زمانی برمیگردد؟
در ایران کاری با هدف شناسایی (Photo ID) و شناسایی تکبهتک اعضای جمعیت وجود نداشته است. هدف ما از شناسایی تکبهتک اعضای جمعیت تهیه کاتالوگی بوده که در آن تعداد اعضای جمعیت بهطور دقیق مشخص باشد و زمان دیدهشدن هرکدام از اعضا هم در آن دقیق ثبت شود. این اولین بار است که مطالعهای در این سطح روی دلفینها در ایران انجام میشود، اما در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و دریای عمان این کار سابقه داشته و انجام هم شده است. امارات، عمان و هند مطالعات گستردهتری روی پستانداران دریایی و دلفینها داشتهاند و مطالعاتی از این دست را با سابقه و مدت زمان بیشتر دنبال کردهاند، اما در ایران این کار اولین بار است که انجام میشود.
تفاوت این گونه با سایر گونههای دلفین در آبهای ایران چیست؟
دلفین گوژپشت به خاطر شکل و فرم باله پشتی روی بدن قابل شناسایی است؛ بنابراین اولین ویژگی متمایزکننده، شکل ظاهری است. این گونه در آبهای با عمق کمتر از 25 متر و نزدیک جنگلهای حرا زیست میکند؛ در نتیجه تعامل بیشتری هم با انسانها دارد و به این واسطه بیشتر هم در معرض خطر قرار گرفته است. دلفینهای گوژپشت معمولا گروههایی با جمعیتهای کوچکتر تشکیل میدهند و برخلاف دلفینهای بینیبطری که جمعیتشان گاه به 100 یا 200 فرد هم میرسد، دلفینهای گوژپشت چنین گروههای جمعیتی بزرگی را تشکیل نمیدهند، بلکه معمولا جمعیتها 10 تا 15 تایی هستند و در نهایت گروه به 20 فرد میرسد. همین ویژگی بهخوبی نشان میدهد که دلفینهای گوژپشت نسبت به سایر گونهها منزویتر و ساکتتر هستند. این در حالی است که دلفینهای بینیبطری خیلی بازیگوشترند و راحت هم به قایق نزدیک میشوند، اما گوژپشتها اینگونه نیستند؛ حتی از قایقها فراری هم هستند و مطالعه روی آنها هم سختتر است.
دلفینهای گوژپشت کمتر از آب بیرون میپرند و اغلب هم بچههای آنها هستند که دم صبح حرکتهای نمایشی انجام میدهند. ما در منطقه پارک ملی دیر-نخیلو، این حرکتهای نمایشی را صبحها بعد از تغذیه در بین افراد جوانتر بارها مشاهده کردهایم، اما بزرگترها معمولا از حرکات نمایشی اجتناب میکنند.
چرا تیم شما تصمیم گرفت روی این گونه خاص از دلفینها مطالعه و کار کند؟
چند دلیل برای این تصمیمگیری وجود داشت؛ نخست اینکه دلفینهای گوژپشت در عمق کمتر زیست میکنند و بنابراین محدوده پراکنش آن کمتر است. با توجه به اینکه ما تجهیزات خاصی در ایران برای پایش پستانداران دریایی نداریم و تجهیزات همان قایقهای تشتی است که برای کار صیادی هم از آن استفاده میکنند، در نتیجه محدودیتها تا حد زیادی روی کار اثرگذار است. این در حالی است که کشورهایی که در زمینه پستانداران دریایی مطالعه میکنند، معمولا تجهیزاتی مانند قایقهای مخصوص پایشهای دریایی بهویژه مخصوص مشاهده نهنگ و دلفین دارند.
محدوده پراکنش کمتر و محدودیت تجهیزات ما را به سمت این تصمیمگیری سوق داد. در عین اینکه زمانی که مطالعه روی دلفینهای گوژپشت را آغاز کردیم، این گونه جانوری در رده آسیبپذیر قرار داشت و بعدها در سال 2015 وضعیت آن حادتر شد و به رده در معرض خطر انقراض هم رسید. این موضوع به نوبه خود برای ما اهمیت دارد؛ چراکه در مورد سایر گونهها، یا اطلاعات کافی نیست یا حتی هنوز مطالعهای صورت نگرفته است. در معرض خطر انقراض بودن این گونه در حال حاضر یک ضرورت مهم برای کارهای تحقیقاتی، سرعت عمل بیشتر و ارائه راهکارهای حفاظتی محسوب میشود.
مطالعه و پایشهایی که در این سالها انجام دادهاید، از چه نظر اهمیت دارند؟
دستاوردهای مختلفی تاکنون از این پایشها به دست آمده؛ نخست اینکه تا پیش از این در مقالههای محققانی مانند خانم گیل برولیک نام علمی این گونه را Sousa chinensis عنوان میکردند اما بعد از شروع این تحقیق و بررسی دقیق عکسها و نظرسنجی با متخصصان امر این نظر قطعی حاصل شد که دلفینهای پارک ملی دیر-نخیلو Sousa chinensis نیستند بلکه Sousa plumbea هستند و محدوده پراکنش این گونه در منطقه بیان میکند. رفع این علامت سؤال موضوع مهمی برای تنوع زیستی کشور بود که خوشبختانه مرتفع شد.
دوم اینکه در کتابها و منابع شناختهشده علمی هم به عکسها و رکوردهایی که تیم ما تهیه کرده، ارجاع داده میشود. این موضوع از این نظر مهم است که در یک منبع اصلی و مهم پستانداران دریایی جهان به ایران و خلیج فارس اشاره شده و این خودش به معنای پرشدن بخشی از گپهای مطالعاتی است. یکی از مهمترین دستاوردهای تیم ما هم این بود که این منطقه و به طور اخص منطقه پارک ملی دیر نخیلو بهعنوان یکی از مناطق مهم پستانداران دریایی در سایت https://www.marinemammalhabitat.org/portfolio-item/nakhiloo-coastal-waters/ ثبت شد. البته مناطق دیگری هم بود که معرفی کردیم اما به دلیل کافینبودن اطلاعات آنها در لیست انتظار قرار دارند و درحالحاضر فقط پارک ملی دیر نخیلو ثبت شده است.
اشاره کنم بر اساس نتایج مطالعاتی که انجام دادیم، یک برنامه عمل (Action Plan) برای دلفین گوژپشت خلیج فارس در ایران نوشته شد و مقایسهای هم در مقیاس کوچک صورت گرفت. در مناطق دیگر برای مثال در استان هرمزگان هم از دلفینهای گوژپشت توسط تیم ما عکسبرداری انجام شده اما برای بررسی یک جمعیت نیاز است که چندین سال پایش مداوم صورت گیرد. بر این اساس مقایسه خردی بین این دو منطقه انجام دادیم و برخی تفاوتها بین جمعیتها خود را نشان داد.
جدای از اینها روی کارهای آموزشی هم فعالیت داشتید؟
بله کارهای آموزشی انجام شده و بهجز آن کتاب، کتابچه، بروشور و لیف لتو در سطوح مختلف سنی با گروه هدف متفاوت هم تهیه و با آموزش مدارس حاشیه پارک ملی دیر نخیلو در غالب کلاسهای پویا و جذاب ارائه شده. هدف این بوده که مردم محلی آگاه باشند که چنین گونه ارزشمندی در نزدیکی محل سکونت آنها زیست میکند. معرفی این گونه از نظر تیم بسیار اهمیت داشت و بنابراین تلاش کردیم تا تهدیدهای گونه را هم به آنها معرفی کرده و آموزش دهیم که چگونه از دلفینها حفاظت کنند.
دلیل توجه تیم شما به پارک دریایی دیر نخیلو چه بود؟
بههرحال پارکهای ملی دریایی ارزشهای خاص خود را دارند و این درجه حفاظتی هم برای انجام مطالعات یک نقطه قوت حساب میشود. در عین اینکه دلفینهای گوژپشت هم که در معرض خطر انقراض هستند، در این منطقه ویژه زیست میکنند. البته دو دلیل دیگر هم داشتیم، اینکه فعالیتهای صیادی که یکی از تهدیدهای این گونه خاص است، در پارک ملی دیر نخیلو بهوفور دیده میشود. صیادان منطقه، صید میگو و ترالکشی میکنند. دلیل دیگر فراهمشدن شرایط مالی و حمایتی بود که توسط پتروشیمی نوری بر اساس مسئولیت اجتماعی در تمام طول پروژه شکل گرفت و فراهم شد. مجموع این شرایط ما را به کار در این منطقه خاص ترغیب کرد.
هزینه سفرهای تحقیقاتی همه با پتروشیمی منطقه بوده؟
در ابتدای کار با هزینه شخصی فعالیت میکردیم اما چند ماه بعد که قرارداد با پتروشیمی نوری بسته شد؛ حمایتهای مالی و تمامی هزینههای سفر را آنها برعهده گرفتند. سازمان محیط زیست حمایت مالی نکرد اما حمایت معنوی داشتند. هزینه نگهداری، تعمیر قایق، نگهبان و قایقران را ما تقبل کردیم و در کنار آن از مهمانسرای محیط زیست استفاده میکردیم و در تجهیز هم در حد توان پیشقدم بودیم. بخش دریایی اداره کل محیط زیست بوشهر هم همواره حامی ما بودند.
به دلفینها برگردیم، دلفینهای گوژپشت که در منطقه رصد کردید، چه ویژگیهای شاخصی دارند و الگوهای جابهجایی آنها در این پارک دریایی به چه صورت است؟
دلفینهای گوژپشت طبق مقالهها و منابعی که کار شده، میتوانند بین 100 تا 150 کیلومتر جابهجا شوند و یک منطقه دوم جدید را در کنار زیستگاه اصلی برای خود داشته باشند. برحسب شرایط قایق و بودجه هم این امکان برای ما فراهم نبود که وسعت بیشتری را پایش کنیم تا شاید زیستگاه دومی شناسایی شود. هرچند در زمستان 1398 گزارشی از حضور آنها در بندر رستمی که اتفاقا خیلی به پارک ملی دیر نخیلو نزدیک است، داشتیم که بلافاصله در محل حاضر شدیم و عکاسی مختصری به دلیل شرایط نامساعد دریا کردیم. این احتمال هست که در فصلهایی مانند پاییز یک جمعیت از دلفین گوژپشت در این بندر باشد و این جمعیت شاید با جمعیت مورد مطالعه ما خیلی نزدیک باشد اما برای نظردادن قطعی باید پایش صورت بگیرد که متأسفانه به دلیل تغییر مدیرکل محیط زیست دیگر پروژه جدیدی شکل نگرفت تا بتوان این قطعیت را داشت که آیا این دو، یک جمعیت هستند یا خیر.
آیا جمعیت مورد مطالعه پویایی لازم را دارد؟
تیم ما 39 فرد را برحسب کاتالوگ باله پشتی شناسایی کرده (عکاسی از باله پشتی و Photo Identification). باله پشتی دلفینها مانند اثر انگشت ما انسانها یکی از فاکتورهای متمایزکننده افراد گروه از یکدیگر است. اما بچهها را جزء جمعیت در نظر نمیگیریم تا زمانی که ردی یا علائم تمایز بر روی باله پشتی آنها قابل شناسایی باشد. دلفینهای گوژپشتی که در آن منطقه اقامت میکنند، در وهله نخست نیازمند امنیت و تأمین منابع غذایی هستند. از آنجایی که زیستگاه آنها نزدیک جنگلهای حرا و ورودی خور است؛ بنابراین از جریانهای زیر آب برای تأمین منابع غذایی بسیار استفاده میکنند. مناطقی هم که ما مشاهده داشتیم، جاهایی بودند که منابع غذایی غنیتر وجود داشت. علاوه بر آن تغییرات هم در جمعیت ملموس بود، افزایش تعداد افراد نابالغ و بچهها هر دو الی سه سال یک بار به نوبه خود بیانگر پویایی جمعیت است.
چه تهدیدهایی را در این پارک ملی مشاهده میکنید که به نظرتان باید درباره آنها اقداماتی جدی انجام شود؟
آلودگی، صید بهخصوص صید گونههای هدف مورد تغذیه دلفین و در فصل تابستان که صید میگو انجام میشود هم شاهد ترالکشی گسترده هستیم. مطلع هستید که در پارک ملی نباید ترالکشی انجام شود؛ بنابراین حفاظت از این پارک بهشدت نیازمند نظارت بیشتر است. صیادی و تردد قایقها بهطور قطع بر زیست دلفینهای گوژپشت اثرگذارند، چنانچه ما روی بدن دلفینها هم تأثیراتی از رد پروانه قایق یا تورهای ترال یا حتی گرگورها را مشاهده کردیم. البته طبیعی است که بهدلیل نزدیکی به ساحل میزان تأثیرپذیری آنها و تعارضها هم بیشتر باشد.
با توجه به گزارشهایی که از حضور دلفینهای گوژپشت در جزیره قشم و جنگلهای حرای استان هرمزگان هست، ترغیب به مطالعه در آن مناطق نشدید؟
پراکنش دلفینهای گوژپشت به این صورت است که در خوزستان در خور موسی، بندر رستمی و منطقه حفاظتشده دیر نخیلو دیده شدهاند. در استان هرمزگان هم در حرای خورخوران شامل قشم و بندر خمیر یک زیستگاه عمده دارند. بعد از آن در تالاب حرای رود شور و شیرین میناب و تیاب هم مناطقی هستند که در آنها دلفینهای گوژپشت مشاهده میشود. به جز استان خوزستان که شرایط برای ما ایجاد نشد؛ در خورخوران، تیاب و میناب هم گشت و پایش داشتهایم و همواره علاقهمند به گسترش پایشها بودهایم، اما هزینههای سفر متأسفانه محدودکننده بوده است. بخش اعظمی از هزینه کار ما را هزینه بنزین قایق به خود اختصاص میدهد، چراکه ماهی چهار تا پنج روز از زمان طلوع خورشید کار را شروع میکنیم و نزدیک هفت، هشت ساعت و گاهی تا 10 ساعت هم روی قایق هستیم. به همین دلیل در استان هرمزگان نتوانستیم کارمان را گسترش دهیم.
ارزیابی کلی شما از همکاری با سازمان محیط زیست چگونه است؟
متأسفانه فکر میکنم باور و اعتقاد لازم به کارهای تحقیقاتی خیلی کمرنگ است. گشتهای دریایی مداوم بههیچوجه وجود ندارد و همین مسئله هم گپهای جدی ایجاد کرده است. خیلی از مناطق گشتهای دریایی ماهانه ندارند، خیلی از مناطق قایق و سهمیه بنزین ندارند. در سال 89، شبکه ملی امداد و نجات شکل گرفت و ما براساس پایشهایی که روستا به روستا انجام میشد، یکسری نقاط را که در آنها به گلنشستن پستانداران دریایی بیشتر اتفاق میافتاد، گزارش و تأکید کردیم این نقاط نیازمند پایشهای مستمر توسط گشتهای دریایی و ساحلی هستند اما تاکنون هیچ اتفاقی رخ نداده که بالعکس گشتها هم کم و کمتر شده است.
برخی مدیران کل ادارات محیط زیست حتی به پایش و مطالعه مستمر باور هم ندارند درحالیکه اگر پایش و تحقیق نباشد، حفاظت ممکن نخواهد بود. از سال 99 که برنامه اقدام عمل ملی برای دلفین گوژپشت نوشتیم، تا همین الان هیچ اتفاق خاصی رخ نداده، درحالیکه گونه در معرض خطر انقراض است و سال اول اقدام عمل هم گذشته و... .
متأسفانه برنامههای اقدام عمل نوشته میشود اما گویا کاربرد آن فقط برای کتابخانه سازمان محیط زیست و بایگانیهاست. همه این برخوردها بهشدت دلسردکننده است.
پیشنهاد شما به گردشگرانی که میخواهند از این منطقه و از دلفینها دیدن کنند، چیست؟
یک نیاز اصلی آموزشدیدن قایقرانان بهویژه در مناطقی مانند جنگلهای حرای قشم و خورخوران است که در آنها گردشگر هم بیشتر است و البته صیادان پارک ملی دیرنخیلو که در فصول مختلف برای تماشای تخمگذاری پرندگان، لاکپشتهای دریایی و دلفینها تردد دارند نیز نیازمند آموزش مستمر هستند. در جنگلهای حرای قشم، دلفین گوژپشت و پورپویز هست اما مسئله رفتار آنهاست که با دلفینهای بینیبطری فرق دارد. کدهای رفتاری جهت برخورد با دلفین، لاکپشت و حتی پرنده برای گردشگران لازم است که در پارک ملی دیرنخیلو بروشورهای آن تهیه و توزیع شده. مدیریت زباله و مدیریت رفتار گردشگران اهمیت بسزایی دارد. مردم محلی باید بدانند که ارزش حضور گونههای زیستی با بقای آنها گره خورده، اگر دو طرف آموزش نبینند، به طور قطع هم محیط زیست، هم مردم محلی و هم گردشگران آسیب جدی خواهند دید.
و سخن آخرتان.
دوست دارم کمی درباره سختیهای کار بر مشاهده دلفینها هم بگویم. ساعتهای طولانی در سرما و گرمای جنوب کار پرچالش ما آغاز میشد و ساعتها ادامه داشت. شاید تا کسی همراه نباشد، متوجه سختیها هم نشود. دریا شوخی ندارد، جزر و مد و شرایط دریا بهشدت روی کار ما تأثیرگذار است. برای تهیه عکس باکیفیت از باله پشتی با زاویه مدنظر حتما باید شرایط دریایی آرام باشد که همیشه و هر روز امکانپذیر نیست و همه این اتفاقات با همراهی یک تیم خوب با روحیه مشارکت بالا میسر میشود که خوشبختانه ما شانس زیادی در تیم خوب و مسئولیتپذیر داشتم. ارزشمندی تجهیزات همراه ما و نحوه نگهداری آن در حملونقلهای هر روزه بسیار مهم است. مطلب دیگر اینکه شاید بهتر است که به عملکرد خودمان نگاه کنیم؛ برای دریایی که دوستش داریم تلاش بیشتری کنیم و در حفظ آن کوشا باشیم. سادهترین و کوچکترین قدم هریک از ما نقشی مهم دارد؛ برای مثال رهاکردن پسماند در ساحل و دریا که گاه از کنار آن بهسادگی میگذریم، بر حیات آبزیان تأثیرگذار است. برخورد مسئولانه با طبیعت، پشتیبانی و بهرهبرداری از تحقیقات و مطالعات علمی، آموزش جوامع محلی و گردشگران همه از مسائل مهم هستند. بحث پستانداران دریایی در ایران موضوع خیلی بکری است و سازمان محیط زیست بهراستی باید در این زمینه مسئولانهتر عمل کند، چراکه تحقیق، آموزش و حفاظت در کنار هم معنا پیدا میکنند.