ارتقای روابط ایران با کشورهای مختلف در پی کاهش شانس احیای برجام
چند سفر و یک سوءبرداشت
پس از صدور قطعنامه شورای حکام شرایط از مرگ برجام حکایت دارد. دراینبین اقدامات تهران و واشنگتن هم بر این گمانه دامن میزند. اگرچه پیش از صدور قطعنامه نیز مجموعه مواضع و واکنشهای عملی ایران و آمریکا خبر از سوءمحاسبههای دو طرف میداد، تا جایی که بنبست 102روزه در وین را رقم زد ولی با تشدید سوءبرداشتهای دو طرف اصلی برجام (ایران و آمریکا)، در 12 روزی که از صدور قطعنامه میگذرد، باید این واقعیت را در نظر داشت که مسیر احیای توافق هستهای به دیوار سختی برخورد کرده است.
مهدی بازرگان: پس از صدور قطعنامه شورای حکام شرایط از مرگ برجام حکایت دارد. دراینبین اقدامات تهران و واشنگتن هم بر این گمانه دامن میزند. اگرچه پیش از صدور قطعنامه نیز مجموعه مواضع و واکنشهای عملی ایران و آمریکا خبر از سوءمحاسبههای دو طرف میداد، تا جایی که بنبست 102روزه در وین را رقم زد ولی با تشدید سوءبرداشتهای دو طرف اصلی برجام (ایران و آمریکا)، در 12 روزی که از صدور قطعنامه میگذرد، باید این واقعیت را در نظر داشت که مسیر احیای توافق هستهای به دیوار سختی برخورد کرده است. دراینبین تهران ضمن واکنشهای تند و غیرهموزن با محتوای قطعنامه درصدد است با فرسایشیکردن مذاکرات، واشنگتن و جامعه جهانی را در فضای خاکستری نگه دارد؛ فضایی که نه قطع کامل و خروج رسمی ایران از مذاکرات وین را به دنبال دارد و نه بازگشت سریع و بدون پیششرط جمهوری اسلامی به میز گفتوگوها برای حصول توافق. در چنین شرایطی تهران برای پیشبردن این فضای خاکستری در سیاست خارجی از ابزار دیپلماسی منطقهای مدد گرفته است.
با وجود آنکه محور سیاست خارجی دولت سیزدهم بر مبنای گفتههای رئیسی و امیرعبداللهیان، ارتقای مناسبات دیپلماتیک و بهخصوص تقویت دیپلماسی اقتصادی و تجاری ایران با همسایگان است اما در این شرایط پس از صدور قطعنامه دولت نیمنگاه جدیتری برای پیگیری روابط با همسایگان بهعنوان اهرم جایگزین سیاست خارجی برجام دارد که در واقع میتواند به سوءبرداشت و نهایتا سوءمحاسبه تهران در احیای توافق هستهای منجر شود. با درنظرداشتن تحرکات برخی همسایگان از سفر رئیسجمهور قزاقستان و تاجیکستان تا رئیسجمهوری ترکمستان و وزیر امور خارجه پاکستان به تهران و نیز حضور مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا در ایران در هفته گذشته و هفته جاری که به موازات صدور قطعنامه شورای حکام صورت گرفت و همچنین امضای برخی اسناد همکاری، قراردادها و توافقنامههای دوجانبه، متأسفانه تهران در ریلگذاری مدنظرش نهایتا به ایستگاه مقصود نخواهد رسید.
باید پذیرفت سفرهای منطقهای و سیاست ارتقای مناسبات با همسایگان و اصولا هر کشور منطقهای و فرامنطقهای زمانی به خروجی و جواب مدنظر ایران در حوزه تجای و اقتصادی منجر میشود که بتواند با احیای برجام و لغو تحریمها همراه باشد؛ بنابراین تأکید بیش از حد بر افزایش روابط با همسایگان نوعی آسیب راهبردی به منافع ملی است. از این منظر همانگونه که نباید تمام تخممرغهای سیاست خارجی را در سبد مذاکرات گذاشت، بیشک نمیتوان سیاست خارجی را هم بدون اهتمام برای احیای برجام و لغو تحریمها پیش برد. پس انجام این سفرهای رؤسای جمهور کشورهای همسایه به ایران اگرچه فینفسه امری مثبت تلقی میشود؛ اما همزمان سوءمحاسبههای جمهوری اسلامی درخصوص مذاکرات وین را هم بیشتر خواهد کرد؛ چراکه به باور غلط تهران با چنین دیپلماسی فعال منطقهای، تلاش جدی برای افزایش سطح همکاریها با همسایگان و نیز سایر کشورهای همپیمان فرامنطقهای در سایه سفرهای مستمر مقامات، دیگر نیازی به پیگیری مذاکرات وین و احیای برجام نخواهد بود و بهاینترتیب حصول توافق رنگ خواهد باخت. غافل از اینکه تمام این سفرها و عملیاتیشدن قراردادها و توافقنامهها تا زمان احیای برجام و لغو تحریمها رنگ واقعیت به خود نخواهند گرفت و منشأ اثر مثبتی بهخصوص در حوزه تجاری و اقتصاد نخواهند بود. تهران با این خوانش اشتباه خود برای پیشبردن فضای خاکستری در مذاکرات صرفا به نقطه «بدون بازگشت» نزدیک میشود که تنها بازندهاش خود ایران خواهد بود؛ چراکه وضعیت در این نقطه فریز و ثابت نخواهد ماند. «اگر آمریکا بخواهد رفتار غیرسازنده خود را ادامه دهد، با پاسخ متناسب ما مواجه خواهد شد»؛ این جمله حسین امیرعبداللهیان در پاسخ به درخواست جوزف بورل برای بازگشت سریعتر به میز مذاکرات وین بهخوبی گویای آن است که فعلا ادامه گفتوگوهای احیای برجام برای تهران محلی از اعراب ندارد. درصورتیکه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تماس تلفنی یکشنبه جاری با وزیر امور خارجه دولت رئیسی از نبود زمان و تلاش برای جلوگیری از تصاعد تنش گفته بود. پس به بیان صریحتر اگر تهران به هر دلیلی نخواهد یا نتواند به میز مذاکرات وین بازگردد و احیای برجام را به نتیجه مطلوبی برساند، قطعا طرفهای مقابل هم سکوت و مماشات دیپلماتیک را کنار خواهند گذاشت و به سمت اتخاذ تدابیر تندتر علیه ایران پیش خواهند رفت. در همین راستا اتفاقا تأکید بیش از حد ایران بر خطوط قرمز، سپردن مدیریت مذاکرات به مسکو و نهایتا بنبست وین، شرایطی را رقم زد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اعضای شورای حکام نگاه مثبت و سیاست دست به عصای خود در قبال ایران برای کمک به پیشبرد مذاکرات و تسهیل گفتوگوها در راستای حصول هرچه زودتر توافق را کنار گذاشتند؛ صدور قطعنامه شورای حکام با 30 رأی مثبت علیه ایران مؤید این نکته است؛ پس حتی اگر بپذیریم تهران در این مدت دست به هیچگونه اقدامی برای تقویت توان هستهای هم نزند، ماهیت پادرهوا گذاشتن مذاکرات وین از سوی جمهوری اسلامی به معنای خروج ضمنی ایران از پروسه احیای برجام خواهد بود. دراینصورت تهران باید خود را آماده قطعنامه بعدی شورای حکام با لحن و ادبیاتی تندتر، ارجاع پرونده به شورای امنیت، احتمال فعالشدن مکانیسم ماشه و احیای شش قطعنامه پیشین علیه خود کند که در چنین وضعیت خطیر و بغرنجی هیچ کشور منطقهای و فرامنطقهای عضو سازمان ملل، حتی بر فرض تمایل برای برقراری روابط با ایران، توان انجام آن را نخواهد داشت. وقوع این اتفاق دوباره ایران را به انزوای سیاسی و دیپلماتیک سالهای آغازین دهه 90 شمسی و حصر ژئوپلیتیک در مرزهای خود بازخواهد گرداند؛ هرچند توان داخلی کشور هم برای مدیریت این شرایط از هر نظری مناسب نیست.