یادداشتی درباره مجموعهداری در هنر تجسمی
چون و چرای سرمایهگذاری در هنـر
امروزه کمتر کسی از اهمیت سرمایهگذاریهای مالی در بازارهای با بازده مناسب در شرایط تورمی مانند کشور ما که با کاهش مداوم ارزش پول همراه است، بیخبر است. اگر در چنین شرایطی افراد وجوه مازاد خود را در بازارهای مولد سرمایهگذاری کنند، ضمن کسب بازدهی مطلوب و حفظ ارزش داراییهای شخصی خود، به رشد اقتصادی نیز کمک کرده و مانع از افزایش بیشازپیش نرخ تورم میشوند.
دلارام عسگری
امروزه کمتر کسی از اهمیت سرمایهگذاریهای مالی در بازارهای با بازده مناسب در شرایط تورمی مانند کشور ما که با کاهش مداوم ارزش پول همراه است، بیخبر است. اگر در چنین شرایطی افراد وجوه مازاد خود را در بازارهای مولد سرمایهگذاری کنند، ضمن کسب بازدهی مطلوب و حفظ ارزش داراییهای شخصی خود، به رشد اقتصادی نیز کمک کرده و مانع از افزایش بیشازپیش نرخ تورم میشوند.
این در حالی است که در کشور ما در چنین شرایطی اکثر افراد سراغ بازارهای سرمایهگذاری مانند طلا، دلار و مسکن یا فعالیت در بازار بورس میروند که انتخاب هریک از این بازارها معمولا بسته به میزان آشنایی و تجربه گذشته سرمایهگذاران، مبلغ سرمایه موجود و قدرت نقدشوندگی در بازار مورد نظر صورت میگیرد؛ اما از نگاه کلان انباشت سرمایهها و افزایش تقاضا در برخی از این بازارها ممکن است منجر به دامنگیرترشدن معضلات اقتصادی شود.
حال اگر در این شرایط بخواهیم به بازارهای مولد جدیدی برای سرمایهگذاری بیندیشیم، کدام بازار میتواند برای سرمایهگذاری مناسبتر باشد؟
یکی از این بازارها بازار هنر است. در تمام دنیا استفاده از کالاهای هنری بهعنوان سرمایه، روزبهروز در حال افزایش بوده و تبدیل به یک جریان اقتصادی پرقدرت شده است و همانطور که در حراجهای مطرح دنیا مشاهده میشود، از هنر بهعنوان ابزاری جذاب برای سرمایهگذاری استفاده میشود که این سرمایهها درعینحال هم ارزش فرهنگی میآفرینند و هم ارزش اقتصادی، درحالیکه سرمایههای سنتی فقط ارزش اقتصادی ایجاد میکنند؛ به بیان دیگر سرمایهگذاری فرهنگی را میتوان آشکارا متمایز از دیگر انواع سرمایهها دانست؛ چراکه هم دارای منافع مادی و هم غیرمادی برای صاحبان خود است.
اما بهکارگیری هنر بهعنوان سرمایه چه مزایایی دارد؟
شاید این موضوع در رسانهها توجه شما را جلب کرده باشد که افراد ثروتمند در سراسر دنیا به خرید آثار هنری با قیمتهای بسیار بالایی میپردازند؛ اما علت چیست؟ دلیل این اتفاق ویژگیهای خاص بازار هنر است؛ چراکه خرید آثار هنری درعینحال که احساس وجد و خشنودی از دارابودن یک اثر هنری را در شما زنده میکند، درعینحال باعث تنوع در سبد سرمایهگذاری شده و ریسک شما را کاهش میدهد؛ چراکه اگر انتخاب آثار هنری بهدرستی صورت گیرد، قیمت آثار هنری در طول زمان رو به افزایش بوده و خیلی تحت تأثیر هیجانات و تکانههای دیگر بازارهای مالی قرار نمیگیرد و میتواند روش امنی برای سرمایهگذاری در بلندمدت باشد.
درعینحال در همه جای دنیا خریداران آثار هنری بهعنوان حامیان هنر نسبت به سرمایهگذاران سایر بازارها از جایگاه و شأن اجتماعی بالاتری برخوردار میشوند و میراث ارزشمندتری را نیز برای فرزندان خود به یادگار میگذارند. از طرفی معمولا از معافیتهای مالیاتی یا امتیازات گمرکی برخوردار میشوند که منجر به جذابترشدن این بازار برای سرمایهگذاران شده است.
همچنین مطالعات نشان میدهد بازار هنر در شرایط رکودی باز هم به فعالیت خود ادامه میدهد و نسبت به سایر بازارها کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد؛ مانند حراج تهران که در شرایط کرونا یا تحریمهای اقتصادی به فعالیت خود ادامه داد و حتی رکورد فروشهای پیشین خود را نیز شکست.
در شرایط تورمی نیز از آنجایی که دولتها برای کنترل قیمت کالاهای ضروری، از قیمتگذاری دستوری استفاده میکنند، بازارهایی مانند بازار هنر برای سرمایهگذاری مناسبتر هستند؛ چراکه معمولا از قیمتگذاری دستوری مصونیت بیشتری داشته و با افزایش قیمت همچنان تقاضای نسبی خود را حفظ میکند.
سرمایهگذاری هنری در ایران
اگرچه امروزه آثار هنری در همه دنیا بهعنوان یک کالای مهم برای سرمایهگذاری جایگزین کالاهای سنتیتر شده است، اما در کشور ما با وجود ظرفیتهای بسیار بالای هنری، همچنان نقش سرمایهای هنر بسیار کمرنگ بوده و حتی در میان اقشار پردرآمد، تقاضا برای هنر پایین است. یکی از دلایل این مسئله به عدم فرهنگسازی مناسب بازمیگردد که منجر شده است با نگاه سنتی به آثار هنری بیشتر به دید کالای تزیینی نگاه شود تا بهعنوان یک کالای سرمایهای و همین امر بر تابع مطلوبیت مصرفکنندگان اثرگذار بوده و منجر شده است در شرایط تورمی و با وجود مشکلات اقتصادی، بازار هنر نادیده گرفته شود؛ درحالیکه در این شرایط میتوان آثار هنری را بهعنوان ابزاری مناسب برای سرمایهگذاری به کار گرفت. البته رویدادهایی مانند حراج تهران و انتشار آمار فروش آن در سالهای اخیر منجر به آشنایی بیشتر افراد با ارزش سرمایهای هنر شده است، اما باید تلاشهای بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
دیگر اینکه در کشور ما ارزش صنایع دستی و هنرهای سنتی مانند نگارگری شناختهشدهتر هستند تا هنر مدرن، بنابراین افراد به علت ناآشنایی با این سبکهای هنری و ناآگاهی از جایگاه اینگونه آثار در دنیای هنر، به ارزش این نوع از هنر در بازارهای بینالمللی که یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب برای سرمایهگذاری هنری است، واقف نیستند و این امر منجر به عدم اقبال درخور به بازار هنر مدرن شده است.
نکته دیگر پیچیدگیهای بازار هنر است؛ چراکه انتخاب هنرمند، انتخاب اثر، اصالتسنجی، ارزشگذاری، فروش و مواردی از این قبیل برای خریداران عادی دشوار بوده و به یاری متخصصان این حوزه نیازمند هستند.
دراینمیان نقش متخصصان و نهادهای اجتماعی هنری پررنگتر میشود؛ چراکه میتوانند به وسیله کنشهای خود و بازتاب آن در جامعه، ارزش هنر و بهویژه ارزش سرمایهای هنر را به جامعه شناسانده و با تشویق سرمایهگذاران به حضور در این بازار و آموختن الفبای سرمایهگذاری در هنر به آنان و همچنین رشد ذائقه هنری مخاطبان و تسهیلگری خرید و فروش آثار هنری و... در این راه گام بردارند.