عادیسازی روابط ارمنستان با ترکیه و آذربایجان
ارمنستان با قرارگرفتن بین دو همسایه قدرتمند یعنی ترکیه و آذربایجان، تاکنون توانسته است از نسلکشی، حملات ارضی و جنگ جان سالم به در ببرد. میدانیم که روابط ارمنستان با آنکارا از زمان نسلکشی ارامنه در سال 1915 چقدر تیرهوتار بوده است.
ارمنستان با قرارگرفتن بین دو همسایه قدرتمند یعنی ترکیه و آذربایجان، تاکنون توانسته است از نسلکشی، حملات ارضی و جنگ جان سالم به در ببرد. میدانیم که روابط ارمنستان با آنکارا از زمان نسلکشی ارامنه در سال 1915 چقدر تیرهوتار بوده است. تنشها عمدتا به دلیل امتناع آنکارا از بهرسمیتشناختن این درام تاریخی بزرگ و مسئولیت امپراتوری عثمانی در سازماندهی آن است. علاوهبراین، اگرچه ترکیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 استقلال ارمنستان را به رسمیت شناخت اما سال بعد در پاسخ به اشغال مناطق همجوار ناگورنو قرهباغ و تحت فشار آذربایجان، روابط دیپلماتیک خود با ایروان را قطع کرد و مرزهای مشترک خود را بست. از زمان جنگ قرهباغ کوهستانی در نوامبر 2020 که برای ارمنستان با ازدستدادن منطقه و تمام سرزمینهای مفتوح در سال 1994 به پایان رسید، تحلیلهای استراتژیک سه همسایه بهطور قابلتوجهی تکامل یافته، تا جایی که تلاشها برای عادیسازی مجدد روابط آغاز شده است. اگرچه تلاشهای قبلی در سال 2009 باز هم به دلیل فشار سیاسی آذربایجان بر ترکیه به نتیجه نرسید، اما در پاییز 2021 سه کشور آماده شروع روند عادیسازی بدون محدودیت شدند. آنکارا بر این باور است که دیگر دلیلی برای قطع رابطه با ایروان ندارد، زیرا در پایان آتش بس نوامبر 2020، ارمنستان تمام سرزمینهای منطقه جداییطلب را به آذربایجان واگذار کرد و به انگیزه ترکیه برای جنگ پایان بخشید. برخلاف پروتکلهای سال 2009، آذربایجان دیگر دلیلی برای مخالفت با عادیسازی روابط ندارد، زیرا به نوبه خود قضیه قرهباغ کوهستانی را حلشده میداند. با این حال، شرایط و سازماندهی مذاکرات همچنان طرفین را از هم جدا نگه داشته است. ارمنستان به سمت گفتوگوهای دوجانبه با آنکارا گرایش دارد، درحالیکه ترکیه ترجیح میدهد موضعی را اتخاذ کند که سایر قدرتهای منطقه یعنی آذربایجان، گرجستان و همچنین روسیه و ایران در آن ادغام شده باشند. مطمئنا عادیسازی روابط میان ارمنستان و ترکیه علاوه بر فراهمکردن شرایط صلح قطعی برای قرهباغ کوهستانی، چشماندازهای اقتصادی برای ارمنستان را که تنها دو راه برای دسترسی به دنیای خارج از طریق ایران و گرجستان در اختیار دارد، به همراه خواهد داشت. با این وجود، اظهارات اردوغان در مورد «احترام به تمامیت ارضی همگان» برای پیشبرد روند عادیسازی، برای ارامنه خصوصا جوامع ارمنی دور از وطن که معتقدند ترکیه باید قبل از هر چیز «ارمنستان غربی» را به ایروان بازگرداند، شگفتیآور بود. این سرزمین اکنون در شرق آناتولی واقع شده و ارامنه در سال 1915 از آن اخراج شدند. از آن گذشته، سکوت اردوغان درخصوص موضوع حساس و اجتنابناپذیر به رسمیت شناختن نسلکشی که بهطور سیستماتیک از بحثهای رسمی کنار گذاشته شده، سبب نگرانی ارامنه است. بااینحال، پیشنیازهای عادیسازی روابط از سوی طرفین بهاینصورت مطرح میشود: کنارگذاشتن پروژه «ارمنستان بزرگ» توسط ایروان شرط مورد درخواست آذربایجان است. عدم نیاز ارمنستان درخصوص بهرسمیتشناختن نسلکشی ارامنه از جمله درخواستهای ضمنی ترکیه است. به نظر نمیرسد ارمنستان به نوبه خود حداقل بهطور رسمی درخواستی داشته باشد تا باعث آزردگی خاطر ارامنه داخل و خارج کشور نشود. بسیاری از ناظران محلی از این واهمه دارند که اردوغان نیات و خواستههای واقعی خود را در قبال ارمنستان پنهان میکند، یا اینکه این خواستهها برای عموم فاش نشده باشند. این عدم اعتماد بهطور قابلتوجهی دولت نیکول پاشینیان را بیاعتبار کرده است، بهطوریکه مردم دائما خواهان استعفای وی در مواجهه با خطر «فروختهشدن» منافع ارضی و امنیتی ارمنستان هستند. این احساس بهویژه در میان هفتمیلیون ارامنه دور از وطن در سراسر جهان قویتر است. درحالیکه ارمنستان برای مدت طولانی بهعنوان یک نیروی سیاسی فعال در نظر گرفته میشد، اکنون به نظر میرسد نفوذ خود را از دست داده باشد. شکست تلخ ارمنستان از آذربایجان در نوامبر 2020 وزنه سیاسی این کشور را تا حد قابلتوجهی کاهش داده است. مبهمبودن سخنرانی پاشینیان بسیاری از ارامنه تبعیدی دور از وطن را نسبت به سرنوشت وطن و آینده آن دلسرد کرد، درحالیکه آنان در ابتدا نسبت به حمایت از اقدام این کشور در جریان درگیری اخیر با آذربایجان بسیار متعهد بودند. ارامنه دور از وطن غالبا بهعنوان یک جامعه یکپارچه معرفی میشوند. درواقع میان دو گروه تبعیدی در سال 1991 و کسانی که جلای وطنشان به سال 1915 برمیگردد، جمعیت اقلیت بدون پیششرط مخالفت خود را با عادیسازی روابط ابراز میکنند، درحالیکه اکثریت خاموش در بهترین حالت تمایل به مصالحه دارند و در بدترین حالت بیتفاوت هستند. به دلیل فقدان سازماندهی واقعی و بازتاب سیاسی، نفوذ ارامنه دور از وطن بر سرنوشت ارمنستان در حاشیه قرار دارد. علاوهبراین، برخلاف دولت سرژ سرکیسیان در سال 2009، دولت فعلی پاشینیان برای تحکیم مشروعیت خود به حمایت آنان نیازی ندارد. ارامنه در تبعید هیچ تأثیری در جنگ اخیر با آذربایجان و پیامدهای پس از آن نیز نداشتند.
ارامنه دور از وطن بهدرستی بر یک واقعیت اساسی تأکید دارند: در صورت پیشروی روند عادیسازی روابط میان ارمنستان، ترکیه و آذربایجان در جهت تاریخی، رعایت شروط برای اجرای آن ضروری است و این موضوع مقاومت شدید برای مخالفت با آن را توجیه میکند. ایروان قادر به نادیدهگرفتن پیششرطهای خود یعنی عدالت تاریخی با بهرسمیتشناختن نسلکشی ارامنه و غرامت ارائهشده توسط ترکیه و احترام به امنیت ملی خود، بهویژه از سوی آذربایجان نیست. در صورت محققنشدن این شروط، بازگشت پیشبینیشده دیپلماتیک منجر به صلح پایدار نخواهد شد و برای ارمنستان ارزشی در بر نخواهد داشت. درنهایت، همه چیز در راستای منافع همسایگان غارتگر است که هدفشان برقراری سلطه خود در قفقاز است.