|

گزارش «شرق» از مرگ 2 نفر در پی انفجار ساختمانی در مجیدیه شمالی

روسیاهی عاملان ساختمان‌های ناایمن برای شهروندان

وقتی رسیدم دیدم روی پدر پارچه‌ای سفید انداخته‌اند. از گوشه پارچه که موهای سرش و دستش را دیدم، شناختم، حتی بعد که چهره‌اش را دیدم مشخص بود تا لحظه آخر درگیر خفگی بوده، بعد از آن دیگر چیزی یادم نیست.

روسیاهی عاملان ساختمان‌های ناایمن برای شهروندان
نسترن فرخه خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

 نسترن فرخه: وقتی رسیدم دیدم روی پدر پارچه‌ای سفید انداخته‌اند. از گوشه پارچه که موهای سرش و دستش را دیدم، شناختم، حتی بعد که چهره‌اش را دیدم مشخص بود تا لحظه آخر درگیر خفگی بوده، بعد از آن دیگر چیزی یادم نیست.

مرگ‌هایی که خطای انسانی عامل اصلی آن است، حادثه اتفاق می‌افتد و جان‌هایی بی‌جان می‌شود، مانند آتش‌سوزی سه‌شنبه هشتم تیر در مجیدیه شمالی که عوامل بسیاری در این اتفاق، منجر به مرگ دو نفر و مصدوم‌شدن چهار نفر شده است. طبق اظهارات سخنگوی آتش‌نشانی دو واحد خودروی سواری، یک دستگاه ۲۰۶ و پژو در این حادثه آتش گرفت و کاملا شعله‌ور بود و آتش به موتورسیکلت مجاور پارکینگ سرایت کرده بود و حرارت زیاد بود و به دلیل حبس دود، این آتش و دود به طبقات با سرعت سرایت می‌کند.

نبود امنیت اطفای حریق ساختمان بر شدت این حادثه افزوده است، نبود پله‌های اضطراری، هواگیر، وجود سقف‌های کاذب در پارکینگ، نبود دودبند راهرو و مواردی از این دست منجر به افزایش خسارت‌های جانی و مالی وارده بر ساکنان این مجتمع شده است. موضوع ساختمان‌های ناایمن در سال‌های اخیر و مخصوصا بعد از حادثه پلاسکو مورد توجه بسیاری قرار گرفت. با ریزش متروپل این توجهات به اوج خود رسید که چند روز بعد از آن هم لیستی از ساختمان‌های ناایمن تهران منتشر شد؛ اما با وجود اسامی ساختمان‌هایی که در لیست منتشر شده، کماکان ساختمان‌های دیگری هم هستند که بدون رعایت نکات ایمنی مجوز پایان کار گرفتند و شهروندان هم بدون اطلاع از نبود ایمنی ساختمان در آن ساکن می‌شوند. در این شرایط اتفاقی هرچند کوچک منجر به حادثه‌ای جبران‌ناپذیر خواهد شد. البته در هفته‌های گذشته و پیرو حادثه متروپل وزیر کشور در بخش‌نامه‌ای خطاب به استانداران سراسر کشور، بر لزوم رعایت مقررات ملی ساختمان، ضوابط شهرسازی، ایمنی و اصول فنی و کنترل ساخت‌وسازها تأکید کرد و از آنها خواست با استفاده از ظرفیت‌های قانونی، ضمن برخورد با تخلفات ساختمانی، از بهره‌برداری ساختمان‌های ناایمن جلوگیری کنند.

مجاری آتش‌سوزی در مجتمع مجیدیه چه بود؟

هر دو لباس عزا به تن دارند و شروع صحبت‌های‌شان سکوت خانه را می‌شکند. بین حرف‌های یکدیگر تأملی می‌کنند و دوباره از سر می‌گیرند، خواهر بهرام فیال که زنی میانسال است، بیشتر به حرف‌های پارسا فرزند بهرام گوش می‌دهد و گاهی با دو دست سرش را محکم می‌گیرد. پارسا آهسته جملات را کنار هم می‌نشاند و از روز حادثه که منجر به مرگ پدرش شده می‌گوید: ساعت ۱۱ شب بود که من سمت بلوار کشاورز بودم، از کلانتری تماس گرفتند و پرسیدند فرزند آقای فیال هستم یا نه که گفتم بله، بعد گفتند می‌توانی به سمت خانه پدر بروی، همان‌جا متوجه شدم حتما اتفاقی افتاده. خواهش کردم تا ماجرا را به من بگویند که گفتند پدر در آتش‌سوزی فوت شده و بعد از آن دیگر نفهمیدم چطور به خانه پدر رسیدم. فقط در داخل ماشین داد می‌زدم و یک دستم گوشی موبایل بود و با هر کسی که به ذهنم می‌رسید تماس می‌گرفتم. وقتی رسیدم دیدم روی پدر پارچه‌ای سفید انداخته‌اند. از گوشه پارچه که موهای سرش و دستش را دیدم شناختم، حتی بعد که چهره‌اش را دیدم مشخص بود تا لحظه آخر درگیر خفگی بوده، من دیگر چیزی یادم نیست فقط بعد از آن را یادم است که به زمین افتاده بودم و به من شربت می‌دادند و یکی از مأموران نیروی انتظامی گوشی موبایلم را آورده بود که انگار جلوی در از دستم افتاده بود.

خواهر بهرام بین صحبت‌های برادرزاده سر تکان می‌دهد و زیر لب زمزمه می‌کند؛ ای خدا عجب روزی بود، بعد پارسا بین غم عمه‌اش حرف را از سر می‌گیرد: حالم خیلی بد بود و فقط خوب شد دوستم خودش را به من رساند؛ چون توان رانندگی‌کردن را نداشتم، وضعیت خیلی وخیم بود، ما حتی نمی‌توانستیم به عمه‌ام بگوییم پدر فوت کرده و از ترس اینکه حالش بد نشود، رفتیم جلوی در بیمارستان آتیه تا واقعیت را بگوییم که اگر حالش بد شد، سریع به اورژانس بیمارستان منتقلش کنند؛ اما ماجرا به این شکل بوده که فردی که ساکن مجتمع نبوده با ماشین ۲۰۶ که ریموت هم داشته وارد ساختمان می‌شود و به پارکینگ همکف می‌رود که متوجه می‌شوند از پایین ماشین دود بلند می‌شود، کپسول آتش‌نشانی‌های ساختمان هم خالی بود و برای همین آتش شعله می‌گیرد، وقتی می‌بینند اوضاع خطرناک است از ماشین فاصله می‌گیرند و به حیاط می‌روند. کنار آن یک پرشیا بوده که با انفجار ۲۰۶ آن هم منفجر می‌شود. در ساختمان اطفای حریق یا سیستم آلارمی نبوده، سقف‌های پارکینگ هم که کاذب بوده برای همین بر شدت حادثه اثر داشته، بعد از انفجار سقف پارکینگ کامل ریخته و لوله و سیم‌های داخل آن کامل تخریب شده، برای همین دود آتش کامل به واحدها رسیده، خانه پدر یک مجتمع ۱۲۰ واحده ۵ طبقه است که طبقه ۵ و ۴ بلوک آنها بیشترین آسیب را دیده، وقتی وارد ساختمان می‌شوی همه واحدها سیاه است، همه جا سیاه‌پوش شده است، اول یک فوتی و چهار مصدوم داشتیم که یکی از مصدوم‌ها همسر پدر بود، با حال وخیم در آی‌سی‌یو بستری شد، تازه اکسیژن خونش به ۸۰ رسیده، پزشکان گفتند فعلا نباید از مرگ پدر چیزی بداند؛ چون هنوز دود و سیاهی بالا می‌آورد و شرایط خوبی ندارد، بعد از چند روز یکی دیگر از همسایه‌ها هم که شرایط خوبی نداشتند فوت کردند و حالا تعداد مرگ‌و‌میر دو تا شده است.

به ساختمان ناایمن پایان کار دادند

بین صحبت‌های پارسا، عمه‌اش آرام می‌گوید احتمالا قبل مرگ، بیهوشی زنش را دیده بوده و بعد پارسا اضافه می‌کند: احتمالا همین‌طور است، وقتی همسر پدر چند دقیقه به هوش آمده بود، گفته بود زن همسایه از ترس آمد خانه ما. من دو تا حوله خیس کردم و به بهرام و زن همسایه دادم؛ ولی تا آمدم برای خودم هم حوله خیس کنم، بیهوش شدم، در کل بی‌مسئولیتی که منجر به مرگ پدر شد، ابعادش بسیار گسترده است، اول سؤال است که تعاونی شهید بهشتی که مسئول ساخت این ساختمان بود، به دلیل رعایت‌نکردن نکات ایمنی چگونه پایان کار گرفته، در کنار این، هیئت‌مدیره ساختمان هم همه درهای ورودی‌ ساختمان را برای حفاظت از دزد زنجیر کرده بودند، مجتمع چند در دارد که آنها را بسته بودند، که اگر باز بود از شدت دود مجموعه کم می‌کرد، روز حادثه‌ام مردم تمام شیشه درها را شکسته بودند تا هوا داخل بیاید، در‌صورتی‌که به جای این کار باید دوربین نصب می‌کردند و دزدگیر می‌گذاشتند. یکی از ساکنان می‌گفت مادرم مشکل قلبی دارد آن روز بغلش کردم تا از ساختمان خارج شویم؛ ولی آتش و دود آن‌قدر بود که نتوانستیم، آخر سر آتش‌نشانی ما را از پنجره بیرون کشید؛ در‌صورتی‌که اگر درها باز بود بسیاری از دودها خیلی زود تخلیه می‌شد، راهروهای ساختمان هیچ پنجره‌ای ندارد، همه بر این حادثه اثر داشته است. من از نگهبانی هم شکایت کردم که مدیریت درستی بر رفت‌و‌آمدها به مجتمع نداشته است.

سال قبل از پیمانکار ساختمان شکایت کردند

این جوان داغ‌دیده از وضعیت حال حاضر ساختمان می‌گوید: الان ساختمان غیر قابل سکونت است و شهرداری گفته تا سیستم اطفای حریق درست نشود، افراد اجازه سکونت نخواهند داشت، در‌صورتی‌که این اقدامات باید خیلی قبل‌تر انجام می‌شد. سیم‌کشی کل مجتمع قطع است و باید مجدد سیم‌کشی شود و بلوک ۳ نیاز به کنده‌کاری و لوله‌کشی هم دارد؛ چون خسارت بیشتری دیده، ساختمان تا 10 میلیارد بیمه است؛ اما خسارت وارده به اسباب و اثاثیه شامل بیمه نمی‌شود، من فقط همین را به شما بگویم که بعد از چند روز به خانه پدر رفتم تا مدارکش را بردارم تمام خانه سیاه بود و حتی با گذشت چند روز هنوز نفس‌کشیدن دشوار بود، روی وسایل خانه انگار قیر نشسته بود. خلاصه این حادثه‌ خسارت جانی و مالی‌ای داشت که برای ما جانی‌اش بیشتر بود، پدر فرد بسیار فعالی بودند، در دولت احمدی‌نژاد مدیرعامل انجمن تالاسمی ایران بود، خدمات بسیاری انجام داده بود؛ مثل ساخت درمانگاه تالاسمی، حسابرسی دادگستری و چند جای دیگر بودند، در کنارش شعر می‌گفتند و منتظر بودند کامل شود تا چاپ کنند و خلاصه خیلی شوق زندگی داشت؛ اما متأسفانه این اتفاق افتاد.

پارسا دستانش را در هم گره می‌کند و می‌گوید: در این حادثه خیلی‌ها مقصر بودند از راننده ماشین ۲۰۶ تا پیمانکارهای ساختمان که یک پله اضطراری هم نساخته بودند و با این نقص‌های امنیتی نمی‌دانم چطور پایان کار گرفته بودند و همین‌طور هیئت‌مدیره برای زنجیرکردن در ساختمان و نگهبان ساختمان. این بی‌مسئولیتی‌ها همه دست به دست هم داد تا دو نفر جانشان را از دست بدهند، البته گویا اردیبهشت سال قبل هیئت‌مدیره از پیمانکار به دلیل رعایت‌نکردن نکات ایمنی ساختمان شکایتی مطرح کرده بوده؛ ولی نمی‌دانم شکایت به کجا رسیده بوده است. ما هم منتظر روند رسیدگی به پرونده شکایت‌ها هستیم.