|

خطرهای در کمین زیست‌بوم زاگرس و الزام تدبیر ملی و دولتی

چرا دیگر هیچ پرنده‌ای نمی‌خواند؟*

به جای سرکوب آفت جنگل‌های بلوط زاگرس، می‌توان آنها را با روش‌های مختلف و حساب‌شده مدیریت کرد

زاگرس رشته‌کوهی است که از غرب تا جنوب‌غربی ایران امتداد دارد. حیات وحش منطقه زاگرس اگر نه بی‌نظیر که کم‌نظیر است، به‌گونه‌ای که این منطقه وسیع یکی از مراکز شناخته‌شده جهان از نظر تنوع زیستی به شمار می‌رود.

چرا دیگر هیچ پرنده‌ای نمی‌خواند؟*

کامبیز‌ مینایی-استاد  حشره‌شناسی دانشگاه شیراز:‌ زاگرس رشته‌کوهی است که از غرب تا جنوب‌غربی ایران امتداد دارد. حیات وحش منطقه زاگرس اگر نه بی‌نظیر که کم‌نظیر است، به‌گونه‌ای که این منطقه وسیع یکی از مراکز شناخته‌شده جهان از نظر تنوع زیستی به شمار می‌رود. شوربختانه در دهه‌های گذشته به دلایل گوناگون از جمله دخالت انسان در عرصه‌های آن، کاهش بارندگی سالانه و گرم‌شدن محسوس زمستان‌ها تعادل طبیعی موجود در منطقه کاهش یافته یا حتی از بین رفته است تا جایی که تعداد قابل ملاحظه‌ای از موجودات آن در معرض انقراض قرار گرفته‌اند. از بین‌رفتن تنوع زیستی زاگرس و حضور میهمان ناخوانده‌ای به نام ریزگردها در سال‌های گذشته و پیشروی روزافزون زمین‌های کشاورزی در جنگل‌های زاگرس وضعیت را بدتر کرده است. علاوه بر اهمیت زیست‌محیطی زیست‌بوم زاگرس، این رشته‌کوه و مناطق تحت پوشش آن بخشی از هویت اجتماعی-فرهنگی هر ایرانی محسوب می‌شود که خود موجب ایجاد حساسیت زیاد عموم مردم نسبت به هرگونه خبری از این منطقه می‌شود. بنابراین حفظ زاگرس برای هر ایرانی از جنبه‌های مختلف اهمیت دارد. مهم‌ترین گیاه این عرصه یعنی درختان بلوط به عنوان اولین موجود زنجیره‌های غذایی به عنوان غذای برخی جانوران از جمله تعداد زیادی از حشرات محسوب می‌شوند که تحت شرایطی با بالارفتن تراکم جمعیت آنان به آفت تبدیل می‌شوند. پروانه برگ‌خوار سفید بلوط یکی از این حشرات به شمار می‌رود که در صورت مساعدشدن شرایط برای نشو و نمای آن ممکن است خسارت زیادی به درختان بلوط وارد کند. نوزادان (لاروهای) این پروانه با تغذیه از بافت برگ بلوط موجب زیان شدید به این گیاه باارزش می‌شوند.

حشرات، متنوع‌ترین موجودات زنده روی کره زمین هستند. قدمت وجود آنان (برای شکل‌های ابتدایی حدود 500 میلیون سال)، تعداد گونه‌ها (بیش از یک میلیون گونه توصیف‌شده) و تنوع سازگاری‌های این موجودات (حضور در همه زیستگاه‌های شناخته‌شده به جز آب‌های شور) در هیچ گروهی از موجودات دیده نشده است. برخلاف تصور عموم، فواید حشرات بی‌شمار است و حیات بدون وجود آنان در شکل کنونی قابل تصور نیست. گرده‌افشانی بسیاری از گیاهان که غذای انسان را تشکیل می‌دهند، تولید محصولات باارزش مانند عسل، کمک به تجزیه بقایای گیاهی و جانوری در طبیعت، استفاده از برخی حشرات در مهار زیستی آفات و نیز استفاده از آنان در برخی پژوهش‌های علمی، بخشی از خدمات این جانوران کوچک به بشر به شمار می‌روند. با وجود فواید زیادی که برشمردیم، کمتر از یک درصد حشرات، زیان‌آور محسوب می‌شوند. این گروه از حشرات با خسارت به انسان یا دام و نیز محصولات کشاورزی، مرتعی و جنگلی تأثیر خود را می‌گذارند. بسیاری از حشرات نیز ارتباط نزدیکی با گیاهان دارند و با وجود اینکه حدود 60 درصد حشرات شناخته‌شده گیاهخوار هستند، تعداد کمی از آنان به گیاهان خسارت اقتصادی وارد می‌کنند که با نام «آفت» شناخته می‌شوند. بنا به دلایل موجه و غیرموجه بیشتر تمرکز مطالعات انجام‌شده به‌ویژه در کشور ما روی این دسته از حشرات بوده است و شاید به همین دلیل بیشتر مردم به سودمندی این موجودات به اندازه کافی آگاهی ندارند. همین موضوع ضرورت توجه رسانه‌ها به بازتاب واقعی از بخش مهمی از طبیعت کشور یعنی حشرات را نشان می‌دهد.

پروانه برگ‌خوار سفید بلوط

پروانه‌ها گروهی پرتعداد از حشرات به شمار می‌روند که بیش از 150 هزار گونه از آنان در دنیا و بیش از چهار هزار گونه از آنان در ایران گزارش شده است. به علاوه، پروانه‌ها از شناخته‌شده‌ترین حشرات در بین عموم مردم محسوب می‌شوند. ارتباط بین آنان و گیاهان نیز از هر گروه دیگر حشرات بیشتر است. پروانه‌های کامل از مایعات به‌ویژه شهد گیاهان تغذیه می‌کنند و آفت محسوب نمی‌شوند. کرم ابریشم از شناخته‌ترین پروانه‌ها به شمار می‌رود که با تولید ابریشم طبیعی اهمیت اقتصادی زیادی دارد؛ با وجود این تعدادی از لاروهای پروانه‌ها با تغذیه از قسمت‌های مختلف گیاهان ممکن است موجب خسارت شوند. پروانه برگ‌خوار سفید از این گروه از حشرات است. تنها میزبان این حشره که علاوه بر ایران در عراق و ترکیه نیز انتشار دارد، بلوط است و دوره فعالیت آن از اواخر بهار تا اوایل آبان ادامه خواهد داشت. پروانه‌های سفیدرنگ عمر کوتاهی دارند (حدود هفت روز)، اما در همین مدت حدود صد عدد تخم می‌گذارند. تخم‌ها نیز در مدت کوتاهی به لارو تبدیل می‌شوند و همین لاروها هستند که به برگ بلوط خسارت می‌زنند. کمتر از صد سال از کشف این پروانه در منطقه کردستان عراق گذشته است، اما شواهد نشان می‌دهد زندگی این پروانه با زندگی درختان بلوط ارتباط بسیار طولانی و تنگاتنگی داشته است. علاوه بر این پروانه، حشرات دیگری (از جمله چند گونه پروانه) نیز روی درختان بلوط زندگی می‌کنند. بدیهی است در حالتی که اکوسیستم حاکم بر زاگرس در تعادل باشد امکان افزایش ناگهانی جمعیت هر کدام از حشرات که ما آن را طغیان می‌نامیم وجود ندارد، اما با به‌هم‌خوردن تعادل موجود در اکوسیستم جنگل زاگرس امکان طغیان هر کدام از حشرات گیاهخوار بلوط و به‌ویژه پروانه‌ها وجود دارد. به همین دلیل راه‌حل اساسی برای حفظ پایدار زاگرس برگرداندن تعادل به شیوه‌های مختلف به منطقه است.

بهار خاموش و مدیریت آفات

با انتشار کتاب «بهار خاموش» توسط «راشل کارسون» در 60 سال پیش، تحول شگرفی در نگاه انسان به طبیعت و استفاده از سموم شیمیایی پدید آمد! با توجه به انتخاب عنوان مناسب کتاب و نیز فصل‌های آن و همچنین سابقه روزنامه‌نگاری خانم «کارسون»، در مدت کوتاهی کتاب به فروش بالایی دست یافت و به‌طور مشخص روی دانش نوپای آن‌زمان به نام «مدیریت آفات» تأثیر بسزایی گذاشت. عنوان فصل هشتم، «و دیگر هیچ پرنده‌ای نمی‌خواند» به اندازه کافی گویای هوشمندی نویسنده در ساماندهی کتاب است. در چند دهه گذشته، با تحولاتی که در نگاه به مسئله مبارزه و کنترل آفات به وجود آمد، بشر متوجه شد ایجاد مقاومت نسبت به مواد شیمیایی مصرفی علیه آفات، ظهور آفات جدید و آلودگی محیط زیست از عواقب استفاده از سموم شیمیایی هستند و باید به جای سرکوب آفات، آنان را با روش‌های مختلف و حساب‌شده مدیریت کرد! این فرایند در عرصه‌های اکوسیستم‌های طبیعی (در مقایسه با اکوسیستم‌های کشاورزی) از آنچه گفته شد حساس‌تر و پیچیده‌تر است. به عبارت دیگر اگرچه استفاده محدود و کنترل‌شده سموم شیمیایی در مزارع، باغات و گلخانه‌ها ممکن است قابل توصیه باشد، اما امکان استفاده از چنین موادی در اکوسیستم‌های طبیعی امکان‌پذیر نیست. اکنون و با کمال تعجب برخی مسئولان و حتی کارشناسان از «مبارزه فوری» با این آفت سخن می‌گویند! به این گفته رئیس کمیسیون آب و کشاورزی مجلس شورای اسلامی توجه کنید: «با توجه به آلوده‌شدن بیش از ۲۶ هزار هکتار از جنگل‌های بلوط کهگیلویه و بویراحمد به آفت برگ‌خوار باید در کمترین زمان ممکن مبارزه با این آفت چه به صورت بیولوژیک چه شیمیایی آغاز شود». بر اساس اطلاعات موجود، پروانه برگ‌خوار سفید بلوط بومی ایران است و این یعنی قدمت وجود چنین حشره‌ای به قدمت حضور درختان بلوط در عرصه‌های زاگرس مربوط می‌شود. چنین حشره‌ای نه یک‌شبه به وجود آمده و نه یک‌روزه به آفت تبدیل شده است که بتوان به‌فوریت آن را از بین برد! بدیهی است مسئولان با تأثیرگرفتن از شرایط حاکم بر فضای جامعه و خواست مردم می‌خواهند کاری کنند، اما هرگونه دستکاری در محیط زاگرس، شرایط را از اینکه هست بدتر خواهد کرد! البته در شرایطی که در برخی از کتاب‌های شناخته‌شده علمی منتشرشده استفاده از سموم شیمیایی برای این حشره توصیه شده است، کار بر کسانی که خواهان عدم استفاده از چنین موادی هستند دشوار است! در نبود مطالعات تخصصی و میدانی کافی در عرصه زاگرس نمی‌توان به قطعیت چیزی گفت، اما مطالعات زیادی در اکوسیستم‌های کشاورزی یا طبیعی نشان می‌دهد که استفاده از مواد شیمیایی حتی در صورت سرکوب موقت آفت مورد نظر، موجب ازبین‌رفتن دشمنان طبیعی منطقه خواهد شد. نتیجه این پدیده، طغیان دیگر آفات یا حتی همین آفت در سال‌های بعد خواهد بود! ظهور و طغیان این آفت، آخرین مورد از حشراتی نخواهد بود که بر اثر دستکاری‌های انسان در طبیعت پدید می‌آید. فرهنگ استفاده از طبیعت باید نهادینه شود که خود بستگی به موارد زیادی دارد. برای نمونه قانع‌کردن روستانشینان تهیدست برای توقف کشاورزی در بخش‌هایی از زاگرس کار آسانی نخواهد بود! با وجود قدمت بیش از 50 سال از گزارش این آفت در کشور مطالعات منسجمی درمورد زیست‌شناسی، دشمنان طبیعی و مهم‌تر از همه مدل‌سازی برای درک نوسانات جمعیت آفت انجام نشده است. اکنون فرصت مناسبی است که به جای هزینه‌کرد در استفاده از مواد شیمیایی، مطالعات همه‌جانبه‌ای انجام شود. بدیهی است انجام این مطالعات اگرچه در شرایط طغیانی آفت اهمیت دارد، اما نباید با فروکش‌کردن احتمالی آفت در سال‌های بعد متوقف شود، زیرا جمع‌آوری اطلاعات (داده‌های هواشناسی، دشمنان طبیعی، تلفات زمستانه و...) در آن سال‌ها نیز که طغیانی در کار نیست اهمیت زیادی دارد. بدیهی است همان‌گونه که این حشره در سال‌های پیشین طغیان کرده است، امکان طغیان در سال‌های پیش‌رو نیز وجود دارد. مفهوم زنجیره و شبکه غذایی از نخستین درس‌های کتاب‌های درسی هستند. در یک زنجیره‎ غذایی، موجودات بر اساس تبادلات تغذیه‌ای با یکدیگر در ارتباط هستند. شبکه غذایی به مجموعه‌ای از چندین زنجیره غذایی که با همدیگر ارتباط تعاملی دارند، گفته می‌شود. در یک شبکه، همه موجودات زنده به یکدیگر مرتبط هستند. پیچیدگی و ناشناخته‌های چنین شبکه‌ای در جنگل از آنچه در اکوسیستم‌های کشاورزی وجود دارد، فراتر است بنابراین هرگونه دخالت در عرصه زاگرس بدون مطالعات اصولی و قابل اعتماد مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت. برای نمونه کاربرد هرگونه سم شیمیایی در جنگل بدترین کار ممکن است و در هیچ حالتی توصیه نمی‌شود.

چه  باید  کرد؟

مسائل پیچیده راه‌حل پیچیده دارند. به دلیل تغییر اقلیم و زمستان‌های گرم همراه با بارش کم در سال‌های اخیر، طغیان‌نکردن چنین آفاتی جای تعجب دارد! این وضعیت با برخی رفتارهای انسانی تشدید هم شده؛ برای نمونه تخریب عرصه‌های طبیعی و تبدیل آنان به محیطی برای کشاورزی همواره رو به افزایش بوده است. راهکار مدیریت این آفت در کوتاه‌مدت عدم استفاده از هرگونه مواد شیمیایی (شامل استفاده از باکتری باسیلوس تورنژینسیس یا بی‌تی) خواهد بود. درمورد استفاده از این باکتری متخصصان مختلف نظرات متنوعی دارند. این فراورده بیولوژیک نقش مهمی در مهار برخی آفات در عرصه کشاورزی و حتی جنگل داشته است و بدون شک نسبت به آثار بد بسیاری از سموم شیمیایی بهتر عمل می‌کند. برای نمونه، ایمن‌بودن آن برای پستانداران از مهم‌ترین مزایای این محصول به شمار می‌رود. با وجود این دست‌کم روی طیف وسیعی از پروانه‌ها مؤثر است، بنابراین به صورت اختصاصی عمل نمی‌کند و شبکه(های) غذایی پیچیده جنگل‌های زاگرس را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. با این‌همه پیشنهاد می‌شود امکان استفاده از باکتری بی‌تی با رعایت همه دستورالعمل‌هایی که برای اثرگذاری آن با هدف مهار آفات توصیه می‌شود به صورت کنترل‌شده و محدود با هدف ارزیابی دقیق این ماده روی لاروهای برگ‌خوار سفید بلوط و نیز عوامل غیرهدف مانند دیگر حشرات گیاهخوار و دشمنان طبیعی در دستور کار پژوهشگران قرار گیرد. با وجود استفاده از این ماده در عرصه‌های زاگرس در سال‌های گذشته، گزارش‌های ضد و نقیضی درمورد مؤثربودن یا مؤثرنبودن بی‌تی روی آفت مورد نظر در دست است و ارزیابی علمی درمورد تأثیر آن روی محیط زیست و دشمنان طبیعی و... در کشور انجام نشده است. در صورت به ‌حداقل‌رساندن دخالت انسان در این شرایط و با توجه به طغیان دوره‌ای این آفت، امکان ظهور چنین جمعیتی در سال بعد کم خواهد بود. با توجه به تجربه‌های موجود، ازدست‌رفتن برگ‌های یک گیاه به معنی مرگ آن گیاه نیست؛ بنابراین اگرچه امکان مرگ درصدی از درختان بلوط آفت‌زده (به دلیل ضعف و کمبود عناصر مورد نیاز) در سال‌های بعد قابل تصور است، به نظر می‌رسد بسیاری از درختان، خود را بازسازی کنند. همچنین در صورت آمدن زمستان‌های سرد به‌ویژه دمای زیر صفر درجه سانتی‌گراد برای دست‌کم چندین روز در سال‌های آینده امکان طغیان دوباره این پروانه و گونه‌های مشابه کم می‌شود. به‌علاوه مطالعه و ارتباط با متخصصان دو کشور همسایه عراق و ترکیه در برنامه‌ریزی‌های مدیریتی کمک خواهد کرد. نکته جالب در همین ارتباط آن است که وجود این حشره تا 10 سال قبل در ترکیه شناسایی نشده بود که شاید به تراکم پایین آن مربوط باشد. بررسی چرایی کم‌بودن جمعیت این پروانه در ترکیه و اینکه در آن کشور آفت نیست اهمیت زیادی خواهد داشت. یادآوری می‌شود گونه دیگری که به پروانه برگ‌خوار بلوط نزدیک است، در کشور یادشده خسارت‌هایی را وارد می‌کند. اما برنامه‌ریزی برای اجرای کارهای متعددی را باید بلافاصله آغاز کرد و انتظار مشاهده نتایج را در زمان طولانی‌تر (دست‌کم پنج سال) داشت. اطلاعات اندکی درمورد وجود چند گونه دشمن طبیعی برای این آفت وجود دارد. با تکمیل‌کردن این اطلاعات، بررسی امکان استفاده از آنان باید در دستور کار قرار گیرد. بدیهی است همه موارد باید زیر نظر متخصصان مربوطه انجام شود زیرا همان‌گونه که گفته شد، هرگونه دستکاری حساب‌نشده در طبیعت منطقه عواقبی را به دنبال خواهد داشت. در کنار اختصاص بودجه‌های مناسب پژوهشی برای گروه‌های مختلف صلاحیت‌دار از دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی کشور برای انجام کارهای میدانی در عرصه زاگرس با تعریف چند مسئله هدف‌دار برای مدیریت این پروانه، حفظ حریم عرصه زاگرس، توقف گسترش کشاورزی و حتی دامداری در مناطق زاگرس‌نشین، مشورت به کشاورزان مناطق زاگرس‌نشین در استفاده حداقلی از سموم شیمیایی توسط کارشناسان زبده ترویجی، ساماندهی و استفاده از نیروهای محلی به عنوان گنجینه‌ای ارزشمند در حفظ زاگرس، انجام پژوهش برای شناخت هرچه بیشتر جنبه‌های مختلف زیست‌شناسی پروانه و نیز دیگر حشرات مرتبط با آن و به‌ویژه بررسی علل نوسانات جمعیت آفت، استفاده از تصاویر ماهواره‌ای و سنجش از راه دور برای تشخیص زودهنگام هرگونه خسارت و ارزیابی دقیق آفت (که ممکن است منجر به سرکوب سریع آفت در کانون آغازین گسترش آن شود)، پایش مداوم این پروانه و دیگر پروانه‌های مرتبط با درختان بلوط، همچنین استفاده از تجربیات کشورهای دیگر برای مدیریت آفات مشابه (مانند پروانه دیگری با نام شب‌پره کولی در آمریکا از خانواده پروانه برگ‌خوار سفید) و بررسی امکان استفاده از سموم بیولوژیک اختصاصی (و نه بی‌تی که اختصاصی عمل نمی‌کند) از جمله راهکارهای پیش‌رو است. در هر صورت نباید فراموش کرد این پروانه و دیگر حشرات بومی موجود در زیست‌بوم زاگرس جزء جدایی‌ناپذیر طبیعت چند میلیون هکتاری زاگرس به شمار می‌روند و نباید در برنامه‌هایی که برای مهار آفت اجرا می‌شود، ریشه‌کنی در دستور کار قرار گیرد! البته ریشه‌کنی یک آفت (در صورت غیربومی‌بودن) قابل بررسی است، اما برای حشرات بومی چنین کاری امکان‌پذیر نیست. به همین دلیل به‌کاربردن عبارت‌هایی مانند مبارزه بی‌امان، کنترل سریع و مشابه آن منطقی نیست.

* برگرفته از عنوان فصل هشتم کتاب «بهار خاموش» تألیف «راشل کارسون»