برجام و وضعیت منابع انسانی کشور
در جهان متلاطم امروزی شرکتهای پیشرو بیش از هر دوره و زمان دیگری به اهمیت و توجه به کارکنان خویش پی برده و دریافتهاند که در کنار سرمایه فیزیکی و مالی که یک ابزار مهم برای رشد اقتصادی محسوب میشود، سرمایههای انسانی از مهمترین ابزارهای حیاتی برای دستیابی به توسعه و رشد کیفی و همهجانبه است و تنها نهادهای است که بیش از هر عامل دیگری بر رشد و بقای سازمانی تأثیرگذار است و قادر است ضمن تغییر خود سایر نهادههای تولید را دگرگون یا متعادل سازد و بستری مناسب برای نوآوری فراهم آورده و در سطح وسیع اثرگذار باشد.
فرخ گلباز*: در جهان متلاطم امروزی شرکتهای پیشرو بیش از هر دوره و زمان دیگری به اهمیت و توجه به کارکنان خویش پی برده و دریافتهاند که در کنار سرمایه فیزیکی و مالی که یک ابزار مهم برای رشد اقتصادی محسوب میشود، سرمایههای انسانی از مهمترین ابزارهای حیاتی برای دستیابی به توسعه و رشد کیفی و همهجانبه است و تنها نهادهای است که بیش از هر عامل دیگری بر رشد و بقای سازمانی تأثیرگذار است و قادر است ضمن تغییر خود سایر نهادههای تولید را دگرگون یا متعادل سازد و بستری مناسب برای نوآوری فراهم آورده و در سطح وسیع اثرگذار باشد. صحبت از برجام و از پس آن ارتباط با جهان بسیار میشود، آنچه امروز از میان همه گزارهها روشن شده است، تأثیر تحریمها و اثرگذاری ارتباط با جهان است. زیرا تحریم شرایط ویژهای برای اقتصاد هر کشوری ایجاد میکند که از جذب سرمایهگذاریهای مولد خارجی و انتقال تکنولوژی کمتر تا عدم ورود و ایجاد چرخه مالی مولد را شامل شده و از پس آنها امید به کار و آینده را کاهش میدهد و درنهایت تمامی سازوکارهای اقتصادی یک کشور را به هم میریزد. درواقع شریان اصلی اقتصادی که روابط و تعاملات مالی با اقتصاد دنیاست از بین رفته و ظرفیتهای اقتصادی کوچکتر و از فرار سرمایه تا فرار نیروی انسانی توانمند را منجر میشود و سرنوشت کشور را به مرحله ازدستدادن منابع خود از یکسو و به خامفروشی منابع معدنی و کانی خود به دلال دستچندم و ازدستدادن نیروی انسانی به حداقلیترین شرایط از سوی دیگر، ختم میسازد. اقتصاد ایران در چند دهه اخیر بهویژه 10 سال اخیر با تورم بسیار بالا، رکود اقتصاد و اشتغالزایی بسیار پایین و گسترش فقر و نابرابری مواجه بوده است؛ بهطوریکه درحالحاضر و با توجه به آمار مربوط به وضعیت نیروی کار در سال 1400 از سوی مرکز آمار ایران درصد جمعیت بیکار تحصیلکرده نسبت به کل جمعیت بیکار کشور 40 درصد است که به نظر سیاستگذار اقتصادی با اتخاذ سیاستهای موقت، علاج ریشهای مشکلات را به آینده موکول کرده است. ثبات اقتصاد کلان شرایط لازم برای رشد اقتصادی پایدار و مستمر است؛ بنابراین بازگرداندن اعتماد به تولیدکنندگان و ایجاد فضای باثبات، آرام و شفاف، جذب سرمایهگذار برای فروش، توسعه بازار سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی و جوینت با شریکهای خارجی بهمنظور ارتقای ظرفیتهای سرمایهگذاری مولد از مهمترین اولویتهای اصلاحات اقتصاد در ایران است. علاوه بر تأثیر تحریمها بر اقتصاد کشور، بازه جوانی نیروی کار که از سن 18 تا 35 سال میتوان در نظر گرفت، همراه با موج عظیمی از ظرفیتهای بالقوه کشور با توجه به منابع محدود پیشبینینشده و عدم آمادگی دولتها نابود شد. سالنامه مهاجرتی ایران در سال 1400 نشان میدهد که جمعیت مهاجران ایرانی در دنیا بر اساس آخرین آمار موجود قابلاستناد در سال 2020 میلادی، 1.8 میلیون نفر است. جمعیت مهاجران ایرانی در دنیا بر پایه دادههای بینالمللی در سال 1990 میلادی بالغ بر 820 هزار نفر بوده است که این رقم تا سال 2020 و در 30 سال 2.2 برابر شده است. درحالیکه سطح تحصیلات آکادمیک ایرانیهای مهاجر از رتبه خوبی نسبت به دیگر ملل برخوردار است. وقتی کشوری تحت تأثیر تلاطمهای اقتصادی و مخصوصا تحریم قرار گیرد، نرخ برابری ریال در برابر ارزهای خارجی مخصوصا دلار باعث میشود که حقوق و دستمزدهایی که خارج از کشور میدهند جذابیت پیدا کند؛ مثلا در ایران حداقل حقوق و دستمزد بین چهارونیم تا پنج میلیون تومان است، درحالیکه حداقل حقوق بازار کار جهانی را اگر بهطور میانگین دوهزار دلار در ماه در نظر بگیریم، با نرخ متوسط دلار در کشورمان بیش از 50 میلیون تومان دستمزد میشود؛ یعنی اختلاف دهبرابری و این اختلاف بالطبع باعث ایجاد انگیزه برای مهاجرت خواهد شد. کشورهای خارجی در بسیاری از بخشها با کمبود نیروی کار متخصص مواجه هستند؛ در نتیجه با پیشنهاد برنامههای جذاب به ایران و سایر کشورها به دنبال جذب نیروی کار نیمهماهر یا ماهر هستند و در این شرایط مانند منابع معدنی و کانی که عمدتا بهصورت ماده خام صادر میشود، منابع انسانی ما نیز از دست میرود و ما با فقر سرمایه انسانی و نیروی کار خلاق روبهرو خواهیم بود. پیمایش سنجش میل به مهاجرت که توسط رصدخانه مهاجرت ایران انجام شده است، نشان میدهد هشت عامل اصلی برای مهاجرت دانشجویان و فارغالتحصیلان ایرانی وجود دارد:
1- ناامیدی از سطح درآمد و تناسب آن با هزینهها
2- امکان پیشرفت شغلی
3- نظم و قانونمداری جامعه
4- علاقه به کسب سابقه تحصیلی یا کاری در خارج از کشور
5- شایستهسالاری
6- امکان یافتن شغل
7- میل به تجربه زندگی در خارج از کشور
8- تداوم مشکلات اقتصادی و اجتماعی
درواقع میتوان گفت سیل مهاجرت در ایران، در یکی، دو سال اخیر به سونامی مهاجرت تغییر پیدا کرده است و دلایل آن میتواند بسیار گسترده و متنوع باشد. از دلایل اقتصادی و مالی گرفته تا دلایل اجتماعی، محیطی و سیاسی، همگی میتوانند دلایلی برای تصمیم به مهاجرت شخصی یا خانوادگی باشند اما تداوم مشکلات اقتصادی و اجتماعی و کاهش امید به آینده را میتوان بهعنوان یکی از اصلیترین دلایل مهاجرت ذکر کرد. بر اساس آمارها مهمترین عامل محرک در خروج ایرانیان و کاهش امید آنها به آینده، مسائل و چالشهای اقتصادی است؛ بنابراین واضح است که رفع چالشهای اقتصادی و تغییر رویکرد اقتصادی ایران میتواند در رشد مهاجرت معکوس به ایران مؤثر باشد و دولتمردان باید به فکر اقدامات علمی کاربردی و افزایش سطح رضایت عمومی جامعه و افزایش امید به آینده باشند.
*دکترای تخصصی مدیریت رفتار سازمانی