|

در گفت‌وگو با تحلیلگر ارشد مسائل روسیه مطرح شد

منافع ما ایجاب می‌کند ‌وارد جنگ اوکراین نشویم

‌ سیاست خارجی ایران جناحی تعریف می‌شود

پیش از سفر سه‌شنبه گذشته ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه به ایران، ادعاهایی از سوی مقامات آمریکایی با محوریت جیک سالیوان و رسانه‌ها مطرح شد، دال بر اینکه هیئت‌هایی از روسیه برای خرید پهپاد ایرانی با هدف به‌کارگیری در جنگ اوکراین به مراکز ساخت و تولید این جنگ‌افزار (پهپاد) در کاشان سفر کرده‌اند؛ ادعایی که پس از مشاور امنیت ملی کاخ سفید در روزهای اخیر از زبان دیگر مقامات آمریکایی هم مطرح شد.

منافع ما ایجاب می‌کند ‌وارد جنگ اوکراین نشویم

عبدالرحمن فتح‌الهی: پیش از سفر سه‌شنبه گذشته ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه به ایران، ادعاهایی از سوی مقامات آمریکایی با محوریت جیک سالیوان و رسانه‌ها مطرح شد، دال بر اینکه هیئت‌هایی از روسیه برای خرید پهپاد ایرانی با هدف به‌کارگیری در جنگ اوکراین به مراکز ساخت و تولید این جنگ‌افزار (پهپاد) در کاشان سفر کرده‌اند؛ ادعایی که پس از مشاور امنیت ملی کاخ سفید در روزهای اخیر از زبان دیگر مقامات آمریکایی هم مطرح شد. تکرار این ادعاها تا جایی پیش رفت که واشنگتن از تهران درخواست کرده است از ارسال و فروش پهپاد به روسیه خودداری کند. در چنین شرایطی برخی رسانه‌های داخلی مطالبی را درباره ارتباط ایران با جنگ اوکراین مطرح کرده‌اند که به هجمه علیه جمهوری اسلامی منجر شده است؛ چرا‌که ادعاهای رسانه‌های داخلی را زمینه‌سازی برای آغاز ارسال و فروش پهپاد به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین تلقی می‌کنند. از این منظر بود که «شرق» برای کالبدشکافی این مهم به سراغ شعیب بهمن رفته است تا در نشست با این تحلیلگر ارشد حوزه اوراسیا به چرایی مطرح‌شدن و نیز میزان صحت ادعای رسانه‌های داخلی درباره ورود مستقیم ایران به جنگ اوکراین بپردازد. در کنار آن کالبدشکافی برخی مسائل کلیدی مانند تبعات حضور مستقیم ایران در جنگ اوکراین هم به بوته نقد و تحلیل با رئیس مؤسسه راهبرد‌پژوهان جهان معاصر رفت که در ادامه می‌خوانید.

 

‌ به موازات مطرح‌شدن حضور هیئت روسی در کاشان برای بازدید از مراکز تولید و ساخت پهپاد و به تبع آن احتمال ارسال سلاح از جانب ایران به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین شاهد برخی موضع‌گیری‌ها در داخل کشور درباره سیاست ایران در این جنگ و حمایت از پوتین هستیم که به هجمه علیه تهران بدل شده است تا جایی که به باور برخی از تحلیلگران اگر وزارت امور خارجه رسما در قبال این موضع‌گیری‌های داخلی واکنش نشان ندهد و دست به سکوت و انفعال بزند، به معنای تأیید حضور رسمی ایران در جنگ اوکراین، آن هم در جبهه روسیه است. آیا به واقع چند موضع‌گیری داخلی می‌تواند به معنای حضور جمهوری اسلامی در این جنگ (اوکراین) باشد یا در کل باید فضای کنونی را یک جنگ روانی سیاسی - رسانه‌ای علیه ایران دانست؟

‌در پاسخ به سؤال شما باید نگاه را به داخل کشور برد، نه بیرون. ما در ایران با دو معضل بزرگ و عمده دست‌به‌گریبان هستیم. مشکل نخست به فضای رسانه‌ای مدیریت‌نشده در داخل بازمی‌گردد که در برهه‌ها و مقاطع مختلفی مانند اکنون هزینه‌های گزافی را هم از نظر منافع ملی و هم امنیت ملی به کشور تحمیل کرده است. باید پذیرفت که افراد و رسانه‌ها با نگرش‌های سیاسی و حزبی بارها مباحثی را بدون هیچ پشتوانه تحلیلی دقیق و عمیق مطرح می‌کنند. مشکل جدی‌تر آنجاست که این رسانه‌ها بدون شناخت حوزه سیاست خارجی که یک علم است و با کمترین آگاهی از حوزه‌های ژئوپلیتیکی از روسیه تا اروپا، آمریکا، آسیای شرقی و... مرتب دست به تحلیل می‌زنند که این چالش‌ها را برای کشور به دنبال دارد. علاوه بر نبود یک فضا و ساختار رسانه‌ای دقیق در کشور و نفوذ نگاه سیاسی و سیاست‌زده بر مطبوعات باید این واقعیت را پذیرفت که سیاست خارجی ایران هم بیشتر از آنکه بر پایه منافع و امنیت ملی عمل کند، متأسفانه در سطح نخبگان سیاسی و بر‌اساس منافع شخصی، جناحی، حزبی و گروهی تعریف می‌شود. به‌همین‌دلیل شاهد این دست معضلات برای سیاست خارجی ایران هستیم.

‌آسیب‌شناسی‌ای که عنوان کردید، درست است؛ اما در این موضوع مشخص یعنی ورود رسمی و مستقیم ایران به جنگ اوکراین آیا چند موضع‌گیری داخلی می‌تواند به معنای آغاز این حضور، چه در قالب فروش پهپاد و... باشد؟

‌در راستای همان آسیب‌شناسی که عنوان کردم، واقعا چون یک ساختار دقیق و علمی در رسانه‌های کشور درباره مسئله سیاست خارجی و ژئوپلیتیک که یک علم است، وجود ندارد، برخی نگرش‌های فردی، جناحی، سیاسی و حزبی به‌عنوان تحلیل‌هایی مطرح می‌شود که در حقیقت هیچ پشتوانه علمی و کارشناسی ندارند. در‌حالی‌که هیچ دلیل، منطق و توجیهی وجود ندارد که ایران بخواهد در جنگ اوکراین حضور مستقیم پیدا کند؛ چه در قالب فروش پهپاد، چه اعزام نیرو یا سایر مسائل. به واقع طرح برخی موضوعات در این زمینه در قالب یادداشت، مقاله و... این شرایط و معضلات را شکل می‌دهد.

‌به چه دلیلی معتقدید که هیچ دلیل و توجیهی برای ورود ایران در جنگ اوکراین، چه در قالب فروش پهپاد، چه ارسال نیرو و... وجود ندارد؟

‌اولا از نظر جغرافیایی، ایران در خاورمیانه قرار دارد و فاصله زیادی هم با اوکراین دارد؛ بنابراین جغرافیای جنگ اوکراین نمی‌تواند تأثیری مستقیم، عینی و ملموس بر امنیت ایران بگذارد. ثانیا از حیث فرهنگی، نژادی، قومی، مذهبی، دینی و تاریخی هیچ‌گونه پیوند، وابستگی و ارتباطی بین ایران با هیچ‌کدام از طرفین جنگ وجود ندارد تا تهران بخواهد خود را درگیر جنگ اوکراین بکند. پس اوکراین و جنگی که در این کشور در حال جریان است، در حلقه اول منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران قرار ندارد تا بخواهد خود را به شکل مستقیم، حال با فروش پهپاد، اعزام نیرو و... درگیر این جنگ کند؛ بنابراین مطرح‌کردن برخی مسائل در این زمینه اساسا جز هزینه چیز دیگری برای ما در بر ندارد. اتفاقا منافع و امنیت ملی ایجاب می‌کند که ایران خود را به‌هیچ‌وجه به شکل مستقیم درگیر این جنگ نکند.

‌‌به مسئله فروش پهپاد اشاره شد. روی همین مسئله تمرکز کنیم. آیا به واقع ایران تمایلی برای فروش پهپاد به روسیه با هدف به‌کارگیری در جنگ دارد؟

من چنین تصوری ندارم.

‌چرا؟

چون اساسا طرح فروش و ارسال پهپاد ایرانی به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین در آستانه سفر بایدن به اسرائیل و عربستان سعودی مطرح شد.

‌اگر به فرض بین سفر بایدن به منطقه خاورمیانه با طرح فروش و ارسال پهپاد به روسیه با هدف به کارگیری در جنگ اوکراین ارتباطی وجود دارد، این ارتباط چگونه قابل توجیه است و این ارتباط سعی دارد چه چیزی بگوید؟

در آستانه سفر جو بایدن به خاورمیانه و به‌خصوص عربستان، دولت آمریکا فشار جدی به ریاض برای افزایش تولید و صادرات نفت با هدف مدیریت بازار جهانی انرژی بعد از جنگ اوکراین وارد کرد، اما سعودی‌ها زیر بار فشار کاخ سفید نمی‌رفتند. بنابراین در آستانه سفر جو بایدن به عربستان، فروش و ارسال پهپاد ایرانی به روسیه با هدف تشدید ایران‌هراسی در منطقه و دامن‌زدن به قدرت نظامی، دفاعی و پهپادی جمهوری اسلامی طرح شد تا نگرانی‌های امنیتی ریاض پررنگ‌تر شود که بایدن در جریان حضور در عربستان بتواند امتیازات خود را در قبال افزایش تولید نفت از سعودی‌ها بگیرد.

‌اما فروش پهپاد ایرانی به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین که به قول شما از نظر جغرافیایی به همان اندازه که ارتباطی به ایران ندارد به عربستان هم ربط ندارد، چگونه می‌تواند به تشدید نگرانی امنیتی ریاض از تهران منجر شود؟

بایدن سعی داشت این‌گونه وانمود کند که اگر عربستان امتیازات مدنظر آمریکا را در حوزه انرژی به واشنگتن ندهد، باید در برابر ایران تنها بماند؛ چرا‌که حمایت کاخ سفید را نخواهد داشت، آن‌هم ایرانی که اکنون به دنبال فروش پهپاد به روسیه است، روسیه‌ای که خود به‌عنوان دومین قدرت نظامی جهان دارای پیشرفته‌ترین سلاح‌هاست. این گزاره به‌معنای آن است ک قدرت ایران از نظر نظامی و تسلیحاتی به شدت افزایش پیدا کرده است. پس حمایت از عربستان در برابر چنین قدرتی باید به بهای امتیازدهی ریاض به واشنگتن باشد.

‌از جنبه دیگری تحلیل شما را زیر سؤال ببرم؛ به این معنا که از گذشته مراودات نظامی بین تهران و مسکو وجود داشته است، اگرچه همواره روس‌ها به ایران در مقاطع مختلف مانند فروش سامانه موشکی اس - ۳۰۰ اجحاف کرده‌اند. حال با چنین مراوداتی نمی‌توان درصدی، ولو اندک برای فروش و ارسال پهپاد ایرانی به روسیه قائل بود؟

من منکر برخی مراودات و مناسبات نظامی و تسلیحاتی بین ایران و روسیه نیستم. اما این مسئله به معنای آن نیست که تهران اکنون در جنگ اوکراین به دنبال ارسال پهپاد به روسیه است تا از آنها در جنگ اوکراین استفاده شود. همان‌گونه که گفتم اساسا طرح این مسئله یک ترفند رسانه‌ای - سیاسی از جانب آمریکایی‌ها برای فشار به ریاض با هدف امتیازگیری از سعودی‌ها بوده است.

‌عنوان کردید جنگ اوکراین در حلقه اول منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران قرار ندارد. بر‌خلاف آنچه گفتید برخی رسانه‌های همسو با مسکو در داخل کشور اعتقاد دارند که اتفاقا جنگ اوکراین و تأثیر آن بر مناسبات جهانی باعث شده است که این جنگ به اولویت‌های جدی تهران در حوزه سیاست خارجی و حتی نظامی و دفاعی بدل شود؛ چر‌اکه در صورت برتری آمریکا و ناتو علاوه بر گسترش دامنه نفوذ امنیتی به پشت مرزهای روسیه، تبعات آن به بازیگران همسو با مسکو کشیده خواهد شد. مضافا شکست کرملین و شخص پوتین در اوکراین به‌معنای از‌دست‌رفتن مهم‌ترین حامی تهران خواهد بود؛ بنابراین جمهوری اسلامی به شکل جدی باید وارد این جنگ در اوکراین شود. شما این نکات را رد می‌کنید؟

همان‌گونه که در پاسخ به سؤال قبلی اشاره کردم، دوباره تکرار می‌کنم چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر پیوند فرهنگی، قومی، نژادی، دینی و تاریخی هیچ دلیل و توجیهی وجود ندارد که ایران بخواهد به شکل مستقیم و جدی وارد جنگ در اوکراین بشود؛ یعنی جنگ اوکراین نمی‌تواند در منظومه سیاست خارجی، امنیت و منافع ملی جای کشورهای کلیدی مانند عراق، سوریه، لبنان و ... را بگیرد. اما د‌رعین‌حال این نکات من لزوما به‌معنای آن نیست ما باید در قبال جنگ اوکراین بی‌تفاوت باشیم.

‌به چه دلیل نمی‌توانیم بی‌تفاوت باشیم؟

چون جنگ اوکراین یک رویداد مهم بین‌المللی است که بر تولید قدرت در سطح بین‌الملل و تغییر نظم جهانی تأثیر غیرقابل‌انکاری دارد. طبیعتا در قبال رویدادی با این ابعاد که خود منشأ رویدادهای متعدد دیگری در سطح جهانی است و پیامد‌های دنباله‌داری را شکل داده تا جایی که امنیت غذایی جهانی تحت‌الشعاع جنگ اوکراین قرار گرفته است، بی‌شک ایران هم نمی‌تواند بی‌تفاوت عمل کند. ما باید برای جنگ اوکراین برنامه داشته باشیم تا بتوانیم تهدیدها و تبعات مخرب این جنگ را برای خود به حداقل رسانده و فرصت‌های ناشی از این جنگ را برای تحقق منافعمان به حداکثر ممکن برسانیم. بنابراین این موضوع یک مسئله کاملا مجزا از حضور مستقیم ایران در جنگ اوکراین است.

ما نباید در دام دو طیف فکری در کشور بیفتیم، نه بی‌تفاوتی در برابر جنگ اوکراین جایز است و نه حضور مستقیم در این جنگ عقلانی است. اساسا جمهوری اسلامی ایران و سیاست خارجی کشور باید برای جنگ اوکراین و همه مسائل و تحولات منطقه‌ای و جهانی برنامه‌ریزی داشته باشد. اتفاقا همین نکته، آسیب‌شناسی من را در پاسخ به سؤال اولتان بیشتر نشان می‌دهد. وقتی یک ساختار دقیق و علمی در رسانه‌های کشور پیرامون حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی وجود ندارد و هر فردی با نگرش سیاسی، خود را به عنوان کارشناس و تحلیلگر جا می‌زند و در عین حال سیاست خارجی ما هم هیچ‌گونه برنامه‌ریزی برای تحولات جهانی ندارد و صرفا با منافع حزبی و گروهی اداره می‌شود، این شرایط رقم می‌خورد که ما متأسفانه نمی‌توانیم از جنگ اوکراین استفاده لازم را ببریم و تبعات آن را برای خود به حداقل برسانیم. ولی با این حال باز هم تکرار می‌کنم توجیهی وجود ندارد که بخواهیم با فروش پهپاد، ارسال نیرو یا دیگر مسائل به شکل جدی و مستقیم وارد جنگ در اوکراین بشویم. چراکه قطعا هزینه‌ها و تبعات مخرب آن بیشتر از سود آن خواهد بود.

‌این نقد و آسیب‌شناسی جدی شما به فضای رسانه‌ای کشور در حوزه سیاست خارجی مشخصا به برخی روزنامه‌هایی بازمی‌گردد که اخیرا دست به موضع‌گیری در قبال ورود ایران به جنگ اوکراین زده‌اند یا کل رسانه‌ها را شامل می‌شود؟

من معتقدم مسئله بزرگ‌تر از یک یا دو رسانه مشخص است. واقعا فضای رسانه‌ای ما، چه رسانه‌های اصلاح‌طلب و چه اصولگرا از بدنه کارشناسی و علمی در حوزه سیاست خارجی برخوردار نیست. هرکدام با برخورد جناحی و گروهی به مقوله حساس و تأثیرگذار دیپلماسی می‌نگرند. در این راستا برخی رسانه‌ها صرفا منافع ایران را در ارتقای روابط با اروپا و آمریکا می‌بینند و برخی هم معتقدند که تهران صرفا باید به سمت نگاه به شرق و افزایش تعاملات با روسیه و چین برود. این نکته نشان می‌دهد که تا چه اندازه نگاه‌های سیاست‌زده و حزبی بر کار رسانه‌ها اثر گذاشته است و منافع شخصی و گروهی رسانه‌ها را اداره می‌کند، همان‌گونه که متأسفانه سیاست خارجی ایران هم در این چهار دهه با نگاه حزبی و گروهی پیش رفته است و ما نتوانستیم که سیاست خارجی عقلانی، هوشمند، منعطف، جامع و پویا را در دستور کار قرار دهیم.

‌اجازه دهید پیرو جمله آخرتان درخصوص آسیب‌شناسی سیاست خارجی ایران مقایسه‌ای بین دیپلماسی جمهوری اسلامی با سیاست خارجی همسایه غربی خود ترکیه داشته باشیم. برخی معتقدند طی دو دهد اخیر اردوغان به نام سیاست خارجی عمل‌گرا و پراگماتیک یک دیپلماسی سینوسی و بدون ثبات و پایداری را در قبال تحولات منطقه‌ای و جهانی پیش برد که تبعات مخربی را متوجه آنکارا کرد. اما ترکیه مشخصا در جنگ اوکراین به قدری هوشمندانه پیش رفت که به باور بسیاری از کارشناسان این کشور (ترکیه)، برنده اصلی جنگ اوکراین است. چراکه ضمن فروش پهپاد و تسلیحات سبک و نیمه‌سنگین به کی‌یف و کسب درآمد، از آن سو توانسته است با فشار به روسیه منافع خود را در حوزه‌های مختلف به خصوص در حوزه راهبردی مانند امنیت غذایی با محوریت گندم و غلات تأمین کند و در عین حال میزبانی استانبول از مذاکرات جنگ اوکراین که بی‌شک مهم‌ترین رویداد متأخر است که نظم جهانی را به چالش کشیده است، سبب شده نفوذ و وزن سیاسی و دیپلماتیک ترکیه در معادلات بین‌المللی هم دوچندان شود. با چنین نگاهی باید پرسید چرا ترکیه توانست و ما نتوانستیم؟

این سؤال شما هم در راستای همان آسیب‌شناسی من از فضای رسانه‌ای کشور در حوزه دیپلماسی و به‌خصوص نقد من درباره فقدان یک سیاست خارجی متوازن است. به همین دلایل ما نتوانستیم یک برنامه جدی برای جنگ اوکراین داشته باشیم. البته که در عین حال باید به تفاوت شرایط ترکیه با ایران هم اشاره کرد.

‌تفاوت وجود دارد و من منکر آن نیستم. درست است که ترکیه عضو کلیدی ناتو است، در کنار مرزهای اروپا قرار داشته و نیز مناسبات گسترده‌تری از ایران با روس‌ها دارد و همچنین از نظر ژئوپلیتیکی هم به جنگ اوکراین نزدیک‌تر است، اما باز هم سؤال خود را تکرار می‌کنم که چرا آنکارا توانست، اما تهران نتوانست از جنگ اوکراین در جهت تحقق منافع ملی استفاده کند و حتی جنگ اوکراین که به قول شما، هم از نظر جغرافیایی و هم به لحاظ پیوند تاریخی، فرهنگی، نژادی، قومی و دینی به ایران ارتباط ندارد اکنون به تولید هزینه برای کشور منجر شده است؟

آن چیزی که حدود و ثغور و سمت و سوی سیاست خارجی هر کشوری را می‌سازد به نگاه مسئولان آن کشور در قبال تحولات و رویدادهای منطقه‌ای و جهانی بازمی‌گردد. در ان راستا برداشت و باور جمهوری اسلامی ایران از جنگ اوکراین این بوده است که آمریکا و ناتو تلاش داشتند با توسعه و گسترش نفوذ خود به شرق و در کنار مرزهای روسیه، مسکو را در یک تنگنا و فشار قرار دهند و همین مسئله باعث بروز جنگ اوکراین شده است. اما در مقابل ترکیه برداشتی متفاوت و حتی متضاد از ایران دارد. چون ترکیه عضو ناتو است؛ ازاین‌رو سیاست ناتو برای گسترش نفوذ خود به شرق و نزدیکی در کنار مرزهای روسیه برخلاف امنیت و منافع ملی این کشور (ترکیه) نیست. حال که برداشت مقامات ایران و ترکیه از چرایی وقوع جنگ اکنون متفاوت و متضاد است، طبیعتا در مراحل بعدی هم سیاست‌ها، مواضع و اقدامات دو کشور پیرامون تداوم و تشدید این جنگ متفاوت و متضاد از هم عمل می‌کند. از طرف دیگر پیوند‌های اقتصادی، تجاری، دیپلماتیک و حتی نظامی، امنیتی و دفاعی بین ترکیه با طرفین جنگ سبب شد که آنکارا نتواند بی‌تفاوت عمل کند. همان‌گونه که ترکیه تاب و توان قطع رابطه با روسیه را ندارد، کما اینکه در جریان ساقط‌کردن جنگنده روسی در سوریه یا ترور سفیر روسیه، این را ثابت کرد و آنکارا به سرعت به سمت تقویت مناسبات با کرملین پیش رفت، نمی‌تواند روابطش با اوکراین را هم کنار بگذارد. البته با وجود این نکاتی که عنوان داشتم ما می‌توانستیم قدری هوشمندانه‌تر در جنگ اوکراین عمل کنیم تا تبعات آن برای ما کاهش پیدا کند و منافعش برای کشور دوچندان شود.

‌چند بار به این سیاست خارجی هوشمندانه و علمی اشاره کردید. مشخصا در قبال جنگ باید ایران چگونه عمل می‌کرد تا تبعات آن کاهش و منافع و امتیازاتش برای ما بیشتر می‌شد؟

ما حداقل می‌توانستیم بین سیاست اعلامی و اعمالی خود در قبال جنگ اوکراین تفاوت قائل شویم. یعنی ما می‌توانستیم در ظاهر و در موضع‌گیری رسمی در قبال جنگ اوکراین یک سیاست خارجی منعطف و در عین حال بی‌طرف را در پیش بگیریم، اما در عمل می‌توانستیم طور دیگری رفتار کنیم.

‌با این حال واقعیات خلاف ارزیابی شما را نشان می‌دهد. چون روس‌ها بارها نشان داده‌اند که برای تحقق منافع ملی خود تعهدی به حفظ اسرار روابط با جمهوری اسلامی ایران ندارند، کما اینکه در جریان سفر باقری‌کنی از دوحه به مسکو شاهد افشاگری ریابکوف بودیم، در حالی که هیچ‌کدام از رسانه‌ها به خصوص رسانه‌های داخلی، حتی همسو با دولت رئیسی هم اطلاعی از سفر مستقیم معاون سیاسی و مذاکره‌کننده ارشد ایران از قطر به روسیه نداشتند یا حداقل با وجود آگاهی‌داشتن از درز خبر آن خودداری کرده بودند. در عین حال بسیاری معتقدند نه جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت بایدن و رسانه‌های آمریکایی که خود روسیه و شخص پوتین است که در پشت پرده طرح ارسال و فروش پهپاد ایرانی به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین قرار دارد، چراکه در مقابل ارزیابی حضرت‌عالی پیرامون هم‌زمانی طرح این مسئله (فروش پهپاد ایرانی به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین) با سفر جو بایدن، اتفاقا پیش‌کشیدن فروش پهپاد ایرانی، درست با سفر سه‌شنبه گذشته پوتین به تهران مصادف شد؛ غیر از این است؟

اولا محرمانه‌بودن یک سفر یا یک قرارداد، تفاهم‌نامه و... بین ایران با هر کشوری مانند روسیه جزء مسائلی است که اتفاقا باید مورد تأکید قرار بگیرد. یعنی همان‌گونه که روسیه یا چین برخی مسائل را به عنوان خطوط قرمز امنیتی خود در نظر دارند و سعی می‌کنند ایران را با خود همراه کنند باید همین نگاه توسط ایران هم پیش گرفته شود. درثانی فروش پهپاد ایرانی به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین در گفت‌وگوی تلفنی امیرعبداللهیان با همتای اوکراینی خود به‌طور رسمی رد شد. در ضمن حتی اگر این ادعا نزدیک به واقعیت باشد هیچ‌گونه انتقاد و ایرادی به ایران بابت فروش سلاح و پهپاد به روسیه وجود ندارد، چون همه کشورها به خصوص آمریکا و اروپایی‌ها این کار را انجام می‌دهند، کما اینکه در جنگ اوکراین انواع سلاح‌ها و ادوات نظامی از سوی اروپایی‌ها و آمریکا به اوکراین، آن هم به شکل رسمی و آشکار داده می‌شود. حتی همین ترکیه پهپادهای خود را به اوکراین فروخته است؛ بنابراین به فرض صحت این ادعا، فروش پهپاد ایرانی به روسیه باعث نمی‌شود تهران شریک جرم مسکو در جنایات باشد. اگر این‌گونه باشد که اروپایی‌ها و آمریکا باید بابت فروش تسلیحات خود به امارات، بحرین و به‌خصوص عربستان سعودی پاسخ‌گوی جنایاتشان در یمن باشند. پس ایران، نه‌تنها شریک جرم و شریک جنایات روسیه در اوکراین نیست، بلکه حتی فروش پهپاد ایرانی به روسیه هم نمی‌تواند عاملی برای تداوم و تشدید جنگ در اوکراین قلمداد شود. واقعا ایران، نه آغازکننده جنگ بوده است و نه می‌تواند پایان‌دهنده این جنگ باشد. ضمنا فروش پهپاد ایرانی به روسیه هم عامل چندان مؤثری در تغییر توازن امنیتی یا اقتضائات میدانی جنگ اوکراین نیست. به همین دلیل است که دوباره به گفته‌های اولم در این مصاحبه باز می‌گردم که واقعا برخی مطالب رسانه‌ای تحت عنوان مقاله، آن هم بدون پشتوانه علمی و کار کارشناسی دقیق در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی که یک علم است صرفا به هزینه برای منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران منجر می‌شود.