در گفت وگوی «شرق» با مهدی ذاکریان مطرح شد
ناکامی ابتکار عمل بورل به معنای مرگ برجام است
جوزف بورل بهتازگی از متن توافقی پرده برداشت که میتواند به احیای برجام کمک کند. در این زمینه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا سهشنبه هفته جاری در مقالهای برای روزنامه فایننشال تایمز متن جزئیات دقیق لغو تحریمها و همچنین گامهای هستهای را که باید برای احیای توافق برجام برداشته شود، مشخص کرده است.
عبدالرحمن فتحالهی: جوزف بورل بهتازگی از متن توافقی پرده برداشت که میتواند به احیای برجام کمک کند. در این زمینه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا سهشنبه هفته جاری در مقالهای برای روزنامه فایننشال تایمز متن جزئیات دقیق لغو تحریمها و همچنین گامهای هستهای را که باید برای احیای توافق برجام برداشته شود، مشخص کرده است. این دیپلمات اسپانیایی بر این نکته هم تأکید داشت که دیگر امکانی برای توافقهای جدید در زمینه سایر موضوعات، ذیل مذاکرات برجام وجود ندارد و اگر این متن رد شود، یک بحران هستهای خطرناک، جهان را تهدید میکند. پس از انتشار مقاله بورل بود که ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت که واشنگتن متن پیشنهادی تازه اتحادیه اروپا درخصوص احیای توافق هستهای را بررسی میکند. درعینحال باقریکنی، معاون سیاسی وزیر خارجه ایران و مذاکرهکننده ارشد هستهای کشور، در واکنش به متن پیشنهادی اتحادیه اروپا در توییتی نوشت: «ما نیز ایدههایی برای جمعبندی مذاکرات، هم از لحاظ شکلی و هم محتوایی، داریم که به اشتراک گذاشته خواهد شد»؛ اما چرا در مقطع زمانی کنونی که سخن از مرگ برجام در میان است، اروپاییها این متن پیشنهادی را مطرح کردهاند؟ اساسا اتحادیه اروپا و جوزف بورل توان احیای برجام را خواهند داشت؟ در صورت ردشدن این متن توافق تا چه اندازه امکان وقوع تنش نظامی با ایران در سایه گفتههای مقامات اسرائیل وجود دارد؟ پاسخ به این سؤالات و پرسشهایی از این دست، موضوع گفتوگوی «شرق» با مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل است که در ادامه میخوانید.
دیروز چهارشنبه انریکه مورا، معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مسئول هماهنگکننده مذاکرات احیای برجام با تأکید بر «منافع اقتصادی» متن توافق پیشنهادی این اتحادیه برای ایران از تمام طرفین خواست که قدم آخر را برای احیای برجام بردارند. این درخواست معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مسئول هماهنگکننده مذاکرات احیای برجام تنها به فاصله یک روز پس از آن مطرح شد که جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خبر از آمادهبودن متن توافقی داد که به پیشنهاد و ابتکار عمل اتحادیه اروپا برای احیای برجام تنظیم شده است. آیا این توافق اتحادیه اروپا و پیشنهاد بورل مانع از مرگ برجام خواهد شد؟
واقعیت امر آن است که آنچه موتور مرگ برجام را روشن کرده است، نه عوامل بیرونی، بلکه فشارهای داخلی است؛ یعنی مشکل کار بیش از آنکه در بیرون کشور باشد، متأثر از شرایط سیاسی داخلی در ایران بعد از یکدستشدن قدرت است. واقعا برخلاف تمام ادعاهای برخی مدیران اجرایی و مذاکرهکننده ارشد (کنی) و سخنگوی دستگاه دیپلماسی هیچ اراده و تمایل جدی و عملی برای احیای برجام در داخل کشور وجود ندارد. همه چیز صرفا در حد توییتزدن، کلیگویی و ادعا برای احیای برجام است، نه چیزی بیش از آن.
با این تفاسیر به نظر میرسد مواضع سهشنبه رئیسجمهور در جریان گردهمایی سراسری ائمه جمعه یا واکنشهای امیرعبداللهیان، باقریکنی و کنعانی در راستای گفتههای شما قرار دارد؛ اما این مواضع و سخنان مدیران اجرایی به موازات مطرحشدن پیشنهاد بورل به چه معناست؟
در همین گفتوگو با «شرق» بهصراحت میگویم این گفتهها و مواضع برخی مسئولین اجرائیدر یکی، دو روز اخیر پس از طرح بورل صرفا به این معناست که احیانا جمهوری اسلامی ایران دیگر تمایلی برای احیای برجام ندارد. این واقعیتی است که اکنون بهروشنی پیش چشم همه قرار دارد. نگاه جدیدی در داخل شکل گرفته است.
چه نگاهی؟
جمهوری اسلامی ایران میخواهد فعالیتهای هستهای خود را پیش ببرد و درعینحال مذاکرات برجام را کنار بگذارد؛ یعنی طرح غایی و نهایی تهران پیشرفت هستهای در چارچوب مواضعی است که این روزها از جانب برخی نیروهای سیاسی مطرح شده است.
رسیدن به نقطه گریز هستهای؟
بله.
اما جامعه جهانی در مقابل این خواست تهران سنگاندازی نخواهد کرد؟
اتفاقا وقتی کسانی مانند سیدکمال خرازی و محمدجواد لاریجانی در این زمینه، آنهم در چنین مقطع حساسی این مسائل و مواضع را مطرح میکنند، فقط یک نتیجه دارد و آن هم آمادهکردن جامعه جهانی برای پذیرش ایرانی است که در مسیر پیشرفتهای هستهای گام برداشته و سعی دارد برنامههای خود را بدون برجام و محدودیتی پیش ببرد. اینها معتقدند ایران که اکنون غنیسازی ۶۰ درصد را اجرائی کرده، باید به سمت غنیسازی ۹۰ درصد هم پیش برود و تا جایی که راه دارد، برنامه هستهای ایران پیشرفت کند.
سؤالم بیجواب ماند. آیا جامعه جهانی اجازه رسیدن تهران را به این نقطه خواهد داد؟
برای پاسخ دقیقتر مسئله جا دارد دست به یک تبیین تاریخی درخصوص برجام بزنم. در واقع برجام از طرف دو طیف نابود شد؛ نخستین طیف، طیف تندرو ضدبرجام در داخل کشور بود که پیش از به قدرت رسیدن ترامپ عملا برجام را از درون تهی کردند و به موازاتش سعی داشتند کماکان احیای توان هستهای را محقق کنند. طیف دوم طیفی بود که بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا از هیچ تلاشی برای نابودکردن برجام دریغ نکردند و اتفاقا دراینبین جمهوری اسلامی ایران یک فرصت طلایی به دست آورد تا هدف نهایی یعنی رسیدن به نقطه گریز هستهای را محقق کند.
چه فرصتی؟
اینکه مسئولیت و تقصیر بیاعتنایی به برجام و تهیشدن آن از محتوا و دستاورد، کلا گردن دونالد ترامپ و آمریکا افتاد؛ بهخصوص آنکه ترامپ با خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری و تحریمها، عملا فضا را در راستای ادعای ایران فراهم کرد. اما در واقعیت باید گفت پیش از آنکه دونالد ترامپ و طیف مخالف برجام در آمریکا و... به دنبال نابودی برجام باشند، طیف تندرو داخلی بودند که خیلی زودتر از آنها نابودی برجام را کلید زدند. حالا که آمریکا از برجام خارج شده و دولت بایدن هم نمیتواند امتیازات مدنظر ایران را بدهد، این فرصت مغتنم را برای تهران شکل داده که کماکان با سخن گفتن از تقصیرهای آمریکا، تأخیر در احیای برجام را در دولت سیزدهم پیش ببرد تا بتواند به اهدافش برسد. پس در پاسخ نهایی، من معتقدم جامعه جهانی اجازه نخواهد داد، اما مشکل اینجاست که جمهوری اسلامی ایران بعد از تحقق پروژه یکدستسازی قدرت در پی انتخابات ریاستجمهوری خرداد 1400، سعی دارد «برجام 1، 2 و 3 را آن هم به صورت یکجانبه پیش ببرد».
قدری روشنگری میکنید؛ منظور از تحقق برجام 1، 2 و 3 آن هم به صورت یکجانبه چیست؟
بعد از اقداماتی که دونالد ترامپ با خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری انجام داد، این مسئله مطرح میشود که آمریکا از برجام خارج شده و ایران کماکان در برجام حضور دارد و نیز با مانور روی عدم تمایل دولت بایدن در دادن امتیازات و تضمینهای مدنظر ایران، سعی دارد در حوزه توان هستهای یعنی برجام 1 و نیز توان موشکی و دفاعی و نفوذ منطقهای یعنی برجامهای 2 و 3 کوچکترین امتیازی به هیچ کشور منطقهای و فرامنطقهای ندهد و اتفاقا به دنبال تقویت توان و نفوذ خود در همه این حوزههاست. به همین دلیل سعی میکند با تأخیر در احیای برجام، فضای کافی برای رسیدن به نقطه گریز هستهای را بهعنوان اهرم فشار در جهت تحقق برجامهای 1، 2 و3 یکجانبه شکل دهد.
تحلیل شما در کل توپ را در زمین ایران انداخته است. به نظر میرسد نمیتوان این را نادیده گرفت که ایالات متحده آمریکا، از دولت ترامپ تا دولت بایدن، در مرگ برجام نقش ویژهای داشتند؟
اتفاقا نکاتی که مطرح کردم به اشتباهات دولت ترامپ و بایدن اشاره دارد، منتها باید واقعیتها را هم دید. البته نکات من به معنای تطهیر اقدامات آمریکا یا قصور و کمکاری اروپاییها در برجام نیست؛ مسئله اینجاست که اکنون واقعا ارادهای جدی از سوی ایران برای احیای برجام وجود ندارد. چرا این تصور و این هجمه در کشور از زبان مدیران سیاسی و رسانههای همسو شکل گرفته که هرکس طرفدار احیای برجام است، یعنی غربگراست و به آمریکا اعتماد دارد؟ خیر چنین نیست. اتفاقا وقتی بحث مذاکره مطرح میشود، یعنی ما به طرف مقابل اطمینان نداریم و باید بر سر اختلافها گفتوگو کنیم. نکته مهمتر آن است که اهرم دیپلماسی یک مسیر کوتاه، عقلانی و در عین حال کارآمد و مؤثر برای تحقق منافع ملی است؛ پس چرا باید در شرایطی که فضا برای مذاکره وجود دارد، حتی در ازسرگیری مذاکرات تأخیر کنیم؟! من اصلا کاری به احیای برجام ندارم، چرا دولت رئیسی در این 10 ماه یک خط گزارش از متن مذاکراتی که انجام دادهاند، به مردم نداده است؟ این نشان میدهد این دولت توان پیشبرد مذاکراتی در چنین سطحی را ندارد. هیچکدام از دولت و بهخصوص معاون سیاسی وزارت خارجه بهعنوان مذاکرهکننده ارشد، هیچ شناختی از دیپلماسی و سیاست خارجی ندارند که اگر داشتند به کلیگویی و انداختن توپ در زمین دیگران متوسل نمیشدند. فقط میتوان از طریق گفتوگو و مذاکره به درک بهتری از اختلافنظرها و تعارض منافع رسید. مصاحبه و شعار سردادن مشکل را حل نمیکند، بلکه نشستن پای میز مذاکره است که میتواند به درک مشترک از اختلافها کمک کند. بله، من هم معتقدم آمریکا و دولتهای این کشور از ترامپ تا بایدن به اندازه خود در نابودکردن برجام سهیم بودند و به آن هم اشاره کردم، اما چرا نباید از طریق مذاکره، برجام احیا شود؟ ما میتوانیم به سمتی پیش رویم که اگر دولت بایدن توان یا تمایلی برای دادن تضمین درخصوص عدم خروج دولتهای بعد از مذاکره برجام را ندارد، فضایی را شکل دهیم که خروج آمریکا یا هر کشوری از برجام به بهای پرداخت خسارت منجر شود؛ ما میتوانیم این بند را بگنجانیم. اما وقتی ما نه گفتوگو میکنیم و نه اراده مشخصی برای گفتوگو داریم، طبیعتا باید پیش از اینکه یقه آمریکا و دولت بایدن را گرفت، به داخل هم نگاه کرد.
پس به گفته بورل فضا برای امتیازگیری قابل توجه دیگری در برجام باقی نمانده است؟
واقعا اینطور است، اما متأسفانه در داخل کشور هنوز به این باور نرسیدیم که جامعه جهانی دیگر سقفی برای افزایش امتیازدهی ندارد.
با این اوصاف چرا دولت رئیسی رسما شکست مذاکرات و مرگ برجام را اعلام نمیکند؟
چون قطعا نمیتواند یا توان لازم برای آن را ندارد.
یعنی آنگونه که مطرح است برخلاف نگاه دولتهای نهم و دهم که قطعنامه را کاغذپاره میدانستند، این دولت حداقل به تبعات منفی و مخرب صدور قطعنامه، بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت و نظایر آن واقف است، اما سعی دارد بدون آنکه رسما مسئولیت شکست مذاکرات، مرگ برجام و خروج از توافق هستهای را قبول کند، با تأخیر در ازسرگیری مذاکرات و احیای توافق هستهای، دست به خرید زمان برای رسیدن به نقطه «گریز» بزند؟
همانگونه که قبلا گفتم و دوباره تکرار میکنم، ایران نگاه جدیدی را در سیاست خارجی خود در پیش گرفته است؛ تقویت توان هستهای بدون احیای برجام. منتها نکته مهم اینجاست که اگرچه دولت رئیسی برخلاف احمدینژاد به تبعات مخرب صدور قطعنامه یا ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت واقف است، اما متأسفانه کماکان همان سیاست دولت نهم و دهم را در پیش گرفته است؛ یعنی دولت سیزدهم نیز سعی دارد با تأخیر در ازسرگیری مذاکرات و عدم احیای برجام، دست به خرید زمانی برای رسیدن به نقطه مطلوب بزند؛ مشابه آنچه در دولت احمدینژاد روی داد. هرچند در این بین برخی رسانههای بسیار تندرو تعارف را کنار گذاشته و بهصراحت از نابودی برجام و کنارگذاشتن FATF سخن میگویند.
اما این نگاه تا کجا میتواند ادامه پیدا کند، چراکه اروپا و آمریکا هم این ادعا را دارند که اکنون ایران با تأخیر در ازسرگیری مذاکرات و عدم احیای برجام به دنبال خرید زمان برای رسیدن به نقطه مطلوب خود است؟
همین الان هم این سیاست به نافرجامی رسیده است. وقتی مقامات اسرائیلی صراحتا از حمله نظامی به ایران سخن میگویند؛ یعنی اینکه نگاه به این سیاست دیگر موقعیت مطلوبی ندارد. به همین واسطه اروپاییها هماکنون سعی دارند از تمام توان دیپلماتیک خود برای احیای برجام استفاده کنند.
اتفاقا به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. چرا واقعا در شرایطی که امیدها برای احیای برجام کمتر از هر زمان دیگری است، اتحادیه اروپا و شخص بورل وارد گود شدهاند و از یک طرح توافق پیشنهادی از جانب خود و اتحادیه اروپا سخن میگوید؟
پاسخ سؤال شما در خود سؤال مستتر است، چون احتمال احیای برجام کمتر از هر زمان دیگری است. به همین دلیل اروپاییها با درک این نگرانی سعی میکنند از نهایت توان دیپلماتیک خود برای احیای برجام استفاده کنند. از طرف دیگر همانگونه که گفتم تأخیر در ازسرگیری مذاکرات و عدم احیای برجام به عنوان ابزاری برای خرید زمان از سوی ایران با هدف رسیدن به نقطه گریز نگرانیهای جدیای را هم در اروپاییها ایجاد کرده است که نکند ایران به موقعیتی ویژه دست پیدا کند و به تبعش جنگ نظامی روی دهد؛ بنابراین بورل تلاشهای خود را چند برابر کرده و از یک توافق پیشنهادی سخن میگوید. مسئله مهم دیگری هم که نباید فراموش کرد به تأثیر جنگ اوکراین بر اروپا بازمیگردد. به هر حال قاره سبز پاییز و زمستان سردی را در پیشرو دارد، بههمیندلیل بورل سعی میکند با احیای برجام و واردکردن ظرفیت و توان تولید و صادرات انرژی ایران به اروپا این مشکل را حتیالمقدور رفع کند. البته نباید این نکته را هم فراموش کرد که اگر فضای اختلافی کنونی مدیریت نشود و تنشها بین تهران و جامعه جهانی بر سر پرونده هستهای شدت پیدا کند یا مسئله جنگ نظامی در دستور کار قرار گیرد، قطعا خود این مسئله عامل مضاعفی برای بالارفتن قیمتها در بازار جهانی انرژی خواهد بود که تأثیر مخربی بر وضعیت اقتصادی اروپا میگذارد؛ بنابراین به دلایل متعدد اتحادیه اروپا به شکل جدی وارد گود احیای برجام شده است.
توان و ظرفیت بورل و اتحادیه اروپا هم مطرح است، چراکه این بازیگر (اتحادیه اروپا)، صرفا هماهنگکننده مذاکرات است. واقعا شما چنین توانی برای نگارش یک توافق پیشنهادی از جانب اتحادیه اروپا و شخص بورل متصورید؟ یا اگر نهایتا طرف ایرانی یا آمریکایی به دلایل متعدد این طرح پیشنهادی بورل را نپذیرند، آنگونه که مطرح است باید فاتحه برجام را خواند؟
من همین الان هم معتقدم برجام مرده است، چون چند سال است که در عمل توافق هستهای دیگر کارکردی ندارد؛ یعنی همان دو طیف که به آنها اشاره کردم برجام را نابود کردند.
احتمال حمله نظامی به ایران آن هم بعد از مواضع بنی گانتس، وزیر دفاع صهیونیستها و مقاله ایهود باراک، نخستوزیر اسبق اسرائیل در نشریه تایم مبنی بر حمله گسترده به ایران را تا پایان تابستان امسال چقدر جدی میدانید؟
اولا آنکه کشور با این مشکلات عدیده بهویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی میتوان احیانا گفت که شرایطی سختتر از دوران هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق دارد. ضمنا هرگونه اقدامی از سوی اسرائیلیها برای حمله به ایران وضعیت را برای کل منطقه و جهان دچار چالش و بحران جدی میکند، چراکه با وجود تمام انتقادم در طول مصاحبه نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که ایران به عنوان یک قدرت منطقهای طبیعتا هر اقدامی برای حمله و تعرض به مرزهایش را با پاسخ گسترده همراه میکند که بیشک امنیت منطقه و جهان را تحتالشعاع قرار خواهد داد و این نکتهای است که هم خود اسرائیلیها، هم کشورهای منطقه و بازیگران جهانی به آن واقف هستند؛ ازاینرو معتقدم مسئلهای به نام حمله گسترده نظامی تا پایان تابستان امسال مطرح نیست، بلکه همان دستور کار سابق یعنی ترور، خرابکاری، جاسوسی، حمله سایبری در دستور کار اسرائیلیها قرار میگیرد، اما با شدت عمل بیشتر.