|

به بهانه درگذشت هوشنگ ابتهاج )ه.الف.سایه(

‌در این سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند

با برخی از آدم‌ها هیچ‌کس زندگی نمی‌کند، با برخی دیگر، یک خانواده یا تعدادی محدود زندگی می‌کنند، اما با برخی از آدم‌ها یک جامعه و نسل‌های مختلف زیست می‌کنند.

‌در این سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند

با برخی از آدم‌ها هیچ‌کس زندگی نمی‌کند، با برخی دیگر، یک خانواده یا تعدادی محدود زندگی می‌کنند، اما با برخی از آدم‌ها یک جامعه و نسل‌های مختلف زیست می‌کنند.

بسیاری از آدم‌های این‌چنینی تنها از یک بُعد و جنبه با اجتماع ارتباط گرفته‌‌اند، اما هوشنگ ابتهاج از جنس آدم‌هایی است که در ذهن و دل آدم‌های چند نسل از ابعاد مختلف جای گرفته است.

هوشنگ ابتهاج در کنار جامعه با تمام دردها و نیازهای مردمش حضور داشت. او سایه مردم شد‌. شاعری که فقط غزل و نیمایی نمی‌سرود‌؛ طی دهه‌ها به‌عنوان یک کنشگر سیاسی و اجتماعی عمل کرد و حماسه آفرید‌. او یک میانجی اجتماعی بود.

من این روزها درباره میانجی‌های اجتماعی و به نگرانی از خلأ وجود آنها زیاد می‌اندیشم.

آدم‌هایی که برخی اوقات عملکردی مهم‌تر و مؤثرتر از نهادهای اجتماعی دارند.

میانجی‌های اجتماعی معمولا انسان‌های چند‌بعدی هستند که بر ابعاد مختلف زندگی اثر می‌گذارند. ابتهاج به لحاظ چند‌‌بعدی‌بودنش به‌عنوان یک میانجی اجتماعی تسکین‌دهنده و آرام‌بخش عمل می‌کرد.

دریغناکی بزرگ کم‌شدن و گم‌شدن این میانجی‌های اجتماعی از زندگی امروز ما است.

سال‌هاست آدم‌های این‌چنین، کمتر سر برمی‌کشند و آنچه هم که داریم و سرمایه‌هایی همچون سایه، شفیعی‌کدکنی و... در کش‌و‌قوس‌های تاریخی به وجود آمده و بالیده‌اند.

ما به آدم‌های بزرگی که در زیر سایه‌سارشان مردم با آنها زندگی کنند نیاز داریم.

فقدان این شاعر بزرگ و اندیشمند مردمی را به خانواده ایشان و تمامی فارسی‌زبانان خصوصا ایرانیان تسلیت می‌گویم.