مردم، حکمرانی و شفقت حسینی
ظهر تاسوعای امسال در مجلس سوگواری امام حسین(ع) روحانی با فضیلتی که در یکی از نهادهای رسیدگی به محرومان مسئول است، میگفت در جریان بررسیهای میدانی محرومان به صحنههایی برخورد میکنیم که هرگز در مخیله انسان نمیگنجد که تا این حد محرومیت و بینوایی وجود دارد.
ظهر تاسوعای امسال در مجلس سوگواری امام حسین(ع) روحانی با فضیلتی که در یکی از نهادهای رسیدگی به محرومان مسئول است، میگفت در جریان بررسیهای میدانی محرومان به صحنههایی برخورد میکنیم که هرگز در مخیله انسان نمیگنجد که تا این حد محرومیت و بینوایی وجود دارد. او این سخنان را در مراسمی که به خاطر عالیترین مظهرهای شفقت، گذشت و ایثار برپا شده بود، بیان میکرد و در میان افرادی که خود را پیرو آن شهدا میدانند و در جامعهای که حکومت رفتار آن جوانمردان را الگوی خود مینامد. چه شده است که مردم و حکمرانی حاضر که چنین الگوهای بیبدیلی چه در گفتار -که حق همسایه بر خودت اولویت دارد- و چه در کردار -که جان خود را در هدایت مردم ایثار کردند- دارند، در میان خود محرومانی میبینند که مسئول دردمند از شدت فقر و ناتوانی آنان به فغان میآید. چه شده که جامعهای که باید شفقت و احساسات نیکخواهانه را از صفت رحمان باریتعالی بیاموزد و پیشوایان دینیشان مظهر رحم و شفقت هستند، نگاهشان بهصورت عمومی -هم مردم و هم حکمرانی- عملا به سوی تفکر پوزیتیویستی است.
مردم میگویند ما گرفتاری داریم و گاهی صدقه میدهیم و حکمرانی اصرار دارد که مردم نهضت نیکوکاری داشته باشند و البته هم مردم و هم حکمرانی اقدامهایی میکنند. پس چرا فریاد آن روحانی فاضل از دردها و زخمهای محرومان بلند است؟ چرا درحالیکه دین انسان را به ساحتی جدید در درون میراند که دریچههای مهر و شفقت و برای دیگران بودن را میگشاید، در جامعه چنین میگذرد؟ به آمارها که نگاه میکنیم، کمیته امداد، بهزیستی، بنیاد مستضعفان و دیگر نهادها سیاهه مفصلی از کمکها میدهند. اگر درست است، پس چرا فغان آن عالم دینی برپاست؟ آری این نهادها برابر توانایی خود عمل میکنند، ولی نه اعتبار کافی دارند و نه آنکه میتوانند در برابر تورم مالی و تورم محرومان قدرت خود را حفظ کنند و حکمرانی نیز بهعنوان یک سیاست عمومی خود را به دست عادیشدن برخی امور سپرده است؛ عادیشدن اعتیاد، عادیشدن فقر و زبالهگردی، عادیشدن قاچاق، عادیشدن تورم، عادیشدن غش در کالا و معامله، عادیشدن اسراف و تبذیر و سرانجام عادیشدن محرومیت و فقر و ناداری. به همین دو روز تعطیلی تاسوعا و عاشورای حسینی نگاه کنیم؛ البته عزاداری خوب است، هرچند ابداعات جدید و غیرقابل قبولی در آن دیده میشود و البته اطعام هم خوب است، ولی وقتی فراگیر بهخصوص برای درماندگان نیست، خاصیت خود را از دست میدهد و فراموش نکنیم که در تعطیلات چند روز گذشته فقط 2.6 میلیون نفر به شمال کشور سفر کردهاند. باور نمیتوان کرد که برای مراسم عزاداری رفته باشند، اما میتوان باور کرد که میلیونها لیتر بنزین و میلیاردها ساعت وقت را سوزانده باشند تا یکی، دو روز از آبوهوای شمال کشور استفاده کرده باشند. هیچکدام از کارهای ذکرشده به معنای مطلق نکوهیده نیست، اما میتوان اذعان کرد که نظام اجتماعی موجود، چشم بر اتلاف منابع طبیعی کشور بسته است؛ همانگونه که در قبال اضافهشدن فقر در کشور رفتار میکند و این روش، به فقر رو به تزاید بخش عظیمی از مردم و از همه مهمتر به فقیرشدن و تکیدهشدن ایران میانجامد. باید باور کنیم که اگر حال ایران خوب نباشد، حال مردم هم خوب نخواهد بود؛ بهویژه حال فرودستان و به قول امه سزر دوزخیان زمین. چندین سال قبل از معادن زغالسنگ باببیزو کرمان در اعماق زمین بازدید کردم، در آنجا معنی دوزخیان زمین را خوب فهمیدم؛ اگرچه آنان دوزخیان زیرزمین بودند و پس از چند سال کار به نابودی ریه و معلولیت تمام دوران کوتاه زندگی دچار میشدند. نمیدانم اینک آن کارگران کجا هستند و جانشینان آنها در چه موقعیتی به سر میبرند، اما میدانم دوزخیبودن همچنان ادامه دارد و کمکهای گاهوبیگاه نیکوکاران و سازمانهای مردمنهاد (که نامش را به سازمانهای اجتماعی) تغییر دادهاند، نمیتواند مشکل را حل کند. عاشورا و عزاداری سالانه سالار و سرور شهیدان باید این حسن را داشته باشد که ایثار، شفقت و مهربانی آن سفینه نجات و ابوالفضل و برادرانش و سایر شهدا را در ما و در حکمرانی ما بیدار کند. به این اعتقاد دارم که مردم از چنین ظرفیتی برخوردارند؛ زیرا اصل شفقت در قلب تمام آموزههای دینی و اخلاقی معنوی جهان، بهخصوص اسلام و نهضت حسینی وجود دارد و همواره ما را فرامیخواند که با دیگران بهگونهای رفتار کنیم که خودمان دوست داریم با ما رفتار شود و حکمرانی بهعنوان چکیده ملت به همراه مردم نیز چنین باید باشد و آنگاه میتواند همافزایی لازم را برای رفع محرومیت داشته باشد و فراموش نکنیم که الناس علی دین ملوکهم.