|

خیزش به سمت پایداری یا پرش به سمت ویرانی

این روزها که ایران درگیر سیل، مشکلات حفاظتی از آخرین یوزپلنگ‌ها ،‌ گرد و غبار و صدها معضل بزرگ محیط‌زیستی است، به نظر می‌رسد کشور با ابرچالشی به نام فقدان توسعه پایدار روبه‌روست که قسمت عظیمی از مشکلات ذکرشده منتج از همین فقدان است. شاید بد نباشد کمی به پاسخ این پرسش بیندیشیم که چقدر در مسیر توسعه پایدار قرار داریم یا به عبارتی بهتر چقدر از این مسیر دور هستیم؟

ساغر شمسی: این روزها که ایران درگیر سیل، مشکلات حفاظتی از آخرین یوزپلنگ‌ها ،‌ گرد و غبار و صدها معضل بزرگ محیط‌زیستی است، به نظر می‌رسد کشور با ابرچالشی به نام فقدان توسعه پایدار روبه‌روست که قسمت عظیمی از مشکلات ذکرشده منتج از همین فقدان است. شاید بد نباشد کمی به پاسخ این پرسش بیندیشیم که چقدر در مسیر توسعه پایدار قرار داریم یا به عبارتی بهتر چقدر از این مسیر دور هستیم؟

انسان به‌عنوان سوبژه (‌دارای تفکر) در برابر طبیعت به‌عنوان ابژه (موضوعی برای تفکر و استفاده) دارای رسالت حفاظت است؛ یعنی مسئولیت آنچه برداشت می‌کند و برای توسعه تمدن از دسترنج مادر طبیعت استفاده می‌کند، تماما بر عهده اوست و آیا کشور ما نقش حفاظتی خود را خوب ایفا می‌کند؟

در ابتدا ضروری به نظر می‌رسد که معنای توسعه پایدار را متذکر شویم. توسعه پایدار مفهومی که سال‌هاست کارشناسان محیط زیست برای چند‌وجهی‌سازی توسعه اقتصادی به کار می‌برند، به این معنی که توسعه پایدار به‌دنبال تأمین هدف‌ها و نیازهای جوامع انسانی است بدون آسیب‌رساندن به نظام‌های حیاتی و اکوسیستم کره زمین. توسعه اقتصادی و اجتماعی مفهومی خطی و تک‌وجهی نیست و بر بستر محیط زیست و با تکیه بر منابع طبیعی حاصل می‌شود؛‌ اینکه اقتصاد چقدر از دیوار محیط زیست آجر برمی‌دارد و برای گسترش مکتب مصرف‌گرایی چقدر از مادر طبیعت هزینه می‌گیرد؛ مسئله‌ای است که معمولا باعث گسست جدی میان کارشناسان محیط زیست و دولتمردان می‌شود که خواهان توسعه اقتصادی یا در موارد متعددی تخریب و ادامه لنگ‌لنگان اقتصادی هستند. 

البته کاملا واضح است که توسعه اقتصادی فرایندی یک‌سویه،‌‌ آسان و آرمانی تراش‌خورده نیست بلکه تلاش برای ارتقای سطح کیفی مردم و گردآوری ثروت و در واقع‌بینانه‌ترین حالت برای مقابله با تحریم‌های کشور یک رشته از تحولات و تغییرات بنیادی را موجب می‌شود‌ اما باید دید این فعالیت‌ها چقدر باعث دفرمه‌شدن و کژریختی محیط زیست می‌شود. اصل توسعه پایدار برای رسیدن به فرمولی برای درآمدزایی مادر طبیعت و در عین حال مراقبت از آن است و اینکه کشور ما در نقطه‌ای بحرانی به سر می‌برد که هنوز درگیر نادیده‌گرفتن اولویت‌ها، نقدناپذیری درخصوص توسعه به صورت صحیح و حل مشکلات مقطعی و بی‌فایده درخصوص مسئله آب است؛ راه‌حل‌هایی شبیه چسباندن وصله‌های ناجور در موقعیت‌های ناجور که با سطح کم اعتبارات تخصیص‌یافته به محیط زیست بسیار بی‌دوام و بی‌کیفیت هستند و به‌این‌ترتیب با موفقیت در ناپدیدسازی و فقدان توسعه پایدار دچار سیل‌زدگی،‌ ازدست‌دادن گونه‌های در معرض انقراض مانند یوزپلنگ و... می‌شویم. مسائلی که منجر به خسارات و نابودی میلیاردها تومان هزینه‌های شهری و روستایی است و همچنین باعث آسیب‌های دائمی به منابع طبیعی می‌شود.

ایران با اینکه صاحب ذخیرگاه‌های زیست‌کره بسیار باارزشی است اما در عمل این عنوان را به‌صورت ژورنالیستی داراست و در‌حال‌حاضر در کشور شاهد دوئل بزرگ میان دولتمردان و محیط زیست و در بعضی موارد ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره هستیم که صد‌البته برنده‌ای نخواهد داشت و تیری که از ماشه برای محیط زیست بیرون رفته، در‌نهایت کمانه می‌کند و بدبختانه به مردم بازمی‌گردد. اما فعلا برای گذار از مشکلات اقتصادیِ بدون راه‌حل، محیط زیست نادیده انگاشته شده و شاهد قطع ارتباط بوم‌شناختی در منابع طبیعی،‌ معدن‌کاوی‌های گسترده،‌ احداث سدهای غیرضروری و کارشناسی نشده،‌ توسعه صنایع آب‌بر در شهرهای خشک و کم‌بارش و... هستیم.

فقط در صورتی می‌توان به این دوئل خطرناک پایان داد که مسئولانی که در سطح کلان برای منابع طبیعی تصمیم می‌گیرند، به این باور برسند که انسان به‌صورت اندام‌وار و پیوسته جزئی از مجموعه‌ اکوسیستم است و برای استفاده از منابع طبیعی باید نقش حفاظتی خود را انجام دهد و با مدارا و تعیین قوانین صریح و روشن این رابطه یک‌طرفه را به تعاملی پایدار تبدیل کند و در آن زمان و بعد از بازه زمانی نسبتا طولانی می‌توان به بهبود شرایط در زمینه توسعه پایدار امیدوار شد.

با نگاهی به زندگی مبتنی بر بوم‌شناسی پدرانمان در ایران (که کشوری نیمه‌خشک و کوهستانی به‌شمار می‌آید)‌ و تلفیق آن با امکانات مدرن به الگوهای بسیار خوبی برای حرکت به سمت توسعه پایدار می‌توانیم برسیم، ‌برای مثال نحوه مدیریت زندگی و همچنین انقیاد از طبیعت در حاشیه کویر یا کوهپایه‌ها یا جلگه‌ها بسیار متفاوت بوده است. پدران ما هرگز اجازه نمی‌دادند که رویشگاه‌ها درگیر توقف و قطع گسترده درخت شوند یا راه‌های هدایت سیلاب و همچنین بهره‌برداری از قنات‌ها و... را بدون اینکه درگیر توهم دانش باشند با تعاملی بسیار هوشمندانه در ارتباط طبیعت می‌دانستند.