|

ابهام در سرنوشت برجام؛ قلدری آمریکا و درخواست‌های پادمانی ایران، دوقطبی جدیدی را نشان می‌دهد

خمیازه برجام

با موضع‌گیری روز گذشته (دوشنبه) ناصر کنعانی به نظر می‌رسد سرنوشت احیای برجام دوباره در یک سربالایی دیگر قرار گرفته است. سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری صراحتا عنوان کرد: «بسته‌شدن مسائل پادمانی برای ایران در روند مذاکرات و حصول توافق احتمالی مهم است». این گفته کنعانی حکایت از آن دارد که اختلافات پادمانی ایران با آژانس دوباره به خط قرمز تهران بدل شده است.

 خمیازه برجام

شرق: با موضع‌گیری روز گذشته (دوشنبه) ناصر کنعانی به نظر می‌رسد سرنوشت احیای برجام دوباره در یک سربالایی دیگر قرار گرفته است. سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری صراحتا عنوان کرد: «بسته‌شدن مسائل پادمانی برای ایران در روند مذاکرات و حصول توافق احتمالی مهم است». این گفته کنعانی حکایت از آن دارد که اختلافات پادمانی ایران با آژانس دوباره به خط قرمز تهران بدل شده است.

 

دوباره   دست‌انداز   اختلافات   پادمانی

در‌حالی‌که پیش‌تر رسانه‌ها از عقب‌نشینی تهران در حوزه اختلافات پادمانی خبر داده بودند، به نظر می‌رسد دوباره این مسئله به مهم‌ترین عامل در احیانشدن برجام و تأخیر در حصول توافق بدل شده است. در همین راستا با نگاهی به مواضع مقامات کشوری در چند هفته اخیر بسته‌شدن پرونده سؤالات پادمانی آژانس عملا به‌عنوان پیش‌شرط رسمی تهران جای خود را در ادبیات دیپلماتیک تهران باز کرده است. سید‌ابراهیم رئیسی هم در نشست خبری دوشنبه هفته پیش صراحتا تأکید کرد: «تا زمانی که همه مسائل پادمانی میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حل‌وفصل نشود، توافق معنایی نخواهد داشت». به فاصله یک روز بعد از این موضع‌گیری رئیس‌جمهور، محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی هم در گفت‌وگویی با ایسنا عنوان کرد: «ما قصد و تأکیدمان این است که اگر برای روز بازاجرای برجام این سؤالات (حوزه پادمانی) بسته نشود؛ یعنی روز بازاجرایی وجود ندارد. عقب‌نشینی هم نکردیم و نمی‌توانیم هم عقب‌نشینی کنیم».

در همین راستا حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران هم در نشست مشترک خبری چهارشنبه گذشته خود با لاوروف، همتای روسش در مسکو تصریح کرده بود: «یکی از موضوعاتی که در تبادل پیام‌های شفاهی ما با طرف‌های مذاکره‌کننده مورد توجه قرار گرفته؛ ولی باید در متن هم آن را نیرومند‌سازی کنیم، این است که اولا آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید از رفتار سیاسی خود فاصله بگیرد و صرفا بر تکلیف و وظیفه فنی خود متمرکز شود. ثانیا برای ایران قابل قبول نیست که پس از بازگشت همه طرف‌ها به برجام مجددا شاهد برخی از دیدگا‌ه‌های سیاسی و اتهامات بی‌اساس آژانس باشیم. در حوزه تضمین‌ها موضوع حل‌وفصل مسائل باقی‌مانده پادمانی در آژانس هم مورد توجه جدی ماست». مکمل این اظهارنظرها به گفته‌های دیروز کنعانی بازمی‌گردد. سخنگوی وزارت امور خارجه تصریح کرد: «بحث تضمین‌ها یکی از مهم‌ترین موارد مورد توجه ما در این روند است. اگر چارچوب تضمین محکم نباشد، در هر زمانی ممکن است شاهد اتفاقات ناگوار در ارتباط با توافق باشیم، موضوعی که در مرحله قبل شاهد آن بودیم». کنعانی درباره ماهیت و محتوای تضمین‌های مدنظر ایران این‌گونه توضیح داد: «موضوع تضمین برای ما دو وجه دارد که یک وجه تضمین دورکردن آژانس از رفتار و بازی‌های سیاسی است و اتهامات سیاسی در مناسبات ایران با آژانس باعث ایجاد خلل و اخلال در روند اجرای توافق نشود. بحث تضمین برای ایران مهم است، هم در حوزه انتفاع اقتصادی و رفع تحریم‌های اقتصادی و هم در رفع مشکلات مرتبط با همکاری‌های شفاف و قانونی و سازنده ایران با آژانس». سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین مشخصا در پاسخ به سؤالی درباره همکاری ایران با آژانس اظهار کرد: «ماهیت صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته‌ای ایران در جمع‌بندی سال ۲۰۱۵ و انعقاد توافق برجام در این سال به صورت کامل مورد تأکید قرار گرفت و متعاقبا براساس همکاری سازنده‌ای که ایران با آژانس داشته، به دفعات بازرسان آژانس به ایران سفر کرده‌اند و اماکن مد‌نظر را مورد بازرسی قرار داده و بارها بر صلح‌آمیز‌بودن فعالیت‌های ایران تأکید کرده‌اند، اتهاماتی که متعاقبا مطرح شد، عموما برگرفته از ذهن بیمار و ناسازگار رژیمی است که خودش مهم‌ترین رژیم دارنده فعالیت‌های غیرقانونی هسته‌ای در منطقه است و اساسا عضو نظام پادمانی هم نیست؛ اتهاماتی که علیه ایران از سوی یک رژیم با این ماهیت مطرح می‌شود، نمی‌تواند و نباید ملاک قضاوت و عمل از سوی آژانس قرار بگیرد. مبنای تعامل ما با آژانس مبانی پادمانی است و ایران بیشترین همکاری‌ها را در مقایسه با دیگر کشورهای عضو با آژانس انجام داده است». ناصر کنعانی درباره نگاه تهران به رفتارهای آژانس هم خاطرنشان کرد: «مرجع نظارت فعالیت‌های هسته‌ای ایران آژانس است و ما همواره به این موضوع ملتزم بوده و همکاری کرده‌ایم. ایران همواره تلاش کرده به‌صورت حرفه‌ای با آژانس کار کند و انتظار دارد آژانس در چارچوب‌های حرفه‌ای و خارج از ادعاها و رویکردهای سیاسی با ایران تعامل کند».

در مقابل سخنگوی کاخ سفید، جمعه گذشته (۱۱ شهریور) در واکنش به پاسخ جدید ایران به نظرات ایالات متحده درباره متن پیشنهادی اتحادیه اروپا تأکید کرد: «تهران نباید احیای توافق هسته‌ای را به تعهدات پادمانی و پاسخ به سؤالات آژانس مشروط کند». کارین ژان پی‌یر عنوان کرد: «نباید اجرای دوباره برجام به تحقیقات مرتبط با تعهدات قانونی ایران بر‌اساس معاهده منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای مشروط شود». این مقام کاخ سفید بیان کرد: «درباره تحقیقات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که به مسائل پادمانی مربوط می‌شود، موضع ما کاملا واضح است. ایران باید (به پرسش‌های آژانس) پاسخ دهد. زمانی که مدیر‌کل آژانس به شورای حکام گزارش دهد که مسائل باقی‌مانده شفاف‌سازی و حل‌وفصل شده‌اند، انتظار می‌رود که موضوع ایران از دستور کار آژانس خارج می‌شود؛ ولی (قبل از گزارش مدیر کل) چنین امری رخ نخواهد داد. تحقیقات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره برنامه هسته‌ای ایران سیاسی نیستند و اهرمی برای فشار یا برگی برای چانه‌زنی محسوب نمی‌شوند».

اما چرا اختلافات پادمانی ایران و آژانس دوباره به چالشی برای احیای برجام بدل شده، سؤالی است که دیاکو حسینی در پاسخش به «شرق» می‌گوید: «اختلافات پادمانی فعلی به دلیل تداوم و تشدید تضاد نگاه اروپا، آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با جمهوری اسلامی ایران در‌خصوص فعالیت‌های هسته‌ای است. در این راستا ایران فعالیت‌های هسته‌ای خود و شرایط کنونی را جزء پیامدهای اجتناب‌ناپذیر اقدام دونالد ترامپ برای خروج از برجام می‌داند و در ضمن تهران آنچه را به‌عنوان اتهامات و ادعاهای آژانس و ایالات متحده درخصوص پرونده فعالیت‌های هسته‌ای مطرح شده است، ناشی از تحریکات و جاسوسی‌های اسرائیل می‌داند؛ بنابراین جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارد که اختلافات پادمانی درباره پرونده فعالیت‌های هسته‌ای هم باید در چارچوب سیاسی و مذاکرات وین هم‌زمان با احیای برجام برای همیشه بسته شود؛ چراکه نگاه غرب به پرونده فعالیت‌های اصلی ایران و به‌خصوص خوانش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یک خوانش سیاسی است، نه یک برداشت فنی و حقوقی. اما در مقابل ایالات متحده اعتقاد دارد شرایط کنونی که ایران در آن قرار دارد، اجازه نمی‌دهد پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران به‌صورت سیاسی و بدون پیگیری فنی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و پاسخ به ابهامات و سؤالات آژانس بسته شود».

تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل تصریح می‌کند: «به‌هرحال ایران این استدلال را دارد که در سایه برجام تمام سؤالات، ابهامات و چالش‌ها درباره ابعاد احتمالی نظامی پرونده فعالیت‌های هسته‌ای خود را موسوم به PMD در همان زمان حصول برجام با جامعه جهانی بسته است و اکنون هم باید دوباره با احیای برجام این سؤالات و ابهامات آژانس از دستور کار خارج شود. اما دولت بایدن بر این باور است که سطح و عمق فعالیت‌های هسته‌ای ایران به‌شدت متفاوت از دوران برجام در سال ۲۰۱۵ است؛ بنابراین باید ایران پاسخ‌گوی فعالیت‌های خود و همچنین جواب‌گوی سؤالات و ابهامات آژانس باشد».

کارشناس سابق مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری در ادامه ارزیابی خود از اختلافات ایران و آژانس نگاهی هم به نشست فصلی پیش‌روی شورای حکام در ماه جاری میلادی (سپتامبر) اواخر شهریور دارد و در‌این‌باره می‌گوید: «اگر تا قبل از برگزاری نشست فصلی شورای حکام کماکان اختلافات ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر سر مسائل پادمانی به قوت خود باقی باشد، به احتمال بسیار زیاد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شخص رافائل گروسی به‌عنوان مدیرکل آژانس سعی خواهند کرد از اهرم شورای حکام برای ایجاد انعطاف در تهران استفاده کنند. خصوصا آنکه آمریکا، اسرائیل و اروپایی‌ها هم بی‌میل نیستند که برای ایجاد نرمش در تهران برای پذیرش توافق و عدول از بستن اختلافات پارلمانی به شکل سیاسی به سمت تصویب و صدور قطع‌نامه‌ای محکم‌تر از قطع‌نامه خردادماه با لحنی الزام‌آورتر حرکت کنند». حسینی در ادامه این نکته خود به «شرق» واکنش ایران را درباره هرگونه اقدام آژانس و شورای حکام برای تصویب قطع‌نامه بسیار مبهم می‌داند و اعتقاد دارد: «به همان میزان که تهران می‌تواند به سمت اقدامات سخت‌تر حرکت کند، می‌توان این انتظار را داشت که جمهوری اسلامی ایران برای مدیریت شرایط هم که شده دست به انعطاف دیپلماتیک بزند؛ بنابراین با قاطعیت نمی‌توان گفت ‌واکنش ایران چه خواهد بود».

البته تحلیلگر ارشد حوزه بین‌الملل درباره آینده و سرانجام اختلافات پادمانی ایران و آژانس این ارزیابی را دارد که تهران مسیر بسیار سخت و تقریبا غیرممکنی را برای تحقق خط قرمز خود برای بستن پرونده اختلافات پادمانی با آژانس در پیش‌رو دارد. از‌این‌رو و با درنظرگرفتن واقعیات جاری تقریبا محال به نظر می‌رسد که ایران بتواند در این زمینه به اهداف خود دست پیدا کند.

قلدری  آمریکا

ناصر کنعانی در نشست خبری دیروز خود درمورد عملکرد دولت رئیسی درباره مذاکرات گفت: «همان‌طور‌که می‌دانید تاکنون نشست‌های مختلفی در ارتباط با مذاکرات رفع تحریم‌ها برگزار شده و آخرین دور آن نیز در وین بوده است و پس از آن متن پیشنهادی از سوی هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپایی به طرف‌های مذاکره‌کننده داده شده است. پاسخ ایران در موعد مقرر ارائه شد و متعاقبا پاسخ طرف آمریکایی با تأخیر قابل‌توجهی باز از طریق هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپا دریافت شد». سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان با بیان اینکه ایران برای اینکه نقش متعهدانه و مسئولانه خودش را در ارتباط با توافق برجام و مذاکرات رفع تحریم‌ها ایفا کند، دیدگاه‌های خودش را در این زمینه مجددا به هماهنگ‌کننده منتقل و منعکس کرد و در این ارتباط منتظر دریافت پاسخ طرف‌های مقابل و مشخصا دریافت پاسخ دولت آمریکا هستیم، تصریح کرد: «ما در این زمینه برای اینکه کمک کنیم به پایان خوش این ماراتن و به اهداف مدنظر جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مصالح و منافع ملی دست یابیم و در‌عین‌حال روند را برای شکل‌گیری فضای سازنده در حوزه مناسبات بین‌المللی مهیا کرده و به تثبیت چارچوب‌های چندجانبه بین‌المللی و سیاسی به‌عنوان چارچوب مناسب برای حل‌وفصل بحران‌های پیچیده کمک کنیم، مسئولانه عمل کرده‌ایم. ایران دیدگاه‌های خود را به طرف اروپایی منتقل کرده و منتظریم دیدگاه و پاسخ طرف مقابل را بشنویم. پاسخ ایران سازنده، شفاف و قانونی بود و می‌تواند در صورت وجود اراده سیاسی متقابل زمینه‌ای را فراهم کند، در زمان کوتاه جمع‌بندی مذاکرات انجام شود و توافق صورت گیرد».

در مقابل اروپا و آمریکایی‌ها اعتقاد دارند پاسخ نهایی تهران عملا به احیای برجام آسیب زده و آن را در خطر انداخته است. ولی در حالی که به نظر می‌رسد تهران به دلایل متعدد اراده جدی برای حصول توافق ندارد، برخی دیگر بر این باورند که کماکان رفتارهای واشنگتن عامل اصلی عدم احیای برجام است. در این رابطه خبرگزاری چینی «شینهوا» در گزارشی درباره مذاکرات وین تصریح کرد: «غیرقابل اعتماد بودن و رفتار قلدرمآبانه آمریکا باعث طولانی‌شدن گفت‌و‌گوهای هسته‌ای شده است». در مطلب اخیر شینهوا به قلم گائو وِن چِنگ چنین آمده است: «خوش‌بینی درباره توافق قریب‌الوقوع هسته‌ای ایران در حال رنگ‌باختن است چراکه واشنگتن روز پنجشنبه (هفته گذشته) اعلام کرد آخرین پاسخ تهران در مذاکرات برای نجات توافق ۲۰۱۵ هسته‌ای غیرسازنده است. با وجود فراز و نشیب‌ها در مذاکرات از زمان آغاز آن از حدود یک سال و نیم قبل، تهران همچنان درباره تعهدات سیاسی واشنگتن و تداوم تعهدش با توجه به سابقه بدی که قبلا بر جای گذاشته، مردد بوده است». این تحلیلگر چینی در ادامه می‌نویسد: «اختلاف شدید بین احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه در واشنگتن بر سر توافق هسته‌ای احتمالی با ایران و سیاست تند سختگیرانه آمریکا در قبال این کشور به موانع برای به‌نتیجه‌رساندن مذاکرات هسته‌ای افزوده است».

گائو وِن چِنگ در ادامه تحلیل خود گریزی هم به تأثیر انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره بر رفتار بایدن در مذاکرات هسته‌ای می‌زند و خاطرنشان می‌کند: «درحالی که انتخابات میان‌دوره‌ای نوامبر (کنگره) در راه است، تفرقه سیاسی و نزاع حزبی در ایالات متحده تشدید شده است. قانون‌گذاران حزب جمهوری‌خواه حملاتشان را علیه توافق احتمالی هسته‌ای با ایران شدت داده‌اند و حتی به کارشکنی علیه آن تهدید کرده‌اند. در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره، رئیس‌جمهور ایالات متحده هیچ تمایلی برای صرف سرمایه سیاسی از دولت و حزب دموکرات برای این توافق ندارد».

اما به واقع قلدری آمریکا تا چه حد احیای برجام را به تأخیر انداخته است؟ این سؤالی است که حسینی پیرامون آن اعتقاد دارد: «آنچه از آن به عنوان قلدری آمریکا یا دیگر ابرقدرت‌ها یاد می‌شود، به مفهوم و محتوای اعمال قدرت در نظام بین‌الملل بازمی‌گردد».

تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل در ادامه تبیینش از قلدری آمریکا اذعان می‌دارد: «لزوما قلدری و اعمال قدرت به‌خصوص در مورد کشوری چون ایالات متحده نمی‌تواند مبتنی بر اخلاق باشد، چراکه اصلا اعمال قدرت در هر کشوری به شکل مستقیمی با منافع آن کشور در ارتباط است؛ بنابراین آنچه در نظام بین‌الملل حاکم است تابع قدرت کشورهاست که لزوما امری اخلاقی تلقی نمی‌شود. به همین دلیل اقدامات ایالات متحده آمریکا، چه در دوره دونالد ترامپ برای خروج از برجام و چه در دوره بایدن برای تأخیر در احیای توافق هسته‌ای اگرچه نمی‌تواند از نظر اخلاقی چندان قابل دفاع باشد، اما به شکل مستقیم با مفهوم اعمال قدرت در نظام بین‌الملل و مهم‌تر از آن منافع ایالات متحده آمریکا در ارتباط است».

حسینی در ادامه به «شرق» می‌گوید: «قلدری آمریکا برای احیای برجام یا تأخیر در حصول توافق به شکل مستقیم با منافع ایالات متحده در ارتباط است و چون آمریکا می‌تواند و قدرت آن را دارد که منافع خود را در چارچوب اعمال قدرت و قلدری تعریف کرده و پیش ببرد، شرایط کنونی شکل گرفته است».

خطوط  قرمز  رعایت  شده‌اند  یا  نه؟!

در حالی که پس از ادعای کناررفتن اختلافات پادمانی تهران و آژانس به عنوان پیش‌شرط ایران برای احیای برجام، دوباره این موضوع به چالشی برای حصول توافق تبدیل شده است، در مقابل این گزاره تحلیلی هم وجود دارد که شاید دیگر خطوط قرمز اعلامی از سوی تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی هم ملاک تحلیل قطعی نباشند. چراکه شکننده‌بودن مواضع‌ و تغییر مرزهای انعطاف دولت سیزدهم در قبال خطوط قرمزش جای سؤال‌ها و ابهامات بسیاری را برای صاحب‌نظران به وجود آورده است. به همین دلیل ارزیابی درخصوص محتوای مذاکرات کاری بسیار سخت است تا جایی که هیچ کارشناسی با قاطعیت نمی‌تواند از آینده برجام بگوید. خصوصا آنکه دولت رئیسی، وزارت امور خارجه و به شکل پررنگ‌تر تیم مذاکره‌کننده و مشخصا شخص باقری‌کنی از هرگونه روشنگری و پاسخ به افکار عمومی در جهت اقناع جامعه پیرامون آنچه در وین درباره آن مذاکره شده است، امتناع می‌ورزند. بنابراین مشخص نیست که خطوط قرمز ‌‌تهران تا کجا باقی خواهد ماند؟! کما اینکه ناصر کنعانی در نشست خبری دیروز خود پیرامون تضمین‌های مد نظر جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد: «موضوع تضمین برای ما دو وجه دارد؛ یک وجه آن تضمین لغو تحریم‌هاست به گونه‌ای که ایران از منافع اقتصادی برجام به صورت کامل منتفع شود. بحث دیگر موضوع هسته‌ای و دورکردن آژانس از رفتارها و بازی‌های سیاسی است و اینکه اتهامات سیاسی در مناسبات ایران با آژانس باعث ایجاد خلل و اخلال در روند اجرای توافق نشود». کنعانی مجددا تأکید کرد: «بحث تضمین برای ایران مهم است، هم در حوزه انتفاع اقتصادی و رفع تحریم‌های اقتصای و هم در رفع مشکلات مرتبط با همکاری‌های شفاف و قانونی و سازنده ایران با آژانس».

‌در حالی ناصر کنعانی این مباحث را درخصوص تضمین‌های ایران مطرح می‌کند که علی خضریان، نماینده تهران در مجلس یازدهم وضعیت را به شکلی کاملا متضاد از وزارت امور خارجه می‌بیند. این نماینده تهران یکشنبه در توییتی نوشت: «خطوط قرمز جمهوری اسلامی مبنی بر رفع تحریم‌های برجامی و راستی‌آزمایی آن پیش از گام‌های کاهشی هسته‌ای ایران، در متن پیشنهادی رعایت نشده و راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها به خود آمریکا سپرده شده است». او همچنین می‌نویسد: «اصرار ایران بر ارائه تضمین از سوی آمریکا برای عدم خروج دوباره از توافق و اعمال‌نکردن مکانیسم ماشه نیز تاکنون در متن توافق اخذ نشده است». ‌علی خضریان به عنوان یکی از چهره‌های وابسته به جبهه پایداری در مجلس یازدهم که اصولا سر ناسازگاری با احیای برجام دارند، درباره بخش دیگری از توافق احتمالی که در آن ایران مجاز است تا سقف ۵۰ میلیون بشکه نفت بفروشد به نکته مهمی اشاره می‌کند. عضو کمیسیون در این رابطه اذعان دارد: «آمریکا باید خریدار نفت ایران را تأیید کند و همچنین ایران نمی‌تواند ارز دریافتی را به ارز دلخواه خود حتی غیر از دلار یا یورو تبدیل کند». نماینده مردم تهران گفت: «در صورت توافق، همچنان بیش از ۱۶۰۰ فرد حقیقی و حقوقی ایرانی در فهرست تحریم‌ها باقی می‌مانند و پرونده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز بسته نمی‌شود».

دیاکو حسینی درخصوص نبود یک رویه ثابت پیرامون خطوط قرمز مذاکراتی ایران چنین می‌گوید: «در مذاکراتی مانند مذاکرات هسته‌ای هرکدام از طرفین و به ویژه ایران و آمریکا سعی دارند تا دقیقه آخر حداکثر امتیازات خود را تحمیل کرده و کف مطالبات طرف مقابل را قبول کنند. از این رو تهران هم به شکل مداومی برخی از تضمین‌های خود را با تغییر عبارات و جملات در مقاطع مختلف زمانی مطرح می‌کند تا از آن به عنوان اهرم فشاری برای پذیرش توافق، مطابق با شرایط مد نظرش استفاده کند».

کارشناس پیشین مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری با لحنی صریح‌تر ارزیابی خود را پیرامون خطوط قرمز و تضمین‌های ‌‌ایران برای حصول توافق و احیای برجام این‌گونه بیان می‌کند: «اساسا در نظام بین‌الملل و روابط سیاسی چیزی به نام تضمین معنا و موضوعیت ندارد؛ بنابراین در هیچ توافق و قراردادی به خصوص در تاریخ معاصر چیزی به نام تضمین وجود ندارد. یعنی نمی‌توان قراردادی را یافت که لازمه اجرائی‌شدن آن بین کشورها به ضمانت منوط باشد. حتی زمانی که مرجعی هم به نام دادگاه بین‌المللی وجود دارد باز هم مقوله‌ای به نام تضمین بی‌معناست، چراکه هیچ کشوری نمی‌تواند بر اساس منافع و امنیت خود در برهه‌های متفاوت به صورت ثابت و برای همیشه یک ضمانت اجرائی را با هدف پیش‌بردن توافق و قراردادی با دیگر کشورها بدهد. لذا نمی‌توان جلوی برخی کشورها به خصوص قدرت‌هایی مانند آمریکا را در قبال نقض عهد یا نادیده‌گرفتن برخی توافقات گرفت».‌ به باور حسینی اساسا مسئله تضمین‌ها یک نوع آفت سیاسی در داخل کشور است که از زمان دولت روحانی شروع شد و اکنون هم به دولت رئیسی کشیده شده است. تحلیلگر ارشد حوزه بین‌الملل در ادامه گپ و گفتش با «شرق» این نکته را گوشزد می‌کند: «همان‌گونه که تحقق تضمین برای احیای برجام، آن هم برای آمریکا عملا بی‌معنی است باید برای پایدارکردن برجام به سمتی پیش رفت که توافق احتمالی باید حداکثر رضایت طرفین را به دنبال داشته باشد، چون اگر احیای برجام با تحقق منافع حداکثری طرفین همراه باشد باعث خواهد شد که کشورها به خصوص آمریکا از خروج مجدد از برجام اجتناب کنند».

روابط   تجاری   ایران   و   آمریکا   عامل   احیای   برجام   و   تداوم حیات آن خواهد  بود؟

ناصر کنعانی در پاسخ به سؤال یک رسانه آمریکایی مبنی بر اینکه اگر برجام احیا شود آیا شرکت‌های آمریکایی امکان حضور در ایران را خواهند داشت، بیان کرد: «توافق برجام و توافقی که احتمال می‌رود در آینده انجام شود، تنظیم‌کننده روابط دوجانبه ایران و دولت آمریکا نیست، بلکه حل‌وفصل کننده بحرانی تصنعی و غیرضروری است که در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران با اهداف و انگیزه‌های سیاسی باز شده و تاکنون این پرونده مفتوح باقی مانده است. از این رو موضوع توافق برجام و مذاکراتی که با واسطه اتحادیه اروپا با طرف آمریکایی برقرار است صرفا ناظر بر بستن پرونده ادعایی علیه فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران و انتفاع ایران از برجام است و ناظر بر ارتباطات دوجانبه ایران و آمریکا نیست».

در مقابل این گفته سخنگوی وزارت امور خارجه برخی از تحلیلگران، کارشناسان و ناظران امر مانند حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم این اعتقاد را دارند که اگر در پروسه مذاکرات و احیای برجام، ایران بتواند روابط حداقلی از نظر اقتصادی و تجاری با ایالات متحده آمریکا تعریف و پیگیری کند، می‌تواند از آن به عنوان اهرم و مانعی جدی برای خروج مجدد دولت آینده ایالات متحده از برجام استفاده کند، چراکه به باور این افراد یکی از عواملی که سبب شد دونالد ترامپ از برجام خارج شود به نبود منافع تجاری و اقتصادی برجام برای آمریکا بازمی‌گشت، کمااینکه رئیس‌جمهور سابق آمریکا بارها عنوان داشت که هیچ توجیهی وجود ندارد که آمریکا بخواهد در توافقی بماند که منافع اقتصادی برای واشنگتن تعریف نکرده است. اما تا چه اندازه تعریف روابط اقتصادی و تجاری با ایالات متحده یا اجازه همکاری با شرکت‌های آمریکایی در صورت لغو تحریم‌ها می‌تواند به تداوم حیات برجام کمک کند؟

‌این سؤال «شرق» را دیاکو حسینی با گریزی به چالش‌های عمیق در روابط دو کشور ارزیابی می‌کند و در این رابطه اعتقاد دارد که در سایه واقعیت کنونی و اختلافات عمیق تهران و واشنگتن نمی‌توان گفت که حتی تعریف روابط اقتصادی و تجاری بین ایران و آمریکا در سایه احیای برجام بتواند اختلافات عمیق دو طرف را حل‌وفصل کند. از طرف دیگر موانع بسیار زیادی برای ورود و همکاری شرکت‌های آمریکایی در ایران وجود دارد که مهم‌ترین مانع به خود تحریم‌های ایالات متحده بازمی‌گردد؛ بنابراین به صرف آنکه برجام احیا شود، الزاما راه و مسیر را برای برقراری و تعریف روابط حداقل اقتصادی بین ایران و آمریکا فراهم نمی‌کند.

با این حال تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل در ادامه ارزیابی خود خاطرنشان می‌کند: «با وجود تمام این چالش‌ها، تهران باید به نحوی هوشمندانه در پروسه احیای برجام حرکت و اعلام کند که در صورت احیای برجام و لغو تحریم‌ها هیچ‌گونه استثنائی برای هیچ کشوری در زمینه آغاز همکاری اقتصادی و تجاری با جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. یعنی دولت سیزدهم باید به شکل رسمی و مستقیم از همکاری با هر کشور و شرکتی استقبال کند، حتی اگر این اتفاق در نهایت روی ندهد. اگر ما بتوانیم این ادبیات را به کار ببریم قطعا توپ در زمین آمریکا خواهد بود».