رویارویی چین و آمریکا در خاورمیانه دور از انتظار نیست
جاهطلبی پکن در خلیج فارس
تحولات اخیر در تایوان توجهات را به سوی پروژه افزایش قدرت چین در خارج از آن کشور جلب کرده است. اوایل ماه آگوست نیروهای ارتش چین به دنبال سفر «نانسی پلوسی»، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایپه، مجموعهای از مانورها را در تایوان انجام دادند و بر چگونگی محاصره و مسدودکردن مسیرهای منتهی به آن جزیره در صورت لزوم تأکید کردند.
تحولات اخیر در تایوان توجهات را به سوی پروژه افزایش قدرت چین در خارج از آن کشور جلب کرده است. اوایل ماه آگوست نیروهای ارتش چین به دنبال سفر «نانسی پلوسی»، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایپه، مجموعهای از مانورها را در تایوان انجام دادند و بر چگونگی محاصره و مسدودکردن مسیرهای منتهی به آن جزیره در صورت لزوم تأکید کردند. چین ادعا میکند جزیره تایوان بخشی از سرزمین اصلی چین است و حاضر به پذیرش استقلال تایوان نیست، اما ساکنان این جزیره نمیخواهند تحت سلطه حکومت کمونیستی پکن باشند. بااینحال، جاهطلبی پکن تنها به همسایگی خود محدود نمیشود و این کشور بلندپروازیهایی در خاورمیانه دارد؛ منطقهای که زمانی ایالات متحده بیشترین نفوذ را داشت. در هفتههای اخیر شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه اولین سفر «شی جینپینگ»، رئیسجمهوری چین، به خارج از آن کشور از زمان شیوع کووید۱۹ ممکن است به عربستان سعودی باشد. این سفر هنوز انجام نشده، اما در زمانی که نگرانیهای فزایندهای درباره ایجاد شبکهای از بنادر با کاربری دوگانه در سراسر منطقه اقیانوس هند وجود دارد، چنین سفری از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود. این رویدادهای بهظاهر نامرتبط، چند هفته پس از آن رخ داد که چین سومین ناو هواپیمابر خود به نام فوجیان را در تلاشی برای کاهش شکاف با ایالات متحده و افزایش قدرت نظامیاش، مورد آزمایش قرار داد. این ناو اولین حامل چینی بود که در داخل کشور طراحی و تولید شد و پیشرفتهترین ناو با وزن 80 هزار تن و دارای سیستم پرتاب با کمک پرتابگر الکترومغناطیسی بود. درحالیکه در بلندمدت فوجیان به تلاشهای چین برای گسترش قدرت نیروی دریایی خود کمک خواهد کرد، اثرات کوتاهمدت آن ممکن است محدودتر باشد.به نوشته نشنالاینترست، آزمایش اخیر موشکهای مافوقصوت چین چالشی را برای غرب ایجاد کرده است؛ چالشی که با پیمان آکوس به وجود آمد؛ زیرا بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا متعهد شدند در اوایل سال جاری با یکدیگر برای توسعه سلاحهای مافوقصوت همکاری کنند. به گفته کمیسیون بازنگری روابط اقتصادی و امنیتی ایالات متحده و چین (USCESRC)، درحالیکه چین ناو حامل جدید خود را راهاندازی میکند، تمرکز نیروی دریایی آن کشور بر «عملیات نظامی در مقیاس بزرگ در اطراف حاشیه دریایی خود» باقی میماند. در آینده نزدیک، چین همچنان با چالشهایی روبهرو خواهد بود و از نظر استقرار نظامی، گزینههای محدودی دارد. موازنه قدرت نظامی در اقیانوس هند نشان میدهد تجهیزات نیروی دریایی چین از مجموع تجهیزاتهای دریایی ایالات متحده، ناتو و هند بیشتر است. بنابراین حتی زمانی که ناو جدید عملیاتی شود، پکن باید از جاهطلبی در شمال اقیانوس هند و از طریق خلیج فارس جلوگیری کند. هرچه نیروی دریایی چین از قلمرو اصلی خود عملیات بیشتری انجام میدهد، این چالشها تشدید میشوند. این ایده همانطور که از سوی برخی از تحلیلگران نظامی غربی بیان شده، مرکز توجه کشورهای خلیج فارس نیز قرار دارد که چین ممکن است ناوهای خود را علیه کشورهای کمترقدرتمند مستقر کند؛ مشابه کاری که ایالات متحده در طول جنگ سرد و پس از آن انجام داد. درواقع، در سالهای آینده چین به دنبال بهبود قابلیتهای اعزامی خود برای «مقابله با یک جنگ محدود در خارج از کشور» خواهد بود. این وضعیت بر خلیج فارس نیز تأثیرگذار خواهد بود؛ زیرا این ناو به چین کمک میکند تا بهطور مؤثرتری از منافع تجاری خود محافظت کند. اواخر ژانویه 2022 بود که ژنرال «وی فنگه»، وزیر دفاع چین، گفت پکن و ریاض باید «هماهنگی میان خود را تقویت کنند و به صورت مشترک با شیوههای سلطهجویانه و قلدرمآبانه مخالفت کنند». این اظهارات به دنبال حملات موشکی حوثیهای یمن علیه امارات متحده عربی که محل زندگی بیش از 200 هزار چینی است، مطرح شد. وابستگی چین به منابع انرژی خلیج فارس، آن کشور را در برابر اختلالات عرضه و افزایش قیمت ناشی از درگیری، آسیبپذیر کرده است. این امر چین را وادار میکند تا در صورت لزوم، به دلایل عملی، موضع نظامی جسورانهتری اتخاذ کند. ازبینرفتن اعتبار ایالات متحده و ازدستدادن اعتماد دولتهای خاورمیانه نسبت به پایداری تعهدات امنیتی واشنگتن، این حکومتها را وادار کرده تا اتکای منحصربهفرد خود به ایالات متحده را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و سیاستهای خارجی فعالتری اتخاذ کرده و تنوع روابط امنیتی خود را با دیگر قدرتهای بزرگ برای محافظت در برابر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا بررسی کنند. حکومتهای خاورمیانه چندین رویکرد را در سیاستها و عملکردهای خارجی خود اتخاذ کردهاند و در برابر هشدارهای ایالات متحده در رابطه با روابط با چین از خود مقاومت نشان دادهاند. این کشور متحد یا شریک ایالات متحده نیست، بلکه رقیب و دشمن استراتژیک اصلی آن محسوب میشود. با این وجود، دامنزدن به بیثباتی به نفع چین نیست؛ زیرا نه اراده و نه ظرفیتی برای ایفای نقش امنیتی مشابه نقش ایالات متحده در خاورمیانه دارد. در رویارویی میان قدرتهای بزرگ جهانی، خاورمیانه بهطور فزایندهای از اهمیت استراتژیک برخوردار میشود. سرعت تشدید این رقابت وضعیت فوقالعاده متزلزلی را برای کشورهای خاورمیانه ایجاد کرده است. آنان با محاسبات ژئوپلیتیکی و تجاری جدید، با فشارهای جدید بر مدیریت امنیت ملی و توسعه اقتصادی خود روبهرو هستند. این امر میتواند تلاش آنان را برای حفظ روابط با این قدرتها از طریق وادارشدن به انتخاب میان دو گزینه حفظ مشارکت امنیتی با ایالات متحده یا تقویت مشارکتهای اقتصادی و فناوری با چین پیچیده کند. کشورهای خاورمیانه از افزایش نگرانی آمریکا در مورد چین آگاه هستند و نمیخواهند گرفتار درگیری بین دو قدرت بزرگ شوند. با وجود تردیدها درباره تعهد آمریکا به حفاظت از امنیت کشورهای منطقه، آنان اذعان دارند که هیچ جایگزینی برای حضور نظامی آمریکا در منطقه بهمنظور جلوگیری ازحمله نظامی یا سایر اقدامات تهدیدآمیز وجود ندارد.
بنابراین دولتهای منطقه تمایل دارند منابع حمایتی خود را تنوع بخشند تا از وضعیت وابستگی مطلق به واشنگتن اجتناب کرده و روابط استراتژیک خود را با ایالات متحده از طریق توسعه روابط با بزرگترین رقیب و دشمن آن یعنی چین تکمیل کنند. با این وجود، تشدید رقابت، دولتهای خاورمیانه را تحت فشار قرار میدهد تا در کنار یکی از این دو قدرت جهانی (چین یا آمریکا) قرار گیرند. در نتیجه، آنان ممکن است مشارکت امنیتی با ایالات متحده یا مشارکت اقتصادی و فناوری با چین را از دست بدهند. در عصر رقابت جهانی، واشنگتن انتظار دارد متحدانش در سراسر جهان دست به انتخابهای سخت و بیرحمانهای بزنند. از اینرو، کشورهای خاورمیانه باید ضمن درک نگرانیهای جدی آمریکا و محدودیتهایی که این نگرانیها برای مشارکت اقتصادی و فناوریشان با چین ایجاد میکند، روابط ژئواکونومیک خود را با چین مدیریت کنند.