|

مسیر سنگلاخ برای تحصیل کودکان مهاجر

آمار معلوم نیست؛ اما گفته شده امسال 200‌ هزار تا 600 هزار کودک و نوجوان افغانستانی در ایران، در گیرودار مسائل اداری، امنیتی و هویتی هستند و امکان دارد از چرخه تحصیل بازبمانند. گرفتن برگه حمایت تحصیلی از اداره اتباع و دفتر کفالت یا نداشتن برگه حمایت تحصیلی از آنجا یا یک درجه پایین‌تر از آن، پرشدن مدارس در مناطق مختلف تهران و مشهد و دیگر شهرها در کنار ثبت‌نام نکردن مدیران مدارس از‌جمله مسائلی است که باعث می‌شود این دانش‌آموزان از نشستن در پشت نیمکت‌های تحصیلی بازبمانند.

مسیر سنگلاخ برای تحصیل کودکان مهاجر

مینا نصر: آمار معلوم نیست؛ اما گفته شده امسال 200‌ هزار تا 600 هزار کودک و نوجوان افغانستانی در ایران، در گیرودار مسائل اداری، امنیتی و هویتی هستند و امکان دارد از چرخه تحصیل بازبمانند. گرفتن برگه حمایت تحصیلی از اداره اتباع و دفتر کفالت یا نداشتن برگه حمایت تحصیلی از آنجا یا یک درجه پایین‌تر از آن، پرشدن مدارس در مناطق مختلف تهران و مشهد و دیگر شهرها در کنار ثبت‌نام نکردن مدیران مدارس از‌جمله مسائلی است که باعث می‌شود این دانش‌آموزان از نشستن در پشت نیمکت‌های تحصیلی بازبمانند. با وجود انتقادات و اعتراضات تندی که فعالان مدنی جامعه مهاجر و حامیان آن، نسبت به این رویکرد انجام داده‌اند؛ اما آموزش و پرورش و اداره اتباع وزارت کشور به‌عنوان متولیان امر در سکوت با آن روبه‌رو شده‌اند و بازخورد جدی واکنشی نسبت به این اعتراضات و مطالبات نشان نداده‌اند.

 

 

«سال گذشته سال بسیار سختی برای ما بود. سالی که کشوری سقوط کرد و امیدهای زیادی تبدیل به ناامیدی شد. پس از آن دختران زیادی رفتن به مدرسه برایشان نه یک آرزو بلکه رؤیایی دست‌نیافتنی شد. در‌این‌میان عده‌ای توانستند جان‌شان را بردارند و به کشورهای مختلف پناه ببرند یا از ترس جان یا نبود نان یا برای تحصیل به دیگر کشورها پناه بردند». «تعداد زیادی از دختران افغانستانی، تنها امید این روزهای‌شان، مدرسه‌های خودگردان است و مستأصل می‌آیند تا ببینند آیا می‌توانند نام‌نویسی بکنند یا نه؛ آنان نگران‌اند و مستأصل که نکند مدرسه‌ای که مراجعه می‌کنند، ظرفیتش پر باشد و جایی برای آنها نباشد». «آنها که حالا دیگر مانند نسل چهار دهه قبل نیستند؛ بلکه نسلی‌اند که دغدغه تحصیل دارند و هرگونه مانع برای یادگیری و مدرسه‌رفتن مشکل مهمی برای آنهاست...».

این سخنان و دغدغه‌های سه نفر از مدیران مدارس خودگردان است که دریافتم با وجود مسائل و مشکلات، مایل به درج نام و صحبت‌های خود نیستند؛ چرا‌که ترس از اینکه برای‌شان مشکلی پیش بیاید، همراه‌شان است.

هرچند یکی از این مدیران مدرسه خودگران سخنانی مشابه را در صفحه اینستاگرام خود نوشته و در انتها از تمام بازدیدکنندگان درخواست کمک و راه‌حل کرده بود. یکی دیگر از مدیران مدارس خودگردان که سابقه 20ساله در این امر دارد، نیز در گفت‌وگویی اذعان کرد تقاضای ثبت‌نام از سوی بچه‌ها امسال و سال قبل به بیش از حد رسیده است؛ درحالی‌که امکانات مدرسه او در حد صفر است و از لحاظ بودجه و حتی تهیه کتاب‌ها نیز دچار کمبود شدید است و نمی‌تواند پذیرای این‌همه دانش‌آموز جدید باشد. مدارس «خودگردان مهاجران» به مدارسی گفته می‌شود که افراد فرهنگی و فعالان دلسوز آموزش و تحصیل مهاجران با توان و کمک مالی خود و با توجه به نیاز و ضرورت آموزش برای کودکان و نوجوانان مهاجر افغانستانی در ایران ایجاد می‌کنند و بدون کمترین یاری و حمایت مالی از نهادهای دولتی مثل وزارت آموزش و پرورش و سازمان‌های بین‌المللی ویژه مهاجران، در راستای تحصیل دانش‌آموزان مهاجر فاقد مدرک اقامت با افرادی نیمه‌حرفه‌ای و داوطلب شروع به کار می‌کنند. مدیران این مدارس گفته‌اند جمعیت دانش‌آموزانی که نمی‌توانند در مدارس دولتی ایران ثبت‌‌نام کنند، نسبت به سال‌های گذشته به‌شدت افزایش یافته است. به نظر می‌رسد با این شرایط گزینه مدرسه خودگردان می‌تواند گزینه موفقی باشد؛ البته اگر آموزش و پرورش و اداره اتباع وزارت کشور برای ایجاد چنین مدارسی تسهیلاتی فراهم کنند و برای علاقه‌مندان دلسوز ایرانی یا فعالان مدنی مهاجر علاقه‌مند که دوست دارند در این امر اقداماتی انجام دهند، سنگ‌اندازی نکنند.

گرفتن مجوز برای مدارس خودگردان مشکل مهم و عمده تأسیس‌کنندگان است که برای گرفتن باید از هفت‌خان رستم گذر کنند.

و شاید چکیده تمام این مسائل نکته‌ای باشد که یکی دیگر از مدیران این مدارس عنوان کرده و همکاری و حمایت و یاری دولت را در این امر تشریح کرده و توضیح داده است: «پول مدرسه خودگردان را که نمی‌شود توقع داشت دولت بدهد، باید دنبال پول رفت یا از خود بچه‌ها گرفت. فقط مجوز درست و حسابی باید بدهند. مجوز بیاید کتاب می‌آید. معلم می‌آید. شماره حساب حقوقی می‌آید و هزار تا کار می‌توان کرد». با وجود اینکه در باب مدارس خودگردان حرف‌وحدیث بسیار است؛ اما فعالان این امر چندان علاقه‌‌ای به گفت‌وگوی صریح و ذکر اسم‌شان نداشتند و هر سه این دوستان دردسرها و مشکلات پس از چاپ و نشر را دلیل این پنهان‌کاری عنوان کردند.