جوابیه رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی به گزارش «صنفی، سیاسی است»
در پی اتفاقات اخیر دانشکده ادبیات و مؤسسه لغتنامه دهخدا، روزنامه «شرق» مطلبی با عنوان «صنفی، سیاسی است» را در شماره 4375 مورخ 23 شهریور منتشر کرد. دانشکده ادبیات در نامهای که به امضای رئیس دانشکده، دکتر عبدالرضا سیف رسیده است، به این مطلب پاسخی داده که طبق عرف و قانون مطبوعات در همین صفحه منتشر میشود.
شرق: در پی اتفاقات اخیر دانشکده ادبیات و مؤسسه لغتنامه دهخدا، روزنامه «شرق» مطلبی با عنوان «صنفی، سیاسی است» را در شماره 4375 مورخ 23 شهریور منتشر کرد. دانشکده ادبیات در نامهای که به امضای رئیس دانشکده، دکتر عبدالرضا سیف رسیده است، به این مطلب پاسخی داده که طبق عرف و قانون مطبوعات در همین صفحه منتشر میشود.
بازخوانی اتهامات تاریخگذشته رسانههای بیگانه به دانشگاه تهران در گزارش «شرق»
مطلب مندرج در صفحه 11 روزنامه شرق بهتاریخ 23/6/1401 حاوی موارد کذب و شایعهپردازی علیه مدیریت دانشگاه تهران، ریاست دانشکده ادبیات و نیز ریاست مؤسسه لغتنامه دهخدا بود که هفتهها پیش بارها و بارها از سوی رسانههای بیگانه منتشر شده بود. در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید این مطلب با امضای فردی در «روزنامه شرق» منتشر شد که مسئول ستاد یکی از سران فتنه در سال 88 بوده و همصدایی وی با رسانههای بیگانه برای ایجاد شبهه در نظام دانشگاهی ایران اسلامی، در مقطع فعلی کاملا طبیعی است؛ اما با توجه به کهنگی مطالب مطرحشده، رویکرد دیرهنگام روزنامه به آنها حداقل از حیث معیارهای حرفهای روزنامهنگاری غیرطبیعی مینماید. در بخشی از مطلب، نویسنده از گزارشهای متعددی نام میبرد که «از سوی استادان و دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درباره دخالتهای مدیریت جدید در جزئیترین امور آموزشی و اداری دانشگاه منتشر شده». نکته جالب در این فراز از گزارش این است که گزارشگر از شدت شتابی که در محکومکردن ریاست دانشکده ادبیات داشته، متوجه نشده که رئیس دانشکده نمیتواند «در جزئیترین امور آموزشی و اداری دانشگاه» دخالت کند و حیطه مدیریت او صرفا امور آموزشی و رفاهی دانشکده است و اگر منظور گزارشگر امور آموزشی و رفاهی دانشکده بوده، اساسا تدبیر در همه امور دانشکده، اعم از امور جزئی و کلی، در زمره وظایف رئیس دانشکده است و اگر گزارشی هم در این مورد واصل شده باشد، نشاندهنده حسن انجام وظیفه رئیس دانشکده خواهد بود.
در ادامه، گزارشگر با نامبردن از ریاست دانشکده ادبیات، به کلیگویی علیه وی پرداخته و بدون ذکر هیچ شاهد و دلیل و بیّنهای مینویسد: «اینک عملکرد چندماهه سیف نشان میدهد که انتخاب رؤسای دانشگاهها و دانشکدهها توسط استادان و گروههای آموزشی تا چه میزان ضروری است». ملاحظه میکنید که چنین مطلبی تا چه حد بیاساس و خالی از محتوای مستند است و درواقع با چنین الگویی از انتقاد هر شخص حقیقی و حقوقی را میتوان زیر سؤال برد. گزارشگر همچنین با انتساب جملهای به یکی از اساتید صاحبنام دانشگاه تهران (دکتر شفیعیکدکنی) مبنی بر اینکه «اصل اول برای دولتها و مسئولان باید ایران باشد و نیست»، کوشیده، بدون ارائه هیچ مستندی درباره این گفته، این استاد خوشنام دانشکده ادبیات را در برابر نظام دانشگاهی کشور قرار دهد و در ادامه نتیجهگیری بیارتباطی از این استناد میکند و مینویسد: «حالا ریاست دانشکدهای که شفیعیکدکنی سالها در آن تدریس کرده، بر عهده فردی است که عملکرد چندماههاش از جنبههای مختلف با اعتراض مواجه شده است». خواننده بیطرف بهراحتی میتواند در این فراز از گزارش هم فقدان استناد و بیپایهبودن انتقاد وارده را بهوضوح مشاهده کند. گزارشگر در ادامه، بازهم بدون اشاره به آن بخش از عملکرد رئیس دانشکده که به قول او «مورد اعتراض واقع شده»، مینویسد: «عملکردش در همین چند ماه نشان میدهد که آنچه در حافظه جمعی استادان و دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران از عملکرد قبلی او وجود داشته تا چه میزان پایه در واقعیت داشته است». سرانجام گزارشگر مجبور میشود تمام مستنداتی را که علیه رئیس دانشکده ادبیات در اخبار دارد، رو کند؛ همه دلایل، شواهد و بیّنات او در این زمینه این است: نامهای مجعول که سرنخهای تهیه آن در خارج از مرزها در حال پیگیری است و معدود اشخاص حقیقی که نامشان در آن نامه آمده، با پیبردن به ماهیت آن، ضمن ارسال پیام برای ریاست دانشکده، از محتوای آن اعلام برائت کردهاند. گزارشگر سپس به انتشار عین تهمتها و اکاذیب منتشر در نامه مجعول پرداخته و آنها را بازنشر کرده است که پاسخگویی به این اتهامات بیپایه، غیرمستدل و کذب، قبلا از سوی جمعی از دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران صورت گرفته و در اینجا مجال تکرار آنها نیست.
گزارشگر، فراز پایانی گزارش را به ادعاهای غیرمستند درباره مؤسسه لغتنامه دهخدا و مدیریت جدید آن که از چهرههای علمی و ادبی کشور است، اختصاص داده و از نامه سرگشادهای یاد میکند که 8 تن از مؤلفان لغتنامه دهخدا علیه وی، برای وزیر علوم نوشتهاند. نامه مورد اشاره گزارشگر، درواقع خبری است که اولینبار در سایت «مؤسسه میراث مکتوب» منتشر شد و فقدان نام امضاکنندگان نامه بلافاصله مورد اعتراض مؤسسه لغتنامه قرار گرفت که مسئولان انتشاردهنده خبرنامه (مؤسسه میراث مکتوب) پاسخ غیرقابل قبول «محفوظبودن اسامی» را دادند و همگان آگاهند که «نامه سرگشاده»، نامهای است که برای آگاهی عموم نوشته میشود و نام امضاکنندگان آن نمیتواند محفوظ باشد؛ چراکه در چنین فرضی هر کسی میتواند علیه دیگران نامهای سرگشاده حاوی اتهامات و تهمتهای مختلف بنویسد و نام خود را هم محفوظ بدارد. بههرحال بررسیها نشان میدهد حداقل چند تن از کسانی که مسئول مؤسسه میراث مکتوب شفاها ادعای امضای نامه از سوی ایشان را کرده، در این مورد اعلام نارضایتی کردهاند و تا زمانی که اسامی امضاکنندگان نامه از سوی مؤسسه میراث مکتوب اعلام نشود، چنین نامهای از موارد کذب خواهد بود. ضمن اینکه گزارشگر روزنامه شرق با انتشار متن نامه ادعایی و بدون امضا، درواقع به بازنشر دروغها و تهمتهایی پرداخته که در هفتههای اخیر نقل رسانههای بیگانه بوده است و درواقع کاری که او انجام داده، به قول خودش «اختراع دوباره چرخ» بوده است. گزارشگر در بخشی از متن نامه ادعایی و بدون امضای منتشرشده از سوی مؤسسه میراث مکتوب به تعطیلی «لغتنامه بزرگ فارسی» اشاره کرده که بارها از سوی مسئولان فعلی مؤسسه لغتنامه رسما تکذیب شده است.