و حالا الهه...
حالا در تحریریه «شرق» و هممیهن و چند تحریریه در استانهای کردستان، اصفهان و سیستانوبلوچستان چند صندلی خالی است. صندلی خبرنگارانی که به گفته وکلایشان و خانواده آنها و همچنین اهالی تحریریهها هرچه کردهاند در چارچوب قانون و دستورات رسانهشان اتفاق افتاده است.
شهرزاد همتی: حالا در تحریریه «شرق» و هممیهن و چند تحریریه در استانهای کردستان، اصفهان و سیستانوبلوچستان چند صندلی خالی است. صندلی خبرنگارانی که به گفته وکلایشان و خانواده آنها و همچنین اهالی تحریریهها هرچه کردهاند در چارچوب قانون و دستورات رسانهشان اتفاق افتاده است.
الهه محمدی، خبرنگار حوزه زنان، یکی از همانهایی است که از روز پنجشنبه بازداشت شده و صندلیاش در روزنامه هممیهن خالی شد. نیلوفر حامدی و الهه، 17 مرداد همین امسال، برای نوشتن بهترین گزارشهای اجتماعی در یک سال گذشته جایزه بهترین خبرنگاران را دریافت کرده بودند و حالا هرکدامشان به دلیلی که هنوز برای هیچکدام از ما روشن نیست، در بازداشت به سر میبرند.
ما نهتنها نگران دوستانمان و تکههایی از خاطرات سالهای کاریمان هستیم، بلکه با نگرانی به حیثیت شغلمان میاندیشیم. ما مرغهای عروسی و عزا که هر روز از یک جانب متهم میشویم و حالا در روزهای ملتهب مطبوعات ایران، هر روز یکی از ما کم میشود و در سکوت کار میکنیم.
تحریریه همه امید ماست. همه مایی که تعدادمان روزبهروز کمتر میشود. خسته از جملات کلیشهای مثل این جمله که عشق به نوشتن و بوی کاغذ کاهی روزنامه ما را زنده نگه داشته، به مسئولیتهایی فکر میکنیم که بهعنوان خبرنگار بر عهده ماست.
الهه محمدی از بیحاشیهترین خبرنگاران حوزه اجتماعی و زنان ایران، در شرایطی زندانی است که ما امید داشتیم دوستان دربندمان زودتر از زندان آزاد شوند. حالا با این ترس مدام که چه بر سر ما، آنها و بر سر حرفه ما میآید، در بهت و غمی جانکاه مجبوریم روزنامه منتشر کنیم، مطالب را آماده کنیم و برای هم وانمود کنیم که هیچ اتفاقی نیفتاده؛ اما این حفرههای خالی در قلب ما روزبهروز عمیقتر و جانکاهتر از پیش میشوند.
حالا که در حال نوشتن این چند خط هستیم، احتمالا همکارانمان در روزنامه هممیهن در سکوت صفحاتشان را آماده میکنند و مثل ما فکر میکنند که پایان این روزها چگونه رقم میخورد؟ درها بالاخره باز میشوند، دختران ما دوباره به تحریریه بازمیگردند، احتمالا دوباره دور هم جمع میشویم و بلندبلند میخندیم، احتمالا صدای آرام گریههایمان قطع میشود؛ اما چیزی مثل یک زخم تا ابد روی قلب همه ما باقی میماند. زخمی که روزبهروز عمیقتر شد و هیچکس نفهمید چرا انگشت اتهام به سوی ما نشانه گرفته شد. ما هرچند اندوهگین هستیم، اما میدانیم عدالت همیشه میتواند نجاتدهنده باشد.
این عکس، این عکس خوشحال، برای روز 17 مرداد است. روزی که الهه و نیلوفر از انجمن صنفی روزنامهنگاران جایزه بهترین روزنامهنگاران را دریافت کردند. این عکس را منتشر میکنیم تا وقتی آزاد شدند به آنها نشان بدهیم و بگوییم یک روزی که خیلی دور نبود، چقدر با دیدن این خندههای واقعی گریه کردیم... .