چند حذف بیدلیل
این روزها دختران و زنان در خیابانها، مدارس و دانشگاهها هرکدام بهگونهای درباره خواسته خود سخن میگویند. شاید از اینرو بود که شهرداری تهران سعی کرد با نصب یک تابلونگاره به قدردانی از زنان سرزمین ایران بپردازد؛ پروژهای که موفق نبود و تبدیل به شکست در عرصه ارتباطی شد. شهرداری یک تلاش ناموفق دیگر نیز در این زمینه انجام داد و آن نصب بیلبورد «زیباترین پرچم ایران» بود که در دستان یک زن قرار داشت.

این روزها دختران و زنان در خیابانها، مدارس و دانشگاهها هرکدام بهگونهای درباره خواسته خود سخن میگویند. شاید از اینرو بود که شهرداری تهران سعی کرد با نصب یک تابلونگاره به قدردانی از زنان سرزمین ایران بپردازد؛ پروژهای که موفق نبود و تبدیل به شکست در عرصه ارتباطی شد. شهرداری یک تلاش ناموفق دیگر نیز در این زمینه انجام داد و آن نصب بیلبورد «زیباترین پرچم ایران» بود که در دستان یک زن قرار داشت.
پرچمی که رنگهای پرچم ایران را برعکس قرار داده بود و بسیاری را حیرتزده، وادار به واکنش کرد و این سؤال مطرح شد که واقعا در شهرداری چه خبر است؟ اما امیدوارانه میتوان اینطور برداشت کرد که حداقل در شهرداری تهران، فریاد زنان و دختران شنیده شده است. این روزها این توقع وجود دارد که دیگر دستگاههای دولتی و عمومی نیز قدمهایی در این زمینه بردارند. شاید این توجه را بتوان از فراگیرترین رسانه این روزها آغاز کرد؛ یعنی صداوسیمای ملی. البته منظور بخش خبری آن نیست که نمیتوان انتظاری از آن داشت. شاید گام اول تغییر نحوه حضور زنان و دختر در نماهنگ سرود ملی ایران باشد؛ همان نماهنگی که خون را در بدنمان به جوش میآورد و قرار است به یادمان بیاورد چقدر ایران عزیزمان را دوست داریم و هر شبکه صداوسیما با نماهنگی خاص خود سرود ملی را پخش میکند. البته میتوان حتی این گام را کوچکتر برداشت و این درخواست را از شبکه پویا داشت. همان شبکه مخصوص کودکان که برنامههای آموزشی و سرگرمکننده برای گروه سنی زیر 15 سال تهیه میکند. وقتی نماهنگ سرود ملی این شبکه را مشاهده کنید، از ورزشکاران پسر و مردانی که در عرصههای مختلف توانستهاند افتخارآفرینی کنند تا مردان جانباز و بازمانده دفاع مقدس را میتوان در آن مشاهده کرد؛ مردانی که به انواع مختلف برای اعتلا و آبادانی کشورمان قدمی بردارند.
اما نکته مهم، غیبت زنان و دختران در این نماهنگ است. البته نه اینکه اصلا نباشند، هستند؛ در حد اینکه از کنار حوضی در مکانی تاریخی بگذرند یا از خیابان و مقابل یک تابلو عبور کنند. حتی خبری از ورزشکاران زن یا مدالآوران نخبه المپیادها یا همان رسم معمول و چهره زنان همسر جانباز و رزمنده هم نیست. این جای خالی بزرگ و حذف زنان و دختران در این روزها بیشتر به چشم میآید و این سؤال را بار دیگر یادآوری میکند که دختران ایران زمین چه سهمی در افتخارآفرینی برای کشورشان دارند؟ راستی اگر دختران ایرانزمین که مخاطب این شبکه هستند، خود را جزئی از جامعه امروز نبینند، چگونه میتوانند برای خود نقشی در فردای ایران تعریف کنند؟ البته زنان سالهاست درباره این حذفشدن و عدم رعایت برابری در عرصههای مختلف گفته و نوشتهاند اما کمتر توجهی به آنان شده است؛ مصداق آن را میتوان در تحقیقی که اشرف بروجردی با عنوان «درآمدی بر جایگاه زنان در مناصب قدرت (مطالعه موردی زنان در جمهوری اسلامی ایران» در پژوهشنامه زنان منتشر کرده است، مشاهده کرد. طبق این تحقیق که ایسنا به آن استناد کرده است، سهم مدیریتی زنان در مقابل مردان در سالهای 96 تا 98 بسیار اندک است؛ بهطوریکه در مقابل ۶۷هزارو ۹۸۳ مدیر مرد تنها پنجهزارو ۶۰ مدیر زن حضور داشتند؛ یعنی مردان در مدیریت ایران سهم ۹۳.۷درصدی داشتهاند و علیرغم اینکه احزاب حداقل در دولت دوازدهم به ریاستجمهوری حسن روحانی درخواست 30درصدی حضور زنان را داشتهاند، فقط 6.3 درصد سهم برایشان در نظر گرفته شده است.
این روزها توجهها به مسائل زنان بیشتر جلب شده است و سؤالاتی درباره اتفاقاتی که به نظر ضروروی نمیرسند، مطرح میشود. مثلا اینکه بسیاری از ما سالهاست به عدم همنشینی زنان و مردان در مناسبتهای سیاسی و سخنرانیها عادت کردهایم اینکه زنان همیشه باید پشت مردان باشند. چرا همنشینی رخ نمیداده است؟
در کنفرانسهای دانشگاهی یا... این روند صورت میگرفته است اما وقتی قرار بر حضور در مکانهای خاص میشده، ناگهان زنان باید پشت مردان مینشستند و البته دلیلی هم برای آن آورده نمیشده است. یا یکی از اقداماتی که این روزها شاهد آن هستیم و در دانشگاههای مختلف رخ داده است، همین جدایی سلفها و رستورانهای دختران و پسران است؛ هرچند اکنون خود دانشجویان اقدام کردهاند و در دانشگاههای مختلف سلفهای خود را یکی میکنند. راستی کسی جوابی برای این سؤال دارد که دلیل جدایی سلفها در دانشگاهها چیست؟از چه زمانی این اتفاق افتاده است؟ اصلا چرا باید اینهمه هزینه صرف این جدایی میشد؟ در شبکههای اجتماعی سؤالهای سادهای در این زمینه میپرسند؛ همچون اینکه مگر دانشجویان در تمام ساعات کلاس در کنار هم بدون اتفاق خاصی درس نمیخوانند؟ مگر قرار است موقع ناهار و غذا چه اتفاقی بیفتد؟ این روزها که مطالبه برابری شنیده میشود، توجه به این نکتهها که به نظر کوچک میرسند، میتواند مهمتر از هر زمان دیگری باشد؛ البته اگر قرار بر شنیدن و توجه باشد. این نکتههایی است که هرکدامشان به نوعی یادآور و نشانه حذف دختران و انداختن فاصله بین آنان، جامعه و کشور است.