گزارش «شرق» از چرایی تغییر موضع دولت رئیسی درباره پاییز و زمستان سرد
دوربرگردان یک ایده
بهطور مشخص تا چند وقت پیش، ایران امیدوار به تأثیرگذاری پاییز و زمستان سرد اروپا و پررنگشدن اهرم فشار انرژی بر قاره سبز برای ایجاد انعطاف در مواضع برجامی بود تا توافق احتمالی با شروط مدنظر تهران انجام شود؛ اما اکنون به نظر میرسد شرایطی که بعد از اعتراضهای چند هفته گذشته ایجاد شده و نیز تبعاتی که به واسطه شایعه ارسال پهپاد ایران به روسیه بر سیاست خارجی تهران سایه انداخته است، عملا به پاییز و زمستان مدنظر دولت رئیسی ختم نشد؛ تا جایی که در یک تغییر تاکتیک آشکار، تهران دیگر منتظر زمستان سرد نیست.
شرق: بهطور مشخص تا چند وقت پیش، ایران امیدوار به تأثیرگذاری پاییز و زمستان سرد اروپا و پررنگشدن اهرم فشار انرژی بر قاره سبز برای ایجاد انعطاف در مواضع برجامی بود تا توافق احتمالی با شروط مدنظر تهران انجام شود؛ اما اکنون به نظر میرسد شرایطی که بعد از اعتراضهای چند هفته گذشته ایجاد شده و نیز تبعاتی که به واسطه شایعه ارسال پهپاد ایران به روسیه بر سیاست خارجی تهران سایه انداخته است، عملا به پاییز و زمستان مدنظر دولت رئیسی ختم نشد؛ تا جایی که در یک تغییر تاکتیک آشکار، تهران دیگر منتظر زمستان سرد نیست. این را ناصر کنعانی در نشست خبری روز گذشته خود با خبرنگاران مطرح کرد.سخنگوی دستگاه سیاست خارجی ایران، در پاسخ به این پرسش که برخی میگویند ایران برای ازسرگیری مذاکرات منتظر رسیدن زمستان در اروپاست، گفت: «ما منتظر چیزی در این زمینه نیستیم. منتظر زمستان نیستیم و در اولین روزی که آمریکاییها اراده خود را نشان دهند، میتوانیم در مسیر حصول توافق حرکت کنیم. ما نیازمند هیچ بازه زمانیای نیستیم. ما اثبات کردهایم پایبند به میز مذاکره هستیم. ما مذاکره برای مذاکره انجام نمیدهیم؛ مذاکره میکنیم که به اجرای توافق برگردیم. همانطورکه پیش از این گفتهام، ایران کشوری است که در عمل نشان داده اگر توافق کند، به روند اجرای توافق پایبند است و به تعهدات خود عمل میکند و ما با طرفی مواجه هستیم که پیش از این از توافق خارج شده و به تعهدات خود عمل نکرده است. در همین چارچوب برای توافق نیازمند تضمین هستیم که رفتار گذشته تکرار نشود».اما چه شد که تهران دست به این تغییر نگاه زد و عملا پاییز و زمستان سرد دیگر مبنای تحلیل و موضعگیری برجامی مقامات دولت سیزدهم نیست؟ این پرسشی است که علی بیگدلی در پاسخ به آن میگوید: «اکنون با گذشت نیمی از عمر پاییز، نهتنها اروپاییها به سمت انعطاف در موضع گیری برجامی، پذیرش پیششرطهای تهران و انجام توافق به هر قیمتی نرفتهاند، بلکه قاره سبز، سه کشور اروپایی عضو برجام (آلمان، فرانسه و انگلستان) و بهویژه اتحادیه اروپا، موضعی هجومیتر را در قبال ایران در پیش گرفتهاند». این استاد دانشگاه در ادامه تحلیل خود، این نکته را به «شرق» خاطرنشان میکند که نباید در این بین برخی تحولات بهویژه مسائل یک ماه گذشته را در ایجاد این سیاست هجومیتر اروپاییها علیه ایران نادیده گرفت و به تبع آن اساسا پاییز و زمستان سرد مبنای موضعگیری اروپاییها در قبال مذاکرات نیست.
کارشناس ارشد مسائل اروپا، به تأثیرگذاری آمریکاییها بر نگاه برجامی قاره سبز هم صحه میگذارد و در این رابطه به «شرق» میگوید: «اگرچه در دوره دونالد ترامپ، اروپاییها سعی کردند با یک فاصلهگیری دیپلماتیک از واشنگتن، کماکان ایران را مجاب به حفظ برجام کنند، اما در دوره جو بایدن ما عملا با همراهی، همسویی و حمایت اروپا از آمریکا مواجه هستیم. حتی این همراهی و حمایت اروپا به مراتب بیشتر از گذشته شده است؛ تا جایی که اکنون اروپا و آمریکا در یک جبهه قرار دارند. بنابراین بایدن هم بهراحتی میتواند نگاه خود را به اروپاییها تزریق کند». با این برآورد، بیگدلی میگوید: «چون جو بایدن اکنون به واسطه انتخابات میاندورهای کنگره، مذاکرات برجامی را از دستور کار خارج کرده است، اروپاییها نیز تمایلی ندارند مذاکرات از سر گرفته شود. بااینحال، اگر ایران کانال مذاکره با اروپا را گرم نگه میداشت، شاید اروپا میتوانست تأثیرات مثبتی بر جو بایدن برای مذاکره و احیای توافق داشته باشد، درحالیکه ما عکس آن را شاهد هستیم».
بیگدلی اگرچه اذعان دارد که شاید در مقطعی پیش از آغاز پاییز، اروپاییها سعی کردند به هر طریقی ایران را با پذیرش توافق به بازار انرژی بازگردانند، اما اکنون شرایط به کلی متفاوت از گذشته است. این کارشناس مسائل اروپا، رفتار و سیاست برجامی تهران را در قبال قاره سبز منعطف و مبتنی بر واقعیات نمیداند و بر همین اساس معتقد است: «اگر برخی جریانهای سیاسی و نهادهای غیرتخصصی در این زمینه اظهارنظر نمیکردند یا به دولت فشاری وارد نمیشد، شاید اکنون شرایط بهطور کلی متفاوت بود. به همین واسطه تهران در همان دو ماه قبل میبایست از تلاشهای میانجیگرانه اروپاییها بهویژه بسته پیشنهادی بورل برای برجام استفاده کند».
بیگدلی گفتوگوی خود با «شرق» را با تأکید بر این نکته مهم ادامه میدهد که اگر دولت رئیسی از فرصت میانجیگری اتحادیه اروپا در دو ماه پیش استفاده میکرد و فضای مذاکرات را در روندی مثبت پیش میبرد، قطعا اروپاییها حتی با آغاز اعتراضات دست به موضعگیری تند، رادیکال و اعمال بستههای تحریمی علیه ایران نمیزدند؛ چراکه از دیدگاه این کارشناس بینالمللی، فضای مثبت مذاکرات بهعنوان یک اهرم در جهت ایجاد انعطاف و تعدیل مواضع اروپا عمل میکرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه موضوعات دیگری مانند شایعه ارسال پهپاد از سوی ایران به اروپا هم میتواند در قالب مذاکرات احیای برجام در حاشیه قرار بگیرد، به «شرق» میگوید: «ناامیدی و سرخوردگیهای اروپاییها از احیای برجام به واسطه فرصتسوزی تهران، فضا را به سمتی پیش برده است که اکنون قاره سبز از هر فرصتی برای تقابل و فشار به ایران نهایت استفاده را میبرد؛ چراکه اروپا به این نتیجه رسیده است که تهران دنبال مذاکره، توافق و احیای برجام نیست. بنابراین باید فشار، تحریم، اجماع جهانی و انزوای دیپلماتیک تهران تشدید شود تا جمهوری اسلامی ایران را این بار از موضع ضعف پای میز مذاکره بکشاند».
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که آیا سخنان روز دوشنبه سخنگوی دستگاه سیاست خارجی حکایت از آن دارد که تهران اکنون در موضع ضعف است؟ عنوان کرد: «با قاطعیت نمیتوان در این رابطه اظهارنظر کرد و صد درصد گفت که تهران در موضع ضعف قرار گرفته است، اما بدون شک وضعیت فعلی ایران بهطور کامل متفاوت از دو ماه پیش است».
بیگدلی در تشریح وضعیت ایران به «شرق» چنین میگوید: «در اواخر شهریورماه، تهران این تصور را داشته که دست برتر را دارد و با آغاز پاییز و زمستان میتواند این دست برتر را بهعنوان یک برگ برنده به کار بگیرد؛ اما اکنون فضای سرد برای اروپاییها صدق نمیکند».
البته این استاد دانشگاه گریزی هم به مسئله تبعات بازگشت ایران به بازار جهانی انرژی زد و در این زمینه تصریح میکند: «حتی اگر در خوشبینانهترین حالت پیش از پاییز توافقی هم صورت میگرفت، عملا فرصت و زمینه بازگشت سریع ایران به بازار انرژی مهیا نبود؛ چراکه عملیاتیشدن لغو تحریمها و تأثیرگذاری آن بر موضوع فروش آزادانه نفت ایران اقدامی است که حداقل به یک بازه زمانی سه تا شش ماه نیاز دارد». بیگدلی در ادامه با اشاره به مسئله ظرفیت و جایگاه تولید و عرضه انرژی از سوی ایران این نکته را هم خاطرنشان میکند که ما نباید واقعیتها را هم نادیده بگیریم. به هر حال ظرفیت تولید و صادرات انرژی ایران کاملا مشخص است و نمیتواند پاسخگوی نیاز اروپاییها باشد؛ چراکه ایران در بازه چندماهه پتانسیل افزایش تولید یک تا یکونیم میلیون بشکه را دارد».
تحلیلگر مسائل بینالملل نکتهای هم درباره میزان انطباق نیاز اروپا با تولیدات ایران یادآور میشود و پیرو آن عنوان میکند: «نباید این مسئله را هم نادیده بگیریم که اکنون اروپا بیش از نفت خام به گاز نیاز دارد. درصورتیکه ایران برای تأمین نیاز داخلی خود در حوزه گازی هم با چالش مواجه است؛ پس یقینا زمینهای برای اجابت نیاز گازی اروپا از سوی ایران وجود نداشته و ندارد. با این وصف ایران، نه زمان لازم و نه توان لازم را برای پاسخگویی به نیاز گازی اروپا نداشته است». بیگدلی در جمعبندی خود برای این بخش بیان میکند: «با درنظرگرفتن همه نکات قطعا از همان ابتدا مانور سیاسی و دیپلماتیک تهران روی مقولهای به نام پاییز و زمستان سرد درست نبود. متأسفانه جریانهای داخلی با همین ارزیابی اشتباه عملا دولت را وادار به تأخیر در ازسرگیری مذاکرات و همچنین پاسخ منفی به بسته پیشنهادی جوزپ بورل کردند و درحالحاضر فضا به سمتی پیش رفته که عملا برجام دیگر محلی از اعراب ندارد». در مقابل عبدالرضا فرجیراد نگاهی کاملا متفاوت از علی بیگدلی دارد و در این زمینه عنوان میکند که احیانشدن برجام در ماههای اخیر را نمیتوان صرفا به ارزیابی ایران درباره پاییز و زمستان سرد در اروپا محدود کرد؛ بلکه دراینبین عوامل متعدد دیگری هم نقشآفرین بودند که باعث شد ادامه مذاکرات و احیای برجام به نتیجه نرسد. استاد ژئوپلیتیک با همین نگاه خود و در گفتوگو با «شرق» تصریح میکند که نباید و نمیتوان نقش روسیه را برای فرسایشیکردن مذاکرات نادیده گرفت؛ چراکه مسکو در سایه جنگ اوکراین به اهرم فشار در حوزه انرژی نیاز داشت؛ بههمیندلیل تلاش کرد مذاکرات احیای برجام به نتیجه نرسد تا ایران به بازار انرژی بازنگردد.
البته در کنار عوامل یادشده، این تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل اذعان کرد که یکی از عواملی که باعث فرسایشیشدن مذاکرات و حاصلنشدن توافق شد، به خواستهها و پیششرطهای ایران بهخصوص دور آخر با محوریت بسته پیشنهادی بورل بازمیگردد؛ چون آمریکاییها در پاسخ به این خواستههای ایران عنوان کردند که توان عملیاتیشدن آن وجود ندارد و بههمیندلیل مذاکرات عملا به بنبست رسید و در بهترین حالت تا پس از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا هم از سر گرفته نخواهد شد.
عبدالرضا فرجیراد در تکمیل گفتههای خود به این مسئله مهم اشاره دارد که طولانیشدن نامهنگاری ایران و آمریکا به واسطه بسته پیشنهادی بورل کار را به نامه آخر و خواسته نهایی تهران مبنی بر بستن موضوعات پادمانی آژانس رساند؛ دولت بایدن که در آستانه انتخابات میاندوره کنگره قرار دارد، به این ارزیابی رسید که اگر این امتیاز را به تهران بدهد، قطعا با فشار کنگره، جمهوریخواهان و اسرائیل مواجه خواهد شد و این برگ برنده رقبا میشود؛ بههمیندلیل مذاکرات رها شد و به نتیجه نرسید؛ پس وقفه کنونی به دلیل ارزیابی ایران درخصوص پاییز و زمستان سرد اروپا نیست؛ بلکه عوامل متعددی باعث شد ما شاهد این بنبست باشیم.
استاد ژئوپلیتیک پایانبخش گفتههایش را به ارزیابی مثبت از مذاکرات اختصاص میدهد و در این زمینه عنوان میکند: «با وجود آنکه اکنون نوعی اختلاف نظر، فشار و تحریم از سوی اروپا علیه ایران وجود دارد؛ اما بعد از انتخابات کنگره آمریکا، هم دولت بایدن با جدیت مذاکرات را آغاز میکند و هم جمهوری اسلامی ایران و دولت رئیسی به واسطه انواع مشکلات بهخصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی با جدیت و سرعت بیشتری مذاکرات را از سر میگیرند. دراینبین اروپاییها هم برای به نتیجه رسیدن مذاکرات در مقابل ایران نوعی تعدیل موضع خواهند داشت».
«فصل سرد» به جای «پاییز و زمستان سرد»
با توجه به مجموعه فشارها، تحریمها و حتی تهدیدهای دیپلماتیک از سوی کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا به نظر میرسد که «روابط سرد» تهران با قاره سبز جای «تئوری پاییز و زمستان سرد» را برای اروپا گرفته است؛ موضوعی که علی بیگدلی هم به آن اذعان دارد و در این زمینه به «شرق» میگوید: «عملکرد تهران در یکی، دو ماه گذشته شرایط را به سمتی سوق داد که اروپا دیگر تعارف دیپلماتیک و رفتار دست به عصای خود را برای برخی مسائل چالشی و اختلاف نظر با تهران کنار گذاشته است. اکنون شدت عمل، نوع بستههای تحریمی اروپاییها و تلاشها برای اجماع جهانی و فشار به تهران از جانب اروپا نشان میدهد که قاره سبز دیگر دلخوش به حفظ روابط با ایران نیست». این استاد دانشگاه درباره سردی روابط بین ایران و اروپا به این نکته مهم اشاره دارد که اگرچه قطعا روابط سرد شروع شده است؛ اما به همان اندازه که میتواند این سردی تشدید شود، تهران با اقدامات مثبت و سازنده میتواند فضا را برای گرمکردن روابط فراهم کند؛ بنابراین سردترشدن این روابط به شکل مستقیم به نوع نگاه و ارزیابی تصمیمگیری تهران در هفتهها و ماههای آتی بستگی دارد.
علی بیگدلی در بعد دیگری از مسئله به تبعات مخرب شرایط کنونی عرصه سیاست خارجی بر حوزه سیاست داخلی میپردازد و تأکید دارد: «اگر ایران و دولت سیزدهم کماکان به سیاست رفع تنش با کشورها بهخصوص بازیگر مؤثری مانند اروپا آنطورکه باید توجه نکند، قطعا شرایطی در ادامه به وجود خواهد آمد که نه توان مدیریت مناسبات دیپلماتیک و پرکردن خلأها، شکافها و گسلهای کنونی وجود خواهد داشت و نه از آن طرف میشود مانع از تأثیرگذاری تبعات و تأثیرات مهلک این مسئله بر سایر حوزهها شد».
این استاد دانشگاه بر وضعیت داخلی تأکید میکند و آن را ملاک تحلیل خود قرار میدهد. از این منظر بیگدلی تصریح میکند: «نباید و نمیتوان با تحرکات غلط دیپلماتیک فضای داخلی را بیشازپیش تحریک کرد. اکنون فضای اقتصادی و معیشتی با مشکلات زیادی مواجه است که خود به بستر و عاملی برای انتقادهای تند بدل شده است. از سوی دیگر باید این نکته را هم مدنظر قرار داد که ادامه این شرایط در سیاست خارجی برای ایران غیرقابلتوجیه خواهد بود؛ چراکه هزینههای آن از فایده حداقلیاش بهمراتب بیشتر خواهد بود». عبدالرضا فرجیراد برخلاف علی بیگدلی اعتقاد دارد که برخی موضعگیریهای تند، اعمال بستههای تحریمی یا فشار به ایران از سوی اروپاییها، لزوما به معنای آن نیست که اکنون فصل سردی در روابط تهران و قاره سبز شروع شده است.
این استاد ژئوپلیتیک به کنار گذاشتهشدن اروپاییها بهعنوان میانجیگر و هماهنگکننده مذاکرات هستهای هم از نگاه جمهوری اسلامی ایران اشاره دارد و دراینباره تأکید میکند: «از نگاه تهران کماکان اروپا نقش واسط، میانجی و هماهنگکننده مذاکرات را خواهد داشت». استناد فرجیراد به مجموعه تماسهای تلفنی حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران با همتایان اروپایی خود و جوزپ بورل در چند هفته گذشته و نیز سفر اخیر علی باقریکنی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه و مذاکرهکننده ارشد دولت رئیسی به اروپاست. به باور این تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل اگر اروپاییها به دنبال قطع روابط کامل و آغاز فصل سرد در مناسبات خود با ایران بودند، هیچگاه این میزان از تماسهای تلفنی مستمر را با دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برقرار نمیکردند. ماهیت این تماسها حکایت از آن دارد که هم تهران و هم اروپاییها با وجود برخی اختلافنظرها و چالشها بهواسطه اعتراضات کماکان به تداوم و برقراری روابط نیاز دارند.
در ادامه عبدالرضا فرجیراد نکته مهمتری را مطرح میکند و تأکید دارد: «برخلاف برخی تحلیلها که معتقدند اگر ایران پیش از پاییز و زمستان سرد، مذاکرات را به نتیجه میرساند، بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا را میپذیرفت و توافق را در دستور کار قرار میداد، مانع از موضعگیری تند اروپاییها میشد، حتی اگر توافق هم صورت میگرفت، باز اروپا همین رفتار را تکرار میکرد؛ چراکه این حقوق بشر جز ادعاهای حساس اروپاییهاست که همواره روی آن مانور سیاسی و دیپلماتیک داشتهاند».
این استاد ژئوپلیتیک بیان میدارد که اتفاقا اگر برجام به نتیجه میرسید و ایران بسته پیشنهادی اروپا را میپذیرفت، قاره سبز با اطمینان خاطر از اینکه مذاکرات و توافق حاصل شده است، شاید در موضوع مرگ مهسا امینی و اعتراضات، موضعگیری تندتری را اتخاذ میکرد؛ چراکه سایه عدم حصول توافق باعث شده است که اکنون اروپاییها کماکان به حفظ روابط خود با ایران نیاز داشته باشند و از موضعگیری تند اجتناب کنند تا ایران قید برجام را نزند.
اروپا در جبهه اسرائیل؟
با توجه به گسل و شکاف سیاسی و دیپلماتیک بین ایران و اروپاییها به نظر میرسد قاره سبز اکنون مستعد همراهی بیشتری با دشمنان برجام بهخصوص اسرائیل است که از همان ابتدا همه تلاشهای دیپلماتیک را برای ناکامگذاشتن مذاکرات احیای توافق هستهای به کار بسته بود. در این رابطه علی بیگدلی تصریح میکند: «من بارها در گفتوگوهای متعددی که با رسانهها داشتم، بر این مسئله تأکید کردم که ایران به هر قیمتی نباید اروپا را از دست بدهد؛ نباید کاری کند که اروپاییها در جبهه مخالفان برجام یعنی عربستان سعودی و اسرائیل قرار بگیرند. متأسفانه اکنون با این شکاف سیاسی باید گفت ما عکس آن هشدار چند سال اخیر را شاهد هستیم. یعنی فضا به سمتی پیش رفت که ایران فعلا اروپا را از دست داده است».
بیگدلی نگاهی بدبینانه نسبت به تأثیرگذاری اسرائیلیها دارد و در این زمینه اظهار میکند: «اکنون فضای لازم برای اثرگذاری بیشتر اسرائیلیها بر موضعگیریهای اروپا علیه تهران فراهم شده است. در این رابطه تلآویو با وجود اینکه انتخابات کنست را در پیشرو دارد اما اختلافات سیاسی در داخل اسرائیل و دعوا بر سر رویکارآمدن لاپید یا نتانیاهو باعث نمیشود اکنون اسرائیل نگاه ضدبرجامی و ضدایرانی خود را تعطیل کند یا از فرصت پیشآمده علیه تهران استفاده نکند. به همین دلیل باید نسبت به شکاف کنونی بین ایران و اروپا و سوءاستفاده اسرائیلیها از این شکاف در جهت همراهی قاره سبز با خود در ایران حساس بود». البته این استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اروپا با توجه به شکاف کنونی تحلیل خود را قدری محتاطانه پیش میبرد و دراینباره بیان میکند که نمیتوان شکاف کنونی را لزوما به معنای آن دانست که اروپاییها در مسیر اسرائیل و به سمت نابودی برجام پیش خواهند رفت؛ چراکه به باور بیگدلی ماهیت و نفس برجام برای اروپا و اسرائیل دو کارکرد کاملا متفاوت و حتی متضاد هم دارد. برجام برای اروپا یعنی افزایش امنیت و اطمینان خاطر برای کنترل ایران در حوزه هستهای، اما اسرائیل احیای برجام را شکلگیری ایرانی قدرتمندتر میداند که در بستر توافق و رسیدن به منابع مالی و رفع تحریم، عملا دایره ناامنی را برای اسرائیل دوچندان میکند.
عبدالرضا فرجیراد هم معتقد است که با وجود آنکه در چند هفته گذشته اروپاییها دست به تحریم ایران زدهاند اما این تحریمها تحریمهای چندان جدی و کارسازی نیستند. به باور این تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، اروپاییها کماکان به حفظ روابط با جمهوری اسلامی ایران برای ازسرگیری مذاکرات نیاز دارند، از این منظر هم قاره سبز از اعمال تحریمها در حوزه پولی، نفتی، بانکی و تحریمهای کلیدی خودداری کرد و تنها به تحریم چند نهاد و چهره نظامی و امنیتی دست زد که مراودات مالی با اروپا ندارند. بنابراین برای اروپا کماکان حفظ شرایط مذاکرات جزء اولویتهاست.
این استاد ژئوپلیتیک برای تبیین عملکرد تحریمی اروپا درباره جمهوری اسلامی ایران به این نکته اشاره دارد که مقامات اروپایی بهواسطه مسائلی که ماهیت حقوق بشری دارد و برای افکار عمومی بسیار اهمیت پیدا کرده است، تلاش کردند از یک سو دست به واکنش، موضعگیری و تحریم ایران بزنند که جوابی برای افکار عمومی و جامعه اروپا داشته باشد، اما در سوی دیگر سعی کردند با نوعی توازنبخشی، تحریمهای جدی برای تهران اعمال نکند که راه دیپلماسی باز بماند.