گذشتهای که نگذشت
قبل از آنکه بهطور مشخص به وقایع تاریخی بهخصوص تاریخ معاصر ایران پرداخته و آنها را بهعبارتی زندگی کنیم، باید عنوان کنم که از چنین منظر طبیبانهای بسیاری از مفاهیم زمانی دگرگون خواهد شد و گذشته به سادگی آنچه در فیزیک توصیف میشود نمیتواند بگذرد و در دوردستها ناپدید شود.
قبل از آنکه بهطور مشخص به وقایع تاریخی بهخصوص تاریخ معاصر ایران پرداخته و آنها را بهعبارتی زندگی کنیم، باید عنوان کنم که از چنین منظر طبیبانهای بسیاری از مفاهیم زمانی دگرگون خواهد شد و گذشته به سادگی آنچه در فیزیک توصیف میشود نمیتواند بگذرد و در دوردستها ناپدید شود. به سخن دیگر بردار زمان در تجربه زیسته ما بسیار پیچیده است. انگار نهتنها گذشته با ماست بلکه ما میتوانیم آن را تغییر دهیم. بهعنوان یک پزشک، بیماران بسیاری دارم که نهتنها در گذشته مانده و نمیتوانند از آن جدا شوند بلکه همان واقعه گذشته هنوز که هنوز است مانند خورهای جان آنها را میمکد و ذرهذره از بین میبرد. هنوز واقعهای که سالها پیش اتفاق افتاده بهشکلی زنده و جدی در زندگی آنها وجود دارد. البته چنین چیزی مختص بیماران نیست. همه ما حتی کسانی که از سلامت کامل روانی نیز برخوردار هستند با گذشته خود دستبهگریباناند و این گذشته حضور خود را از دست نداده است. ازاینرو
«گذشته گذشته» نمیتواند چندان عبارت درستی باشد. البته شاید چنین موضوعی پیشپاافتاده و بدیهی محسوب شود، اما اینگونه نیست. چگونه است که ذهن ما میتواند در گذشته غور کند، با آن درگیر شود و همواره از آن متأثر شود؟ از نظر قوانین فیزیک نسبیت گرچه زمان نیز مانند سه بعد دیگر بوده و میتوان در آن از نظر نظری عقب یا جلو رفت، اما میدانیم که چنین چیزی در عمل اتفاق نمیافتد و سفر در زمان امکانپذیر نیست. ولی ذهن ما این قوانین فیزیکی را کنار میزند و در زمان سفر میکند. بهغیر از این، ذهن ما میتواند گذشته را تغییر دهد. این موضوع جالبی است که وقتی نگرش ما به وقایع تاریخی از جنبه آن چیزی باشد که ما آن را زندگی میکنیم باید بهصورت جدی به آن پرداخته شود. به یک واقعه تاریخی فکر کنیم. با تحقیقات جدید ممکن است اطلاعات جدیدتر و موثقتری درباره آن به دست آوریم. موضوعی که در علم تاریخ شایع است و شواهد جدید میتواند نگرش ما را نسبت به آن واقعه تاریخی بهصورت جدی عوض کند. این موضوع، تغییری در واقعیت و چگونگی آن واقعه تاریخی ایجاد نمیکند. آن واقعه تاریخی در زمان و مکان مشخصی اتفاق افتاده است. شامل جزئیات و علل و سببهای متفاوت و متعددی نیز بوده است. بخشی از آن و آنهم از دایره دید تعدادی از مورخان یا شاهدان به دست ما رسیده است. ما نیز از دایره دید خود به بازسازی آن میپردازیم. هرچقدر هم که بخواهیم نسبت به آن واقعه تاریخی بیطرف باشیم اما باز ممکن نیست. پس مشخص است که همواره چیز جدیدی برای کشف وجود دارد تا ما را به واقعیت آن موضوع تاریخی نزدیک کند. گرچه این روشی مرسوم است اما مشکل اینجاست که در این روش ما به آن واقعه تاریخی بهصورت یک شیء فیزیکی نگاه میکنیم. یعنی اتفاقی مانند فوران آتشفشان یا آمدن سیل بهعنوان یک واقعه طبیعی و فیزیکی که زوایای آن کاملا مشخص است: بارانی آمده و رودخانهای طغیان کرده است. در اینجا تجربه زیستهای اتفاق نمیافتد. اما برخلاف این روش، اگر بخواهیم آن واقعه تاریخی جزئی از تجربه زیسته ما باشد رویکرد ما به واقعه تاریخی حتی اگر تمام جزئیاتش ضبط شده باشد میتواند طوری تغییر کند که ماهیت آن اتفاق تاریخی نیز تغییر کند. این خصلت پردازشهای ذهنی و حافظه ماست که در آن هیچ موضوعی ثابت و غیرقابل تغییر نیست. هم حافظه و هم پردازشهای ذهنی ما نسبت به موضوعی خاص میتواند تغییر کند، حتی خاطرههای جدیدی به وجود بیاید و خاطرههای قبلی پاک شوند. در آن صورت از نظر تجربه زیسته، آن واقعه تاریخی که در گذشته اتفاق افتاده است، میتواند تغییر کند و در گذشته من، آن اتفاق تاریخی به شکلی دیگر رخ دهد. این موضوع میتواند در تأثیری که این گذشته بر ما میگذارد بسیار مؤثر باشد. به این دلیل بررسی تاریخ به عنوان تجربه زیسته خودمان (نه تجربه زیسته انسان به معنای عام) کاوش در تاریخ یا همان کاوش در گذشته به معنای زمان فیزیکی نیست. شاید ما بسیاری از وقایع امروز و شرایطی را که در آن به سر میبریم ناشی از گذشته تاریخی خود بدانیم. حرفی که کاملا درست است. اما در عین حال باید بدانیم که ما نهتنها میتوانیم حال و آینده خود را اصلاح کنیم بلکه این قدرت را داریم که در تجربه زیسته خود از تاریخ بشری، گذشته خود را نیز تغییر دهیم. پس از این منظر خوانش تاریخ صرفا بازبینی آن نیست: ما دست به تغییر آن نیز خواهیم زد. تغییری که بتواند در یافتن معنای زندگی به ما یاری برساند.