نقدی بر رویکرد محصورسازی عرصه عمومی اطراف تئاتر شهر با توجیه ساماندهی فضا
میدانگاه تئاتر شهر و تحدید فضای عمومی
در هفتههای اخیر بار دیگر زمزمههای حصر میدانگاه تئاتر شهر مطرح شده و اراده تازهای معطوف به تفکیک این فضای شهری از عرصه عمومی شهر شکل گرفته است.
در هفتههای اخیر بار دیگر زمزمههای حصر میدانگاه تئاتر شهر مطرح شده و اراده تازهای معطوف به تفکیک این فضای شهری از عرصه عمومی شهر شکل گرفته است. میدانگاه تئاتر شهر ازجمله عرصههای عمومی شهری است که همواره نحوه مواجهه با آن و مداخله احتمالی در آن محل چالش و منازعه بوده و دیدگاهها و ارادههای متفاوت و گاه متضادی دراینباره مطرح شده است. مجموعه دلایل و توجیهاتی که برای محصورکردن عرصه عمومی اطراف تئاتر شهر مطرح میشود، عبارتاند از: نابسامانی فضا، حضور بینظم و قاعده دستفروشان، تجمع معتادان بهویژه بعد از تاریکی هوا، عدم امنیت برای هنرمندان و هنردوستان و در نهایت آسیب به بنا و اقداماتی نظیر سرقت برخی از اجزای نمای بیرونی این بنای ارزشمند میراثی و آسیبهای دیگر به آن. اینها مجموعه عواملی است که بارها مبنای استدلال به نفع ضرورت محصورکردن میدانگاه تئاتر شهر مطرح شده و بر این مبنا، گاهگاه معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری تهران در توافقاتی شفاهی یا منتشرنشده، تصمیم به دیوارکشی اطراف این محوطه گرفتهاند. در این رابطه چند نکته شایان ذکر است:
یک) از محصوریت و دیوارکشی (ولو شیشهای) اطراف میدانگاه تئاتر شهر، به «تعیین حریم» تعبیر شده است. گفته شده این بنای ارزشمند که در فهرست ملی نیز به ثبت رسیده است، نیاز به حریم دارد و بنابرین باید از طریق دیوار (ولو دیوارنرده یا دیوار شیشهای) آن را تعیین حریم کرد. این برداشت از حریم صحیح نیست. حریم، مترادف با دیوارکشی و جداسازی فیزیکی نیست. حریم محدودهای است که معین میشود تا قواعد خاصی از حیث کاربری و فعالیت، مداخله فیزیکی و بصری و مواردی از این قبیل در آن حاکم شود. بنابراین تعیین حریم بنای معماری ارزشمند تئاتر شهر، نباید و نمی تواند توجیهی برای تفکیک آن از فضای عمومی شهر شود.
دو ) آیا تنها راه چاره مسائلی نظیر آشفتگی و نابسامانی فضا، عدم امنیت و حضور پررنگ گروههای اجتماعی نامرتبط با کاربری اصلی مجموعه یا آسیبهای فیزیکی بنا، تفکیک فیزیکی و محرومکردن ذینفعان اصلی شهر یعنی عموم شهروندان از حضور در این عرصه عمومی است؟ گمان نمیکنم. در دوره عضویت در پارلمان پنجم پایتخت، مسائل مربوط به فضاهای شهری و عرصههای عمومی را با حساسیت زیادی دنبال میکردم. در همان ایام وقتی چنین مسائلی بهعنوان توجیه حصر میدانگاه تئاتر شهر مطرح بود، از سوی اینجانب و جمعی از دوستان، پیشنهاد ساماندهی و برنامهریزی و مدیریت بهرهبرداری از میدانگاه تئاتر شهر مطرح بود. تئاتر شهر بهعنوان قطب تئاتر کشور ظرفیتهای متعددی دارد تا فضای پیرامونی خود از آن تغذیه کند. چرا به جای پیشنهاد محصوریت –که قاعدتا سادهترین راهحل پیشرو است– طرح ساماندهی فضا و مدیریت میدانگاه و تدوین طرح بهرهبرداری از آن در دستور کار قرار نمیگیرد؟ وقتی یک میدانگاه عمومی ویژگیهای برجستهای از حیث فرهنگی و هنری دارد، میتوان برای بهرهبرداری از آن برنامه مشخصی را با همکاری همه ذینفعان با موضوع برنامه مدیریت این فضای همگانی مطرح کرد که متضمن برنامهریزی رویدادهایی از قبیل اجرای منظم و مستمر تئاترها و نمایشهای خیابانی یا کنسرت موسیقی در فضای باز باشد. اگر چنین شود که در بسیاری از شهرهای توسعهیافته نیز چنین است، مسائلی نظیر امنیت عمومی، حل مسئله آشفتگی و نابسامانی فضا و نظایر آن به شیوهای نرمافزاری قابل حل خواهد بود.
سه) حصر میدانگاه تئاتر شهر، گامی در جهت تحدید عرصه عمومی و تضییع حقوق شهروندی است. عرصه عمومی اطراف تئاتر شهر متعلق به همه شهروندان است. با هیچ توجیه و استدلالی نمیتوان و نباید دست به حصر و محدودسازی این فضا زد و آن را تبدیل به فضایی اختصاصی کرد.
در پایان باید گفت فضای شهری اطراف تئاتر شهر از بهترین نمونههای میدانگاههای شهری است که در قلب فرهنگی و هنری پایتخت واقع شده است. تقاطع خیابانهای ولیعصر و انقلاب، با نزدیکی به مراکز متعدد فرهنگی و هنری، دانشگاهها و دانشکدههای هنر، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی، تالار وحدت، تئاترها و سینماها و کافهها و سایر اماکن فرهنگی و هنری قلب تپنده فرهنگ و هنر پایتخت است که بنای ارجمند تئاتر شهر نیز در آن واقع شده است. مجموعه توجیهاتی که برای حصر میدانگاه اطراف آن که از مهمترین و مؤثرترین میدانگاههای پایتخت است، مطرح میشود، در خوشبینانهترین حالت بیانگر برخوردی سطحی و غیرمسئولانه با یک فضای عمومی و کارکرد اصیل آن است. مواجههای که پیام جدایی فرهنگ و هنر و اهالی آن از مردم، تحدید فضای عمومی شهر و تضییع حقوق عمومی شهروندان را به همراه دارد.