دبیر کارگروه آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت در گفتگو با «شرق» عنوان کرد:
با منظومهای از خطاهای ذهنی مواجه هستیم
تأثیر نمرات امتحانات نهایی دانشآموزان بر کنکور، موجی از اعتراضها را در بین پشتکنکوریها و همچنین صاحبنظران نظام آموزشی و کنکور به وجود آورده است.
علی ایوبی: تأثیر نمرات امتحانات نهایی دانشآموزان بر کنکور، موجی از اعتراضها را در بین پشتکنکوریها و همچنین صاحبنظران نظام آموزشی و کنکور به وجود آورده است. «هامون سبطی»، استاد، کنشگر آموزشی و مؤلف کتابهای زبان و ادبیات فارسی است که بهعنوان دبیر کارگروه آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت، بهصورت جزء به جزء این مسئله را پیگیری کرده و به آن انتقاد دارد. او در گفتوگو با «شرق» نظرات خود را درباره مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرده است که در ادامه میخوانید.
چرا در این موضوع این مقدار تفاوت دیدگاه بین مجلس، دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد؟
واقعیت این است که هدف این مصوبه که به صورت ناقص و تنها با تصویب هفت ماده در زمان دولت حسن روحانی امضا شد، پاکسازی فضای آموزشی کشور از برخی افراد غیرصالح، معلمنما و مشاورنما بود و همچنین تعدیل سهمیهها تا رسیدن به احساس عدالت اجتماعی. اما آنچه امضا شد این دو مورد اصلی در آن معطل مانده و نه به سهمیهها اشاره شده و نه به سروساماندادن به بازار آشفته آموزش خارج از حیطه آموزشوپرورش که کنکور جزئی از آن است.
مصوبهای تحویل دولت جدید داده شد که تا همین حالا دو بار بر آن اصلاحیه وارد شده است و هیچکدام از مشکلات برطرف نشدهاند و هر روز نیز بر مشکلات آن افزوده میشود. البته ما این مشکلات را پیشبینی کرده بودیم، اما خود آنها نیز در مقام عمل به این نتیجه رسیدهاند که پیشبینیهای ما درست بوده است.
این سستی تقنینی از یک منظومه خطای نظری حاصل میشود. به این معنا که کسانی که میخواهند مصوبه را با نیت خیر اجرا کنند، منظومه نظری آنها در بسیاری از موارد درباره کنکور، دانشگاه و مدارس یا معیوب است یا اصلا با واقعیت سازگاری ندارد.
نمونههایی از این خطاها را عنوان میکنید؟
اول اینکه تصور بسیاری از تصویبکنندگان این مادهواحده این است که جوانان کشور خواهان لغو کنکور هستند، اما این احساسی است که به دهههای 70 و 80 مربوط میشود. اکنون نظرسنجیهای رسمی که در سازمان سنجش وجود دارد، اتفاقا نشان میدهد بیش از 70 درصد داوطلبان کشور خواهان کنکور هستند؛ چون احساس میکنند این شیوه عدالت را در حد قابل قبولی اجرائی میکند و طرحهای دیگری مانند نمرات مدرسه یا مصاحبه در دانشگاهها نمیتواند جایگزین مناسبی برای کنکور باشد؛ چراکه در این طرحها احتمال بیعدالتی، رانت و فساد بیشتری وجود دارد.
دومین موضوع این است که این عزیزان فکر میکنند داوطلبان کنکور همان دانشآموزان هستند. این ایرادی است که در سالهای گذشته نیز با آن روبهرو بودهایم و وزارت آموزشوپرورش فردی بهجز دانشآموزان خود را در فایل مدیریتی خود ندارد؛ درحالیکه اینگونه نیست و اغلب داوطلبان کنکور دانشآموز نیستند و بیش از 50 درصد داوطلبان کنکور «پشتکنکوری» هستند و این مصوبه شاید با درنظرگرفتن دانشآموزان قابلیت اجرائی داشته باشد، اما وقتی پشتکنکوریها با نظامها، آموزشها و قوانین مختلف به داوطلبان کنکور افزوده میشوند، مصوبه غیر قابل اجرا خواهد بود. همچنان که وزیر آموزشوپرورش نیز به صورت علنی و خصوصی به این موضوع اذعان کرده که تولید سابقه تحصیلی برای برخی از رشتهها و دیپلمهها غیرممکن است؛ درحالیکه این مصوبه وزارتخانه را ملزم کرده برای همه سابقه تحصیلی کامل تولید کند. این اتفاق از آنجا ناشی میشود که فکر میکردند داوطلب کنکور یعنی همان دانشآموز.
مورد سوم، به نوعی مغلطه و سفسطه است که در دفاع از مصوبه دیده میشود. به این صورت کنکور استرسزاست و تجارت فاسدی نیز در کنار آن شکل گرفته، پس هر طرحی که کنکور را محدود کند، مفید و خوب است که به نظر من سفسطهای بیش نیست. کنکور استرسزاست و مشکلاتی عدیده نیز دارد، اما طرحی که قرار است برای آن جایگزین انتخاب کند باید اساسی باشد.
سؤالات تستی هم از مسائل همیشگی داوطلبان کنکور است.
تصور اشتباه دیگر این است که مصوبان این طرح فکر میکنند سؤالات کنکور با تکنیک قابل حلشدن است و اسم آن را «تکنیک تستزنی» گذاشتهاند؛ درحالیکه سؤالات امتحانات نهایی به فهم عمیق کتابهای درسی منوط است. بنده مطمئن هستم کسانی که اینگونه فکر میکنند هرگز یک نمونه از سؤالات کنکور مثل فلسفه، ادبیات، ریاضیات و سؤالات امتحانی نهایی همان سال را روبهروی خود نگذاشتهاند و مقایسه نکردهاند. بههرحال این افراد باید در یکی از این رشتهها سررشته داشته باشند. من محض اطلاع شما میگویم که در امتحان دین و زندگی در خرداد سال جاری که قرار بود نشانهای باشد از تغییر روند طرح سؤالات در آموزشوپرورش، هفت نمره از 20 نمره نهتنها از متن کتاب درسی بود، بلکه تکرار سؤالات سال گذشته هم بود و مابقی سؤالات نیز کاملا بر اساس و متن کتاب درسی بود. بنابراین یک مطالعه طوطیوار و بدون فهم عمیق نیز برای گرفتن نمره 20 کافی بود؛ درحالیکه اگر چنین اتفاقاتی در کنکور رخ دهد، نهتنها مردم و مسئولان تحمل نخواهند کرد، بلکه مثلا از صد سؤال کنکور 35 سؤال از سال گذشته باشد یا به جای سؤال از عین متن کتاب جاخالی بدهند، این یک اشتباه راهبردی است و جای تأسف دارد که شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت آموزشوپرورش در این اشتباه نقش دارند.
این شورا بر صداوسیما نظارت دارد. وظیفه وزارتخانه هم نظارت بر افرادی است که خارج از حیطه آموزشوپرورش در آموزشگاههای مختلف در حال دادن خدمات هستند، اما چون هیچکدام از این نظارتها به درستی انجام نشده از 10 سال پیش عدهای از افراد کمسواد، پوپولیست و سودجود وارد صداوسیما شدهاند و آرامآرام برای خود جا باز کردهاند و به پولهای بادآورده رسیدهاند و متأسفانه بخشی از آموزش که ما نام آن را «هرزآموزی» گذاشتهایم، تبدیل به ویترین آموزش کشور شده است. افرادی که نه رفتارشان به فرد تحصیلکرده و فرهیخته نزدیک است و نه گفتارشان و طرز لباسپوشیدنشان. وقتی هم که دهان باز میکنند، میبینیم هیچ چیزی جز یک مشت دروغ تحویل مردم نمیدهند و مثلا عنوان میکنند برای حل تستهای کنکور اصلا نیاز به خواندن صورت سؤال نیست و با دیدن گزینهها میتوان به جواب رسید که این یک دروغ فاحش است.
در اینجا شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت آموزشوپرورش قصور کردهاند؛ چراکه دست صداوسیما را باز گذاشتند تا اینگونه افراد بتوانند در این رسانه جولان بدهند و آبرو و اعتبار آموزش ایران را زیر سؤال ببرند. تا جایی که رفتارهای عجیب آنها دستاویز شبکههای آنسوی آب شده است. اما از این موضوع تأسفبارتر، آن است که ادعاهای کذب این افراد تبدیل به منظومه فکری و شناختی افرادی شده است که این مصوبه را طراحی کردهاند.
بنده در اینجا با صدای بلند اعلام میکنم که لطفا بر اساس کارهای علمی و پژوهشی اعلام نظر شود. سؤالات کنکور با سؤالات امتحانات نهایی فرسنگها فاصله دارند. از نظر پوشش سطوح مختلف یادگیری، سؤالات کنکور بسیار تحلیلیتر و پیشبینیناپذیرتر هستند. انحرافاتی نیز در طراحی تستهای سؤالات کنکور رخ داده که مثلا گاهی از قسمتی که کتابها حذف شده بوده، سؤال طراحی شده است یا گاهی شیوه طراحی سؤال به شکلی است که با اصول تستینگ حتی در ایران نیز سازگاری ندارد که البته خیلی ساده میتوان آنها را برطرف کرد و به قول معروف نیازی نیست برای یک دستمال قیصریه را آتش زد.
تأکید بر یک درس خاص در رشتههای مختلف را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایراد دیگری که در این منظومه شناختی وجود دارد (و بهوضوح با بیانیههای پر از تأییدی که از این سو و آن سو صادر میشود، اثبات شده) این است که درس ریاضی مهمترین درس است؛ پس مظلوم واقع شده و باید انتقام آن را از سایر حوزههای معرفتی گرفت. در اینکه درس ریاضی بسیار درس مهمی است، شکی وجود ندارد؛ اما متأسفانه به درس ریاضی همین هرزآموزان در صداوسیما و فضای مجازی ظلم کردهاند و آنها هستند که باید از فضای آموزشی کشور پاکسازی شوند.
با کمال تأسف باید اعلام کنم که در آییننامه و مصوبه اتفاقاتی رخ داده که باورکردنی نیست؛ مثلا در رشته هنر که شالوده آن خلاقیت است، درسهایی مانند «خلاقیت نمایشی»، «خلاقیت موسیقی» و «خلاقیت تصویری» به طور کامل حذف شده است، دراینبین درس ریاضی حضور بیشتری دارد و حتی ضریب آن نیز افزایش پیدا کرده است؛ اما قطعا برای فردی که میخواهد در آینده هنرمند شود، خلاقیت بسیار مهمتر از ریاضی است یا در کنکور انسانی اهمیت درس ریاضی از درس جامعهشناسی و روانشناسی مهمتر شده است و این اتفاق اصلا توجیهپذیر نیست. البته بنده خودم جزء منتخبان المپیاد ریاضی در استان بودم و میدانم که ریاضی چقدر به شکلگیری ذهن بشر در طول قرنها کمک کرده است همانطور که مدیون شاعران و متفکران نیز هستیم؛ اما برای اینکه شأن ریاضی به جایگاه واقعی خود برگردد، باید آموزش کشور از افراد ناسالم و بیسواد پاکسازی شود تا راه نفسکشیدن برای دیگر حوزهها نیز باز شود.
ما مطمئن هستیم که رئیس وقت سازمان سنجش و معاونان او به اعضای شورای انقلاب فرهنگی گفته بودند که آنچه مسئولان وقت آموزش و پرورش ادعا میکنند، عملی نیست و قبلا در سال 95 و 98 تجربه شده و هیچ اتفاق مثبتی رخ نداده و حتی بدتر هم شده است؛ اما به هر حال دوستان ترجیح دادند نوایی را بشنوند که به گوششان خوش میآید.
از ایرادات دیگر اینکه شخص وزیر آموزش و پرورش و کارشناسان امر دراینباره تردید جدی دارند که امکان ندارد فردی که در سال 84 دیپلم گرفته، دوباره بیاید و دیپلم بگیرد، این رویه قطعا مشکل قانونی و عملیاتی دارد و نشدنی است. دومین موضوع این است که این وزارتخانه ادعا کرده بود که توان برگزاری ایمن آزمونهای نهایی را دارد؛ اما ما بارها هشدار دادیم و باز هم هشدار میدهیم زمانی که نمرات امتحان نهایی تأثیر قطعی نداشتند، ما با حجم زیادی از تقلب در جلسات روبهرو بودیم پس وای به حال الان که 40 درصد نمرات امتحان نهایی و در آینده 60 درصد آن در سرنوشت دانشآموزان تأثیرگذار خواهد بود. قطعا با یک توفان تقلب مواجه خواهیم شد و این چیزی است که ما بارها درباره آن هشدار داده بودیم. برای اینکه امتحانات نهایی به صورت ایمن برگزار شود، هیچ راهی وجود ندارد و در واقع امتحان نهایی به گونهای نیست که پنج درصد نخبه جامعه را از دیگران تفکیک کند. امتحان نهایی برای این است که پایههای درستی ارتقا پیدا کند و دانشآموز دیپلم بگیرد. این امتحان گستردگی زمانی و مکانی و جغرافیایی دارد و نمیتوان بار تفکیک نخبگان کشور را بر دوش آن گذاشت.
نکته دیگر اینکه آموزش و پرورش بودجه اجرای این مصوبه را ندارد، مثلا شورا آنها را مکلف کرده که برای همه پشت کنکوریها سابقه تحصیلی تولید کند که حدود 700 هزار نفر را شامل میشود؛ اما این وزارتخانه همیشه از حدود 500 هزار نفر با همه مصائب خاص خودش امتحان نهایی میگیرد و حتی دستمزد افراد دخیل در آن ماهها پس از اتمام برگزاری امتحان نهایی پرداخت میشد. اینکه حجم امتحانات تقریبا دو برابر شود، باعث میشود که سیستم توان پاسخگویی نداشته باشد.
نتیجه اینکه این منظومه فکری اشتباه باعث تصویب طرحی میشود که تاکنون دو بار اصلاح شده؛ اما روزبهروز اعتراضات نسبت به آن بیشتر و بیشتر شده است. آقای زائری رئیس مرکز سنجش آموزش و پرورش که در واقع مسئول اصلی این مصوبه است، در مصاحبهای که چندی پیش داشتند و به نوعی آییننامه این مصوبه را بیان کردند حتی نمیدانند که باید از چه تعداد دانشآموز و داوطلب امتحان بگیرند! ایشان گفتهاند که در سال 1403 باید امتحان نهایی در پایههای یازدهم و دوازهم برگزار شود؛ درحالیکه این مصوبه آموزش و پرورش را مکلف کرده که در سال 1405 سوابق تحصیلی شامل امتحان نهایی سال دهم، یازدهم و دوازدهم باشد؛ یعنی دانشآموزی که در سال 1405 کنکور میدهد، قطعا در دو سال قبل آن آزمون نهایی پایه دهم را داده است. این مصوبه در این حد مبهم است؛ اما ادعا دارند که به نفع کشور است و میخواهند آن را اجرا کنند. این ناآگاهی درمورد مصوبهای که بار سنگینی را بر دوش وزارت آموزش و پرورش میگذارد، جدای از خطراتی که برای جوانان و پشت کنکوریها دارد، برای سیستم این وزارتخانه نیز بسیار خطرناک است و میتواند به طور کامل آموزش و پرورش را دچار اضمحلال کند و حداقلهایی را که تاکنون انجام میداده نیز از دست بدهد. سؤال اینجاست که وزارتخانه در خرداد سال 1403 توان برگزاری آزمون کیفی، ایمن و استاندارد از حدود دومیلیونو 500 هزار نفر داوطلب را دارد؟ اما مثل روز روشن است وقتی 96 درصد هزینههای این وزارتخانه صرف هزینههای جاری و حقوق زیرمجموعه آن میشود، توان این کار بزرگ را ندارد. پیشنهاد این است که این رخداد به صورت پایلوت در دو استان برگزار شود تا ایمنی و راستی آن تأیید شود؛ وگرنه کشاندن همه کشور به این معضل یک اشتباه استراتژیک خواهد بود. متأسفانه شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد آییننامهنویسی شده و به فرازوفرود مسائل کنکور و دانشگاه نیز آگاه نیست. ما اکنون با جوانانی مواجه هستیم که به مدنیترین شکل ممکن همه راههای قانونی را طی کردهاند و با مراجعه به دیوان عدالت اداری، رسانهها و حتی تجمعات مطالبه خود را بازگو کردهاند و گفتهاند که این مصوبه به ضرر ما خواهد بود؛ اما تقلیل این افراد و گفتن اینکه تعداد آنها 50 نفر بیشتر نیست، قطعا و جدا نگاه خطرناکی است و باید برای آن چارهای اندیشید.
خبری از آخرین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی دارید؟
من فکر میکنم اگر اتفاقی رخ داده بود، حتما اطلاعرسانی میشد. به هر حال در جلسهای که با ابتکار رئیسجمهور و رئیس مجلس ترتیب داده شده بود و همه توقع داشتند در آن تفاهم صورت بگیرد و میانجیگری رخ دهد و آرامش را به پشت کنکوریها برگرداند، برخلاف همه انتظارها گویا نتیجه مثبتی نداشته است. به هر حال مردم منتظر هستند تا ببینند رئیسجمهور، وزارتخانه و نمایندگان برای آنها چه میکنند و من امیدوارم هیچکدام از تبعاتی که نسبت به آن هشدار دادم، اتفاق نیفتد؛ اما اگر رخ دهد، ماجرای چندین چراغ است؛ ولی باز به بیراهه میرویم.