نگاهی به وضعیت آثار نمایشی سیما، سریال تلویزیونی «بیهمگان» و تمام نداشتههایش
واقعا دست تلویزیون در حوزه سریال پُر است؟
بیستوپنجم مهر گزارشی از حضور معاون سیما در پشت صحنه تولید یکی از مجموعههای درحال تولید تلویزیونی در خبرگزاریها منتشر شد که با تیتر «پُربودن دست سیما در حوزه سریالسازی» از آمادهپخشبودن 15 سریال، تصویب 23 عنوان دیگر و در کل از در پیش بودن سالی پررونق در حوزه سریالسازی خبر میداد.
مازیار معاونی - منتقد
بیستوپنجم مهر گزارشی از حضور معاون سیما در پشت صحنه تولید یکی از مجموعههای درحال تولید تلویزیونی در خبرگزاریها منتشر شد که با تیتر «پُربودن دست سیما در حوزه سریالسازی» از آمادهپخشبودن 15 سریال، تصویب 23 عنوان دیگر و در کل از در پیش بودن سالی پررونق در حوزه سریالسازی خبر میداد. در همین مقطع انتشار سخنان آقای معاون، سریال ملودرام اجتماعی «بیهمگان» ساخته مشترک اصغر هاشمی و بهرنگ توفیقی هفته سوم پخش خود را سپری میکرد، سریالی که در یکی از کنداکتورهای جاافتاده شبانه پخش مجموعههای تلویزیونی آنهم در شبکهای که زمانی نهچندان دور بهعنوان محبوبترین شبکه تلویزیونی برتری قابلتوجهی بر دیگر شبکهها در جذب بیننده داشت، برای مدت نزدیک به 50 روز روی آنتن رفت و پخش آن در بیستوسوم آبان به اتمام رسید. البته مراحل تصویب و آغاز تولید این مجموعه نمایشی به سال 1400 و پیش از انتصاب معاون جدید سیما و تیم همراهش در جایگاههای اداریشان بازمیگردد و سریال «بیهمگان» آخرین ماههای ساخت و مرحله تدوین و دیگر مراحل فنی تولید خود را در دوره مدیریت جدید سیما پشتسرگذاشت و به همین مناسبت منصفانه نیست که تمام نقایص انکارناپذیر این سریال را به حساب تیمی گذاشت که به نوعی میراثدار آن بودهاند. اما بههرحال چنین سریال ضعیف و فاقد کششی در دوره مدیریت کنونی تلویزیون، برای پخش مورد بازبینی قرار گرفته و مجوز پخش آن از آنتن شبکهای صادر شده است که روزگاری مجموعههای قابلتأملی مانند «راه بیپایان» ساخته همایون اسعدیان و «روزگار قریب» ساخته کیانوش عیاری (هردو در سال 1386) و «وضعیت سفید/1390» به کارگردانی حمید نعمتاله را به مخاطبانش عرضه میکرده است. به گمان نگارنده در مقطع زمانی کنونی که متجاوز از 10 سال از پخش این قبیل آثار گذشته، انتظار نابجایی است اگر از بینندگان امروزی تلویزیون توقع داشته باشیم از آثاری در اندازههای همین سریال ضعیف «بیهمگان»، مجموعه قبلیاش «بینشان» و... و اکثر سریالهای فعلی سیما راضی بوده و برای تماشای آنها مشتاق باشند! برای اثبات این مدعا نیازی هم نیست مجموعههای امروزی تلویزیون را با سریالها و مینیسریالهای درخشان بینالمللی کنونی که به سادگی و در همین پلتفرمهای مجوزدار داخلی هم در دسترس هستند و آثار شبکه نمایش خانگی مقایسه کنیم، بخش قابلتوجهی از همین مجموعههای ساخته شبکه نمایش خانگی خودمان که با سواد نمایشی و امکانات فنی در دسترس همین عوامل داخلی ساخته شدهاند، به سریالهایی خنثی، کسالتآور و بیکشش امروزی تلویزیون ارجحیت دارند و این برای رسانهای با قریب به 60 سال پیشینه خبر خوبی نیست. برای مصداقیترشدن بحث به همین سریال «بیهمگان» بازگردیم، مجموعهای که در دوسوم آن نام دو کارگردان (اصغر هاشمی و بهرنگ توفیقی) و در یکسوم پایانی تنها نام اصغر هاشمی بر تیتراژ آن به عنوان کارگردان نقش بسته بود، صرف نظر از اینکه به لحاظ اصولی سپردن کار حساس کارگردانی یک اثر نمایشی به دو کارگردان بهجز در مواردی مانند بیماری شدید یا درگذشت نفر اول، قابل دفاع و قابلتوجیه نیست. سؤال دیگر اینجاست اگر بر مبنای هر تصمیم غیرکارشناسی مانند تعویض کارگردان به دلیل تغییرات مدیریتی اتفاق افتاده دیگر این تغییرات تیتراژی گاه و بیگاه چه صیغهای است؟ از این بدتر اینکه هیچ شخص حقیقی و حقوقی از تهیهکننده سریال تا روابط عمومی شبکه پخشکننده هم حتی در حد یک زیرنویس یا گفتوگوی تصویری کوتاه خود را به توضیحاتی بابت این تیتراژ متغیر موظف ندانستند. از اینها که بگذریم، ساختار دراماتیک ضعیف و باورناپذیر فیلمنامه این سریال را چگونه میتوان حتی با ارفاق بسیار توجیه کرد؟ مگر نه اینکه که فراغت از یک عشق آتشینِ چندساله و خود را درگیر زندگی با زنی احتمالا بزرگتر از خود که از همسر قبلیاش دو فرزند یتیم هم دارد، مستلزم یک پرداخت حسابشده و قابل باور است؟! در «بیهمگان» این تغییر و تحول شگرف، چنان ساده اتفاق میافتد و امیرعلی (با بازی بد محمد صادقی) آنچنان به سادگی از معشوقش دست کشیده و دل در گروی عشق زنی میسپارد که خود قاتل شوهرش بوده که انگار بحث درباره یک بازی ساده کودکانه در جریان است! چقدر میتوان برای اصغر هاشمی کارگردان قابل اعتنای تلویزیون در دهههای گذشته و سازنده مجموعههای خوبی همچون «آپارتمان/ 1373» و«یک مشت پر عقاب/ 1386» و فیلم به یادماندنی «زیر بامهای شهر/ 1368» متأسف بود که پس از سالها دوری از عرصه کارگردانی اجازه داده نامش بر پیشانی مجموعهای درج شود که رویاروییها و تعقیبوگریزهای کاراکترهایش (یوسفیان و برادران گوهران) از حد و اندازه موش و گربه بازیهای قابل پیشبینی و خامدستانه کودکانه فراتر نمیرود. مخلص کلام اینکه اگر «بیهمگان» و آثاری در همین حد و اندازه، طلیعهدار آن «دست پُری» هستند که معاون سیما دربارهشان سخن گفته باید درباره معنا و مفهوم واژه «دست پُر» در زبان فارسی تجدید نظر اساسی کرد.