|

دوگانه

نظر به تأکید مجلس بر بهبود و تسهیل محیط کسب‌وکار، سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت در اقدامی تاریخی روندی را آغاز کرده‌اند که نهایتا به تسهیل صدور پروانه مطب منتهی خواهد شد.

دوگانه

نظر به تأکید مجلس بر بهبود و تسهیل محیط کسب‌وکار، سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت در اقدامی تاریخی روندی را آغاز کرده‌اند که نهایتا به تسهیل صدور پروانه مطب منتهی خواهد شد. به شکل دقیق‌تر میزان امتیاز مورد نیاز برای تأسیس مطب در شهرهای مختلف پس از تصویب این قانون یکباره کاهش درخور‌ توجهی خواهد داشت، به شکلی که اخذ پروانه مطب تهران که زمانی برای به دست آوردنش گاو و شتر نذر می‌کردند، در قانون جدید با یکی، دو سال کار در قالب طرح در مناطق محروم محقق می‌شود؛ یک تسهیل عجیب که اساسا در سیستم درمان بی‌سابقه به نظر می‌آید. منتقدان بدبین اولین سؤالی که می‌پرسند، این است که کار کدام شخص مشخص در نظام پزشکی گیر پروانه است که با قدرت مقننه و اجرائی خودش در حال تغییر‌دادن قانون است؟ این گروه معتقد هستند کار این دست از همکاران دانه‌درشت راه بیفتد، قانون به شکل قبل برمی‌گردد. صحت این ادعا به‌هیچ‌وجه قابل اثبات نیست و بعضی می‌گویند اگر کسی قدرت تغییر قانون را دارد، قدرت گرفتن پروانه هم دارد و لازم نیست برای گرفتن پروانه مطب، قانون را عوض کند. خیلی بدبین‌ها موضوع مافیای ساختمان پزشکان و مالکان مطب را مطرح می‌کنند و خیلی‌خیلی بدبین‌ها اعتقاد دارند با این کار تنازع بقا و جنگ قدرت بین پزشکان راه می‌اندازند تا پزشک کم‌پول فارغ از سوادش خود‌به‌خود به دلیل نداشتن پول مطب بکشد کنار و بنشیند گوشه‌ای ماستش را بخورد، پزشک پولدار هم فارغ از سوادش بهترین مطب را بگیرد و بیشترین مشتری را داشته باشد. منتقدان آرام و منطقی‌تر، نقد منطقی به موضوع وارد می‌کنند و می‌گویند اگر همه راحت پروانه مطب شهر بزرگ بگیرند، پس چه کسی برود شهر کوچک؟! از آنجایی که هر وقت کار گیر کند، پای یک «بسته حمایتی» به میان می‌آید، احتمالا بسته‌ای حمایتی برای ماندگاری پزشکان در شهرهای کوچک تعیین خواهد شد؛ اما تعلل در تهیه و تصویب این بسته‌ها یا کیفیت ناکافی آنها می‌تواند در فرصت کوتاهی به‌شدت تأمین پزشک در شهرهای کوچک را با خطر مواجه کند. همچنین تجمع پزشکان در شهر بزرگ و رقابت‌شان برای به دست آوردن بیماران، شاید باعث شود سیستم مرموزی از اعزام بیمار بین شهرها راه بیفتد، به شکلی که با پرداخت پورسانت یا سایر موارد، پزشک شهر بزرگ بیماران شهرهای کوچک را با هماهنگی مخفیانه به سمت خود جذب کند. مافیایی خاموش که نتیجه‌اش تضییع حقوق مردم شهرهای کوچک‌تر است و اینکه همه مجبورند برای انواع خدمات درمانی عازم شهر بزرگ‌تر شوند، البته با یک سود مختصر که مردم می‌دانند وقتی به شهر بزرگ‌تر رسیدند، به چه آدرسی باید بروند و پیش چه پزشکی باید ویزیت شوند.

خلاصه اینکه بدنه جامعه پزشکی که متشکل از پزشکان جوان، کم‌درآمد و تازه‌کار است، احساس دوگانه‌ای به این قانون دارند. شاید اگر راحت پروانه مطب بگیرند، با قدرت سواد خود و روحیه خدمت به مردم، بتوانند هم برای خود به نان و نوایی برسند و هم مشکل بیماران را حل کنند. عامل اصلی حمایت‌کننده از این گروه از پزشکان هوش جمعی مردم و جامعه است که سریعا پزشک خوب و صادق را از پزشک دلال و ناصادق تشخیص می‌دهند؛ اما به دلیل مشکلات اقتصادی و تأمین سرمایه اولیه، خطر شکست اقتصادی به‌شدت در قانون جدید پزشکان طبقه متوسط را تهدید می‌کند و نه‌تنها از لحاظ مالی راه به جایی نمی‌برند، بلکه کار پزشکان دیگر هم به دوش آنها می‌افتد و آینده‌ای در انتظارشان نخواهد بود.