واکنش شرکت تأمین و انتقال آب خلیج فارس به گزارش «شرق»
انتقال آب خلیج فارس؛ رؤیایی که به واقعیت پیوست
شرکت تأمین و انتقال آب خلیج فارس در واکنش به گزارش «شرق» با تیتر «تخیلی گران» که در شماره ۴۴۲۲ روزنامه منتشر شد، پاسخی را ارسال کرده است که در ادامه میخوانید
شرکت تأمین و انتقال آب خلیج فارس در واکنش به گزارش «شرق» با تیتر «تخیلی گران» که در شماره ۴۴۲۲ روزنامه منتشر شد، پاسخی را ارسال کرده است که در ادامه میخوانید:
وجود ذخایر عظیم معدنی و پتانسیل بالای صنعتی در فلات مرکزی کشور میتواند سکوی پرتاب ما برای توسعه متوازن باشد. از دیرباز ساکنان مناطق مرکزی کشور صنعتگران ماهر و زبردست شدهاند که تکیهگاه محکمی برای کشور میباشند. از این رو با اتکا به این پتانسیل و وجود این معادن غنی که هریک به نوبه خود در جهان منحصر به فرد میباشند، چشماندازی مناسب برای خودکفایی و توسعه صنعتی به ارمغان میآورند. حال سؤال پیش میآید که برای اجرای طرحهای توسعهای این مناطق که هریک در جایگاه خود دستاوردهای چشمگیری خواهند داشت چه زیرساختهایی برای آن میبایست تدارک دید؟ برای پاسخ به این سؤال میبایست کمی به گذشته رجوع کرد. گذشتهای نه چندان دور که شرکت معدنی و صنعتی گلگهر برای اجرای طرحهای توسعهای خود به دنبال ایجاد این زیرساختها برآمد. در سال 1388 شرکت گلگهر با ترسیم چشمانداز سال 1398 خود به این نتیجه رسید که برای اجرای طرحهای توسعهای خود نیاز مبرمی به آب دارد. مطالعات برای تأمین این آب در سال 1390 با عنوان بررسی طرح جامع تأمین آب در بازه 200 کیلومتری اطراف سایت مجتمع و شامل بخشهایی از استانهای کرمان، فارس، هرمزگان و بخش کوچکی از استان یزد انجام شد. مطالعات حاوی بررسی پتانسیلها و وضعیت موجود برای توسعه آبی گلگهر، نیازهای آبی توسعه در گلگهر، پروژههای بالقوه مرتبط با آب، معیارها و ضوابط مدیریت و برنامهریزی منابع و مصارف آب، تجزیه و تحلیلهای لازم برای تأمین نیازهای توسعه گلگهر و تهیه و تنظیم برنامه منابع آبی میباشد. در این خصوص حوضههای آبریز متعدد در اطراف سایت مجتمع مورد مطالعه قرار گرفت و به پایداری حوضهها توجه شد. مطالعات تأمین آب براساس منابع سطحی نظیر سدها و رودها و چشمهها، منابع زیرزمینی نظیر چاهها و آبخوانها و منابع آبهای غیرمتعارف نظیر آبهای بازیافتی از فرایندهای صنعتی و پسابها و آبهای شور و همچنین پتانسیل سازندهای کارستی بوده است. در جمعبندی مطالعات، این نتیجه حاصل شد که به علت کمبود و محدودیتهای منابع آب در سطح منطقه (تحت تأثیر اقلیم کویری محل)، آب به یکی از موانع اصلی توسعه تبدیل شده است. حال آنکه ایجاد اشتغال، امید به زندگی، افزایش سطح رفاه، کاهش مهاجرت به شهرها، کاهش وابستگی به خارج و... در منطقه مورد نظر، همه و همه در توسعه صنایع بزرگی چون گلگهر و همچنین مس سرچشمه که در استان کرمان واقع است فراهم خواهد شد. در نهایت چنین حاصل آمد که اصولا گلگهر که در یکی از کمآبترین نواحی ایران قرار دارد و حتی در صورت بهرهبرداری از کلیه پتانسیلهای آبی منطقهای، با توجه به حجم بالای نیازهای توسعه گلگهر باقی نیازها ناگزیر باید به وسیله منبع دیگری همچون سایتهای نمکزدایی مجاور دریا که از نظر کمی محدودیت نداشته باشد، تأمین شود. در ادامه مطالعات توجیهی مشتمل بر بررسیهای اقتصادی و مالی برای این مهم صورت گرفت. از مهمترین بخشهای گزارش مطالعاتی، مقایسه بین دو گزینه اصلی است. گزینه اول شامل انتقال آب مورد نیاز مجتمع گلگهر از تأسیسات نمکزدایی مجاور دریا از طریق خط لوله دریا میباشد و گزینه دوم شامل احداث صنایع تولید فولاد، احیا و نورد در مجاور منابع تأمین آب در بندرعباس و نیز احداث صنایع کنسانتره و گندلهسازی در مجاورت مجتمع سنگ آهن در گلگهر سیرجان بوده است. مقایسه و ارزیابیها شامل هزینههای اجرایی و خرید تجهیزات خط انتقال به همراه هزینههای بهرهبرداری و نگهداری و تأمین انرژی در دوره ساخت و بهرهبرداری از طرح در صورت استفاده از گزینه اول بوده و در صورت استفاده از گزینه دوم، ظرفیتهای توسعهای و موجود مسیرهای جادهای و ریلی برای حملونقل گندله به علاوه هزینه خرید آب صنایع فولادسازی و احیا و نورد مورد توجه ویژه قرار گرفته است. نتیجه کارشناسی گزارش بر مبنای مقایسه دو گزینه فوق چنین شد که هزینه انتقال آب از تأسیسات نمکزدایی بندرعباس به مجتمع گلگهر حدود 52% هزینههای حمل سنگ آهن یا گندله از گلگهر به نزدیک تأسیسات نمکزدایی در مجاور دریا میباشد. در ضمن گزینه انتقال آب از بندرعباس به گلگهر مزایایی نظیر کاهش روند مهاجرت نیروی متخصص از منطقه، توسعه صنعتی منطقه با توجه به عدم امکان توسعه کشاورزی، افزایش سطح خدمات بهداشتی و آموزشی و رفاه اجتماعی و درآمد عمومی در منطقه، توسعه گردشگری، افزایش درآمد استان، توسعه پایدار منطقه، تأمین آب صنایع جانبی مستقر در شهرکهای صنعتی مجاور مجتمع و... دارد. از سوی دیگر گزینه انتقال سنگ آهن یا گندله از گلگهر به بندرعباس معایبی نظیر افزایش مهاجرت به بندرعباس و افزایش جمعیت این شهر و مجاور آن، کاهش جمعیت منطقه سیرجان و در نتیجه گسترش منطقه کویری، افزایش بار ترافیک عبور جادهای، احتمال بالارفتن تلفات جادهای، کاهش ظرفیت جادهها و راهآهن به علت حجم ترافیک قابل توجه عبوری و کاهش پتانسیلهای توسعه در سایر بخشها، اشغال زمینهای با پتانسیل اقتصادی بالا در حوالی دریا، افزایش آلودگیهای زیستمحیطی، احتمال منع عبور جادهای کامیونها و واگنهای باری در زمان افزایش مسافران دارد.
در نهایت با جمعبندی و تجزیه و تحلیل کلیه مطالعات و ارزیابیهای فوق، طرح انتقال آب مورد نیاز مجتمع گلگهر از تأسیسات نمکزدایی بندرعباس از طریق خط لوله به عنوان گزینه برتر، انتخاب و پیشنهاد شد. با جدیشدن این گزینه شرکتهای ملی صنایع مس ایران و شرکت معدنی و صنعتی چادرملو نیز به این طرح علاقهمند شدند و این مهم سرآغاز یک ابرپروژه ملی در بخش خصوصی کشور شد. این طرح بالغ بر 16000 شغل به صورت مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کرد و بسیاری از صنایع مرتبط در 21 استان دیگر کشور را مجدد فعال نمود و از ورشکستگی نجات داد. این طرح با انجام مطالعات دقیق مهندسی، آب را با کمترین هدررفت که در نوبه خود منحصربهفرد میباشد به استانهای هرمزگان، کرمان و یزد منتقل مینماید و یک سرمایه و ثروت بزرگی به کشور هدیه نموده است. این طرح تمامی مجوزهای لازم را از تخصیص آب تا محیط زیست و... اخذ نموده است و برای اولین بار در تاریخ شرکت خصوصی تأمین و انتقال آب خلیجفارس بدون دریافت هیچگونه ردیف بودجهای از دولت، آب را به فلات مرکزی کشور و استانهای هرمزگان، کرمان و یزد با رعایت تمامی نکات لازم پیشکش نموده است. حال که این رخداد خجسته یک پتانسیل بسیار بزرگ را به بخش صنعت و معدن فلات مرکزی کشور که از رنج بیآبی و برداشتهای بیرویه به ستوه آمدهاند عطا نموده است لازم است که برای ایجاد شبکه تأمین آب از دریا که مطابق مطالعات انجامشده منافع آن بسیار ارزندهتر از سایر گزینههاست یک وحدت رویه و عزم ملی صورت بگیرد.
حال که کریدور خلیج فارس راه خود را به فلات بیآب کشور باز کرده است این فرصت را به منابع دیگر آبی کشور بدهیم که نفسی تازه کنند و مجدد خود را احیا کنند. انتقال آب از دریا تنها راه برونرفت از بحران بیآبی کشور میباشد. انتقالی که میتواند علاوه بر ایجاد اشتغال و سایر مزایای اجتماعی باعث کلیدخوردن طرحهای توسعهای بسیاری از صنایع فلات مرکزی کشور باشد. انتقال صنایع موجود از استانهای اصفهان، یزد، کرمان و خراسان مطابق مطالعات انجامشده عواقب اجتماعی گستردهای دارد که گاهی با اظهارنظرات غیرکارشناسی فقط میتواند دامنه آن را پراکنده کند. بستن چاههای غیرمجاز که چند دهه است به شکل نامتعارف رو به فزونی رفته است نهتنها نیاز آبی صنایع را برطرف نمینماید، بلکه موجب حرکت و جنبشهای محلی خواهد شد. خیال خامی است اگر کشاورزی غیراصولی در استانهای مذکور که در چند دهه اخیر رشد داشته است را با سیاست دستوری تغییر داد. بیاییم واقعنگر باشیم و برای تار و پود زیرساختهای کشاورزی و صنعتی با نظرات غیرکارشناسی و بدون مطالعات لازم اقلیمی نسخه نپیچیم. طرح انتقال آب از دریا سالها بر روی آن مطالعه و تحقیق انجام شده است و فاز اول آن با بهترین کیفیت و با کمترین هدررفت آب و با درنظرگرفتن تمامی جوانب مهندسی و زیستمحیطی به بهرهبرداری رسیده است و پتانسیل آبرسانی از طریق کریدور خلیج فارس برای تمامی صنایع فلات مرکزی کشور را با کمترین هزینه مهیا نموده است. آب انتقالی از این کریدور به نسبت سایر قیمتهای تمامشده آب، بسیار بهصرفه است. این یک ادعا و یک خیال نیست، شرکت تأمین و انتقال آب خلیج فارس به عنوان اولین شرکت خصوصی این حوزه، آمادگی برای پاسخگویی به تمامی کارشناسان این حوزه را دارد. زیرساختهای تأمین و انتقال آب موجود در بسیاری از استانها با فرسودگی و هدررفت بسیار آب برای بازسازی خود نیازمند هزینههای گزافی میباشند، در حالی که کریدور خلیج فارس با بهروزترین تجهیزات و تکنولوژی برتر و با هزینه بسیار پایینتر میتواند آب صنایع فلات را تأمین کند. آری گاهی از خیال تا واقعیت فاصله بسیار است و این فاصله میتواند با مطالعه و تحقیقات بیشتر و کارشناسیتر طی شود. انتقال آب از دریا نهتنها خیال گرانی نیست بلکه رؤیا و آرزوی دیرینه ایرانیانی است که بین دو دریا قرار گرفتهاند و تشنه آبی برای رسیدن به خواستههای خود هستند و این آرزو با بیشترین بهره و کیفیت توسط شرکت تأمین و انتقال آب خلیجفارس به واقعیت پیوسته است. واقعیتی که کام ایرانیان صنعتگر و ماهری که سالها در زادگاه خود ریشه دواندهاند شیرین نموده است و امید را به چشمان فرزندان ایرانزمین برگردانده است.