گپ وگفتی صنفی با تعدادی از فعالان اجتماعی و سیاسی روزنامهنگار در مورد دشواریهایی که بر آنها میگذرد
ما اهل قلمان پرحاشیه
این روزها دبیر تحریریه و مدیران بالادستی به خبرنگاران هشدار میدهند که موارد حساس را در اخبار یا گزارشهایشان با ملاحظه شرایط بنویسند، جملات انتقادی را خنثی و از بار سنگین جملات کم کنند. حتی بدون اطلاع خبرنگار، تیترها را تعدیل یا حذف میکنند.
این روزها دبیر تحریریه و مدیران بالادستی به خبرنگاران هشدار میدهند که موارد حساس را در اخبار یا گزارشهایشان با ملاحظه شرایط بنویسند، جملات انتقادی را خنثی و از بار سنگین جملات کم کنند. حتی بدون اطلاع خبرنگار، تیترها را تعدیل یا حذف میکنند. ساعتها برای تأیید سوژهای یا نوشتن از یک مسئله مهم و بهروز اجتماعی در تحریریه بحث و بررسی میشود تا آزادی پس از بیان روزنامهنگاری را با چالش روبهرو نکند. خبرنگاری میخواهد سراغ سوژه مهمی از روز برود، اما دبیر مجموعه با آن مخالفت میکند. خبرنگاری هم بر حسب وظیفه و عمل به رسالتش، سوژهای را انتخاب و برای راستیآزمایی و کشف حقایق پنهانش زمان زیادی صرف میکند، اما در نهایت سوژه و مطلبی که تهیه شده دپو یا حذف میشود تا برای خبرنگار و مهمتر از آن کل مجموعه دردسری درست نشود و یک روزنامه، مجله یا سایت توقیف نشود، تجربه تلخ توقیفهای مکرر تکرار نشود و رسانه پابرجا بماند. درحالیکه استادان روزنامهنگاری و ارتباطات سالها به روزنامهنگارانی که پشت نیمکتهای دانشگاه درس خوانده و با ادبیات ابتدایی تهیه خبر، گزارش و... آشنا شدهاند، چنین یاد داده و تأکید کردهاند که خبرنگاران چشم، چراغ و زبان گویای جامعه هستند و مطالبهگری را آموزش دادند تا کاستیها و نواقص در عملکرد، اهمالکاری، تخلفات و موارد حساس دیگر از سوی همین روزنامهنگاران مطرح و افشا شود، اما آنچه استادان به دانشجویانشان سر کلاسها آموزش دادهاند، محقق نشده و روزنامهنگاران با مشکلات فراوانی برای بیان حقیقت و آزادی پس از بیان روبهرو هستند. حالا همین عرصه یعنی رسانه، بر روزنامهنگاران و فعالان حوزههای اجتماعی تنگ شده است. نهتنها در رسانههای شناختهشده، بلکه روزنامهنگارانی نیز بدون آنکه نامشان چندان در رسانهها بازتاب داده شود، در استانهای دیگر دستگیر و احضار شدند. اگرچه روزنامهنگارانی در روزهای اخیر از بند آزاد شدند، اما سختگیری، تذکر، بازداشت و دستگیری فعالان حوزه رسانه و مطبوعات همچنان ادامه داشته و انتشار خبرهای آن هر روز اهالی رسانه را با ابهام و ناراحتیهای زیادی همراه و رها کرده است. در همین راستا، با تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان حوزه اجتماعی و سیاسی همچون ماشاءلله شمسالواعظین، روزنامهنگار پیشکسوت؛ فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب؛ سعید شریعتی، روزنامهنگار و فعالا سیاسی و همچنین زهرا مشتاق، فعال اجتماعی، گفتوگویی انجام دادهایم.
روزنامهنگاری برای تمام فصول
ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار پیشکسوت، در گفتوگو با خبرنگار «شرق» درباره شرایط حاکم بر روزنامهنگاران و نویسندگان میگوید: «توقیف، دادن تذکر به نشریات یا دستگیرکردن خبرنگاران و روزنامهنگاران، راهبرد و اقدامی است که سالهای گذشته نیز در پیش گرفته شده و در آینده هم وجود خواهد داشت. افزایش گفتمان تکصدایی و تولید فراوردههای دولتی آنچنان گسترده شده که نویسندگان نو، بهویژه در ادبیات داستانی، به ادبیات سمبلیک و گرایشهای نمادین روی آوردهاند؛ یعنی همان ادبیاتی که در ابتدای دهه 50 شمسی نیز با وجود غیرقانونیبودن، رواج یافت. برای مثال از عبارات «هوا ابری است» و «هوا توفانی است» استفاده میشد برای مفاهیمی دیگر».
او با اعلام اینکه روزنامهنگار حرفهای و دغدغهمند در هر شرایطی وظیفه خودش را انجام میدهد، میافزاید: «باعث خوشحالی است که روزنامهنگاران و همکارانم در همین فضا و فشار نیز به وظایف حرفهای و ذاتی خودشان عمل میکنند. کار روزنامهنگار همین است که در تمام شرایط، اطلاعرسانی و انجام وظیفه کند. اطلاعرسانی، تولید خبر مؤثر، هشدار و انتقاد از عملکرد دولت و... کار من و شماست که ما هم داریم به این وظیفه عمل میکنیم».
این روزنامهنگار پیشکسوت با انتقاد از اعمال فشار بر خبرنگاران تصریح میکند: «بدون شک منافع ملی با بستهشدن فضا و انسداد مجاری اطلاعات است که به خطر میافتد. سؤال مهمی دارم؛ کدام خبر در جامعه تا به امروز مقابل افکار عمومی پنهان و مخفی مانده است؟ هیچ خبری پنهان نمانده، بلکه بزرگنمایی، برجستهسازی و به دنبال آن خبرهای فیک و غیرواقعی زیاد شده است. بازشدن امکان تبادل اطلاعات به کاهش اخبار نادرست، کاهش شدید شایعهسازی و فیکنیوزها منجر میشود؛ چراکه روزنامهنگاری آزاد این توان را دارد که بر شایعات غلبه کند».
شمسالواعظین در پاسخ به این پرسش که شرکت در دورههای آموزشی یا ورکشاپهای تخصصی با وجود ممنوعیتهایشان چقدر برای روزنامهنگاران اهمیت دارد، میگوید: «حضور در این ورکشاپها برای بهروزکردن دانش روزنامهنگاران بسیار ضروری است و بسیاری از آنها مثل پزشکان و متخصصان در این دورهها شرکت میکنند. خودم هم در دورههایی شرکت کردم و تجربه به دست آوردم. آنها که شرکت در ورکشاپها را تخلف میدانند، بهتر است واقعیتهای زیرپوستی جامعه را ببینند و خبرنگاران را متهم نکنند. در این شرایط قضاوت تاریخ و افکار عمومی است که اهمیت زیادی دارد».
نیاز دانش ژورنالیسم به شرایط آزاد و فضای دموکراتیک
او با اشاره به ضرورت شکلگیری گفتمان بین نسلی در بدنه فعالیت روزنامهنگاری و بهروزشدن دانشها در این حوزه میافزاید: «لازم است برشی از نسل فعلی در ساختار روزنامهنگاری و رسانههای گروهی تعبیه شود تا بتواند دغدغههای بحق و بزرگ نسل جدید را بازتاب دهد. دانش ژورنالیسم تنها به شرایط آزاد و دموکراتیک نیازمند است. محدودیت در ایجاد کلاسها وجود دارد. ما تا سال 90 هفتهای یک کلاس برگزار میکردیم که در حال حاضر با محدودیت روبهرو هستیم».
این روزنامهنگار پیشکسوت در این زمینه که حمایت روزنامهنگاران از همکارانشان و حمایت استادان روزنامهنگاری از شاگردانشان که زمانی روی نیمکت کلاسهای درسیشان مینشستند، چقدر میتواند مؤثر و ضروری باشد، پاسخ میدهد: «حمایت یک قطار عمومی است و نهتنها استادان بلکه روزنامهنگاران دیگر هم باید در این راستا برای حمایت پیشقدم شوند».
روزنامهنگار عاشق یا دیوانه
درعینحال، فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب، با اشاره به سختگیری و محدودیتهایی که برای مطبوعات و روزنامهنگاران در انعکاس مطالب ایجاد میشود، تأکید میکند: «از آنجایی که در ایران همیشه رابطه مستقیمی میان قدرت دولت مرکزی و شرایط مطبوعات وجود داشته است، یک روزنامهنگار یا باید عاشق کار و حرفهاش باشد یا دیوانه؛ چون آنها به دلیل هوش بالا، حساسیت ذاتی و حس مسئولیتپذیری ملی این شغل را انتخاب میکنند. به این معنا که هر زمان دولتهای مرکزی قدرتمند بودند، مطبوعات در مهار و زیر سایه یک دولت متفاوت نیز فضایی برای نقد داشتهاند که گاهی از درون آن هرجومرج ذهنی نیز ایجاد شده است. بنابراین صبورینکردن دولتها در طول تاریخ ایران، مخصوصا در صد سال گذشته و بهویژه دوران بعد از انقلاب اسلامی و بیپناهبودن جامعه روزنامهنگاری ایران، سبب پدیدآمدن مشکلات عمیقی برای دولت، جامعه، اهالی مطبوعات و... شده است».
پدیده تلخ قهر و طرد روزنامهنگاران
روزنامهنگاران و متخصصان زیادی از اهالی رسانه بهخاطر شرایط حاکم بر مطبوعات یا نداشتن فرصت مناسب در کشور خودشان، پیشه خبرنگاری را در کشورهای دیگری دنبال میکنند. بسیاری از آنها هنوز عاشق وطن و سرنوشت آن هستند، اما راهی برای کار در داخل ندارند. آنها هم در ادامه پدیده تلخ فرار مغزها، گزینه مهاجرت را انتخاب کردهاند.
«زاهد» نیز در همین ارتباط با انتقاد از فضای موجود حاکم بر روزنامهنگاران داخلی که باعث قهر یا طرد آنها از فضای داخلی متعلق به خودشان میشود، ادامه میدهد: «در حقیقت و به صورت حرفهای، روزنامهها باید در محیط و موقعیت خودشان فعالیت کنند. این اتفاق، پدیده عجیبی است که شما در کشور دیگری باشید و برای محیط دیگری برنامه و محتوا بسازید. چنین شرایطی از نظر تاریخی تنها در دوره اروپای در اشغال، دوره دیوار آهنین، دوره اتحاد جماهیر شوروی و مهاجران اروپای شرقی یا حتی دوره مهاجران کوبایی در ایالت شهر میامی در فلوریدا و... حاکم بود».
او میافزاید: «بخشی از این اتفاق نتیجه و حاصل رفتار دولتمردان بود. حالا نیز دولت برای رسانههایی که امروز به آنها بیاعتماد است، بهطور خواسته یا ناخواسته، روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات را دچار محدودیت کرد تا اینکه امروز بسیاری از متخصصانمان را در این حوزه از دست دادیم. علاوه بر آن، با وجود آنکه سالهای هدررفته یک جوان به دلیل مشکلات بیمهای، درمانی، معیشتی و... بسیار زیاد و منهدمکننده بوده، اما آنها همچنان برای نوشتن، اطلاعرسانی و کار در این حوزه عشق میورزند».
هوشمندانه به نوشتن ادامه دهید
«توصیه میکنم که دوستان جوان و میانسال روزنامهنگار زمان انعکاس مسائل و مشکلات، در انتخاب واژگان مناسب دقت بیشتری داشته باشند. در واقع دولتها شیوه تعامل با خودشان را آموزش میدهند. دولتها هستند که با رفتارشان فعالیتها را خشن یا غیرخشن و ملایم میکنند». این نکات از سوی «زاهد» روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل اجتماعی و سیاسی مطرح میشود که ادامه میدهد: «دولتی که برای روزنامهنگاری بستری فراهم نمیکند که همراه با رعایت چارچوبهای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و... وقایع را منعکس کند، با شعارهایی تند روبهرو میشود. این شعارها بیشتر واکنشی است».
او در توصیه دوجانبهای تأکید میکند: «دولت بداند و درک کند که در چه شرایط خطیری قرار دارد و جامعه روزنامهنگاری ایران هم با توجه به همین شرایط خطیر مصمم و هوشمندانهتر از قبل رفتار کنند...».
«زاهد» با اعلام اینکه در دوران مرتضویه تلاش میکردیم تا از واژگان مناسب آن عصر استفاده کنیم، میافزاید: «همکاران روزنامهنگار باید فراموش نکنند که خواننده از ما باهوشتر است. بهعنوان یک نویسنده با نوشتن کتابهای متعدد، این مسئله را بهخوبی لمس کردم که مخاطب در هر شرایطی از من (نویسنده، خبرنگار و...» باهوشتر است و باید هوش او را جدی گرفت و در انتخاب واژگان دقت کرد».
هرگز قلم را زمین نگذاریم
این تحلیلگر خطاب به روزنامهنگارانی که در فضای حساس کنونی از سختیها و فشارهای بهوجودآمده ناامید شدهاند، میگوید: «در هیچ شرایطی نباید قلم را زمین بگذاریم. زمانی که قلم زمین گذاشته میشود، ابزارهای دیگری علم میشود و این خطری است که مردم، حکومت، جامعه مدنی، نیروهای اجتماعی و روزنامهنگاری را تهدید خواهد کرد؛ عوامزدگی سیاسی و پوپولیسم خطری است که گاهی وقتها روزنامهنگارانی را تهدید میکند که میخواهند یکشبه راه صدساله را طی کنند. مهمترین مسئله برای روزنامهنگاران در شرایط فعلی وطندوستی، تعهد به حرفه یعنی رعایت بیطرفی، روایت منصفانه، دیدن ابعاد همهجانبه از یک ماجرا و پرهیز از عینک ایدئولوژی برای نوشتن است؛ چون ما همیشه وظیفه داریم به قلم خود متعهد باشیم».
او در پاسخ به این سؤال که از دیدگاه شما نحوه برخورد با روزنامهنگاران برای شرکت در کلاس، دوره یا کارگاههای آموزشی که با هدف آشنایی با شیوههای جدیدی از کار روزنامهنگاری صورت میگیرد، منصفانه است، میگوید: «گاهی برای این سؤال پاسخی ندارم» و ادامه میدهد: «با توجه به تکنیکهای بهروزی که از طریق تولید تلفنهای هوشمند، هوش مصنوعی، تجهیزات دیجیتال، نوآوریهای دنیای متاورس (فراتر از جهان) و... مشاهده میشود، لازم است آموزشهای روزنامهنگاری نیز متحول، بهروز و تکمیل شود. این امکان در گذشته از سوی نهادهای مدنی یا دانشکدهها برای بهروزکردن آگاهی روزنامهنگاران در زمینه برخی تحولات و دانشهای روز، آموزشهای تحت خدمتی برای یادگیری و اطلاع از شیوههای بهروز گزارشنویسی، خبرنویسی، یادداشتنویسی، ستوننویسی، سرمقالهنویسی، گزارش و روزنامهنگاری میدانی و تحقیقی، مثل مستندهای افشاگرانه در زمینه داستان معروف روزنامه آمریکایی «بوستونگلوب» که درباره تجاوز جنسی کشیشان به کودکان در ایالات متحده گزارشهای ویژهای منتشر کرده بود، اطلاعات کاربردی جدید و آموزشهایی ارائه میداد که بنا به هر دلیل متوقف شد».
تلاش برای بیطرفی در کار روزنامهنگاری
زمان مصاحبه، از خبرنگاری میگویم که همکار میز کناریاش را بازداشت کردهاند و ناامید است. جای خالی همکار و مهمتر از همه نگرانی از وضعیتش برای اعضای تحریریه شرایط بسیار دشواری را ایجاد کرده است. هرکدام برای انجام کار یا وظایفشان درگیر نگرانیهایی شدهاند... که «سعید شریعتی»، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب، در این زمینه میگوید: «من هم روزنامهنگاری هستم که در همین شرایط با گوشت، پوست و استخوان تمام این مسائل را درک کردم و براساس تجربهای که در زمینه روزنامهنگاری آزاد و مستقل دارم، دوستانه توصیه میکنم که کافی است روزنامهنگاران در زمان نوشتن مطالب، تحلیل و روایتی از آنچه در جامعه میگذرد، به سنتها، شیوهها و روشهای حرفهای روزنامهنگاری پایبند باشند؛ یعنی جانبداریهای شخصی را کنار گذاشته، از منابع گوناگون به پدیدهها ورود پیدا کرده و جامعیت روایتها را در نظر بگیرند که البته در این راستا تحلیلگران و یادداشتنویسانی نیز که دیدگاههای شخصی خودشان را بازتاب میدهند، مسئولیت تحلیل و نوشتههای خودشان را بر عهده میگیرند».
او میافزاید: «درعینحال اگر ما بتوانیم به قواعد روزنامهنگاری حرفهایتر عمل کرده، گرایش سیاسی شخصی را در هنگام روایت و تحلیل گزارشها کمتر در محتوای اصلی دخیل کنیم و روایتهای بیطرفانهای داشته باشیم، همین خردهروایتهای بیطرفانه میتواند گویای عمق مسئله باشد. اگرچه بیطرفی کامل و روایتهای بیطرفانه کاری دشوار بوده و بدون شک قلم، رنگ ذهن صاحب روایت را میگیرد؛ اما باید نسبت به بیطرفی در روایت تلاش کرده و متعهد باشیم. به کمک رعایت این اخلاق میتوانیم از گردنه فعلی رد شویم».
استفاده از تجربههای پیشکسوتان
«شریعتی»، فعال سیاسی، از انتقادپذیرنبودن دولت و دستگاهها چنین میگوید: «واقعیت این است که آگاه هستم که دراینمیان کار اهالی رسانه دشوار است؛ چون ما با جریانهایی مواجه هستیم که این حد و اندازه از انتقاد در چارچوب اخلاق حرفهای روزنامهنگاری را هم برنمیتابند.
برخی دولتمردان میخواهند از ادبیاتی که آنها میپسندند، استفاده کنند و آنچه خودشان تأیید میکنند، انعکاس داده شود. هیچ صدای متفاوتی را قبول نمیکنند، تمام این محدودیتها را میدانم و فقط وقتی از من سؤال میکنید که در این شرایط روزنامهنگار چه کند، میگویم تنها چاره این است که با حرفهای عملکردن، از رویارویی مستقیم با این موج پرهیز کنیم».
او در پاسخ به این سؤال که روزنامهنگاران تا چه حد نیاز است که با توجه به تحولات و شرایط فعلی دانش و مهارتشان را بهروز کنند، میگوید: «دوستان روزنامهنگار جوانتر اگرچه آموزشهای حرفهای و آکادمیکی کار روزنامهنگاری را دیدهاند؛ اما ممکن است در صحنه عمل تجربه کمتری داشته باشند که توصیه من به روزنامهنگاران جوان این است که در کنار کار حرفهایشان از تجربههای پیشکسوتان حوزه روزنامهنگاری نیز که تجربه انقلاب، تجربه قلمزدن در دوران جنگ، دوره اصلاحات، سازندگی و... را دارند نیز بهرهمند شوند. ماجراهای اجتماعی و دعواهای سیاسی در 40 سال اخیر کم یا زیاد رخ داده است که پیشکسوتان این حوزه میتوانند تجربههای نوشتن و روزنامهنگاری در آن زمان را انتقال دهند».
انجمن صنفی برای آموزش کمک کند
در کار مطبوعات به آموزشِ ضمن عمل نیازمند هستیم. باید همزمان با تولید محتوا، آموزش داشته باشیم، شخصا با 30 سال کار روزنامهنگاری هنوز از افرادی مثل «شمسالواعظین»، «عباس عبدی» و افراد دیگری درس و آموزش میگیرم. آموزش تنها برای دوستان جوان و تازهکار روزنامهنگاری نیست و همه ما باید در طول زمان خدمت آموزش ببینیم». این نکات را «سعید شریعتی»، روزنامهنگار، میگوید و تصریح میکند: «افرادی مثل «عباس عبدی» کار روزنامهنگاری را زودتر از من شروع کردند و فعالیت روزنامهنگاری و تجربیاتشان در مدت 10 سالی که من در این حرفه نبودم، میتواند راهگشا باشد. انتقال تجربهها باید نسل به نسل انجام شود. روزنامهنگاران دهه 70 باید تجربههایشان را به همکاران دهه 80 انتقال دهند. پس میبینید که آموزش در این حوزه بسیار اهمیت دارد».
او به نقش انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران در کمک برای انتقال تجربهها اشاره میکند «انجمن صنفی میتواند امکانی را برای روزنامهنگاران فراهم کند تا ساعتهایی از روز در فضای عمومی یا مجازی بتوانند دیالوگهای پیشکسوتان و قدیمیترهای حرفه روزنامهنگاری را بشنوند یا بخوانند تا انتقال تجربهها محقق شود».
روایتهای متضاد شنیده نمیشود
«شریعتی»، تحلیلگر سیاسی، در پاسخ به این سؤال که «روزنامهنگاران، فعالان اجتماعی و... از وضعیت اقتصادی، معیشتی، اجتماعی یا برخورد با جوانان مطالبهگر انتقاد میکنند، اما در بدنه دولت، رویکرد انتقادپذیری وجود نداشته؛ پس در این شرایط دشوار چه باید کرد؟ تأکید میکند: «متأسفانه چون دیدگاهی وجود دارد که گمان میکند روایت شبکههای اجتماعی، ماهوارهها و... همه به جنگ روایت رسمی آمدهاند، روایتها را نمیپذیرد و آنها را جنگ روایتها تلقی میکند».
یارگیری دولتها برای پیشبرد اهداف خود
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این سؤال که چه توصیهای به دولت برای میداندادن به رسانه که میتواند مشکلات و مسائل را به گوششان برساند دارید، میگوید: «توصیه زیاد است اما باید گفت «دولت محترم، بیا ما خیر و صلاحت را میخواهیم...»؛ درحالیکه الان گوشها برای شنیدن و پذیرش پندها و نصیحتهای دلسوزانه هم آمادگی ندارد. متأسفانه در این شرایط هیچ میانهای وجود ندارد و باید صبر کنیم تا زمان بتواند راهگشا باشد. شما نگاهی اجمالی به روزنامه «کیهان» بهعنوان یک نماد دولتی بیندازید. اگر توانستید با این روزنامه وارد گفتوگو شوید، بدانید که میتوانید با دولت نیز وارد گفتوگو شوید».
«شریعتی» در پاسخ به این سؤال که به نظر میرسد جوانان تمایلی به خواندن روزنامهها ندارند و روزنامهگریز شدهاند، تأکید میکند: «رویهمرفته جوانان ما به خاطر دراختیارداشتن رسانههای سریعالعمل و دیجیتال، چندمنبعی شدهاند. به همین دلیل روزنامهها که رسانههای باوقارتری هستند، به این معنی که با تأمل بیشتری حداقل یک روز پس از انتشار خبر منتشر میشوند، فرصت بیشتری برای تحلیل سوژه و بررسی صدق و کذب و همهجانبه اخبار دارند».
راستیآزمایی کنیم
او میافزاید: «در این شرایط روزنامهها تا حد زیادی باید تکیه و دقتشان را روی تحلیل و تبیین اخبار و رویدادها بگذارند. به جای خوراک خبری، خوراک تحلیلی تولید کنند. ما در شرایطی هستیم که با انبوهی از اطلاعات و اخبار جعلی، دروغین، گمشده، غیرواقعی، برجستهشده، نادرست، گمراهکننده، راهزن و... روبهرو هستیم که رسالت حرفهای و مهم روزنامهنگاران نه فقط انتشار اخبار بلکه بررسی و راستیآزمایی است. در شرایط فعلی خبرنگار باید بتواند برای انتشار و ترویج اخبار درست و راست تلاش کند». این فعال اصلاحطلب در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه «تعدادی از خبرنگاران برای انجام همین رسالت یعنی راستیآزمایی اعزام شدهاند اما درگیر حواشی شده و برایشان پروندهسازی شده است، مگر هدف انجام کار حرفهای برای راستیآزمایی نیست»؟ تصریح میکند: «برای پاسخگویی به سؤالتان باید از خبرنگارانی که انجام وظیفه کردند و در زمان درست به میدان آمدند هم یاد کرده و از آنها نیز دفاع کنم. در عین حال باید تأسف بخورم که جای و جایگاه این همکارانمان به هیچ عنوان زندان و حبس نیست و همینجا خواستار آزادی آنها هستم و از قضات و رئیس قوه قضائیه به عنوان کسی که بیان کردند به دنبال برونرفت از وضعیت فعلی هستند، میخواهم در دادرسی و رسیدگی به پروندههای تشکیلشده برای روزنامهنگاران، عکاسان، فعالان سیاسی و... که به هر دلیلی زندان هستند، مطابق با اصل 168 قانون اساسی و بر اساس عدالت و انصاف رفتار کنند. پرونده آنها با حضور هیئتمنصفه بررسی شود و اجازه ندهند اتهامات روزنامهنگاران و عکاسان مطبوعاتی که رسالت ذاتی شغلیشان را انجام دادند، در زمره جرائم امنیتی دستهبندی شود».
روزنامهنگار نمیتواند از مأموریت شانه خالی کند
«شریعتی» با اعلام اینکه روزنامهنگاران در هر شرایطی موظف به راستیآزمایی و بررسی صدق و کذب اخبار هستند، به روزنامهنگاران و خبرنگارانی مانند «الهه محمدی» و «نیلوفر حامدی» اشاره میکند که این روزها به دلیل انجام وظایف اصلی حرفهشان در زندان به سر میبرند و میگوید: «مگر امکان دارد که به روزنامهنگاری مأموریت حرفهای داده شود و آن روزنامهنگار با نهاد و رسانهای قرارداد شغلی داشته باشد و از مأموریت سر باز بزند؟ کار و رسالت روزنامهنگاران مشاهده، بیان و روایت واقعیتهاست. این روزنامهنگاران برای تولید محتوا و بهخصوص راستیآزمایی به میدان آمدند و رفتار حرفهایشان برای همه ما روزنامهنگاران مثالزدنی است. آنها میتوانستند مثل بسیاری از خبرنگاران دیگر پشت میزشان در تحریریهها بمانند و بهاصطلاح ما با چسب، کاغذ و قیچی گزارشی را سر هم و صفحات روزنامهها را از مطالب پفکی و بیهوده پر کنند. روزنامهنگاری که به میدان میرود و محتوا تولید میکند، میتواند مدعی شود که افکار عمومی را در حد توان به سمت و سوی حقیقت و راستی سوق داده است».
جای خالی منبعی برای حمایت از روزنامهنگاران
برای ادامه گپوگفتهایمان سراغ «زهرا مشتاق»، چهره شناختهشده مطبوعات که شاید تنگناها و شرایط فعلی روزنامهنگاران را کمی بیشتر از سایرین درک میکند، رفتیم. زمان مصاحبه نهتنها با صحبت درباره وضعیت فعلی حاکم بر اهالی رسانه بلکه با یادآوری نگرانی خانوادهها از آینده پیشروی جوانان در ایران به دلیل گرانی، تورم، بیکاری، مشکلات معیشتی و...، چهرهاش درهم میرود و بغض میکند. او با اشاره به شرایط سخت حاکم بر فضای اطلاعرسانی و وظیفه ذاتی روزنامهنگاران تأکید میکند: «ما روزنامهنگاران همگی در شرایط سخت روحی هستیم، برای نمونه هر هفته میتوانستم تعدادی یادداشت بنویسم اما الان از نظر روحی تحلیل رفتهام و توان نوشتن ندارم. مسئله ترس از این فضا برای انعکاس حقایق نیست، بلکه خبرنگاران در این فضا از نظر روحی در شرایط دشوار فرسایشی قرار میگیرند. در عین حال رسیدن اخبار مربوط به دستگیری روزنامهنگاران چه آنها که در رسانههای شناختهشده کار میکنند و چه آنها که در استانها فعال هستند و نام یا مشخصاتشان را نمیدانیم، ما را از مسئولیت تهی نمیکند، بلکه فشارهای روحیمان را بیش از پیش تشدید و نگرانمان میکند. واقعیت این است که متأسفانه منبعی برای حمایت از روزنامهنگاران وجود ندارد. وقتی اسامی برخی از روزنامهنگاران روی زبان افکار عمومی میچرخد، به این فکر میکنیم که مگر آنها بهجز انجام وظایف ذاتیشان برای اطلاعرسانی و گفتن از مشکلات مردم، چه کار دیگری انجام دادهاند؟ مثل یک پزشک و متخصصی که با مراجعه بیمار باید او را مداوا کرده و مشکل جسمیاش را تشخیص دهد و برطرف کند، روزنامهنگار هم همین رسالت را دارد؛ منبعی برای انتشار حقیقت و اخبار مستند است. اگر روزنامهنگاران همین اقدام مهم را هم انجام ندهند، پس چه انتظار و توقعی باید از آنها داشت؟».
نسل جوان را دریابیم
«مشتاق»، فعال اجتماعی، در پاسخ به این سؤال که «به نظر میرسد در شرایط فعلی باید با جوانان و نسل جدید گفتوگوی مؤثری داشته باشیم و با آنها همدل شویم، فعالان اجتماعی برای فهمیدن مطالبات، نیازهای نسل جدید و انتقال آن به تصمیمسازان و سیاستمداران باید چه رویکردی را در پیش بگیرند؟» تأکید میکند: «سبک زندگی، منش، عقاید، نشست و برخاست نسل جدید برای من که یک دههپنجاهی هستم بسیار متفاوت است، اما در عین حال این تفاوت را به عنوان یک روزنامهنگار میفهمم که نسل جدیدی به میدان آمده که بهطور جدی تمام نسلها را متوجه خودش کرده است. جریانات رخداده از شهریور امسال تا امروز متأثر از نگاه، منش و رویکرد نسل جوانی است که به هیچ عنوان به نگاه، عقاید، دیدگاهها، ایدئولوژی، نوع فرهنگ، آداب معاشرت و... دهههای دیگر پایبند نیستند؛ بنابراین نباید این فشار فزاینده را نادیده گرفت. چهبسا همین نسل جوانتر هستند که با تجارب سیاسی، اجتماعی، دانش و فرهنگ متفاوت، ایجاد انگیزه، ترغیب و برای نسلهای گذشته تولید انرژی میکنند. نسلهای دیگر هم تحت تأثیر جریانی قرار دارند که نسل جدید و جوان ایجاد کرده است. پس ما خواسته یا ناخواسته با این نسل ارتباط داشته و برای موفقیت در ایجاد معاشرت با این نسل باید از یکدیگر شناخت بیشتری داشته باشیم».
مطالبات جوانان را بشنویم
او با بیان اینکه آرمانخواهی، شور و اشتیاق جوان و دوران جوانی باید به رسمیت شناخته شده و بدانیم که آرمانخواهی یک دهههشتادی با آرمانخواهی و اشتیاق دههپنجاهی تفاوت چشمگیری دارد که باید برای شناخت آنها اقدام اساسی شود، میافزاید: «حتی ممکن است این نسل تمایل یا نیازی به برقراری معاشرت یا رابطه تنگاتنگ با نسلهای گذشته نداشته باشند و از این موضوع استقبال هم نکنند که نباید در این زمینه به آنها سخت گرفت، بلکه ما به عنوان کسانی که میخواهیم در این سرزمین زندگی مسالمتآمیز و آرامی داشته باشیم، باید بدانیم نسل جوان و نوجوان چه خواسته، تمایل، مشکل و مطالباتی دارند که حالا برخلاف پیشبینی یا تصور نسلهای دیگر مثل یک دریای خروشان همهچیز را همراه با خودشان میبرند. واقعیت این است ما با داشتن کشوری که جمعیت جوان و نوجوانش رقم درخور توجهی را به خود اختصاص داده است، نمیتوانیم آنها را نادیده بگیریم و باید حرفهایشان را با گوش جان شنیده و برایشان فکر و برنامهریزی دقیقی داشته باشیم».
در این گفتوگو جای خالی روایت و دیدگاههای خبرنگارانی که در این شرایط سخت، قلم را زمین نگذاشته و جدیتر از قبل راهشان را دنبال میکنند، احساس میشود. خبرنگارانی که این روزها فشار روحی زیادی را تحمل میکنند، اما چارهای جز ادامه راه و حرفهای که نسبت به آن متعهد هستند ندارند. اگرچه در این زمینه بدون شک بهزودی سراغ اهالی مطبوعات، جوانان تازهکار در این حرفه و روزنامهنگاران دیگر نیز میرویم و گفتوگوهایی انجام میدهیم، اما امیدواریم راه نرفته ما در این زمینه توسط رسانهها و خبرنگاران دیگر دنبال شود؛ چراکه انعکاس مشکلات این صنف و صحبت یا یادآوری وظایف روزنامهنگاران در این شرایط، اهمیت زیادی دارد تا مبادا رسالت و تعهد حرفهای ما در سایه وضعیت سخت حاکم بر روزنامهنگاران زیر سؤال برود.