هوای تهران بدجور بوی گوگرد میدهد
دهها سال در غرب وحشی، مردم هر روز با دلهره، هراس و هیجان از خانههای خود بیرون میرفتند و از ترس فضای اکشن حاکم بر تگزاس آن زمان که با بوی باروت و گوگرد عجین شده بود، گویی خود را در یک دوئل آشکار نهتنها با رقبا و دشمنان خویش بلکه با طبیعت خشن و بیرحم حاکم بر محیط زندگیشان میدیدند.
شهرام جباریزادگان-کارشناس برنامهریزی شهری: دهها سال در غرب وحشی، مردم هر روز با دلهره، هراس و هیجان از خانههای خود بیرون میرفتند و از ترس فضای اکشن حاکم بر تگزاس آن زمان که با بوی باروت و گوگرد عجین شده بود، گویی خود را در یک دوئل آشکار نهتنها با رقبا و دشمنان خویش بلکه با طبیعت خشن و بیرحم حاکم بر محیط زندگیشان میدیدند.
اگر از غرب وحشی فاصله بگیریم و ماشین زمان را دو قرن و ارابه مکان را ۱۲ هزار کیلومتر به جلو برانیم، به نقطهای در خاورمیانه میرسیم که چتری از انواع آلایندهها و گازها، بالای سر آن و ابری از گاز متان، آسمان جنوبش را فراگرفته است؛ شهری که مسئولان آن وجود گاز متان در آسمانش را کتمان میکنند و مسئولیت آلودگی هوایش را نیز به گردن این و آن میاندازند.
تهران؛ کلانشهری که این روزها در آن بدجور بوی گوگرد به مشام میرسد و غلظت دیاکسید گوگرد آن به آلاینده شاخص هوایش تبدیل شده و در نقاط مختلف شهر بهویژه در پهنههای غربی و جنوبی آن، در صدر فهرست پروپیمان جدول انواع آلایندههای هوا قرار گرفته است.
بله! اینجا تهران است، ابرشهری که ابر متان بر فراز، زمینهای فرونشست کرده در سطح و چاهها و قناتهای خشکشده در اعماق آن جای هوای پاکیزه، چنارهای سر به فلک کشیده و آب گوارایش را گرفتهاند و حکایت به اینجا رسیدنش، به قول فردوسی بزرگ که تندیس خودش نیز از آثار آلودگی هوا در امان نمانده است، یکی داستان است پر آب چشم!
آلودگی هوا، این روزها در تهران بیداد میکند و جای کرونا را در تعطیلی مدارس و دانشگاهها و روانهکردن شهروندان به بیمارستانها گرفته و هالهای خاکستریرنگ که گویی این بار اندک بادی که میوزد و بارانی که میبارد نیز از پس آن برنمیآیند و این معاشران گرهگشا نیز نتوانستهاند گره از زلفش باز کنند.
این روزها، دیگر تنفس هوای تهران نهتنها برای گروههای حساس شهروندان ناسالم است، بلکه برای هر شهروندی که در آن نفس میکشد نیز به جای اینکه ممد حیات و مفرح ذات باشد، حیات او و ذات زندگیاش را در معرض خطر قرار داده است.
امروز، بیش از سکون هوای تهران که گویی دیگر محدود به آبان و آذر و معطوف به پدیده وارونگی دما نیست و هفت روز هفته و ۱۲ ماه سال شاهد آن هستیم، سکوت و سکون مسئولانی که گویی بهجز صدور اطلاعیه، مسئولیت دیگری ندارند، آزاردهندهتر است.
مسئولانی که گویی انباشت غلظت آلایندهها با افزایش غفلت آنها نسبت مستقیم دارد و به جای اینکه این روزها در تلاش و تکاپوی شبانهروزی باشند تا بتوانند حتی یک واحد از شاخص سهرقمی آلایندهها کم کنند، به ایراد سخنرانی و پاسدادن تقصیر به گردن سایر دستگاهها و شوتکردن آن به دروازه خالی مردم مشغولاند.
با وجود هزارویک درد بادرمان و بیدرمانی که آلودگی هوا بر سر جان و مال شهروندان میآورد و با اینکه همه دادهها حکایت از بیداد آلایندهها و وضعیت بحرانی آلودگی هوای تهران دارد، اما تصمیمگیرندگان این شهر درندشت، چشم خود را بر استهلاک و فرسایش روح و جسم مردم آن بستهاند و از تصمیم خویش برای استفاده از سوخت مازوت چشمپوشی نمیکنند و از استمرار استفاده انبوه از آن برای تأمین سوخت نیروگاهها و مراکز صنعتی کوتاه نمیآیند.
واقعیت این است که در بحران این روزهای آلودگی هوای تهران، مازوتسوزی در فهرست مطول دهها و صدها عامل ریز و درشت مؤثر در ایجاد و تشدید آلودگی هوا که کموبیش همه مردم و مسئولان از آنها آگاهی دارند، به عنوان متهم ردیف اول، بالاترین نقش و بیشترین سهم را دارد، با این وجود، هیچ مسئولی حاضر به صحبت صریح درباره آن نیست.
جا دارد تا مسئولان به جای تکرار ادعاهایی مانند توسعه و تکمیل مترو، بازسازی و نوسازی ناوگان اتوبوسرانی، ورود خودروهای استاندارد و برقی به کشور و... که همه میدانند و البته خودشان بهتر از همه میدانند که بهمنزله وعدههای سر خرمن آلودگی هواست و تحقق آنها به عمر مدیریتی آنها قد نمیدهد، دست به دست هم بدهند و فقط یک کار انجام دهند.
آنها برای اینکه از بیمارکردن بیشتر افراد سالم و مرگومیر بیشتر افراد بیمار جلوگیری کنند، همین امروز استفاده از مازوت را برای مصارف صنعتی ازجمله در نیروگاهها ممنوع کنند و از مصرف این سوخت که حاصل آن، آلودگی برای تهران و دیگر کلانشهرهای کشور بوده است، تحت هر عنوان ممانعت کنند.