|

بررسی بزهکاری زنان در ایران

از فقر تا بی‌پناهی

مطابق آمار ستاد دیه تا شهریور 1401، در جرائم غیرعمد ۱۱‌هزار‌و ۵۴۴ محکوم غیرعمد در سطح زندان‌های سراسر کشور تحمل حبس می‌کنند که ۳۵۶ نفر از این مددجویان، آن دسته از دختران و زنانی هستند که نه با ارتکاب اعمال مجرمانه بلکه به صرف ناتوانی در تأمین امانات مالی یا تنگدستی در تسویه اقساط با طرح شکایت طلبکار یا ضامن روانه بند شده‌اند.

از فقر تا بی‌پناهی

مطابق آمار ستاد دیه تا شهریور 1401، در جرائم غیرعمد ۱۱‌هزار‌و ۵۴۴ محکوم غیرعمد در سطح زندان‌های سراسر کشور تحمل حبس می‌کنند که ۳۵۶ نفر از این مددجویان، آن دسته از دختران و زنانی هستند که نه با ارتکاب اعمال مجرمانه بلکه به صرف ناتوانی در تأمین امانات مالی یا تنگدستی در تسویه اقساط با طرح شکایت طلبکار یا ضامن روانه بند شده‌اند. اسدالله جولایی، رئیس ستاد دیه کشور، شهرهای پرجمعیت را دارای بیشترین زندانیان زن برشمرد و اظهار کرد: استان تهران با میزبانی از ۶۰ زندانی گرفتار در موضوعات غیرعمد، در رأس فهرست عددی قرار گرفته و در رتبه‌های بعد فارس با نگهداری از ۳۰ زندانی زن و استان‌های البرز و گیلان هر کدام با ۲۲ محبوس خانم در شمار شلوغ‌ترین استان‌ها قرار دارند.

یک بررسی آماری

نسبت دستگیرشدگان زن به کل دستگیرشدگان در ایران در نیمه دهه 80 خورشیدی حدود شش درصد بود. با توجه به اینکه تعداد زنان محکوم به زندان بیش از سه برابر شده‌، رشد تعداد جرائم زنان بیش از رشد جمعیت آنان بوده است. بنابراین نسبت جرائم زنان به جمعیت آنها در این دوره افزایش داشته است. با‌این‌حال، نسبت زنان زندانی به کل زندانیان چنین روندی را نشان نمی‌دهد. این نسبت از سال ۶۰ تا ۷۹ با نوسان اندکی نزدیک به پنج درصد باقی مانده است. دلیل ثابت‌ماندن نسبت زندانیان زن با وجود افزایش زیاد تعداد زندانیان، این است که در این دوره تعداد زندانیان مرد نیز با آهنگ مشابه و حتی اندکی بیشتر افزایش یافته است.

در مجموع، بر اساس آمارهای در دسترس، شمار محکومان و زندانیان زن در دهه 80 مانند دهه‌های قبلی افزایش یافته است. از نظر نوع جرم، جرائم ارتکابی غالب در بین زنان ایران، جرائم مواد مخدر، جنسی، اخلاقی و سرقت بوده‌؛ هر‌چند نسبت جرائم اخلاقی در حال افزایش است. بین جرم زنان و توسعه‌یافتگی مناطق کشور هم رابطه‌ای دیده می‌شود؛ نسبت جرم زنان در مناطق توسعه‌یافته کشور بیشتر است.

همسرکشی

یافته‌ها نشان می‌دهد عواملی مثل نوع منزل مسکونی، تحصیلات، وضعیت اشتغال، شغل پدر، طبقه اجتماعی و حاشیه‌نشینی، با نرخ جرم زنان مورد مطالعه رابطه‌ای معنادار دارد. همچنین وجود فشارهای روانی اجتماعی بر زنان و مردان در خانواده در غیاب یا ضعف شبکه‌های حمایت اجتماعی و فردی، معاشرت با دوستان بزهکار و انسداد راه‌های قانونی مواجهه با این فشارها، همسران را به سوی قتل شریک زندگی سوق داده است.

از نظر پژوهشگران، زنان و مردان الگوی واکنشی متفاوتی در این زمینه دارند؛ زنان همسرکش بیشتر از مردان تحت فشار بوده‌اند و به علت تفاوت جایگاه (موقعیت فرودست در جامعه و خانواده) و نابرابری در قدرت، امتیازات و اختیارات، فشارهای مضاعفی را متحمل شده‌اند. زنان همسرکش دو برابر مردان کوشیده‌اند مشکلات و فشارهای وارد‌شده را از راه‌های غیربزهکارانه و مسالمت‌آمیز حل کنند.

زنان برای رهایی از ناراحتی‌ها، فشارهای زندگی و در نبود شبکه‌های حمایت‌کننده و راه‌های قانونی و متعارف، کشتن شوهر را تنها راه باقی‌مانده برای خود می‌دانند؛ اما مردان، به علت محرومیت از قدرت اجتماعی و اقتصادی بالا و در تلاش برای اعمال سلطه بر خانواده متوسل به خشونت می‌شوند. نکته شایان توجه این مطالعه مخفی‌ماندن خشونت خانوادگی از چشم مراجع قانونی تا مرحله قتل است. علاوه بر اینکه نسبت جرائم زنان از نظر فراوانی جرائم با مردان متفاوت است، نوع جرائم ارتکابی زنان نیز متفاوت است. زنان برخلاف مردان که درگیر جرائم خشن می‌شوند، بیشتر مرتکب جرائم اقتصادی، مواد مخدر و اخلاقی می‌شوند. همچنین از نظر سنی، میزان مجرمیت در بین زنان ۳۰ تا ۵۰‌ساله بیشتر است. در زمینه عوامل مجرمیت در بین زنان نیز می‌توانیم دلایل متفاوت با مردان را ببینیم. زنان بیشتر در نتیجه روابط نزدیک و عاطفی مرتکب جرم می‌شوند. در ایران یافته‌های آماری دلالت‌های روشنی برای رابطه توسعه‌یافتگی و مشارکت اجتماعی زنان با میزان جرائم زنان ندارند. همچنین در حالی که داده‌های طولی رابطه‌ای نشان نمی‌دهند، یافته‌های مقطعی (استانی) نشان می‌دهد جرم زنان با توسعه‌یافتگی استان‌ها رابطه مثبت اما ضعیفی دارد و نسبت جرم زنان به کل جرائم در استان‌های توسعه‌یافته‌تر بیشتر است.‌برای ترسیم تغییرات رخ‌داده در مجرمیت زنان، دو نوع آمار در دسترس است؛ آمار زندانیان که سازمان زندان‌ها منتشر می‌کند و آمار دستگیرشدگان که نیروی انتظامی ارائه می‌کند. نوع آماری که درباره زندانیان در دسترس نگارندگان قرار داشت، مربوط به قبل از دهه ۸۰ و پس از آن متفاوت بود.

همان‌طور که اشاره کردیم، برای سال 1380 به بعد، فقط آمار زندانیان در پایان هر سال برای سال‌های 1383 تا 1388 در دسترس بود که با شمار محکومان به زندان فرق دارد و نمی‌توانیم آنها را مبنای مقایسه دوره‌ها قرار دهیم. با‌این‌حال، این آمار هم حاکی از افزایش کل مجرمان موجود در زندان و زنان مجرم زندانی در دوره شش‌ساله 1383 تا 1388 است.

از سال ۱۳۸۳ به بعد، تعداد زندانیان افزایش آرامی دارد و به 172هزارو 393 نفر در سال ۱۳۸۸ می‌رسد (۲۸ درصد افزایش). همین روند با شتابی بیشتر در شمار زندانیان زن هم دیده می‌شود (۳۵ درصد افزایش). نسبت زنان زندانی به کل زندانیان در این سال‌ها اندکی افزایش می‌یابد، ولی در حدود نزدیک به چهار درصد باقی می‌ماند. با توجه به افزایش شمار زنان موجود در زندان در یک مقطع زمانی (پایان هر سال) در سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸، می‌توانیم نتیجه بگیریم که شمار کل زنان محکوم به زندان هم در دهه ۸۰ افزایش داشته است.‌آمار زنان و مردان زندانی در ایران نشان می‌دهد جرائم مواد مخدر رتبه اول را دارد و هر دو گروه بیشتر به دلیل جرم مواد مخدر زندانی می‌شوند. دومین جرم مردان از نظر فراوانی، سرقت است؛ در‌حالی‌که اعمال منافی عفت دومین جرمی است که زنان به دلیل آن زندانی می‌شوند. به گفته رئیس سازمان زندان‌های کشور، در سال 1392 آمار زنان در جرم سرقت نسبت به سال قبل یک درصد افزایش داشته است. بخش عمده‌ای از زنان زندانی به جرم منافی عفت را زنان تن‌فروش تشکیل می‌دهند.

کمبود سازوکارهای جامعه‌محور برای سازماندهی و توانمندسازی زنان خیابانی از دلایل مهم در گرایش این زنان به کارگری جنسی یا جرائم مواد است. این زنان را نیروی انتظامی جمع‌آوری و به مراجع قضائی تحویل می‌دهد که سرانجام این کار زندانی‌شدن ایشان و افزایش آمار زنان زندانی است. نبود یا کافی‌نبودن سازوکارهای قانونی و قضائی برای حمایت از زنان در مسائل خانوادگی و غیرخانوادگی، زمینه گرایش آنان به اعمال مجرمانه مثل همسرکشی، قتل، سرقت و مواد مخدر را فراهم می‌آورد. آمارهای مربوط به انواع جرائم زندانیان به تفکیک جنسیت در سال‌های ۱۳۷۵ و ۱۳۸۰ نیز یافته‌های بالا را تأیید می‌کند. در بررسی آمار مربوط به دستگیرشدگان جرائم خشونت‌آمیز (قتل عمد و غیرعمد، مرگ‌های اتفاقی، ضرب و جرح و صدمه، تهدید، اجبار و اکراه، تظاهر به چاقوکشی و مسموم‌کردن عمدی) در‌می‌یابیم در سال‌های 1380 تا 1389 بیشترین تعداد زنان دستگیر‌شده در گروه سنی 25 تا 34 و پس از آن در گروه سنی 18 تا 24 سال قرار دارند. کمترین میزان دستگیری برای گروه‌های سنی 17 سال و کمتر بوده است. میانگین نسبت گروه‌های سنی در دهه 80 نشان می‌دهد حدود 70 درصد جرائم خشن زنان، مربوط به گروه سنی 18 تا 34 بوده است. با افزایش توسعه و مشارکت اجتماعی زنان، نسبت جرائم خشن کم و نسبت جرائم اقتصادی آنها افزایش می‌یابد. درباره ترکیب جرم زنان در ایران در دهه‌های گذشته، به‌طور سنتی، بیشترین میزان جرائم ارتکابی زنان در درجه اول جرائم مواد مخدری و در رتبه دوم جرائم منافی عفت بوده است؛ به‌طوری‌که از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۰ حدود ۷۰ درصد از زنان محکوم به زندان، به دلیل جرائم مواد مخدری و جرائم جنسی و اخلاقی محکوم شده بودند.‌در سال 1380 این نسبت برای جرائم مواد مخدری 39 درصد و برای جرائم جنسی و اخلاقی 39 درصد و برای جرائم جنسی و اخلاقی 36 درصد بود. وقتی آمار دستگیرشدگان نیروی انتظامی مبنا قرار گیرد، نسبت جرائم جنسی و اخلاقی در صدر قرار می‌گیرد؛ به‌طوری‌که بیش از نیمی از دستگیرشدگان زن، به دلیل ارتکاب این جرائم دستگیر شده‌اند. در نتیجه، شمار زیادی از دستگیری‌ها یا به نظام قضائی کشیده نمی‌شوند یا مجازات‌هایی غیر از زندان دارند. شاید اجرای طرح‌های امنیت اجتماعی توسط پلیس که بیشتر بر رعایت هنجارهای مربوط به پوشش تمرکز دارند، باعث افزایش نسبت جرائم اخلاقی در بین دستگیرشدگان زن باشد.

مقایسه با آمارهای جهانی نشان می‌دهد ایران از نظر نسبت زندانیان و زندانیان زن به کل جمعیت، در بین کشورهایی است که زندانیان زن و در نتیجه جرم زنان نسبت به جمعیت در آنها بالاست؛ اما از نظر نسبت جنسی زندانیان، نسبت زندانیان زن ایران از میانگین جهانی پایین‌تر است و در بین کشورهای در‌حال‌توسعه قرار دارد.

از نظر نسبت محکومان به متهمان و دستگیرشدگان هم با الگوهای متفاوت جنسیتی هم در جهان و هم در ایران مواجهیم. نسبت زنان محکوم به زندان، دستگیرشده یا متهم، همواره کمتر از همین نسبت در بین مردان است. این الگو به دو صورت تبیین می‌شود؛ یا نظام جزایی رفتار ملایم‌تری با زنان دارد یا جرائم زنان به‌گونه‌ای است که کمتر به محکومیت و به‌ویژه محکومیت زندان می‌انجامد.