ارتباطات، ابزاری برای سیاستگذاری
وقتی صحبت از تدوین ساختگی و جعلی سیاستگذاری اقتصادی میشود، برقراری ارتباط با عموم مردم دیگر چارهای برای کار انجامشده نیست. در عوض، ارتباطات به شکل فزایندهای به خودی خود بهعنوان ابزاری برای سیاستگذاری محسوب میشود.
علی فلکپور . دکترای سیاستگذاری عمومی
مرضیه اسدی . کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانششناسی
وقتی صحبت از تدوین ساختگی و جعلی سیاستگذاری اقتصادی میشود، برقراری ارتباط با عموم مردم دیگر چارهای برای کار انجامشده نیست. در عوض، ارتباطات به شکل فزایندهای به خودی خود بهعنوان ابزاری برای سیاستگذاری محسوب میشود. مطمئنا، ارتباطات هرگز نمیتواند جای سیاستگذاریهای درخور را بگیرد؛ اما اصلاحات اقتصادی به احتمال زیاد شکست میخورند یا حتی معکوس میشوند، مگر اینکه از سوی کسانی که بر آنها تأثیر میگذارند درک، باور و پذیرفته شوند. همین اصل درمورد طیف گستردهای از سیاستگذاریهای پولی، مالی، مالیاتی و ساختاری صدق میکند. گسترش رسانههای اجتماعی این امکان را برای افراد بیشتری فراهم میکند که نظرات خود را درمورد سیاستگذاریهای عمومی بیان کنند و مابازای آن، انتظارات برای شفافیت و پاسخگویی در سراسر جهان افزایش خواهد یافت. در نتیجه، سیاستگذاران با فشار فزایندهای مواجه میشوند تا اقدامات خود را بهتر برای عموم مردم توضیح دهند و نشان دهند که شایسته حمایت هستند؛ یعنی باید سختتر تلاش کنند تا پیامهایشان شنیده، قابل درک و باور شود. ارتباطات میتواند نقش اساسی در بازگرداندن و حفظ اعتماد داشته باشد.
اهمیت اعتماد
اعتماد موضوعی محوری است؛ زیرا برای عملکرد هر اقتصاد و برای موفقیت اصلاحات امری حیاتی است. نظرسنجیها در چندین کشور نشاندهنده کاهش طولانیمدت و عمیق اعتماد به مؤسسات و متخصصان است. اثرات عمیق بحران مالی جهانی، افزایش نابرابری، قطبیشدن سیاسی و نبود توجه واقعی به نیازهای مردم به نظر میرسد که همگی در این امر نقش داشته باشند. ارتباطات میتواند نقش اساسی در بازگرداندن و حفظ اعتماد داشته باشد. با این حال، اعتماد چیزی نیست که پس از زدودهشدن آن بهراحتی بتوان آن را برگرداند، و اگر ارتباطات بهعنوان تلاش دیگری برای دستکاری یا «چرخش» تلقی شود، تلاشها برای بازگرداندن اعتماد شکست خواهند خورد. در عوض، ممکن است اعتماد را بیشتر از بین ببرند. برای موفقیت، توأمان سیاستگذاریها و ارتباطات باید قابل اعتماد باشند.
درسگرفتن از تجربه
برقراری ارتباط مؤثر بهمعنای درسگرفتن از تجربه است. همچنین به معنی تحت قاعده درآوردن ارتباطات برای تناسب با حوزههای سیاستگذاری متمایز است. برای مثال، در سیاستگذاری پولی، ارتباطات اغلب در چارچوب سیاستگذاری موثق و متقن صورت میگیرد و نقش اصلی را در مدیریت تورم پیشبینیشده ایفا میکند. ادبیات تجربی کاملی درمورد نحوه عملکرد چنین ارتباطاتی وجود دارد. در عوض، در سیاستگذاری ثبات مالی، این چارچوب پیوسته در حال توسعه است و درمورد مؤثرترین راه برای برقراری ارتباط شناخت کمتری حاصل شده است. یکی از چالشها در این وهله یافتن درجه شفافیت مناسب برای جلوگیری از بیثباتکردن بازارهای مالی است. در سیاستگذاریهای مالی و ساختاری، ملاحظات اقتصاد سیاسی - چه کسی چه چیزی، چه زمانی و چگونه به دست میآورد- اغلب در خط مقدم ارتباطات قرار میگیرد و توأمان برای استماع و برای متقاعدکردن مردم، از درجه اهمیت بالایی برخوردارند. بهعنوان مثال، برزیل پیشگام در مشارکت عمومی در فرایند بودجه بود که این امر در سراسر آمریکای لاتین گسترش یافته است. اکنون در بسیاری از کشورها طبق قانون، استماع و مشورت با سازمانهای جامعه مدنی درمورد اولویتهای بودجه الزامی است. و در یک بحران، بسیاری از حوزههای سیاستگذاری به طور همزمان ممکن است مورد مطالبه قرار گیرد. یک رویکرد هماهنگ برای ارتباطات، با پیامهای حمایتی متقابل، میتواند به حفظ اعتماد و کاهش هزینههای نهایی بحران کمک کند.
ظرفیت ارتباطات جدید
با وجود تنوع حوزههای سیاستگذاری، برقراری ارتباط مؤثر با طیف وسیعی از مخاطبان برای همه کشورها امری حیاتی است. برای نیل به موفقیت، ارتقای مستمر ظرفیت ارتباطات، بهرهگیری از فناوریهای جدید و استفاده از کانالهای متعدد، با مسیرهای مختلف از فرستنده تا گیرنده، بسیار حائز اهمیت خواهد بود. هدف اصلی این است که به طور مستقیم و با واسطهگری کمتر به مخاطبان دسترسی پیدا کنید. این امر بهویژه در کشورهایی اهمیت دارد که رسانههای تخصصی اقتصادی هنوز درحال توسعه هستند یا ممکن است دستور کار سیاستگذاری خاصی بر آن حاکم باشد. یک ابزار ارتباطی مطلوب که ممکن است شامل بینشهای رفتاری، همراه با استفاده اخلاقی از تکنیکهایی نظیر تقسیمبندی مخاطبان باشد، در دنیای رسانههای اجتماعی امروزی تسهیل شده است. پیامهایی که با نیازها و علایق مخاطبان مدنظر ارتباط دارند و براساس کانالها و محتوا طبقهبندی میشوند، نیز میتوانند به ایجاد درک و فهم کمک کنند. برای مثال، بانک جامائیکا یک کارزار ارتباطی نوآورانه را برای توضیح مزایای ثبات قیمت، ازجمله از طریق رسانههای اجتماعی و همچنین تبلیغات تلویزیونی و رادیویی آغاز کرده است. ایجاد درک و فهم از سیاستگذاری در راستای اثربخشی آن امری اساسی است. ارتباطات بهتر میتواند به موفقیت تلاشهای معطوف به اصلاحات در یک کشور کمک کند. برای این منظور، تجربه سایر کشورها و مؤسسات میتواند بینش ارزشمندی را ارائه دهد.