مروری بر رمان «آمار دقیق مردهها» نوشته آیین نوروزی
روایتهایی از درون زندگی
رمان «آمار دقیق مردهها» آخرین کتاب آیین نوروزی است. پیش از این رمان، نوروزی با انتشار مجموعه داستانهای «آب و هوای چند روز سال» و «زمین نرم»، همچنین رمان کوتاه «دستگاه گوارش» یک نویسنده دغدغهمند نسبت به جامعه و زندگیهای فردی را نوید داد.
محمدمعین شرفائی: رمان «آمار دقیق مردهها» آخرین کتاب آیین نوروزی است. پیش از این رمان، نوروزی با انتشار مجموعه داستانهای «آب و هوای چند روز سال» و «زمین نرم»، همچنین رمان کوتاه «دستگاه گوارش» یک نویسنده دغدغهمند نسبت به جامعه و زندگیهای فردی را نوید داد. عناصری که در آثار او تکرارشونده نیست و بهخوبی اضلاع زندگی را بدون دخالت مسائل روانشناختی و به زبان ادبیات مطرح میکند. رمان «آمار دقیق مردهها» از خصوصیاتی برخوردار است که دغدغه اشارهشده در دیگر آثار آیین نوروزی در آن بهطورکامل و مبسوط بیان میشود؛ روال رمان و قصه آن پیرامون سه شخصیت و فصلهای مجزا و متکی به هر شخصیت میگذرد. یکم، دختری که دانشجوی پزشکی است و درحال گذراندن دورههای پایانی تحصیلیاش است. دوم، مرد جوانی که بعد از طلاق و با داشتن یک پسر کوچک از ایران مهاجرت کرده است. سوم، پیرمردی که در جوانی، پدرش را به قتل رسانده است. هر سه شخصیتهای این رمان در دنیای تنهای خود زندگی میکنند و نسبت به آنچه در اطرافشان میگذرند، بیتفاوت نیستند و هرکدام از آنها برخوردی متفاوت نسبت به تنهایی و شرایط زندگیشان دارند. این نوع برخورد چیزی است که درونمایه رمان «آمار دقیق مردهها» را میسازد. فردیت و برخورد با تنهایی در شخصیت اول که دختری است دانشجوی پزشکی به نام دنا در مقابله با اتفاقات پزشکی و شرایط درمان بیماران میگذرد. از آنسو پدر و مادر دنا از هم جدا شدهاند و تنها سرپرست او که مادربزرگش بوده، فوت کرده است. دیگر شخصیت این رمان برخورد دیگری با شرایط زندگیاش دارد. امین که تازه طلاق گرفته و پسر کوچکش را رها کرده و به خارج از کشور آمده تا ادامه تحصیل دهد، در مقابله با شرایط ناپایدار گذشته میخواهد به شیوهای کمبودها و روزهای ازدسترفتهاش را با عشق جدیدی تجربه کند. آخرین شخصیت این رمان، برخوردش حاصل زندگی پر از رنج و سختی است: منصور، پیرمردی که در خانوادهای ضعیف به لحاظ مالی بزرگ شده و توانسته روی پای خودش بایستد و البته پدر مریضش را هم به قتل رسانده است، امری که تا موقع مرگ وجدانش را راحت نمیگذارد. او در مقابله با شرایط و سختیهای گذشته و طلاق همسر اول و ازدستدادن همسر دومش سودای زندگی جدیدی در کهنسالی دارد. در هر سه این شخصیتها چند موضوع اصلی درحال تکرار است: طلاق، عشق و مرگ. در شخصیت اول، طلاق والدین دنا، دوم عشقی زودگذر اما اثرگذار بر دنا و سوم مرگ نوزادان و شخصیتهایی که بیمار دنا هستند، سبب میشود مخاطب با دختری که روحیهای مقاوم دارد، روبهرو شود. راوی سوم شخص محدود به دنا مانند یک فرد وفادار سعی دارد نوع روایتش مخاطب را به نقاط پنهان او نبرد؛ اما در برخی نقاط این رمان آن چیزی که ما از روحیات مستقل و مقاوم دنا به دست میآوریم، شخصیت را وارد زیرلایههای ایهامداری میکند. ایهامی که به معما تبدیل میشود و حتی به گرهگشایی هم نمیرسد. در شخصیت دوم، طلاق امین از همسرش و دلبستن به دختری ایرانیالاصل و البته مرگ فرزندش بهراحتی شخصیت آسیبپذیر امین را برای خواننده برملا میکند. کسی که نسبت به شرایط ایجادشده سر جنگ دارد؛ جنگی نه با دیگران بلکه با خود. راوی این شخصیت مانند راوی اول سراسر تشویش است. ناآرامی امین به راوی میرسد، قضاوتها کمتر است و مقابله امین با نتایجی روبهرو میشود که انگار یک دور تسلسل زده است. در شخصیت سوم، منصور که بعد از گذراندن روزهای سخت جوانی توانسته به خواستههایش جامه عمل بپوشاند، ازدواج میکند و به خیال خودش تازه دارد در زندگی جا میافتد که به دلیل برخی مشکلات از همسرش جدا میشود. بعد از چند سال مجدد ازدواج میکند و در پیری عاشق میشود، زندگیاش وارد مسیر جدیدی میشود و درنهایت روایت به مرگ خودش میرسد. طبق وصیتی که کرده جسدش برای دانشجوهای پزشکی به دانشگاه اهدا میشود. راوی این فصل با وجود عینیاتی که از زندگی منصور به مخاطب عرضه میکند اما یک حالت لجوجانه دارد و نمیخواهد منصور نسبت به زندگی و اتفاقات و مشکلاتی که از سر گذرانده آگاه شود. مدام روایت را دستخوش خلقیات منصور میکند تا از قامت سنجش بیفتد. موضوعات مختلف اما مشترک بین این شخصیت در رمان «آمار دقیق مردهها» زمانی جذاب میشود که نوع مواجههها را میخوانیم. با این تفاسیر، این رمان یک رمان شخصیتمحور است و شخصیتها با چالشهایی روبهرو میشوند که با گذراندن آن هدفها و نوع تفکر و مواجههها مشخص میشود؛ باید گفت نوع روایت در این رمان با وجود نثر روان و کاملا مشابه در هر فصل باعث شده ریتم خواندن نیفتد. جنس روایت در این شخصیت در بطن آن سراسر تفاوت و فرق است، چیزی که خواننده تیزهوش میتواند با صبر و حوصله به آن پی ببرد.
رمان «آمار دقیق مردهها» برخلاف رمانهای اپیزودیک یا چندگانه، فصول و شخصیتهای مبتنی بر آن مسیر خودشان را تا پایان طی میکنند، بدون آنکه اثربخشیای بر یکدیگر داشته باشند. این چیزی است که ساختمان روایت این رمان را میسازد و هر فصل کاملا منظم و باحوصله به پرداخت شخصیتها میپردازد. نظم در همه ارکان این رمان به چشم میآید و نویسنده سعی کرده حتی در ساخت جزئیات هم این نظم را برقرار کند. شخصیتهای رمان در فضایی کاملا منطبق بر روحیات قرار دارند و این مهمترین نکتهای است که به چشم میآید. برای مثال در هر سه این شخصیتها، یک جزء از فضاسازی دقیق دلالت را بر نوع شخصیتها میرساند. در فضای ابتدایی روایت دنا که در اتاق آیسییو شیفت است، با کودکانی روبهرو میشود که نارس هستند. در شخصیت امین موقعی این دلالت فضاسازی بر شخصیت، روحیاتش را برملا میکند که در مکانی به نام آکواریوم با آن حجم از سکون ماهیها و جانوران آبی روبهرو میشوند، درنهایت در شخصیت منصور موقعی است که پیش از آنکه پدرش را به قتل برساند، به تراس میرود و سیگار میکشد و نگاههای بازیگوشانهای به پدرش میاندازد. بهطورکلی رمان «آمار دقیق مردهها»، سرشار از فضاهای حاکی از روحیات شخصیتهاست و بهخوبی کدهایی را به مخاطب میرساند که داستان را با ابعاد ادبی و متکی بر این نوع روایت روبهرو میکند.