|

تسهیلگران و عادی‌سازان فقر کودکان

خبر مافیای گدایان تهران و توابع که با مخفف «گ.ت.ت» به‌تازگی باز هم در فضای مجازی دست به دست می‌شود، جز برای رد گم‌کردن و به‌حاشیه‌بردن مطالبات واقعی نیست و این بازی آخر سال کاسبکاران اجتماعی در جاهایی هست که هر سال تکرار می‌شود.

تسهیلگران و عادی‌سازان فقر کودکان

شَری نجفی-مدیرعامل انجمن یاری کودکان در معرض خطر:‌خبر مافیای گدایان تهران و توابع که با مخفف «گ.ت.ت» به‌تازگی باز هم در فضای مجازی دست به دست می‌شود، جز برای رد گم‌کردن و به‌حاشیه‌بردن مطالبات واقعی نیست و این بازی آخر سال کاسبکاران اجتماعی در جاهایی هست که هر سال تکرار می‌شود. با یک تیر چند نشان می‌زنند و با الفاظ و عبارات کلیدی ساماندهی و مافیا و «گ.ت.ت» و... با واسطه‌های دهان‌پرکن دکترای فلان و بهمان، برندسازی و خریدارانی هرچند موقت برای خود دست و پا می‌کنند. اولین سؤال؟ چرا طی این سال‌ها هیچ‌کدام از این آقایان آمار کودکان کار در کارگاه‌های زیرزمینی تنگ و تاریک و نمور بدون حداقل امکانات بهداشتی و سلامت که کودکان در معرض خطر تجاوز جنسی و آزارهای روانی هستند را ارائه نداده‌اند و نمی‌دهند؟ آیا آنها هم مافیای جداگانه‌ای دارند؟ اسم مافیای آنها چیست؟

شخصا از سال ۷۸ در زندگی این کودکان بودم و با گروه‌های مختلف آنان اعم از کولی‌های ساکن یکی از استان‌های شمالی، افغانستانی‌ها، مهاجرین شهرستان‌های ایران و کودکان حاشیه‌نشین شهرهای بزرگ ارتباط نزدیک داشتم. حقیقت زندگی این کودکان فقط فقر تحمیلی و نبود حمایت‌های اجتماعی است که دولت‌ها وقعی ننهادند و گذاشتند خانواده‌ها در فقر و بدبختی دست و پا بزنند و در هر دوره‌ای هم از فقر و بدبختی اینها می‌خواهند دروغ بسازند و مقصر را خود مردم بدانند. متولیان امور و بعضی از مؤسسات به نام خیریه‌ها هم در تبریز سال‌هاست در بوق و کرنا ادعا می‌کنند که کودک کار و خیابان ندارند و مبلمان شهری‌شان تمیز و آراسته از کودک کار است، می‌دانید چرا؟ چون کودکان کارگاه‌های زیرزمینی مانند مبل‌سازی، چرم‌دوزی، کارتن‌سازی، قالب‌سازی، آجرپزی، بازارها و باربری‌ها و کارگاه‌های فرش‌بافی و... را جزء کودک به حساب نمی‌‌آورند، چون سن کودکی را تا ۱۸ سالگی نمی‌دانند. 

از طرفی حتما گروه‌هایی هم هستند که از غفلت برخی مسئولان اجرائی استفاده می‌کنند و دام‌هایی می‌سازند اما این باندها که عددی نیستند به‌راحتی نابود می‌شوند. پس موضوع اینها نیست، سال‌هاست که ما با این بازی‌ها آشناییم. باندها آنهایی هستند که در مراکز بازیافت زباله با مجوز کودک را استثمار می‌کنند که به قول ایشان ۷۵ تا ۸۰ درصد (۶۵ درصد) کودکان افغانستانی هستند و شاید کودکان افغانستانی را جزء آدم به حساب نمی‌آورند، چون مهاجران بیگانه هستند.

یک سؤال ساده را ایشان با صراحت و صداقت پاسخ دهند؛ کشوری که عضو کنوانسیون جهانی حقوق کودک است، چرا کودکانش باید از حق تحصیل محروم شوند و به خاطر هر چیزی که ایشان ظاهرا علتش را نمی‌دانند گرفتار بماند و گروه برای کسب درآمد شوند؟ آیا برای خرید ویلای خانواده‌شان در لواسانات از تحصیل محروم می‌شوند یا از بی‌پناهی و بی‌حمایتی؟ و سؤال بعدی که می‌توانند کمی فکر کنند؛ چرا نهادی قدرتمند و با اراده در حمایت از کودکان جهت پیشگیری از احتمالات و آسیب‌ها وجود ندارد که هوشیارانه و هوشمندانه بدون کمترین غفلت، مراقب سلامت روح و روان کودکان باشد تا دچار این بلایای غیرطبیعی نشوند و سؤال بعدی را از خودشان بپرسند که آیا حق کودکان نیست که در سال‌های بعد از عضویت ایران در کنوانسیون جهانی حقوق کودک، در قوه مقننه کرسی و نماینده‌ واقعی خود را داشته باشند تا از مفاد کنوانسیون حقوق کودکان دفاع شود؟ متأسفانه به حال و روزی دچار شدیم که عده‌ای با پیشوند دکتر با حسن یا سوء ‌نیت همه معادلات انسانی اجتماعی را وارونه جلوه می‌دهند و با گزارش و تحلیل آبکی و بی‌ریشه آب به آسیاب عده‌ای می‌ریزند که هر سال با طرحی و بودجه‌ای به ساحت «مظلوم‌ترین مخلوقات خداوند» رحم نمی‌کنند. تا در این آب گل‌آلودِ بی‌توجهی به حقوق کودکان ماهی خودشان را بگیرند یا در بیلان مالی آخر سال و بودجه باقی‌مانده به عده‌ای ماهی و لقمه چرب برسانند. 

آیا می‌دانید برای کار ارزان کودکان در کارهای زیرزمینی و پنهان هم که دنیای کودکی و جان شیرینشان را ذره ذره آب می‌کند مافیا وجود دارد؟ مافیایی به نام سهل‌انگاری عمدی به حقوق کودکان. مافیایی به نام سرمایه‌داری فقرساز ایران (س- ف- ا).