چیزی نظیر آتش در جانم پیچید*
پرونده «شرق» از وضعیت زنان افغانستان؛ 18 ماه بعد از بهدستگرفتن قدرت توسط طالبان در این کشور
کتک خوردیم. طالب جوری میزد تا نتوانیم زخممان را به دنیا نشان دهیم. هر بار که از خانه بیرون میرفتیم، همین اتفاق میافتاد». 18 ماه از سقوط کابل گذشته است. از جولان طالبان در ولایات افغانستان. بعد از 20 سال دوباره پشت «شَیما» تیر کشید. «چیزی نظیر آتش» در جانش پیچید. دوباره هفتساله شد و وقتی داشت از پشت ویترین مغازه خودکارها و مدادهای رنگی را نگاه میکرد، کمرش داغ شد، رویش سرخ.
کتک خوردیم. طالب جوری میزد تا نتوانیم زخممان را به دنیا نشان دهیم. هر بار که از خانه بیرون میرفتیم، همین اتفاق میافتاد». 18 ماه از سقوط کابل گذشته است. از جولان طالبان در ولایات افغانستان. بعد از 20 سال دوباره پشت «شَیما» تیر کشید. «چیزی نظیر آتش» در جانش پیچید. دوباره هفتساله شد و وقتی داشت از پشت ویترین مغازه خودکارها و مدادهای رنگی را نگاه میکرد، کمرش داغ شد، رویش سرخ. «شَیما» فراموش کرده بود یا میخواست فکر کند که فراموش کرده است؛ اما نشد، جای شلاق طالب بعد از 20 سال دوباره سوخت. دوباره جانش لرزید، مگر پدرش نگفته بود «خیر است بچه، این ظلم باقی نمیماند». پس چرا ظلم رفته دوباره بازآمده بود؟
18 ماه از سقوط کابل گذشته است. از جولان طالبان در ولایات افغانستان. از آوارگی خانوادهها و خانهنشینی زنان. دوماهو نیم است دختران و زنان افغانستانی اجازه حضور در مدارس و دانشگاهها را ندارند و ادامه تحصیل زنان در این کشور ناممکن است. «کویتا صدیقی»، فعال مدنی، فعال حقوق زنان و عضو برد مشورتی کمیته صلح در ریاستجمهوری افغانستان در دولت پیشین به «شرق» میگوید که در این دو ماه زنان افغانستانی تمام تلاش خود را کردهاند تا صدایشان را به گوش جهانیان برسانند؛ اما گوش دنیا به صدای آنها بدهکار نیست؛ «حمایت جامعه جهانی و سازمان ملل از زنان افغانستان کافی نبوده است. مظالمی که امروز روی زنان و دختران افغانستانی وضع شده است، محرومیتها و محکومیتهایی که زنان افغانستان با آنها دست به گریباناند، اگر در هر کشور دیگری بود، طور متفاوتتری با آنها رفتار میشد؛ اما زن افغانستانی تنهاست».
«کویتا» از جبر جغرافیایی میگوید، از سرنوشت محکوم زنان افغانستان: «زنان افغانستان بهناچار محکوم به زندگیکردن در این جغرافیا هستند. حمایتهای جهانی از ما بسنده نبوده است. وقتی آمریکا افغانستان را با یک گروه تروریستی معامله و به آن واگذار کرد، توقع داشتیم از ما حمایت کند؛ اما به نظر میرسد فعلا بازیچه دست کشورهای ابرقدرت دنیا هستیم. تا زمانی که منافع کشور خودشان تأمین نشود، به وضعیت سیاسی و بحرانی و وضعیت زنان افغانستان توجهی نمیکنند. همگی در پی رسیدن به خواستهها و مطالبات خودشان هستند».
30 آذر طالبان تحصیل دختران افغانستان در دانشگاههای دولتی و خصوصی این کشور را ممنوع اعلام کردند. این تصمیم با همراهی «ندا محمد ندیم»، وزیر تحصیلات عالی دولت موقت طالبان، همراه شد و او دلیل اصلی چنین تصمیمی را رعایتنکردن مسائل شرعی دانست: «در 14 ماه گذشته بارها به دانشگاهها درباره مسائل شرعی سفارشهای لازم انجام شده بود. در نظام تحصیلی منکراتی وجود داشت و با وجود تعهد مسئولان اما این مشکلات حل نشد». «ندا محمد ندیم» در برنامه زنده تلویزیونی «سفر دانشجویان دختر از یک ولایت به ولایتی دیگر بدون همراهی محرم شرعی، رعایتنکردن حجاب از سوی دانشجویان، وجود صنفهای درسی مختلط و تحصیل دختران در رشتههایی که «مناسب زنان نیست و مغایر ارزشهای افغانی و اسلامی است» را دلیل گرفتن این تصمیم دانست.
زنان افغانستانی 20 سال دویدند برای فراموشی و حالا رنج روزگار رفته، کابوس امروز دخترانشان شده است. «کویتا» میگوید: «قبلا طالبان اعلامیه داده بودند که دختران فقط تا کلاس ششم اجازه درسخواندن دارند؛ اما بعد این فرمان تعدیل شد و گفتند تا امر ثانی هیچ دختری اجازه رفتن به مدرسه را ندارد. فعلا دروازه همه مکاتب و دانشگاهها به روی دختران بسته است. چند روز پیش امتحان طب گرفته شد؛ اما دختران شامل این امتحان نشدند. بعد از اینکه طالبان اعلامیه دادند دانشگاهها بسته شود، گفتند طبقه ذکور میتوانند بروند و در امتحاناتی که بازماندهاند دوباره شرکت کنند. دیروز طبقه ذکور امتحان ختم سمستر (دانشگاه)شان را دادند؛ حدود هفت هزار نفر. اما هیچ دختری اجازه شرکت در این امتحان را نداشت. دختران هنوز در تعلیقاند و معلوم نیست سرنوشتشان چه میشود. طالبان هنوز به نظر واحدی برای بازگشایی مدارس و دانشگاهها به روی دختران نشدهاند».
وقتی فرمان ممنوعیت تحصیلی دختران صادر شد، امتحانات شروع شده بود. فرقی نمیکرد، دختر و پسر، مرد و زن سرشان گرم امتحانات بود؛ اما یکدفعه همه چیز به هم ریخت؛ آن روز سیاه پیش چشم «کویتا» است؛ «آن روز مردان تظاهرات کردند و گفتند همه باید امتحان بدهیم. دختر و پسر فرقی نمیکند. یا همه امتحان میدهیم یا هیچکس امتحان نمیدهد. اعتراض کردیم. اعتراضات در جلالآباد و ولایتهای دیگر ادامه داشت. تا امروز چندین استاد مرد از وظایف خودشان استعفا دادهاند. چند استاد مرد اسناد و مدارک فارغالتحصیلی خود را به نشانه اعتراض در مقابل مدیا (رسانه) پاره کردند؛ اما متأسفانه این موضوع در دید طالب مؤثر نبود و همین وضعیت ادامه داشت». «کویتا» میگوید مردها که دیدند اعتراضات برای لغو ممنوعیت زنان بر طالبان کارگر نیست، به دانشگاهها برگشتند و ماجرا برایشان عادی شد.
محرومیت نیمی از جمعیت
18 ماه از سقوط کابل گذشته است. از جولان طالبان در ولایات افغانستان. در این مدت زنان با محدودیتهای زیادی دست به گریبان بوده و هستند. «کویتا» میگوید: «ما با گروهی افراطی، تروریستی و بنیادگرا طرف هستیم. نه راه رفتن داریم، نه راه ماندن و زندگیکردن. وضعیت زنان وخیم بود، وخیمتر هم شده است. مثلا طالبان گفتهاند زنان نباید کفش پاشنه بلند بپوشند؛ چون مردان تحریک میشوند و از نظر دینی درست نیست. میگویند زنان باید ماسک داشته باشند، حجاب کامل صورت با جوراب و دستکش. میگویند زنان بدون محرم سفر نکنند، بدون محرم بازار نروند، بدون محرم شفاخانه نروند. ورود زنان به دانشگاهها و مکاتب را هم که ممنوع کردهاند. آرایش در بیرون از خانه را جایز نمیدانند. حتی برای حضور در مدیا هم این سختگیریها اعمال میشود. زنان خبرنگار هم باید با ماسک در مقابل دوربین بیایند».
افغانستان بیش از 34 میلیون نفر جمعیت دارد و بنا بر اعلام اداره آمار مرکزی آن، 16.8 میلیون نفر از جمعیت این کشور را زنان تشکیل میدهند. حدود نیمی از جمعیت را. حالا نیمی از جمعیت افغانستان از بسیاری از حقوق اولیه انسانی ازجمله تحصیل منع شدهاند و بعد از 20 سال تلاش زنان این کشور برای رسیدن به جایگاهی که به دنبالش بودند، دوباره به همان نقطه اول برگشتهاند.
شیما محمدی، یکی از فعالان حقوق زن در افغانستان میگوید: «20 سال پیش نهادی به نام وزارت امور زنان ایجاد شد، زحمت زیادی برایش کشیدیم. در چند بخش کار میکردیم؛ تعلیمی و تحصیلی، حقوقی و ارتقای ظرفیت. مدافع زنان خشونتدیده بودیم. برایشان وکیل میگرفتیم. حتی مرکزی داشتیم برای زنانی که متضرر شده بودند و راه بازگشت به خانه نداشتند، از آنها نگهداری میکردیم. در دو دهه گذشته آگاهی مردم خیلی زیاد شده بود و مردهای افغانستانی دیگر با کارکردن زنان و فعالیتهای اجتماعیشان چندان مشکلی نداشتند؛ اما حالا 20 سال زحمت ما بر باد شد. تمام روزهای تلخ گذشته برای ما تکرار شد. دستاوردهای 20ساله ما از بین رفت. با تلاش 20ساله، زنان در افغانستان، جایگاه خود را پیدا کرده بودند. جایگاهی هم نبود که کسی به ما تحفه داده باشد. برایش زحمت کشیدیم، مبارزه کردیم و تلاش کردیم؛ اما همه بر باد شد».
با روی کار آمدن طالبان وزارت امر به معروف و نهی از منکر به جای وزارت امور زنان ریشه دواند. منابع محلی افغانستان اعلام کردهاند که این وزارتخانه افرادی را بهعنوان «محتسب» با یونیفرم خاص یعنی چپن سفیدرنگ به کار گماشته است. روزنامه اطلاعات روز افغانستان نوشته در ولایتهای سمنگان، ننگرهار، بغلان، جوزجان و میدان وردک عکسهایی منتشر شده که نشان میدهد محتسبها فعالیت شهروندان در جادهها و اماکن عمومی کابل و سایر شهرهای بزرگ افغانستان را نظارت میکنند. همچنین نوشته که طالبان بودجه هنگفتِ بیش از ۲۴۵ میلیون افغانی برای وزارت امر به معروف و نهی از منکر اختصاص دادهاند؛ اما به وزارت اطلاعات و فرهنگ بودجه کمتر.
بیشترین نرخ مرگ زنان باردار در آسیا
یکی از تلاشهای جدی زنان افغانستانی در دوره جمهوریت، در حوزه بهداشت و پزشکی بوده است. سال گذشته صندوق جمعیت سازمان ملل در گزارشی اعلام کرد در هر دو ساعت یک مادر در افغانستان در نتیجه زایمان و عوارض ناشی از بارداری جان خود را از دست میدهد. اوایل شهریور امسال هم وزارت صحت عامه حکومت طالبان گفته بود در یک سال گذشته بیش از ۵۸۰ مادر هنگام زایمان جان باختهاند.
26 مرداد 1401 صندوق جمعیت سازمان ملل متحد هم خبر داد که افغانستان با ۶۳۸ مرگ در هر صد هزار تولد زنده، بیشترین مرگومیر مادران را در آسیا دارد. این نهاد تخمین زده که در هر ماه ۲۴ هزار زن در مناطق دورافتاده افغانستان زایمان میکنند؛ بنابراین به پرستاران ماهر مانند قابلهها نیاز دارند. وضعیت بحرانی زایمان زنان در افغانستان در شرایطی است که با روی کار آمدن طالبان، زنان هم از رفتوآمد در خیابانها بدون حضور محرم منع شدهاند و هم کار زنان در بیمارستانها با محدودیتهایی روبهرو است.
«داکتر نظیفه» یکی از پزشکان افغانستانی است که در یکی از ولایات بزرگ این کشور طبابت میکند. دراینباره میگوید: «در بیشتر ولایتها قابلهها کم هستند و همین مردم را ناراضی کرده است. خیلی از قابلهها دیگر اجازه درسخواندن ندارند و در خانه نشستهاند. همین موجب به خطر افتادن سلامت زنان باردار میشود. به ما هم گفتهاند که در شفاخانه ماسک بزنیم. البته بخش زنان را کامل جدا کردهاند؛ اما اگر به بخش دیگری رفتیم، نباید صورتمان بدون ماسک دیده شود. در بخش زنان هم فقط یک نفر اجازه صحبت با رئیس را دارد و همان یک نفر باید اگر مشکلی در بخش وجود دارد، منتقل کند».
«کویتا صدیقی» هم از نگرانی برای زنان باردار میگوید: «در دوره جمهوریت سالها مبارزه کردیم برای اینکه زایمانهای خانگی برچیده شود و زنان در کلینیکها و شفاخانه زایمان کنند. درحالیکه با وضع محدودیتهای طالبان خیلی از زایمانها دوباره در خانهها انجام میشود و این موضوع سلامت مادر و فرزند را به خطر میاندازد. زن بدون محرم اجازه بیرونرفتن از خانه را ندارد. مردان هم از صبح تا شب سر کار هستند. برای همین اگر زنی نیاز به رفتن به شفاخانه داشته باشد، بدون محرم رفتوآمدش دشوار است. برای همین زایمانها در خانهها زیاد است. این زنان نیاز به رسیدگی دارند؛ اما فقر شدید از یک طرف، محدودیتها از طرف دیگر جان این زنان را نشانه گرفته است».
او شنیده است 70 تا 80 درصد مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی میکنند؛ «کسانی که در دوران جمهوریت سرمایه داشتند، از کشور خارج شدهاند و سرمایهداران افغانستان حاضر به سرمایهگذاری در کشور نیستند. دیگر چیزی در افغانستان وجود ندارد تا از طریق آن اشتغالزایی شود. افغانستان با رکود جدی اقتصادی مواجه است و اگر این روند ادامه پیدا کند، آینده کشور منسوب به قبیله سنتینلیها میشود».
جزیره نورث سنتینل یک جزیره است در کنار جزایر آندامان در جنوب غربی میانمار که در خلیج بنگال واقع شده و زیر نظر دولت کشور هند است. جزیرهای مرموز و معمایی که منطقهای ممنوعه است و اطلاعات زیادی درباره آن وجود ندارد. اما میگویند سنتینلیها قدیمیترین قبیله دورافتاده جهاناند؛ قبیلهای از بومیان، در انزوایی خودخواسته که تخمین زده میشود 60 هزار سال است ارتباط معناداری با دنیای بیرون ندارند. حالا «کویتا» و باقی زنان افغانستان میگویند: «با قیوداتی که طالبان در افغانستان وضع کردهاند، کشور ما هم شبیه به جزیره سنتینلیها میشود!».
اما میزان فقر در افغانستان بیش از چیزی است که «کویتا» میگوید: حدود 97 درصد. اواخر مهر 1401 دفتر هماهنگکننده امور بشردوستانه سازمان ملل اعلام کرد که میزان فقر در افغانستان در سه سال اخیر 50 درصد افزایش یافته است. خبرگزاری آناتولی به نقل از این نهاد نوشت: «نسبت افغانهایی که در فقر شدید به سر میبرند، تنها در سه سال اخیر از 47 درصد به 97 درصد افزایش یافته است».
مدیر برنامه جهانی غذا اعلام کرده که «وضع در افغانستان وحشتناک است». محمد آگ ایویا، مسئول صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در افغانستان هم اواسط خرداد امسال ضمن بازدید از بیمارستانهای کابل و پروان در صفحه شخصیاش در توییتر از افزایش سوءتغذیه کودکان افغانستانی ابراز نگرانی کرد و نوشت: «من نگران افزایش تعداد کودکان مبتلا به سوءتغذیه در افغانستان هستم. همراه با مدیر تغذیه یونیسف در شفاخانههای کابل و پروان، کودکان خردسالی را دیدیم که از بین میرفتند، با مادران ناامید و ناتوان و کارکنان صحی فوقالعاده فداکار نیز ملاقات کردیم».
ممنوعیتهای دنبالهدار
18 ماه از سقوط کابل گذشته است، از جولان طالبان در ولایات افغانستان. گرچه طالبان بعد از روی کار آمدن وعدههای بسیاری دادند و سعی کردند اینبار چهره دیگری از خود نشان دهند، اما چیزی نگذشت که رویه اسلاف خود را پیش گرفتند. حدود یک ماه پس از روی کار آمدن، به کارمندان زن در نهادهای دولتی گفتند که در خانه بمانند. زنان کارمند تقریبا در تمامی مؤسسات و وزارتخانهها فقط ماهی یک بار برای دریافت حقوق خود به اداره مراجعه میکنند.
آذر امسال بخش زنان سازمان ملل متحد در توییتی از یک ارزیابی درباره تأثیرات ممنوعیت کار زنان در مؤسسات غیردولتی داخلی و خارجی از سوی طالبان خبر داد. این نهاد اعلام کرد که پس از یک هفته ممنوعیت زنان از کار در مؤسسات غیردولتی، ۸۶ درصد کار ۱۵۱ مؤسسه بینالمللی خیریه در افغانستان متوقف شده یا کاهش یافته است. مؤسساتی که یا تحت رهبری زنان یا متمرکز بر کمکرسانی به زنان بودهاند. پس از تسلط طالبان انستیتوت ملی موسیقی افغانستان هم بسته شد. احمد ناصر سرمست، بنیانگذار این انستیتوت به رسانهها گفته بود که با درنظرداشتن عملکرد دوره قبلی حاکمیت طالبان این کار را کرده است: «ما به خاطر داریم که طالبان در دوره حاکمیت گذشتهشان سیاست نابودی کامل داشتههای فرهنگی را اختیار کرده بودند».
زنان افغانستانی از رفتن به باشگاههای ورزشی هم منع شدهاند. این اقدام طالبان پس از ممنوعیت رفتن زنان این کشور به پارکهای تفریحی اعلام شد. سخنگوی وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان علت این ممنوعیت را نادیدهگرفتن دستورات تفکیک جنسیتی و رعایتنکردن کامل حجاب مورد علاقه طالبان اعلام کرد: «متأسفانه دستورات رعایت نشد و قوانین زیر پا گذاشته شد و مجبور شدیم پارکها و سالنهای ورزشی را برای بانوان تعطیل کنیم. در بیشتر موارد زن و مرد را با هم در پارکها دیدهایم و متأسفانه حجاب رعایت نشده است؛ بنابراین باید تصمیم دیگری میگرفتیم و فعلا دستور دادیم که تمام پارکها و کلبهای ورزشی برای زنان بسته شود».
این روزها ورزشکاران زن افغانستانی یا در جهان پراکندهاند یا در وطن خانهنشیناند و زیر سایه تهدید. مژگان سادات، والیبالیست تیم ملی افغانستان، به یکی از خبرگزاریهای خارجی گفته است: «20 سال تلاشمان برای ایجاد تیم والیبال یکشبه از بین رفت. ما برای این کار سخت تلاش کردیم، خانوادهها را تشویق کردیم اما ناگهان از خواب بیدار شدیم و دیدیم همهچیز از بین رفت. درست مثل یک کابوس و خواب بد شبانه...».
دیماه امسال خبرگزاری آسوشیتدپرس مجموعه عکسی اعتراضی از ورزشکاران زن افغانستانی منتشر کرد که بازتاب یافت. در این مجموعه عکس، زنان ورزشکار افغانستان هویت خود را زیر برقع و چادر مخفی کرده بودند و با مدالها، لوحهای تقدیر و وسایل ورزشی در مقابل دوربین قرار گرفتند.
قتل ۱۵۹ زن با شلیک مستقیم
18 ماه از سقوط کابل گذشته است. از جولان طالبان در ولایات افغانستان. حدود چهار بعد از بهقدرترسیدن آنها سازمان عفو بینالملل از بستهشدن خانههای امن زنانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند، ابراز نگرانی کرد: «پس از حاکمیت طالبان هرگونه زمینه کمک ضروری به زنان و دخترانی که با خشونت مواجه هستند، از بین رفته است». خبرگزاری فرانسه نوشته که در دوران حکومت پیشین ۲۴ خانه امن در افغانستان فعالیت داشت. اما با روی کار آمدن طالبان این خانهها دیگر قادر به ادامه فعالیت نبودهاند. فعالان حقوق زن میگویند که زنانِ قربانی خشونت در افغانستان دیگر از هیچ حمایتی برخوردار نیستند.
روزنامه «اطلاعات روز» افغانستان که یکی از روزنامههای پیشرو در افغانستان است، بهتازگی گزارشی منتشر کرده و اطلاعات قابل توجهی از خشونت علیه زنان در دوران طالبان ارائه داده است. این گزارش تأکید کرده تلاشش بر این بوده تا «رقم و هویت دقیق زنان زندانی، شکنجهشده و کشتهشده بهدست اعضای طالبان را گردآوری کند، اما کنترل شدید گردش اطلاعات از سوی طالبان و جلوگیری از هزینههای گزافی که شریککردن اطلاعات با رسانهها به خانوادههای قربانیان تحمیل میکند و پابندی ما به درک شرایط حساس و خفقانآلود این خانوادهها و تهدیدهایی که متوجه آنهاست باعث شده نتوانیم ابعاد عمیق جنایات طالبان در این بخش را چنانکه هست واشکافی کنیم. بااینحال ارقامی که در معرض راستیآزمایی قرار گرفته و همزمان از سوی چندین منبع تأیید شده و مصاحبه با 10 نفر از نزدیکان قربانیان این خشونتها، نشان میدهد که میزان خشونت بر زنان و دختران بهصورت شدیدی افزایش یافته است».
در این گزارش آمده: «براساس یافتههای اطلاعات روز، در طول بیش از یک سال حاکمیت طالبان، مواردی مانند قتلهای خودسرانه، اجبار زنان و دختران به خودکشی، زندانیشدن زنان به دلایل ناروشن و شکنجه آنها بهصورت بیپیشینهای افزایش یافته است. این یافتهها نشان میدهد که در بیش از یک سال، دستکم ۱۵۹ زن در اثر شلیک مستقیم نیروهای طالبان یا از سوی افراد مسلح به قتل رسیدهاند». همچنین خبر داده در این مدت زنانی که زندانیشدنشان تأیید شده و بیش از یک ماه در زندان بودهاند، در ۲۴ ولایت افغانستان بیش از هزار و 115 نفر بوده است. البته یادآور شده «این تعداد شامل گروههایی از زنان معترض که بهصورت مقطعی و کمتر از چند ساعت یا یک روز تحت بازداشت طالبان به سر بردهاند، نمیشود». این گزارش تأیید کرده که در یک سال گذشته بیش از ۵۰ زن و دختر خودکشی کردهاند و پس از ممنوعیت رسمی آموزش زنان، میزان خودکشی میان دختران نوجوان نیز افزایش یافته است. افزون بر آن ۷۹ زن نیز در ملأعام و براساس حکم محاکم طالبان شلاق خوردهاند.
این گزارش ماجرای فروش دختران (از دختر 10ساله تا زن میانسال) نیز اشاره دارد. فروشی که «بهخاطر فشارهای روحی، معیشتی و اجتماعی پدیدآمده در حاکمیت طالبان از سوی خانوادهها و سرپرستهایشان» انجام شده است.
«کویتا صدیقی»، فعال حقوق زنان که چند ماهی است به کشور آلمان پناهنده شده، از روزهای تلخ خانهنشینی در افغانستان میگوید. از هول و هراس هر روزه؛ «تا 10 ماه بعد از ولایت طالبان در افغانستان بودم. در انزوای کامل و خانگی به سر میبردم. به قدری این انزوا اذیتم میکرد که تمام شبانهروز گریه میکردم. هر وقت ویدئویی درباره طالبان یا فرامین آنها میدیدم یا میخواندم گریان بودم. اشتهایی به غذاخوردن نداشتم و میدانم حالا تمام زنان و دختران افغانستان که در وطن ماندهاند همین حال را دارند، حالت افسردگی شدید. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند مطمئن هستم که افغانستان به یک دارالمجانین تبدیل میشود که همگی مردم باید تحت درمان قرار بگیرند».
او هم از خودکشیهایی که در پی ممنوعیت تحصیل زنان رخ داده خبر داد: «روزی که فرمان ممنوعیت تحصیل دختران صادر شد، یک دختر در دانشگاه کابل خودکشی کرد. همین خودکشی معلوم میکند که وضعیت زنان چه حالتی است. زنان افغانستانی مجبور و محکوم به زیستن در این کشور هستند. هیچکس تمایلی به ماندن در آنجا ندارد اما راهی به گریز هم نیست. جدیدا کشورهای سوئد، فنلاند و دانمارک گفتهاند به دلیل وضعیت زنان در افغانستان برای آنها تبعیض مثبت قائل میشوند و به آنها پناهندگی میدهند. اما این فرمان فعلی اجرا نشده است و هنوز نمیدانیم چه میشود. فکر میکنم هیچ زنی در افغانستان باقی نماند و بالاخره هرکسی راهی برای گریز و فرار از افغانستان پیدا کند».
تعبیر او از این روزهای افغانستان «میدان سلاخی» است: «وقتی مردم اعتراض کنند، تظاهرات کنند یا هر فعالیت مدنی انجام دهند با سرکوب شدید مواجهاند. اما مردم باز هم اعتراض میکنند و خطر را به جان میپذیرند تا وضعیت تغییر کند. اما متأسفانه وضعیت روزبهروز وخیمتر میشود. دیگر نمیدانیم این اعتراضات حاصلی دارد یا نه».
ازدواجهای اجباری
18 ماه از سقوط کابل گذشته است. از جولان طالبان در ولایات افغانستان. در این مدت طالبان بیش از ۲۰ فرمان شفاهی و کتبی در ضدیت با زنان صادر کردهاند. از تحصیل، کار اداری، فعالیت اجتماعی، آموزش ابتدایی و فعالیتهای اقتصادی تا فعالیتهای ورزشی و تفریحی مانند سفر و موسیقی. در این حکومت زنان تنها به ازدواج، فرزندآوری و تبعیت از شوهر تشویق میشوند و طالب خارج از این دایره هویت دیگری برای زنان متصور نیست. یکی از فرامین آنها که رعب و وحشت زیادی برای دختران و زنان افغانستانی به بار آورد، اجبار زنان به ازدواج با مجاهدان بود.
«عذرا» یکی از زنان جوانی است که درباره نکاح با طالبان میگوید: «درباره ازدواج زنان که حق فردی است و اسلام هم به آن اشاره دارد، تعیین و تکلیف میکنند. طالب گفته است اگر دختری تا 18 سالگی ازدواج نکرد، او را به نکاح مجاهدین درمیآوریم، آن هم به اجبار. این فرمان در ولایت لَغمان توسط والی ولایت اعلام شد. اما هنوز شکل اجرائی پیدا نکرده است. اخطار داده بودند که زودتر دخترانتان را به نکاح یک مرد دربیاورید تا مجبور نشویم آنها را به نکاح مجاهدان درآوریم».
روزنامه اطلاعات روز تأیید کرده است که یک دختر ۱۶ساله در ولسؤالی دهدادی بلخ به اجبار به نکاح یکی از اعضای طالبان درآمده است. شهریور 1401 «الاهه دلاورزی» زن جوانی در افغانستان ویدئویی منتشر کرد و در آن از نکاح اجباری، شکنجه و تجاوز جنسی خود توسط «قاری سعید خوستی» سخنگوی وزارت داخله طالبان خبر داد. او در این ویدئو حتی احتمال داده بود که بعد از این افشاگری به قتل برسد. بعد از آن سعید خوستی تأیید کرد که با دختری به نام الهه ازدواج کرده اما منکر شکنجه این زن شد. الهه پس از فرار از کابل، از مسیرهای غیرقانونی به پاکستان رفت، اما اکنون مدتی است ناپدید شده است.
در تازهترین اقدام، طالبان ارائه خدماتِ جلوگیری از بارداری را هم ممنوع کردهاند. چند روز پیش روزنامه گاردین در این رابطه نوشت: «طالبان استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری را «توطئه غربی» خواند». گاردین در گزارش خود نوشته است «جنگجویان طالبان فروش وسایل پیشگیری از بارداری را در دو شهر اصلی افغانستان متوقف و ادعا کردند که استفاده از آنها توسط زنان توطئه غرب برای کنترل جمعیت مسلمان است. گاردین دریافته است که طالبان خانه به خانه میروند، قابلهها را تهدید میکنند و به داروخانهها دستور میدهند که قفسههای خود را از همه داروها و وسایل ضدبارداری پاک کنند».
در این گزارش، به نقل از یک ماما که نخواسته نامش فاش شود، آمده که چند بار تهدید شده و یکی از فرماندهان طالبان به او گفته است: «شما اجازه ندارید به بیرون بروید و مفهوم غربی کنترل جمعیت را ترویج کنید. این کار غیرضروری است». در نقلقول دیگری گفته شده: «آنها دو بار با اسلحه به فروشگاه من آمدند و مرا تهدید کردند که قرصهای ضدبارداری را برای فروش نگه ندارم. آنها مرتبا هر دواخانه را در کابل چک میکنند و ما فروش محصولات را متوقف کردهایم». گاردین تأیید کرده سایر داروسازان در کابل و مزارشریف هم گفتهاند که به آنها دستور داده شده است هیچگونه داروی ضدبارداری را نباید نگهداری کنند و بفروشند.
فقط «معلمی» و «داکتری»
مدتی است طالبان فعالیت و کار زنان در شرکتها و نهادهای غیردولتی افغانستان را ممنوع کرده است. در این شرایط، تنها اقلیتی از زنان هستند که اجازه کار دارند. «عذرا» دراینباره میگوید: «فقط دو گروه میتوانند وظیفه (کار) داشته باشند؛ یکی، کسانی که در بخش معارف هستند و دیگر، آنهایی که در بخش صحتاند. در بخش معارف استادان زن باید در مکاتب دختران که صنف اول تا ششم را شامل میشود، تدریس کنند. فرمانی را که اجازه تدریس معلمان زن در صنوف ابتدایی پسران میداد هم لغو کردند. میگویند پسرانی که در کلاس ششم هستند، نوجواناند، تازه به بلوغ رسیدهاند و اگر معلم زن به آنها درس بدهد به تحریکشدن آنها منجر میشود. بنابراین استادان زن فقط میتوانند در صنوف ابتدایی دختران تدریس کنند.
در بخش صحت هم در بخشهای پرستاری، قابلگی و آزمایشگاه اجازه کار زنان وجود دارد. کسانی که در حکومت قبلی کاری نداشتند، در دولت طالبان بدون اینکه تخصصی داشته باشند، خیلی از مناصب مهم و تخصصی و دولتی را اشغال کردهاند. آنهم نظر به شایستگیای که نداشتند و ندارند. بیکار بودند و امروز که مشاغل خالی شده، آنها آمدهاند و نظام تعلیمی افغانستان را پیش میبرند».
«داکتر نظیفه» از معدود زنانی است که هنوز شاغل است: «آمادگی داشتم تا در امتحان نهایی طبابت شرکت کنم، اما متأسفانه طالبان اعلام کردند فعلا قشر اناث نمیتوانند در این امتحان شرکت کنند. ما هم منتظر هستیم ببینیم کی این امتحان را برای ما برگزار میکنند». این روزها زنان شاغل هم نگرانی بیکارشدن را دارند. «داکتر نظیفه» میگوید: «زنانی که در بخش صحت وظیفه دارند هم در هراس هستند. میترسیم شاید به ما هم بگویند در خانه بنشینیم و سر کار نرویم».
زنان افغانستانی آرزوهای زیادی دارند، اما فعلا بخت یارشان نیست و با این نگرانیها روز را شب میکنند و شب را صبح. ملیحه حقوق خوانده است. پنج سال است که معلم مکاتب خصوصی است و حالا او هم حال و روز خوشی ندارد؛ «همه معلمها بیکار شدهاند و خانهنشین. هر روز به امید این هستیم که جامعه جهانی به طالبان فشار بیاورد تا این وضعیت تمام شود. زنان افغانستان سالهاست از حقوقشان محروماند؛ از حقوق قانونی و دینی. مردم به قدری وحشتزده هستند و نگران آینده فرزندانشان که هر کسی بتواند مهاجرت میکند؛ از کشورهای همسایه گرفته تا هر جایی که امکان رفتن به آنجا را پیدا کند. مردم میدانند هر جایی بروند به چشم یک مهاجر به آنها نگاه میشود و زندگی راحتی نخواهند داشت، اما باز هم حاضرند سختی بکشند و بروند».
حال شاگردان ملیحه خوب نیست. مشکلات روحیشان زیاده شده و امکان درسدادن پنهانی هم وجود ندارد. ممکن است به قیمت ازدسترفتن جانشان تمام شود: «دختران زیادی مدتها زحمت کشیدند و درس خواندند تا در امتحان طب شرکت کنند، اما همگی محروم شدند. امکان درسخواندن پنهانی نیست. مردم میترسند و طالبان را خوب میشناسند. معلمها میدانند که اگر پنهانی به اطفال درس بدهند، دردسرهای زیادی برایشان دارد. در ولایت کابل و بدخشان زنانی بودند که در خانههایشان به اطفال درس میدادند. وقتی طالب فهمید، تهدیدشان کرد و حتی بعضی از آنها کشته شدند. با خشونت وحشتناکی چند نفر از معلمان این ولایات را کشتند و مردم را هم تهدید کردند که نباید دخترانتان را به کلاسها بفرستید. برای همین کلاسهای درس پنهانی کاملا مغلوب شد».
مردم خوب میدانند اگر طالب اطلاع حاصل کند، هر کاری ممکن است بکند: «طالب کورکورانه استدلال میکند که شرع مخالف تحصیل زنان است. مردم هم میدانند اگر گوش نکنند آنها هیچ رقم بهشان رحم نمیکنند. مردم را مجبور کردهاند بدون هیچ تحرکی، پذیرای فرمانهای آنها باشند. مردم زندگی عادی ندارند. خانوادهها میترسند مبادا طفلان خردشان وادار به ازدواج اجباری یا شغلهای طاقتفرسا شوند. هیچ ارگان و مرجعی هم برای کمک به مردم وجود ندارد. مردم واقعا مستأصل هستند و هر روز را با ترس از آینده میگذرانند. مدام فکر میکنیم به سمت چه تاریکیای روان هستیم و قرار است چه تاریکی را تحمل کنیم. تاریکیای پر از مشکلات، ناامنی و مرگ. میدانید تاریکی ذهن طالبان چه رقم بر زندگی مردم تأثیر گذاشته؟ نگرانی آینده اطفال، وحشت زیادی در میان خانوادهها ایجاد کرده است. حتی ممکن است نسل افغانستان در آینده با فاجعه بزرگی روبهرو شود».
او میگوید اگرچه تعصبات قومی، موضوعات فرهنگی و مشکلات امنیتی زنان در افغانستان کم نبوده است، اما باز هم خیلی از خانوادهها تلاش کردند اطفالشان در مسیر نور و روشنایی حرکت کنند: «زحماتشان هم نتیجه داد و خیلی از دختران افغانستانی به دانشگاهها رفتند. اما با روی کار آمدن طالبان تعداد زیادی از این دختران نتوانستند مدرک پایان تحصیلشان را دریافت کنند. این ناراحتی زیادی به بار آورده است. حتی مشکلات اقتصادی آنقدر برای مردم رنجآور نیست که ممنوعیت تحصیل زنان. روحیه دختران خوب نیست، اما باز هم بعضی چشمانتظار خبر جدیدی هستند؛ اعلامیهای که بگوید این سختگیریها تمام شده است».
دختر افغانستانی محروم، دختر طالب محصل
فوریه 2022 (19 بهمن 1400) روزنامه دیلیمیل به نقل از گزارش شبکه تحلیلگران افغانستان از تحصیل دختران رهبران ارشد طالبان در مدارس و دانشگاههای قطر خبر داد. آنهم در شرایطی که این گروه سفت و سختترین محدودیتها را در مورد زنان افغانستانی اعمال میکنند. دیلیمیل نوشته: «در این گزارش که توسط گروه تحقیقات سیاست غیرانتفاعی تهیه شده است، با 30 نفر ازجمله 9 مقام ارشد طالبان و یک هوادار طالبان مصاحبه شده است. یکی از مقامات طالبان مستقر در قطر که یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده طالبان بود، گفت دو دخترش در یک مدرسه دولتی قطر تحصیل کردند و یکی در سال 2020 تحصیلات خود را به پایان رساند.
بر اساس این گزارش، دیگر مقامات طالبان تصمیم گرفتند فرزندان خود را به مدارس خصوصی که توسط پاکستانیهای مستقر در قطر اداره میشوند اما به زبان انگلیسی تدریس میکنند، بفرستند». این گزارش از تحصیل دختر یکی از وزیران کنونی طالبان که قبلا یکی از اعضای شورای رهبری در کویته بود هم در یکی از دانشگاههای قطر در رشته پزشکی خبر داده بود. یکی دیگر از مقامات طالبان در قطر به شبکه تحلیلگران افغانستان گفته بود که طالبان مستقر در قطر و خانوادههای آنان، مشتاق آموزش مدرن هستند و هیچ مخالفتی با آموزش و تحصیل دختران ندارند. همزمان اما میلیونها دختر افغانستانی که تحت سلطه جنگجویان طالبان هستند، از ادامه تحصیل منع شدهاند. یونسکو اعلام کرده است دوونیم میلیون دختر در افغانستان که 80 درصد دختران محصل این کشور را تشکیل میدهند، توسط طالبان از آموزش محروم شدهاند.
«کویتا صدیقی»، فعال حقوق زنان دراینباره میگوید: «طالب یک گروه تروریستی بنیادگرای افراطی است که با علم و دانش و تمدن در ستیز است. طالب زنستیز است و فرهنگ و هنر نزد آنها هیچ ارزشی ندارد. اما زنان و دختران تعدادی از طالبان که معمولا جزء رهبران سیاسی آنها هستند، در خارج از کشور درس میخوانند و بهترین زندگی را دارند. اما جنگجویان طالب که زیاد هم هستند، هیچ اعتقادی به علم و دانش ندارند و برای همین تحصیل زنان و دخترانشان هیچ اهمیتی برایشان ندارد. معمولا هرکدام از این طالبها چند همسر دارند و چندین فرزند. تبعیض میان فرزندان دختر و پسر در خانههای آنها مشهود است. پسران ارجح هستند؛ آنها را به مکتب میفرستند و رویشان سرمایهگذاری میکنند، اما دخترانشان در یک انزوای خانگی به سر میبرند و به نوعی عنصر دست دوم در خانواده هستند».
«کویتا» میگوید این تربیت روی زنان جنگجویان کابل هم تأثیر گذاشته و در نهایت آنها هم شبیه مردانشان شدهاند؛ «در نظام جمهوریت، زمانی که بحثهای مذاکرات صلح در جریان بود، با چند نفر از مادران طالبان گفتوگو میکردیم. از آنها میخواستیم پسرانشان را متقاعد کنند تا از جنگ و برادرکشی در افغانستان دست بردارند و با نظام جمهوریت همراه شوند. از آنها میخواستیم تفاهمی با نظام جمهوریت داشته باشند تا دامن این بحران سیاسی از افغانستان برچیده شود. اما متأسفانه مادران، زنان و دختران طالب قشر بیسواد و بیدانشی هستند که صحبتکردن با آنها نتیجهای ندارد. زنان طالب گروهی مشابه مردانشان هستند و صحبتکردن با آنها نتیجهبخش نیست».
با این همه، به نظر میرسد احتمال بازگشایی مدارس و دانشگاهها به روی دختران در سال جدید دور از ذهن نیست. اوایل دیماه، منابعی در وزارت کشور افغانستان به العربیه اعلام کردند «سراجالدین حقانی»، سرپرست وزارت کشور دولت طالبان با محمد یعقوب مجاهد، سرپرست وزارت دفاع در مورد بازگشایی دانشگاهها و مدارس دخترانه گفتوگو کرده است. پیش از این نیز اختلافات نظر طالبان در این زمینه مشهود بود؛ اختلاف نظری که میتواند به نفع زنان افغانستانی تمام شود.
خرداد 1401 «شیرمحمد عباس استانکزی»، معاون وزیر خارجه طالبان، در مراسم ششمین سالگرد درگذشت «ملا اختر محمد منصور»، رهبر پیشین طالبان، در کابل در سخنانی ممانعت از تحصیل دختران را نقض حقوق نیمی از جمعیت افغانستان دانست.
او در این مراسم گفت: «در افغانستان تا به حال هیچکس حقوق شرعی زنان را در مناطق روستایی نداده است. تا به حال بیوه، حق ازدواج ندارد. اگر زنی حق ارث بخواهد، تمام دنیا برخلاف شرع به او میخندند. حق تعلیم برایش داده نمیشود. این زنان اسلام و شریعت را کجا خواهند آموخت؟ در مکتب و مدرسه باید بیاموزند، مگر نه؟ این وظیفه دولت است که جلوی فساد را بگیرد. زنان باید از حقوقی که خدا، پیامبر و فرهنگ افغانستان حکم میکند برخوردار شوند».
27 کشور ازجمله آمریکا، انگلیس، قطر، استرالیا، بنگلادش، بلژیک، کانادا، چاد، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، اندونزی، ایرلند، ایتالیا، ژاپن، لبنان، لیتوانی، نروژ، لهستان، سنتوینسنت و گرنادین، اسلوونی، سریلانکا، سوئد، ترکیه، ترکمنستان و امارات نیز در بیانیهای مشترک خواستار بازگشایی مدارس دخترانه در افغانستان شدهاند. تازهترین خبرها اما به هفته گذشته مربوط میشود. هفته گذشته «عبدالحق حماد»، رئیس نشرات وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان، در مصاحبه با یک رسانه آمریکایی گفته بود بهار آینده آموزش و تحصیل دختران در افغانستان از سر گرفته میشود: «کار کمیتههای ایجادشده به این منظور سرعت بیشتری یافته است». البته وزارت معارف و تحصیلات عالی طالبان تاکنون دراینباره اعلام نظر نکردهاند.
«صایمه» یکی از دختران دانشجوی جوان و بازمانده از تحصیل است: «طالبان اولش گفتند کلاسها را تجزیه کنید، یک سمت مردان باشند و یک سمت زنان. با وجود این سختگیریها باز هم راضی بودیم و درسمان را میخواندیم. تا اینکه اعلامیه دادند و بهکل زنان را از تحصیل محروم کردند. این کار روحیه زنان و دختران افغانستان را خراب کرد. از وقتی دانشگاهها را تعطیل کردهاند، بیکار در خانه نشستهام. وضعیت کار هم که معلوم است. مردان هم کار مشخصی ندارند، چه رسد به زنها که با این همه محدودیت مواجه هستند. شاید بیش از 90 درصد زنان افغانستانی خانهدار باشند. حتی قشر تحصیلکرده هم بیکار شدهاند. زنان علاوه بر محرومیت از تحصیل، از کارکردن هم محروم شدهاند».
مینا دختر جوان دیگری است که سال آخر پزشکی در دانشگاه کابل است. او با تعطیلی دانشگاهها دچار افسردگی شدیدی شده و میلی به حرفزدن ندارد: «چهار ماه مانده بود درسم تمام شود».
از پس پشت این سیاهی اما زنان افغانستان چشم به راه بهارند؛ فصلی نو که جان دوبارهای به آنها ببخشد. «کویتا» میگوید: «فکر میکنم بهار آینده در مدارس و دانشگاهها به روی دختران و زنان باز شود. اختلافات میان طالبان در این مورد زیاد شده است. فکر میکنم با وجود اعتراضات جهانی و غوغای بستهشدن دانشگاههای افغانستان، در بهار آینده به تصمیم واحد برسند و دروازههای دانشگاهها را به روی زنان باز کنند. البته نقش کشورهای منطقه در طرز دیدگاه طالب بسیار مؤثر است».
* شعری از شاملو